«الفقر فخری» آیینه‌‎دار سبک زندگی پیامبر(ص)/ رنج‎مان از تحریم‌ها به‌دلیل مصرف‌گرایی است

«الفقر فخری» آیینه‌‎دار سبک زندگی پیامبر(ص)/ رنج‎مان از تحریم‌ها به‌دلیل مصرف‌گرایی است

خبرگزاری تسنیم: استاد تاریخ اسلام با بیان این‌که «الفقر فخری» به‌خوبی سبک زندگی نبوی را تبیین می‌کند، گفت: فقری که افتخار پیامبر(ص) است، به‌معنای تعلق خاطر نداشتن به دارایی‌های دنیاست. ما امروز مصرف‌گرا شده‌ایم و به همین جهت از تحریم‌ها رنج می‌بریم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فردا 28 ماه صفر سالروز رحلت و عروج شمع جمع آفرینش است؛ شخصیت عظیم و بى‌نظیری که در انسانیت و بندگی حق گـوى سـبـقت را از عالمیان ربود و محرم راز نهفته آفرینش و سدره‌نشین آستان کبریایی شد. خداوند او را به‌عنوان «اسوه برتر» به بشریت معرفی کرده است و راز «اسـوه حـسـنـه» بـودن ایشان هم در همین نکته ظریف نهان است که مستقیماً تحت تربیت پروردگارش قرار گرفت و سراسر روح و جسمش آن‌گونه که خدا مى‌خواست، پرورش یافت. آری، او برترین اسوه انسانیت از ازل تا ابد است.

آیت‌الله جوادی آملی در فرازی از سخنان خود می‌گوید: «وجود مبارک پیامبر گرامی(ص) به‌منزله جان عالم است، یعنی سماوات و ارضین از یک‌سو، انبیا و اولیا از سوی دیگر؛ همه اینها که خلق شدند، زمینه فراهم شد، وجود مبارک پیامبر اعظم آفریده شد... یعنی اول من ابزار بدنی انسان را فراهم کردم، بعد روح منصوب به خودم را به او اِفاضه کردم. در ساختار انسان این‌طور بود که اوّل بدن خلق شد، بعد روح به او تعلّق پیدا کرد. در کلّ جهان هم همین طور است؛ کلّ جهان به‌منزله بدن وجود مبارک رسول گرامی‌اند. کلّ این جهان خلق شد، سماوات و ارضین و همچنین انبیا و اولیا؛ بعد وجود مبارک پیامبر را ذات اقدس اله به جهان اعطا کرد که لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ إذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً.

ما اگر معاذ الله هیچ ارتباطی با پیامبر نداشته باشیم؛ نه معارف او را درک بکنیم، نه احکام او را بفهمیم و عمل بکنیم؛ معلوم می‌شود یک عضو فلجیم، یک عضو مرده‌ایم. عضو فلج و عضو مرده؛ این نه درک می‌کند سخنان روح را، نه اطاعت می‌کند دستورهای روح را. یک فلج همین طور است دیگر...! ما عضوی از این جهانیم. این پیکر یک روحی دارد به‌نام وجود مبارک پیامبر گرامی(ص)، ما باید خودمان را با آن حضرت بسنجیم که چه‌اندازه احکام و حِکَم او را چه در بود و نبود، چه در باید و نباید؛ چه در حکمت نظری، چه در حکمت عملی؛ چه در جهان‌بینی، چه در فقه و اخلاق بفهمیم و عمل بکنیم. اگر خدای ناکرده نه فهمیدیم پیامبرمان چی فرمود؛ نه اگر فهمیدیم، می‌توانیم عمل بکنیم، معلوم می‎شود یک عضو زنده‌ای از این جامعه جهان موجود نیستیم؛ ما عضو این جهان نیستیم!».

به‌بهانه ایام رحلت جانسوز فخر کائنات، خبرنگار تسنیم تبیین وجوه و زوایایی از سبک زندگی نبوی(ص) را با محمدحسین رجبی دوانی، چهره نام‌آشنای مسائل تاریخ اسلام و معاون پژوهش دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه امام حسین(ع) به گفت‌وگو نشسته است. رجبی دوانی در ادامه برخی از وجوه سبک زندگی و مظاهر فرهنگی، اجتماعی و تربیتی امروز جامعه ایرانی اسلامی را آسیب‌شناسی و نقد کرده است. این گفت‌وگو چندی پیش در تسنیم منتشر شد و اکنون به‌مناسبت ایام رحلت حضرت رسول(ص) در این رسانه بازنشر می‌شود:

*تسنیم: جناب آقای دکتر، با تشکر از اینکه فرصت خود را در اختیار ما قرار داده‌اید. به‌عنوان مقدمه بحث، لطفاً برخی از زوایای برجسته سیره و مختصات سبک زندگی نبوی را بیان بفرمائید.

موضوع سبک زندگی که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد حقیقت و موضوع بسیار مهمی است و تابه‌حال محققان و پژوهشگران به‌طور جدی وارد این عرصه نشده‌اند. و این موضوع از این به بعد کار جدی می‌طلبد. در دوران رسالت پیامبر(ص) معنویتی بر ظاهر و باطن زندگی مسلمانان حاکم بود و سبک زندگی مسلمانان اگر در همان حالت دوران رسالت پیامبر(ص) حفظ می‌شد، قطعاً عظمت اسلام بهتر جلوه‌گر می‌شد و آن تباهی‌ها، انحطاط‌ها و قهقراها که مسلمانان بعد از رسول‌الله(ص) مسلمانان دچار آن شدند، پیش نمی‌آمد.

