کی بود؟ کی بود؟ من نبودم
خبرگزاری تسنیم: دور یک میز می نشینند و هر کس پیامک هایی را که درباره خودش ساخته اند بلند بلند می خواند و دیگران قاه قاه می خندند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، سعی کردهایم در این مقام طنز اکثر روزنامه های کشور را جمع کنیم تا دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
**سیاست روز: کی بود؟ کی بود؟ من نبودم
فرمانده ناجا: اینکه برخی بگویند فلانی معاون من است و نمی توانید به او دست بزنید و برای خود خط قرمز تعیین می کند اصلا درست نیست.
منظور ایشان از "معاون" کدام یک از شخصیت های زیر است؟
الف) معاون کلانتر در کارتونی به همین نام
ب) "دوو دوو" معاون بازرس در کارتون پلنگ صورتی
ج)" شادونه " معاون "ننجون"
د) م – م – ر (مخفف معاون مراتع رستم آباد سفلی)
وزیر بهداشت دولت دهم: گاهی اوقات دوستان کابینه قبلی جلساتی را برای دیدار با یکدیگر در ساختمان ولنجک برگزار می کنیم که دوستانه است.
به نظر شما کدام یک از اتفاقات زیر در این دیدارهای دوستانه قابل پیش بینی است؟
الف) دور یک میز می نشینند و هر کس پیامک هایی را که درباره خودش ساخته اند بلند بلند می خواند و دیگران قاه قاه می خندند.
ب) دو تن از وزرای سابق به خاطر "برادر اسفندیار" با هم دست به یقه بشوند و بلافاصه یکی از آنان از "کابینه ولنجک" اخراج شود.
ج) یکی از وزیران می خواهد سوار آسانسور بشود و بقیه اعضای کابینه هر کدام بهانه ای جور می کنند و از راه پله می روند!
د) به وزیر امور خارجه در پاگرد راه پله تلفن بزنند و بگویند: دوست عزیز! از همان راهی که آمده اید برگردید.
کدام یک از گزینه های زیر یادآور سوال فلسفی "کی بود؟ کی بود؟ من نبودم" است؟
الف) فرمانده ناجا: پرونده "بابک زنجانی" دست ما نیست.
ب) وزیر اطلاعات: ما سایت علی مطهری را فیلتر نکرده ایم.
ج) شهردار تهران: رفع مساله آلودگی هوا به شهرداری مربوط نمی شود.
د) معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد در دولت دهم: سه سال است از احمدی نژاد جدا هستم و با او ارتباطی ندارم.
نقطه چین زیر را پر کنید.
رییس اتحادیه صادرکنندگان محصولات نفتی: در حال حاضر پنج کشور صادرکننده از این که قیمت ... ایران بسیار پایین است ناراحت هستند.
الف) هلو انجیری
ب) کبریت کارخانجات توکلی
ج) قیف
د) قیر
**شرق : راهکار پتو
به گزارش مهر، کسالت حسن روحانی سبب شد تا دیدارهای دیروزش لغو شود. پنجم تیرماه نیز روحانی به خاطر کسالت دیدارهایش را لغو کرده بود. ممکن است ما حافظه تاریخی نداشته باشیم اما هنوز یادمان نرفته که جواد ظریف هم لای پتو به خارج رفت و روی ویلچر خودش را به «نشست» رساند.
جعفرقلی استاداصغر، کارشناس بیماری های خاص، می گوید: بیماری دولت تدبیر و امید جزو بیماری های خاص است و باید حواسشان بیشتر از امراض خارجی به امراض داخلی باشد. یعنی احتمال اینکه دولت به تیر غیب دچار شود یا شهابسنگ رویش بیفتد خیلی کم است. هر چی هست از داخل است. مثل تیترها و سرمقاله هایی که توی کار دولت می گذارند.
اما جعفرقلی استاداکبر، کارشناس بیماری های غیرخاص، معتقد است: هیات دولت ضعف روابط عمومی دارند و دچار ترس از چیزهای ناشناخته هستند. مثلا ظریف در دیدار با اشتون -که برخلاف ظاهرش باطنش برای ما کاملا ناشناخته است - کمرش درد می گیرد. روحانی نیز پنجم تیرماه در مواجهه با فراکسیون اصولگرایان مجلس- که ناشناخته نیستند اما مورد شناسایی هم قرار نگرفتند - بیمار می شود. پس می بینیم که دولت تدبیر و امید باید نترسد و توی چشم های ترس بروبر زل بزند تا ترسش بریزد. دیده شده پناه بردن به زیر پتو برای مواجهه نشدن با ترس است که این خیلی ترسناک است. نترس حسن. نترس.