 

روح حاکم بر زندگی دوران پیغمبر(ص) معنویت و سادگی است. از مجموع تعالیم پیامبر(ص) درمی‌یابیم که آن بزرگوار مردم را به سادگی، قناعت، صرفه‌جویی و عدم تجملات تشویق می‌کردند و خود نیز همین‌گونه بودند. ضمن این‌که تأکید می‌کردند که حداقل امکانات برای همه باید باشد و دست کسی به‌روی کسی دراز نباشد. برای نمونه درباره عدم تجمل پیامبر(ص) نقل شده که روزی پیامبر(ص) به خانه حضرت زهرا(س) وارد شده و مشاهده می‌کنند که در خانه ایشان پرده‌ای آویخته شده که مقداری رنگارنگ بوده و تا حدی زینتی به‌نظر می‌آید. این مطلب برای پیامبر(ص) خوشایند نبود و حضرت زهرا(س) که متوجه ناخشنودی پیامبر(ص) از این نکته می‌شوند، پرده را برمی‌دارند. این روح کلی حاکم بر فضای زندگی آن دوره است.

پیغمبر(ص) در عین این‌که برای مردم حق یک زندگی خوب را قائل بودند، اما از دل‌بستگی و تعلق خاطر داشتن به دنیا پرهیز می‌دادند؛ این‌که مبادا مظاهر دنیا آنها را مجذوب کند. این سبک حتی در جهاد پیامبر(ص) نیز جلوه‌گر است، پیامبر(ص) عربی را که به غارتگری خو کرده و در فرهنگش تجاوز و قتل و غارت و غنیمت گرفتن مرسوم بوده، به «احدی الحسنیین» (یکی از خوبی‌ها) سوق می‌دهد که یا پیروزی در راه اسلام است و یا شهادت در راه خدا.

*تسنیم: چه اتفاقی افتاد که مسلمانان بعد از رحلت پیامبر(ص) از سبک زندگی نبوی فاصله گرفتند؟

بعد از رحلت پیغمبر(ص) مشاهده می‌کنیم که ارزش‌ها تغییر کرده و دنیایی می‌شود و حتی خلفا هم مردم را به‌سمت اهداف دنیایی سوق می‌دهند. خلیفه دوم بعد از شکستی که قوای او در جنگ جسر از ایران خورد تا یک سال جرأت نداشت اسم ایران را بیاورد و از همین روی پیروزی در قلمرو روم ادامه داشت، اما در جبهه ایران متوقف شد. وی برای اینکه سربازان را به جبهه نبرد با ایرانیان تشویق کند می‌گوید: گنج‌های خسروان و زمین‌های حاصلخیز عراق در انتظار شماست و اینجاست که احدی الحسنیین به زمین‌ها و گنج‌ها تغییر می‌یابد، سبک زندگی مردم عوض می‌شود و به دنیاطلبی روی می‌آورند.

در صورتی که در زمان پیغمبر(ص) و خلیفه اول و تا اواسط خلیفه دوم که هنوز مادی‌گرایی رایج نشده است، مردم بیشتر روزها را روزه می‌گیرند و شب‌ها شب‌زنده‌دار هستند. مشغول کارند و اگر جنگی و جهادی نمی‌روند فعالیت بدنی می‌کنند و زحمت می‌کشند. اما بعدها زمانی که از رهگذر جنگ‌ها، بردگان بسیاری به‌خدمت گرفتند و دارای نوکر و کنیز شدند، دیگر کارکردن را در شأن خودشان نمی‌دیدند؛ در گوشه‌ای می‌نشستند، غلامان برایشان کار می‌کردند و کنیز برایشان آواز می‌خواند و این‌گونه بود که نوع زندگی به‌کلی عوض شد.

مدینةالنبی مرکز صادرات کنیزهای آوازه‌خوان شد

در عهد خلیفه سوم مدینةالنبی به مرکز صادرات کنیزهای مغنّی (آوازه‌خوان) تبدیل می‌شود که چنگ می‌نواختند و شعر می‌خواندند و ...  و اینجا می‌بینیم که چقدر تغییر در نوع زندگی ایجاد شده است. نتیجه این می‌شود که اگر در زمان پیغمبر(ص) و تا اواسط دوره خلیفه دوم پول و مادیات و خانه و ثروت مذموم شمرده می‌شد، در زمان خلیفه سوم به یک ارزش تبدیل می‌شود و هرکس اموال و داراییش را در شام و حجاز و مناطق دیگر به‌رخ دیگری می‌کشد و شتر و اسب و استر و املاکش، ملاک برتری تلقی می‌شود و دیگر آن زهد و تقوای سلمان و مقداد و عمار و ابوذر مطرح نیست.

از خوبی‌های پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) قدردانی نشد

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «رسول خدا(ص) از کسانی بود که از خوبی‌های او قدردانی نشد، در حالی‌که نیکی‌های او بر قریشی و عرب و عجم جاری بود. آیا کسی پیدا می‌شود که خوبی‌های او به مردم بیش از خوبی‌های رسول خدا به مردم باشد؟». امام در ادامه می‌فرمایند: از خوبی‌های ما اهل‌بیت هم قدردانی نشد و همین‌طور برگزیدگان از مؤمنین که از خوبی‌های آنها هم قدردانی نمی‌شود. این کلام امام بدان معناست که زیبایی‌های زندگی و سیره پیغمبر را آن‌چنان که بود، به مردم نشان ندادند. درباره ساده‌زیستی پیغمبر(ص) نقل‌های بسیاری وجود دارد. مشهور است که در اتاق ایشان یک تشک یا زیرانداز بیشتر نبود که وقتی فردی وارد می‌شد، حضرت آن را برای مهمان می‌انداخت و خودش بدون زیرانداز می‌نشست و اگر میهمان قبول نمی‌کرد که پیامبر(ص) بدون زیرانداز و خودش با زیرانداز بنشیند، آن‌قدر پیامبر(ص) اصرار می‌کرد تا وی قبول کند و بر روی زیرانداز بنشیند.

زیرانداز، پوشش و مرکب پیامبر(ص) چگونه بود

نقل است که پیغمبر(ص) امیرالمؤمنین(ع) را برای عرضه اسلام به‌سوی قبیله طی فرستاد؛ عدی‌بن حاتم طایی، رئیس قبیله به‌همراه قبیله‌اش اسلام را قبول نکردند و جنگیدند تا این‌که شکست خورده گریختند. این شخص بعدها به‌تشویق خواهرش که اسیر مسلمانان شده بود، نزد پیغمبر(ص) می‌آید و حضرت او را به خانه خویش می‌برد. وی نقل می‌کند که در خانه حضرت، یک زیرانداز بیشتر نبود که پیامبر(ص) آن را در بالای اتاق برای من انداخت و خودش نزدیک در بر روی زمین نشست. یعنی زندگی پیامبر(ص) تا این حد ساده بوده است.

پیامبر(ص) معمولاً لباسی از برد یمانی می‌پوشید که پارچه ارزان‌قیمتی بود و در برخی اوقات یک عبای پشمی داشت که روی لباس خود می‌پوشید و جنس لباس‌های ایشان عموماً از پنبه یا کتان بود. مرکب ایشان هم مرکب ساده‌ای بوده و چون در آن زمان اسب مرکب سطح‌بالایی تلقی می‌شد، معمولاً ایشان از اسب استفاده نمی‌کردند و بر الاغی سوار می‌شدند که عموماً پالان هم نداشت و صرفاً افساری برای کنترل داشت و همان اکتفا می‌کرد.

پیامبر(ص) لباس خود را وصله می‌زدند، کفش خود را خودشان می‌دوختند، با برده‌ها هم‌غذا می‌شدند و بر زمین می‌نشستند، بدون اینکه از این مسائل خجالت بکشند. نیازهای خانه را خود از بازار تهیه می‌کردند. گاهی که می‌دیدند خادمشان خسته شده، خودشان کار او را انجام می‌دادند. ایشان رهبر جامعه بودند و در جایگاه رهبری به این سادگی و بدون تجمل زندگی می‌کردند. نوشته‌اند که حضرت با فقرا نشسته هم‌سفره می‌شدند و در خوراک و پوشاک از غلامان خود برتری نداشتند. در کارهای خانه هم به اهل خانه کمک می‌کردند؛ به‌عنوان نمونه گفته‌اند که با دست خود گوشت خرد می‌کردند و در عین این‌که بسیار ساده بودند، ولی تمیز و پرجاذبه بودند. به موی خود می‌رسیدند و آب و شانه می‌زدند و از عطر استفاده می‌نمودند و همواره می‌فرمودند که وقتی با کسی مواجه می‌شوید، باید این زینت‌ها را در شما ببیند.

سیره و سلوک پیامبر(ص) در کلام امام صادق(ع)

امام صادق(ع) می‌فرماید: «پیغمبر(ص) در بیرون زینت می‌کردند و چون کسی با آن حضرت می‌نشست، لباس و زینت خود را از تن خارج نمی‌کردند...». گفته شده که حضرت وقتی در جمع یاران خود می‌نشستند، برای اینکه برتری‌ای نسبت به دیگران نداشته باشد، به‌صورت حلقه‌وار می‌نشستند تا معلوم نشود که کدام‌یک پیغمبر است و اگر تازه‌واردی می‌آمد، نمی‌دانست که پیامبر(ص) چه‌کسی است. ابوذر می‌گوید: در نتیجه اصرار ما در نهایت پیامبر راضی شد که سکویی درست شود تا پیغمبر(ص) به‌روی آن بنشیند تا زمانی که یک تازه‌واردی آمد، ایشان را از روی سکو نشستنش بشناسد.

فقری که افتخار پیامبر(ص) است

حضرت ساده بود، با مردم بود و نداشتن امتیاز نسبت به آن‌ها را رعایت می‌کرد. احادیثی چون «الفقر فخری» به‌خوبی سبک زندگی نبوی را تبیین می‌کند؛ یعنی نداشتن مایه افتخار من است. این فقر به‌معنای تعلق خاطر نداشتن به دارایی‌های دنیاست، نه اینکه فقیر باشم و دستم جلوی دیگری دراز باشد.

خدایا مرا مسکین زنده بدار، مسکین بمیران و با مسکینان محشور گردان!

حدیث نبوی دیگر ناظر به سبک زندگی نبوی دیگر «اللّهم احینی مسکیناً و امتنی مسکیناً و احشرنی فی زمرة المساکین» است؛ یعنی خدایا مرا مسکین زنده بدار، مسکین بمیران و در زمره مسکینان مرا محشور بگردان! این گفته به‌این دلیل است که انسان اگر دارایی‌هایی داشته باشد ــ‌ولو از راه حلال باشد‌ــ در روز قیامت برای حساب و کتاب معطلی دارد، تا چه رسد به این‌که از راه حرام باشد. از همین روی پیغمبری که سرآمد خلقت است از خدا می‌خواهد که نداشته باشد تا راحت و بدون معطلی رد بشود. چون در روز قیامت حساب و کتاب باید دقیق پس داده شود، هرچه بیشتر داشته باشیم حساب و کتابش نیز بیشتر خواهد بود، مانند صف نانوایی که کسی که پنج قرص نان می‌خواهد باید در صف معطل شود، ولی کسی که یک نان می‌خواهد بدون صف راحت می‌گیرد و می‌رود. در قیامت هم همین‌طور است و پیامبر(ص) از آن‌جهت این احادیث را می‌فرمایند که آن‌جا معطلی نداشته باشند.