استاداصغر و استاداکبر مهم ترین ترس های دولت را «کیهان فوبیا»، «تیترفوبیا»، «سرمقاله فوبیا»، «بیست وسی فوبیا»، «لنگه کفش فوبیا» و «همه چی فوبیا» می دانند.
**جام جم : ما را چه به یک تریلیونر؟
نمی دانیم چرا همه توقع دارند که ما با همین زبان طنز الکنی که داریم، راجع به همه چیز اظهارنظر کنیم. از شیرمرغ گرفته تا جان آدمیزاد (که البته این مورد دومی در برخی از کشورها گاهی در عمل خیلی به ارزشمندی مورد اول نیست!).... غافل از این که اصولا ورود به برخی موضوعات حساس و استراتژیک، نه در تخصص ماست و نه کسی ما را به این فضولی ها آورده است. آن هم در حالتی که در یک نگاه جامع، ما نه سر پیازیم و نه ته نامبرده که همان پیاز باشد.
ـ لطفا تا ایجاد شبهه و تشویش اذهان عمومی نشده است، هرچه سریع تر منظور خود را با ذکر یک مثال، توضیح دهید و شفاف سازی کنید.
چشم؛ الان مثال می آورم توپ!.... مثلا همین مورد سوپر میلیاردر معروف ایرانی که بابک زنجانی نام دارد، اما تا مدت ها «ب ـ ز» هم صدایش می زدند. خب، بنده یک لاقبایی که حتی نمی توانم صفرهای نجومی ثروت او را بشمارم و انگشت کم می آورم ـ انگشت که بماند، کلا کم می آورم ـ آن وقت چطور توقع دارید که در راستای ایشان عرایضی داشته باشیم؛ ولو منطقی و معقول؟....
چطوری می توانم در راستای ایشان حرفی بزنم، حال آن که اصلا نمی دانم چطوری به این ثروت رسیده است؟ چقدرش حاصل هوش و نبوغ خودش بوده؛ چقدرش احیانا چنان که می گویند، حاصل زد و بند و ماهی گرفتن از آب گل آلود اقتصادی؟.....ما حتی نمی دانیم که این خبر از اصل و اساس درست است یا که از بیخ دروغ است که بعضی از جراید، یک قلم از اتهامات ایشان را بازنگرداندن هشت تریلیون و 507 میلیارد و 800 میلیون تومان به خزانه دولت اعلام کرده اند که اگر رویمان می شد، شاخ درمی آوردیم.
بسته پیشنهادی: ما حتی به همین تجربه معقول تاریخی هم که در بالا بدان اشارت کردیم کاری نداریم و نمی خواهیم بگوییم که حتما و حکما در مورد این شخص خاص هم لابد مصداق دارد. خیر؛ این را نمی گوییم که از فردا ملت به هر سرمایه داری به این چشم نگاه نکنند و سرمایه داری جرم حساب نشود. منظور سرمایه داران یکشبه بود که شب میلیونر می خوابند، صبح میلیاردر پا می شوند و تا ظهر تریلیونر می شوند. ما این وسط فقط با احتیاط، عرایض پیشنهادی خود را مطرح می کنیم؛ بلکه مثل همیشه کارگشا باشد:
1ـ عدم دخالت در پرونده: بگذاریم حالا که این مولتی میلیاردر معروف به سمت اوین هدایت شده، قضا و قانون به جمیع جوانب کارش رسیدگی کند و مو را از ماست بیرون کشد. برخی افراد بیکار هم این میان، دست به ساخت انواع شایعات و حرف های بیخود نپردازند که مثلا: «شنیده ایم ایشان در بدو ورود به زندان اوین، گفته است که کل اوین با زمین های اطرافش چند؟....» یا: «شنیده شده که شهرام جزایری نامه نوشته به مسئولان مربوط که اگر اشکالی ندارد، ما آفتابه دزدها را آزاد کنید!» و.... از این قبیل شایعات که جز یک مشت حرف مفت یقینا نیست.
2ـ عدم پذیرش وثیقه: طوری که برخی جراید به نقل از یک منبع آگاه نوشته بودند؛ عجالتا آزادی این مولتی میلیاردر با ارائه وثیقه ممکن نیست. حق هم همین است؛ چون هرکس بتواند یک چنین وثیقه عظیم الجثه ای را بگذارد، به طورقطع، پای خودش هم گیر است. واقعا این وثیقه کلان را از کجا آورده است؟ از راه عرق جبین و کد یمین؟!....بعید نیست.
3ـ تحقیقات مفصل: حجم پرونده آن قدر گنده است که نیاز به تحقیقات بسیار دامنه دار و دقیق دارد. تحقیق شود آیا واقعا چنان که می گویند، ایشان در جهت دور زدن تحریم ها و فروختن نفت و برگرداندن پول آن به کشور کار می کرده است یا که به اسم دور زدن تحریم های ایران، گاهی خود ایران را دور می زده است؟....اینها باید دقیق بررسی شود و قطعا کار من و شما و امثال ما نیست. آدم باید به اندازه دهنش لقمه بردارد وگرنه گیر می کند.
**تهران امروز : بوش با ریگان و اوباما چه فرقی میکند
بوش با ریگان و اوباما چه فرقی می کند
دشمنی دارند تا با ما چه فرقی می کنند
شد ردیف اینبار تنگ و قافیه مشکل نداشت
می کند یا می کنند، آقا ! چه فرقی می کند
دشمنان روی خاک و دشمنان روی آب
دشمنی در ساحل و دریا چه فرقی می کند
بار دیگر گاو بازان گاوشان زاییده است
گاو با گوساله ی نازا چه فرقی می کند
پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
اینکه می گویند «ما» با ما چه فرقی می کند
در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
مصرعی وقتی نداری با «چه فرقی می کند»
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
آخرش را هم بگو ! حالا چه فرقی می کند
«هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست»
مرد تنها یا زن تنها، چه فرقی می کند
وقتی آسایش نداری در اتاق خواب خویش
خانه ی تو با خیابان ها چه فرقی می کند
کاش کام من نباشد تلخ ! شیرین بهتر است
«تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند»
می کنم سر زیر آب از خویش می پرسم مدام
اینکه من پایینم، آن بالا چه فرقی می کند
من نمی دانم چه می گویم تو می دانی بگو
یا نمی خواهی نگو ،آیا چه فرقی می کند
بخت با بالا بلندان است فردا،فی المثل
قد کوتاه تو تا فردا چه فرقی می کند!
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
آدم بی مایه با دارا چه فرقی می کند
وای بر احوال آن کس که نمی داند هنوز
شاخ گاو و شاخ آفریقا چه فرقی می کند
کاش فرصت داشتم توضیح می دادم دقیق
دوره ی ما با زمان شا ! چه فرقی می کند
یا دقیقاً شرح می دادم به این نو شاعران
این که شعر حجم با انشا چه فرقی می کند
آن زمان هم کار نیما انقلابی تازه بود
شعر من با حضرت نیما چه فرقی می کند!؟
فاضل نظری عزیز شعری دارد با این مطلع:
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
**کیهان: نبض
گفت: مگه انگلیس آن همه کینه توزی علیه ایران نکرده و مگر هنوز هم به دشمنی های خود ادامه نمی دهد؟
گفتم: بر منکرش لعنت.
گفت: پس چه خبر شده که انگلیسی ها برای ورود به ایران ریسه شده اند؟!
گفتم: ولی قرار است مجلس از جایگاه نظارتی و وزارت اطلاعات از جایگاه امنیتی و وزارت خارجه از جایگاه مسئولیت سیاست خارجی خود اینگونه حرکت های مشکوک را کنترل کنند.
گفت: چند هفته قبل هیئت پارلمانی اروپا وارد کشور شد و با عوامل فتنه ملاقات کرد و بالاخره معلوم نشد کدامیک از دستگاه های مربوطه در وظیفه خود کوتاهی کرده است و هر کدام مسئولیت را به گردن دیگری انداختند.
گفتم: چه عرض کنم؟! دو تا پزشک بر بالین بیماری حاضر شده و دست زیر پتو بردند تا نبض بیمار را بگیرند و بعد از چند دقیقه هر دو اعلام کردند که مورد نگران کننده ای نیست. بیمار پتو را کنار زد و معلوم شد پزشکان در زیر پتو نبض همدیگر را گرفته اند!
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.