*تسنیم: قرآن کریم پیامبر را اسوه حسنه مؤمنین معرفی می‌کند، به‌نظر شما عمده‌ترین بخش وجوه سبک زندگی و مظاهر فرهنگی، اجتماعی و تربیتی امروز جامعه ایرانی اسلامی امروز ما که با سبک زندگی نبوی ناهمخوانی دارد، کدام بخش است؟

به‌عنوان مقدمه باید بگویم که مردم ما اکثراً خوب بوده و هستند و بی‌هیچ تملقی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، هم پیش و هم بعد از انقلاب زندگی بسیار زاهدانه و ساده‌ای داشته‌اند، به‌عنوان نمونه رهبر انقلاب همان شیوه جد بزرگوارشان را داشتند. ظاهر ایشان با سایر روحانیون بسیار متفاوت بود و با آن‌که خیلی شیک بودند و هرکس ظاهرشان را می‌دید، تصور می‌کرد که زندگی فردی چنین به‌ظاهر تمیز و مرتب و شیک، لابد باید بسیار شیک باشد، در صورتی که زندگی ایشان چه در مشهد و چه در تهران بسیار ساده و زاهدانه بوده است.

پس از جنگ چه بر سر سبک زندگی ما آمد؟

از رهبری که بگذریم، متأسفانه برخی از مسئولان و دست‌اندرکاران نظام به‌ویژه بعد از جنگ به این سبک پای‌بند نمانده‌اند. چون در دوره جنگ جوّ معنوی خاصی حاکم بود، بعد از جنگ به‌خصوص در دوره اصلاحات و حتی در این دولت که با شعارهای خوبی سر کار آمد، فرهنگ مصرف‌گرایی و عدم صرفه‌جویی و چیزهایی که با سیره معصومین(ع) و نیز رهبری انقلاب سازگار نبود، در جامعه ما رواج دادند و به‌سمت تجملات و عوض کردن وسایل زندگی گرایش پیدا کردند. اکنون در جامعه ما افرادی از بالا رفتن قیمت خودرو رنج می‌برند، در حالی که اگر فرهنگ مصرفی بر مردم حاکم نباشد، قیمت خودرو هرچقدر که بالا رود به جایی بر نخواهد خورد.

وقتی مصرف‌گرایی حاکم است، با این‌که شهر از ماشین اشباع شده است، اما مردم باز هم خواستار خرید ماشین و یا عوض کردن ماشین خودشان هستند و اگر مثلاً کسی پیکان داشته و تبدیل به پژو کرده باشد، باز می‌خواهد آن را به زانتیا، تویوتا و ... مدل‌های بالاتر دیگری تبدیل کند؛ یعنی این عطش تمام نمی‌شود و افراد قانع نیستند. متأسفانه این روحیه را در ما ایجاد کردند و ما را به این سمت سوق دادند و از طرفی هم سر مردم منت می‌گذارند که کشور ما بیشترین مصرف سوخت را دارد. باید به اینان گفت که: خودتان این فرهنگ را ایجاد کرده‌اید و مردم را تشویق می‌کنید که ماشین بخرند. یک‌زمانی در هر کوچه‌ای یکی دو ماشین بیشتر نبود، اما الآن هر خانه‌ای دو یا سه ماشین دارد و این نتیجه تشویق و ترغیب است.

چون مصرف‌گرا شده‌ایم، از تحریم‌ها رنج می‌بریم

اول انقلاب فضایی ایجاد شد که در آن گفته می‌شد که مبل با فرهنگ ما سازگار نیست و کالایی واردات است. به‌همین‌جهت مبل‌فروشی‌ها تعطیل شدند و مبل‌سازی‌ها از بین رفتند و خیلی‌ها هم که مبل داشتند، آنها را به‌دور انداختند، اما اکنون بازار مبلی داریم که انواع و اقسام مبل را دارد (البته من نمی‌خواهم بگویم که مبل چیز بدی است). اکنون مردم چنان به‌سمت این چیزها تشویق شده‌اند که به‌سرعت وسایل منزلشان را تغییر می‌دهند و یکی دوسال نشده، فرش و مبلمان و... را عوض می‌کنند. این‌ها به‌دلیل مصرف‌گرایی است که در جامعه ایجاد کرده‌ایم و به‌همین جهت زمانی که تحریمی شدت می‌گیرد، مردم تحت فشار قرار می‌گیرند.

به‌قول رهبر انقلاب این تحریم از اول انقلاب هم بود، منتها در آن زمان سبک زندگی حساب‌شده و معنوی بود و در نتیجه این تحریم‌ها هیچ اثری نداشت و مثلاً زمانی که مانع ورود خودرو یا قطعات دیگر می‌شدند، هیچ اثری نداشت. اما حالا چون خودمان را وابسته کرده و مصرف‌گرا شده‌ایم، فشارش را احساس می‌کنیم و کاسه چه‌کنم چه‌کنم دست می‌گیریم که چگونه حلش کنیم! اصل مسئله این است که ما از سبک زندگی اول انقلاب دور شده‌ایم، آن‌هم به‌تشویق و تحریک مسئولان برای اینکه یک صنعتی پا بگیرد. ما این عیب را به طاغوت می‌گرفتیم که چرا بودجه مملکت را صرف مونتاژ می‌کند و صرف ماشینی مثل پیکان و... چیزهای مونتاژی می‌کند، ولی خود ما بعد از انقلاب وضعیت را بدتر کردیم و به‌بهانه این‌که اشتغال ایجاد کنیم، همین‌طور صنایع مونتاژ وابسته را رواج می‌دهیم و تشویق هم می‌کنیم که مردم بخرند.

مقصر اصلی تغییر ارزش‌ها کیست؟

ما در صنعت خودروسازی واقعاً اشتباهات بزرگی مرتکب شده‌ایم و این صنعت همه‌اش مونتاژ است و چیز خوبی هم از آب درنمی‌آید. برای اینکه در  این صنعت رقابت ایجاد شود، به یک عده گردن‌کلفت اجازه می‌دهند که با وارد کردن خودروهای خارجی ایجاد رقابت کنند که این رقابت هم نه در تولید، بلکه در مصرف‌گرایی است که فرد به‌جای این‌که خودروی داخلی بخرد که درش هم درست بسته نمی‌شود(!) به‌سراغ بنز و بی.ام.و. برود. در این عوض‌شدن ارزش‌ها، مردم مسئول نیستند؛ بلکه متولیان سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور در عوض‌شدن سبک زندگی مقصر و مسئول هستند. وقتی خود آن‌ها این‌گونه سوق می‌دهند، نمی‌توان از مردم خواست که این‌گونه نباشند.

* تسنیم: تبلیغات و رسانه‌ها در این مورد تا چه حد مؤثر بوده است؟

البته تبلیغات هم بسیار مؤثر است و تبلیغات در اختیار رسانه ملی و روزنامه‌هایی‌ است که به‌نوعی وصل به مسئولین و صاحبان قدرت هستند.

* تسنیم: جوانان هم‌سن و سال ما نه انقلاب و نه جنگ را دیده‌اند و در دوران تحصیلشان در دبستان و دبیرستان و دانشگاه نیز آشنایی بسیار مختصری با معارف اهل‌بیت(ع) و سبک زندگی اسلامی داشته‌اند. از سویی جریان غربی که مخالف باورهای ماست، در عرصه نمادسازی و اسطوره‌سازی حتی برای مهدکودک‌های ما هم برنامه دارد؛ یعنی به‌گونه‌ای شده که کودکی که باید ابتدا زبان دین خود (عربی) را یاد بگیرد، ابتدا باله و زبان انگلیسی را یاد می‌گیرد. برای مواجهه با این هجمه سنگین چه باید کرد؟

متأسفانه با این بی‌برنامگی که مسئولان اجرایی، قضایی و قانونی در این سال‌ها داشته‌اند، اگر حقیقت و حقانیت این نظام نبود، هر کشور دیگری جای آن بود از پا درمی‌آمد و فرو می‌پاشید. این حقانیت نظام و حاکمیت ولایت است که باعث شده در برابر این‌همه هجمه‌ها و از طرفی هم نداشتن برنامه برای ارائه الگوی مناسب و تربیت صحیح به جوانان و مقابله با آن‌ها باز هم این نظام حفظ شود.

فرصت‌های بزرگی را از دست داده‌ایم

درست است که شما جوانان جنگ را ندیده‌اید، اما من با جوانانی مثل شما زیاد سروکار دارم که با این‌که ندیده‌اند، دغدغه دارند و این خیلی باارزش است که ندیده، دارای دغدغه‌ای برای نسل جدید و آینده هستید و البته کوتاهی نسل من و امثال بنده بوده که این فرهنگ را درست انتقال نداده‌ایم؛ ولی خود جوانان از این فضای معنوی حاصل از خون پاک شهدا و انقلاب چنین مسیر حقی را انتخاب کرده‌اند و در دفاع از نظام و ولایت در عرصه هستند. بااین‌حال ما نباید به این حد دلخوش باشیم و تصور کنیم یک اصل ثابتی است و تا آخر هم ادامه دارد. واقعاً فرصت‌های بزرگی را از دست داده‌ایم. ما یک قدرت نرمی داریم که نه‌تنها این هجمه‌های فرهنگ بی‌ارزش غرب را می‌تواند پاسخ دهد، بلکه توپ را به زمین آنها می‌اندازد و عظمت اسلام را به‌رخ آنها می‌کشاند.

من در چندین مصاحبه به‌صراحت گفته‌ام که این جسارت‌هایی که در غرب به ساحت قدسی پیامبر(ص) شد، علاوه بر اینکه احساسات ما را جریحه‌دار کرد، از یک جهت نشان‌دهنده این است که اینها در برابر عظمت اسلام زانو زده‌اند و به بدبختی و شقاوتی رسیده‌اند که تنها راه مقابله با نفوذ و گسترش اسلام را توهین به مقدسات ما دانسته‌اند.

آنان زمانی که فهمیدند با این همه ابزار و فناوری نمی‌توانند کاری به‌پیش ببرند، دست به توهین زدند؛ یعنی بازگشتی به عقب کردند و حالتی ارتجاعی به گذشته از خودشان نشان دادند؛ همان‌گونه که اجداد جاهل و وحشی‌شان توهین می‌کردند. مسیحیان در گذشته ترجمه‌های غلط و اشتباهی به‌عمد از قرآن ارائه داده می‌گفتند که اسلام دین محمدپرستی است و مسلمانان محمد را خدا می‌دانند و... آنهایی که این‌کارها را می‌کردند، الآن به اینجا رسیده‌اند. این نکته نشانگر آن است که ما  چنین قدرت نرمی را داریم و درست از آن استفاده نمی‌کنیم.

مقابله با مظاهر پوچ قانون نمی‌خواهد، تنها قدری غیرت دینی می‌خواهد

من اگر در این مملکت کاره‌ای بودم، تمام مسئولان و متولیان فرهنگی را به محاکمه می‌کشاندم. چرا ترویج و تبلیغ ارزش‌های دینی و بعد ملی خودمان را رها کرده و به نمادهای پوچ غربی روی آورده‌‌ایم؟ چرا نباید برای تولیدی‌های داخل کشور هیچ کنترل و ضابطه‌ای باشد که برای کودکان دبستانی کیف و کفش با نماد فرهنگ پوچ آنها از باربی گرفته تا بتمن و... زده شود؟ 

ما خودمان کودکان را به شناخت مظاهر پوچ و بی‌ارزش غربی سوق می‌دهیم، اما در مسائل دینی و اسلامی خودمان برای مثال علی‌اکبر(ع) و علی‌اصغر(ع) و یا شهدای بزرگوار انقلاب مثل حسین فهمیده را هنوز درست به جوانان و نوجوانان خود معرفی نکرده‌ایم، اما چهره‌های غربی مثل بتمن و اسپایدرمن و... روی کیف و دفتر و مداد بچه‌های ما خودنمایی می‌کند. چرا متولیان این مسائل را کنترل نمی‌کنند؟ این چیزها اصلاً قانون نمی‌خواهد، تنها قدری غیرت دینی می‌خواهد که در برخی از مسئولان نیست. آخر این مسئولی که برای این کشور و برای این نظام کار می‌کند، چرا رسیدگی نمی‌کند؟!

چند روز پیش صحنه‌ای را در تلویزیون دیدم و بسیار به‌خشم آمدم و با خود گفتم که جا دارد این فرد را بگیرند و به‌خاطر بی‌اعتقادی و بی‌حرمتی نسبت به ارزش‌های دینی در ملأ عام شلاق بزنند. آن شخص واردکننده مانتو بود و با گستاخی تمام می‌گفت که: من کاری به چیزهای ارزشی ندارم و هرچیزی را که دلم بخواهد از ترکیه وارد می‌کنم و می‌فروشم؛ برای من سودش مهم است! این مطلب نشانگر آن است که آن‌قدر به افراد میدان داده شده و پیگیری‌ای نبوده که با گستاخی تمام و در ملأعام در جلوی دوربین رأی خود را اظهار می‌کند.

به‌قول یکی از دوستان این مشکلاتی که ما داریم مثل این می‌ماند که زباله را در کنار پنجره گذاشته‌ایم و آنگاه مگس‌کش آورده‌ایم تا مگس‌ها را یکی‌یکی بکشیم. ابتدا باید پنجره را ببندیم و زباله را برداریم تا این اتفاقات نیفتد. زباله را کنار پنجره باز گذاشته‌ایم و توقع داریم که مگس هم دور آن جمع نشود. فرهنگ منحط این‌گونه می‌تواند جای خود را باز کند.
تا کی می‌خواهیم از مایه بخوریم؟! تا کی می‌خواهیم به‌قول معروف از مایه بخوریم و از خون پاک شهدا و مقام ولایت استفاده کنیم؟ چرا نباید برنامه‌ای باشد؟ چرا مجلس ما و دولت ما و قوه قضائیه ما نباید برنامه‌ای داشته باشند؟ آخر ننگ نیست این حجاب‌هایی که ما در سطح شهر می‌بینیم؟

هرسال خط جدیدی در لباس پوشیدن ما ایجاد می‌شود و این یقیناً خطی است که آن‌ها می‌دهند و از ماهواره‌ها درمی‌آید. الآن زنان شلوارهای تنگ و چسبان و بدن‌نما می‌پوشند و چیزی هم به‌صورت صوری روی آن به تن می‌کنند یا اینکه نوعی روسری سر می‌کنند که گوش‌هایشان پیداست! اینها به‌طرزی اهانت به حجاب است و هیچ‌کس هم نیست تا برخوردی با این قضیه بکند؛ نه قوه قضائیه و نه مجلس ککشان نمی‌گزد و متأسفانه رئیس قوه اجرایی کشور هم که به‌کلی مخالف گشت ارشاد و برخورد است و ماهواره‌ها هم مداوم کار می‌کنند، بعد می‌گوییم چرا این‌چیزها رواج پیدا می‌کند؟! اشکال کار به همین مسائل برمی‌گردد.

*تسنیم: یکی از مشکلات موجود در زمینه ترویج سبک زندگی اسلامی آن است که به‌رغم فعالیت‌های پژوهشی صورت گرفته روی منابع و معارف غنی اسلامی، اکثریت مردم به مباحث عمقی و ریشه‌ای فکری و معرفتی کاری ندارند و از همین‌روست که دنیای غرب نیز برای ترویج فرهنگ خود بیشتر روی لایه‌های سطحی مثل نماد و مد و ظاهر سرمایه‌گذاری کرده و هزینه‌هایی را برای ما به‌بار آورده است. برای ترویج صحیح سبک زندگی اسلامی چه باید کرد؟ مدسازی جایگاهش کجاست؟

ما هم باید عمقی کار کنیم و برنامه‌ریزی اساسی داشته باشیم و هم سطحی و کوتاه‌مدت؛ اما نباید دست روی دست بگذاریم و منتظر نتیجه دادن کار عمقی باشیم و هیچ‌کاری نکنیم تا کار عمقی بخواهد نتیجه بدهد. دراین‌صورت شاید این فضیحتی که پیش آمده بیشتر پیش برود. پس ما هم باید در عمق و هم در سطح، هم کوتاه‌مدت هم درازمدت باید کار کنیم. همان‌طور که گفتم قدرت نرم ما خیلی زیاد است که بتواند دشمن را بترساند، چون در غرب اصلاً مادی‌گرایی غالب است و همه‌چیزشان دنیاست، خدای آنها پول و ثروت و اقتصاد است و نه چیز دیگری؛ لذا اگر ببینند چیز دیگری می‌خواهد منافعشان را به‌خطر بیندازد، جا می‌زنند و عقب می‌نشینند.

عروسک دارا و سارا با لباس ایرانی دارای حرف‌های بسیاری از فرهنگ ما بود و از همین روی بوش رئیس جمهور وقت آمریکا عکس‌العمل نشان داد و ورود دارا و سارا را به آمریکا ممنوع کرد. این نشانگر آن است که چقدر می‌ترسند از اینکه  چنین چیزی به آمریکا برود و بچه‌های آنها را تحت تأثیر قرار دهد. آن‌وقت ما در مملکت را باز کرده‌ایم و همه‌چیز را راه می‌دهیم. متأسفانه برخی از بازی‌های رایانه‌ای که در برخی از کشورهای اروپایی ممنوع است، در کشور ما از آنها استفاده می‌شود. چیزی را که خود غربی‌ها ممنوع می‌کنند و خودشان نگاه نمی‌کنند ما به مملکتمان راه می‌دهیم، اما آنها وقتی از یکی از عناصر فرهنگی ما احساس خطر کنند، مقابله می‌کنند.

لباس ملی نداریم

یکی از آشنایان نقل می‌کرد که به مجمعی رفته بود که در آن افرادی از کشورها و ملیت‌های مختلف حضور داشتند. او می‌گفت: من خجالت کشیدم که از بین آن‌همه کشور شرقی لباس ما غربی است و لباس ملی نداریم، اما هند و پاکستانی که ده‌ها سال زیر سلطه انگلیسی‌ها بوده، هنوز لباس خودش را حفظ کرده‌اند. کت و کاپشن و مانتو و... لباس‌های خارجی هستند و ما با عوض کردن یقه یک پیراهن و حذف کراوات تصور کرده‌ایم که لباس شرقی داریم! ضربه‌ای که رضاخان به فرهنگ این مملکت وارد کرد، گرچه بزرگ، اما قابل جبران است و می‌توان  با استفاده از نبوغ ملت دست به طراحی لباس‌های ملی زد. مثلاً همین لباس چادر که زنان مسلمان ایران استفاده می‌کنند، اسلامی نبود، ایرانی بود و از زمان ساسانیان در ایران رواج داشت و وقتی که اسلام وارد ایران شد، مسلمانان عرب دریافتند که این چادر منظور اسلام از حجاب را به‌شیوه بهتری تأمین می‌کند تا آن‌چیزی که بین عرب‌ها است.

اسلام تأکید کرده که زن را به‌عنوان گوهری در بین یک صدف می‌شناسد؛ بنابراین هرچه این گوهر را از چشم نامحرم دور کند، ارزشمندتر است. این نمایشگاه‌های چادر و مانتو و حجاب که برگزار می‌شود هم طرح خوبی است، اما گاهی مشاهده می‌کنیم که در این نمایشگاه‌ها از رنگ‌ها یا زینت‌هایی برای مانتو یا چادر استفاده شده که خود جلب توجه‌کننده برای نامحرم است و این خلاف آن‌چیزی است که در اسلام آمده است. اینها همه قابل طراحی است، منتها اراده و پشتوانه و پشتکار می‌خواهد.

ننگ است که در کشور یک کارخانه تولید چادر مشکی نداریم

این واقعاً ننگ است که ما در کشورمان یک کارخانه تولید چادر مشکی نداریم و چادر مشکی را از کره و ژاپن و اخیراً چین وارد می‌کنیم. این مطلب چه‌چیزی را می‌رساند؟ در این زمینه گاهی احساس می‌کنم که نوعی خیانت صورت گرفته است. از سوی دیگر در حالی که برای ترویج فرهنگ حجاب، باید چادر به‌صورت رایگان در اختیار مردم قرار گیرد، اما گاهی اوقات چادر خیلی گران‌تر از مانتو درمی‌آید و آن‌قدر گران است که بعضاً شخص ترجیح می‌دهد به‌جای اینکه چادر سر دخترش کند، مانتو می‌خرد که ارزانتر درمی‌آید.

متولیان امر نسبت به این مسائل بی‌توجه بوده‌اند و احساس مسئولیت نکرده‌اند. هرکس فقط می‌آید و یک دوره‌ای را طی می‌کند و می‌رود و واقعاً چنین رفتاری برای چنین نظامی شایسته نیست. من واقعاً اگر در چنین مجلسی بودم، هیچ‌کدام از وزرای فرهنگ و ارشاد را تأیید نمی‌کردم. کسی که دغدغه ندارد و برنامه‌ای برای ارزش‌ها و شعائر دینی ندارد، شایسته نیست که عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اسلامی را به‌یدک بکشد.

* تسنیم: در سبک زندگی کنونی ما که بخش اعظم آن وارداتی است فضایی ایجاد شده که راحت‌تر بودن و سریع‌تر بودن را به‌معنای بهتر بودن معرفی ‌می‌کند (فست‌فودها بهترین نمونه این مطلب هستند)، در صورتی که لزوماً این‌گونه نیست. چگونه باید به افکار عمومی بقبولانیم که راحت‌تر بودن و سریع‌تر رسیدن لزوماً به‌معنای بهتر بودن نیست؟

ما باید خودمان را باور کنیم. پیتزا و کالباس و سوسیس و... هیچ‌کدام با فرهنگ ما سازگار نیستند. در مکه دیدم که رستورانی مخصوص عرضه غذاهای ایرانی باز شده است، این مطلب باعث افتخار و نشان‌دهنده این است که غذای ما ارزشمند است. خیلی از ایرانی‌ها در سطح دنیا ــ‌حتی فراری‌ها‌ــ توانسته‌اند در آمریکا و اروپا با عرضه غذاهای ایرانی به ثروت‌های کلان برسند، چون وضعیت غذاهای ایرانی در دنیا کم‌نظیر است و آن‌وقت ما در مملکت را برای ورود پیتزا و کالباس و همبرگر و... باز کرده‌ایم.

الحمد للّه الّذی  فضّلنی علیک بالاسلام

ما چرا باید خودمان را کم و کوچک ببینیم؟ به‌خصوص مایی که انقلاب کرده‌ایم. درست است که دولت‌های پهلوی و قاجار ما را خیلی عقب گذاشتند، اما بااین‌حال ما باید خودمان را در دنیا سرآمد ببینیم و این نکته را باید با بچه‌های خود از همان دبستان کار کنیم که خود را کم نبینیم. در حدیث آمده است که یک مسلمان زمانی که به یک غیرمسلمان می‌رسد باید در درون خود و یا حتی به‌صراحت بگوید: «الحمد للّه الّذی  فضّلنی علیک بالاسلام؛ سپاس خدایی را که ما را به‌واسطه اسلام نسبت به تو برتری بخشید».

زرق‌وبرق زندگی دنیای دوروزه نباید ما را بفریبد؛ ما نباید خود را کوچک ببینیم، ما آن دنیا را داریم، ما مسلمانیم، پیغمبر(ص) داریم، امیرالمؤمنین(ع) داریم، امام حسین(ع) داریم، ما انقلاب اسلامی داریم و تنها کشور مستقلیم. من خیلی ناراحتم که تلویزیون ما مرتب فوتبال تیم‌های کشورهای غربی مانند آلمان، ایتالیا و انگلیس و اسپانیا و... را نشان می‌دهد و ما اصلاً نباید به دیدن فوتبال آنها از خود رغبت نشان بدهیم و برای دیدن فوتبالشان وقت بگذاریم؛ اینها کشورهای دشمن ما هستند. این کوتاهی متولیان ماست؛ وقتی که یک شب از برنامه ویژه دهه اول محرم را به‌خاطر یک برنامه فوتبال که می‌خواست تیم‌های خارجی را تحلیل کند، حذف کردند خیلی سعی کردم که پرخاش نکنم. به آنها گفتم: شما حرمت عزای امام حسین(ع) را نگه نمی‌دارید. این چه برنامه‌ای‌ است که به‌خاطر آن برنامه ویژه یک دهه را که فقط ده روز در سال است، حذف می‌کنید؟

وقتی خود صدا و سیما برنامه امام حسین(ع) را برای نمایش یک فوتبال غربی حذف می‌کند، آن‌گاه نباید انتظار داشته باشیم که بچه‌هایمان به‌سمت غرب متمایل نشوند. به‌جای اینکه چیزهایی را نشان بدهند که باورها و ارزش‌ها را نهادینه کند، برنامه فوتبال داخلی غربی را پخش می‌کنند که پول هنگفتی هم برای خرید آن پرداخت کرده‌اند. اینها اصلاً نباید ارزش دیدن داشته باشد، ولو اینکه خوب هم بازی کنند. باید کاری کنیم بچه‌های این مملکت از همان دوران خردسالی همه‌چیز غرب را به‌عنوان دشمن اسلام بشناسند. آنان حتی حاضر نیستند علمشان را به ما بدهند، گرچه ما به‌برکت اسلام و نظام اسلامی جهش‌های بلندی در این زمینه کرده‌ایم. زرق‌وبرق‌ها و مدل‌ها و غذا و لباسشان را ما باید ننگ بدانیم. باید کاری کنیم که بچه ما به عقل آن‌کسی که شلوارش را خراش می‌دهد یا پاره می‌کند که بگوید مد است، بخندد که این بیچاره با این وسیله می‌خواهد خودنمایی کند، نه این‌که خودش هم همان را بپوشد تا نشان بدهد که به‌روز است.

همه اینها شدنی است، اما متأسفانه متولی ندارد. من فکر می‌کنم که حتی دست خیانتی در کار است که به بچه‌های مملکت ما باله یاد می‌دهند، اما اصول اصلی دین را یاد نمی‌دهند و حداقل خیانت متولیان امر در این زمینه آن است که کنترل و نظارتی نیز بر این امور ندارند.

* تسنیم: به‌نظر می‌رسد اشتباه ما آنجا بوده که ما همه‌چیز را در همه عرصه‌ها (کودک، فرهنگ، حقوق اجتماعی و ...) از تلویزیون خواسته‌ایم. حتی مخاطب عادت کرده که دعای کمیل و مراسم احیا را با پیژامه پای تلویزیون بخواند. دراین‌صورت است که رسانه قدرتمندتری به‌نام ماهواره می‌تواند جای تلویزیون را برای مخاطب بگیرد و ذهن و روح او را تسخیر کند، نظر شما چیست؟

بله درست است، اما امام(ره) فرمود تلویزیون می‌تواند دانشگاه باشد، یعنی همین را یاد بدهد. اما متأسفانه تلویزیون ما به‌جای این‌که فرد را به مسجد بکشاند، برنامه خود را طوری تنظیم کرده که فرد برای نمونه در ماه رمضان در ساعات نماز و یک ساعت بعد از نماز که سخنرانی در مسجد است، به مسجد نمی‌رود تا فیلم ماه رمضان را ببیند، یعنی تلویزیونی که باید خودش فرد را تشویق کند تا به مسجد برود، کاری می‌کند که مساجد خالی شوند. همه این‌ها مشکلاتی است که نیازمند یک عزم ملی قوی در همه ارکان نظام از حوزه‌های علمیه گرفته تا دانشگاه و صدا وسیمای ما و بالاتر از همه سه قوه است. نه‌اینکه هرکسی ساز خودش را بزند و لج کند و به‌بهانه این‌که دیگری کار می‌کند او نیاید؛ این‌ها بی‌اعتقادی است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل