آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه

خبرگزاری تسنیم: ورود مستقیم ارتش عراق به نبرد با تروریست‏هاى سلفى در بزرگ‏ترین استان عراق، مى‏تواند آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه بوده و به تقویت محور مقاومت بینجامد؛ همچنین مى‏تواند تروریست‏هاى سوریه را در مخمصه‏اى جدید قرار دهد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، در روزهاى اخیر شاهد درگیرى‏هاى سنگین میان ارتش عراق و گروه تروریستى «داعش» در استان الانبار عراق که هم‏مرز با سوریه، اردن و عربستان است، مى‏باشیم.

در این نوشتار تلاش داریم تا ابعاد ژئوپلتیک عملیات اخیر ارتش عراق را در «استان الانبار» مورد واکاوى مختصر قرار دهیم. دشمنى که ارتش عراق با آن در استان بزرگ الانبار درگیر است، گروهک «دولت اسلامى عراق و شام» نام دارد که به اختصار «داعش» خوانده مى‏شود و از گروه‏هاى سرشناس سلفى است.
باز شدن یک جبهه جدید علیه یکى از اصلى‏ترین گروه‏هاى تروریستى سلفى در آن سوى مرزهاى سوریه و در استان الانبار که شاید یکى از مراکز اصلى تغذیه تروریست‏هاى سورى بوده است، مى‏تواند گلوى این تروریست‏ها را از جناحى دیگر بفشارد.
پیشروى ارتش سوریه در مناطق مختلف دمشق، حلب، حمس و درعا، به تغییر موازنه قدرت به سود نظام بشار اسد منجر شد. ارتش سوریه طى یک سال گذشته با اتخاذ شیوه‏هاى جدید و مردمى‏کردن جنگ توانست بخش وسیعى از اراضى سوریه را از وجود گروه‏هاى تروریستى پاکسازى کند. فرار گروه‏هاى تروریستى داعش، القاعده و جبهه النصره به عراق و لبنان بحران سوریه را به همسایگان این دو کشور منتقل کرد.
عناصر القاعده و داعش با تمرکز بر استان الانبار به‏ویژه شهر فلوجه، ناامنى‏ها را در عراق در سطح گسترده‏اى دامن زده‏اند. به‏دلیل بافت اجتماعى و مذهبى سه استان موصل، صلاح‏الدین و الانبار در شمال و غرب عراق، گروه‏هاى تروریستى توانستند پایگاه‏هاى خود را از سوریه به این مناطق منتقل کنند. به نظر مى‏رسد که این گروه‏هاى تروریستى قصد دارند با هدف قرار دادن شیعیان عراق و مراکز حزب‏الله در لبنان، فاز جدید جنگ مذهبى را در منطقه کلید بزنند.
پشتیبانى برخى جریان‏هاى سیاسى عراق از جمله فهرست العراقیه، به رهبرى ایاد علاوى و جبهه متحدون به رهبرى اسامه النجیفى رئیس پارلمان و صالح مطلق معاون نخست‏وزیر، به گسترش موج ناامنى‏ها کمک کرد. فرار طارق الهاشمى معاون سابق رئیس‏جمهور عراق به عربستان موجب شد که گروه‏هاى تروریستى با ایجاد رابطه سیستماتیک با سازمان امنیت عربستان موج عملیات خود را به سمت شهرهاى شیعه‏نشین عراق گسترش دهند. اکنون گروه‏هاى تروریستى که در سوریه با شکست‏هاى متعددى مواجه شده‏اند، تلاش مى‏کنند تا به ساختار اجتماعى و مذهبى عراق و لبنان آسیب برسانند و این امر با سیاست‏هاى عربستان همسویى دارد. عربستان سعى دارد به هر ترتیب ممکن شکست‏هاى خود در جبهه سوریه را با انجام عملیات تروریستى در سایر کشورهاى شیعه‏نشین مانند عراق و لبنان و لطمه‏زدن به منافع ایران در منطقه جبران کند.
رژیم آل‏سعود که با هزینه‏کردن ده‏ها میلیارد دلار در سوریه نتوانست محور تهران - دمشق - بیروت را قطع و نظام سوریه را سرنگون سازد، اکنون تلاش دارد تا یک جنگ مذهبى را بر عراق و لبنان تحمیل کند. رویکرد عربستان به‏طور طبیعى با اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستى همسویى دارد زیرا عربستان سعودى اخیرا یک جبهه عبرى - عربى را براى ضربه‏زدن به مقاومت اسلامى لبنان تشکیل داده است اما برایند گزارش‏هاى میدانى در عراق نشان مى‏دهد که دولت نورى المالکى به‏طور جدى در صدد سرکوب گروه‏هاى تروریستى برآمده و طى روزهاى اخیر توانسته با کمک عشایر الانبار، بخش وسیعى از استان الانبار را از وجود گروه‏هاى تروریستى پاکسازى کند که این امر آرامش و ثبات را براى عراق به‏دنبال خواهد داشت و در عوض ناکامى دیگرى را براى سیاست‏هاى به‏شدت اشتباه عربستان در منطقه بر جاى مى‏گذارد.



  ‏  سوداى امارت سلفى در عراق و سوریه‏
ایدئولوژى سلفى بر اساس نوشته‏هاى تئوریسین‏هایش نظیر «ایمن الظواهرى» به‏دنبال تأسیس حکومتى به‏نام «امارت اسلامى» در یکى از بلاد اسلامى است. حکومت مورد نظر سران جریان سلفى - تکفیرى چیزى شبیه به حکومت طالبان در افغانستان است که با حمله نظامى ارتش آمریکا در سال 2001 سرنگون شد.
امارت اسلامى مدنظر ایدئولوگ‏هاى سلفیت که به‏واقع آن‏را نه امارت اسلامى که باید امارت سلفى خواند، هدف نهایى نیست. این امارت قرار است گام اول در مسیر احیاى نظام خلافت باشد و تازه همین خلافت نیز هدف غایى نیست. رویاى نظریه‏پردازان سلفى آن است که پس از تأسیس این خلافت، کل جهان را فتح کرده و تحت لواى ایدئولوژى خود درآورند. این مطلب را اندیشکده استراتفور در سلسله گزارش‏هایى به قلم «اسکات استوارت» به‏طورکامل شرح داده است.
گروهک داعش که در حال حاضر از قوى‏ترین گروه‏هاى شبه‏نظامى تکفیرى در منطقه محسوب مى‏شود و در عین حال در سفاک‏بودن هم گوى سبقت را از بقیه ربوده است، به‏دنبال آن است تا به‏زعم خود، امارت سلفى مزبور را در منطقه عراق و شامات تأسیس کند، یعنى عراق و سوریه فعلى. اینان به خیال خود تصمیم دارند که پس از فتح سوریه، حتى جولان و قدس شریف را نیز فتح کنند.
گروهک تروریستى مزبور در همان اوان تجاوز نظامى ایالات متحده و بریتانیا به عراق تأسیس شد و در سال 2004 تحت لواى شبکه تروریستى القاعده درآمد. این گروه تروریستى از این زمان به بعد تحت هدایت «ابومصعب زرقاوى» معدوم، به‏نام القاعده عراق مشهور شد.
در سیر تاریخى داعش، سال 2006، برهه مهمى است. در این سال، القاعده عراق نام خود را به «دولت اسلامى عراق» تغییر داد و به چترى تبدیل شد که بسیارى از گروه‏هاى شبه‏نظامى سنى عراق که با نیروهاى آمریکایى درگیر بودند، زیر آن گرد آمدند. برخى گروه‏هاى شبه‏نظامى که زیر چتر گروهک تروریستى مزبور گرد آمدند، به این شرح هستند: «شوراى مجاهدین»، «جیش الفاتحین»، «جند الصحابه»، «انصار التوحید و السنة»، «جیش الطایفه المنصوره» و...
«دولت اسلامى عراق» بعدها و با شکل‏گیرى فتنه سوریه به دولت اسلامى عراق و شام تغییر نام داد و اکنون یکى از گروه‏هاى درگیر در بحران سوریه است. شاید یکى از مهم‏ترین عوامل قدرت رزمى بالاى داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرف‏هاى منطقه‏اى نظیر عربستان سعودى، به تجارب عراق مربوط باشد. داعش در عراق و در درگیرى مستمر با ارتش قدرتمند آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیرى با ارتش‏هاى کلاسیک را خوب مى‏داند. یک‏سوم از کشته‏هاى آمریکا در دوران اشغال عراق در استان الانبار، کانون قدرت داعش در عراق، جان خود را از دست دادند؛ شاید از همین روست که ایالات متحده پس از آغاز نبرد ارتش عراق در الانبار گفته است که داعش دشمن مشترک عراق و آمریکاست.
نقش داعش در بحران سوریه نقش پررنگى است تا آنجا که نفوذ این گروه در کنار سایر گروه‏هاى سلفى عملاً ارتش آزاد سوریه را به حاشیه رانده و به باور برخى تحلیل‏گران، عملاً ارتش آزاد را از میان برداشته است. سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشى که در سال 2013 ارائه کرد، ابراز داشت که داعش قوى‏ترین گروه شورشى فعال در شمال سوریه است.
  استان الانبار عراق‏
تا اینجا توضیح داده شد که ارتش عراق با چه کسانى در مناطق غربى این کشور درافتاده است اما بد نیست به توضیح این نیز بپردازیم که این نبرد در کجا رخ مى‏دهد؟ از نظر جغرافیایى، استان الانبار، بزرگ‏ترین استان عراق محسوب مى‏شود. نکته بسیار مهم در خصوص این استان از نظر جغرافیاى سیاسى آن است که عراق را به 3 کشور سوریه، اردن و عربستان سعودى پیوند داده است.
3 شهر بزرگ استان الانبار، «رمادى، فلوجه و حدیثه» نام دارند و این استان پیش‏تر به‏نام رمادى هم خوانده مى‏شده است. استان مزبور على‏رغم پر وسعت بودن، پر جمعیت محسوب نمى‏شود. بر اساس اطلاعات مربوط به سال 2011، استان الانبار عراق حدود 6.1 میلیون نفر جمعیت دارد.
  الانبار، بزرگ‏ترین استان عراق‏
در دوران حکومت حزب بعث بر عراق، الانبار یکى از مهم‏ترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسى، اهالى این استان حامى رژیم بعث شناخته مى‏شدند که حکومت اقلیت سنى عراق بر اکثریت شیعه را تضمین مى‏کرد.
اکثر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمى» هستند و اکثریت قاطع آن‏ها را اهل سنت عراق تشکیل مى‏دهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و بالاخص شهر فلوجه مهم‏ترین پایگاه نیروهاى شبه‏نظامى درگیر با آمریکایى‏ها بود و اکنون نیز اصلى‏ترین پایگاه داعش محسوب مى‏شود.
على‏رغم عبور رودخانه فرات از این استان، بیشتر مناطق آن‏را صحرا تشکیل مى‏دهد؛ مناطقى مسطح که براى آموختن شیوه نبرد مناسب به‏نظر مى‏رسد. آنچه این روزها براى داعش بسیار مهم است، هم‏مرزبودن الانبار با دو کشور سوریه و عربستان سعودى است. عربستان اصلى‏ترین تأمین‏کننده سلاح و تدارکات براى داعش بالاخص پس از آغاز بحران سوریه است. هم‏مرزبودن با سوریه نیز نقل و انتقال نیرو به این کشور را تسهیل مى‏کند.
از سوى دیگر، با توجه به هدف تعریف‏شده داعش، الانبار از موقعیت ژئوپلتیک بسیار خوبى برخوردار است چراکه از یک‏سو مابین دو کشورى قرار دارد که رویاى تصرف آن‏ها را در سر دارند و از سوى دیگر با توجه به نزدیکى به سرزمین عربستان، آن‏ها را به منبع اصلى تغذیه فکرى، مالى و تسلیحاتى خود و مهد وهابى‏گرى نزدیک نگه مى‏دارد.
  داعش، آغاز اتحاد راهبرى سوریه و عراق‏
در صحنه امروز عراق و سوریه، دو واقعیت مهم را مى‏توان ملاحظه کرد: اولاً، وجود گروهى که بقا و حاکمیت نظام سیاسى حاکم بر هر دو کشور را تهدید مى‏کند و دوم این‏که این گروه عملاً به‏روش مسلحانه با هر دو کشور درگیر شده است.
وجود و فعالیت چنین گروهى به‏معناى پیدایش یک دشمن مشترک براى هر دو کشور عراق و سوریه است. سوریه و عراق پیش‏تر نیز زمینه‏هایى براى شکل‏دادن به یک اتحاد راهبردى داشته‏اند. پس از سقوط صدام حسین که با دولت سوریه نیز در وضعیت خصومت به‏سر مى‏برد، به قدرت رسیدن اکثریت شیعه عراق که به‏طور طبیعى در یک روند دموکراتیک، موفق به تأسیس دولت شدند، موضوع خصومت قدرت‏هایى در منطقه قرار گرفت که با دیدگاه فرقه‏گرایانه خود سیطره شیعیان بر مقدرات عراق را بر نمى‏تافتند. عربستان سعودى و برخى شیوخ حاشیه خلیج فارس از این جمله بودند و هستند.
به‏طور طبیعى، دولت عراق در این شرایط به کشورهایى که در آن‏ها شیعیان قدرت بیشترى دارند نزدیک مى‏شود، کشورهایى که از آن‏ها به‏عنوان محور مقاومت یاد مى‏شود. سوریه با داشتن یک دولت علوى از اعضاى محور مقاومت محسوب مى‏شود.
با درگیرى مشترک دولت‏هاى سوریه و عراق که هر دو داعش را خطرى امنیتى مى‏بینند، بدیهى است که وجود این دشمن مشترک مى‏تواند آغاز یک اتحاد راهبردى امنیت‏محور باشد. سوریه و عراق اکنون دشمن دشمن یکدیگر هستند و هر دو با این دشمن مشترک در نبرد به‏سر مى‏برند، از این‏رو شکل‏گیرى نوعى اتحاد بین این دو کشور احتمال قریب به ذهنى است.
  بحران سوریه و نبرد الانبار
بحران سوریه در آستانه کنفرانس صلح ژنو 2، اکنون در مرحله‏اى است که هر یک از طرف‏ها مى‏خواهد در میدان نبرد دست پرى داشته باشد تا در عرصه مذاکره صاحب دست برتر باشد.
هرچند بسیارى از تحلیل‏گران معتقدند که ژنو 2 به خودى خود نمى‏تواند خروجى‏هاى چندان روشنى داشته باشد اما واقعیت در صحنه نبرد از برترى ارتش سوریه با یک روند تدریجى حکایت دارد که نبردهاى قصیر و قلمون از بارزترین نمادهاى این برترى هستند. روند این برترى زمانى شروع شد که یک بازیگر جدید به میدان نبرد اضافه شد: «حزب‏الله لبنان». حزب‏الله از زمان حضور خود در میدان نبرد سوریه که به تصریح «سید حسن نصرالله»، دبیر کل این جنبش نیز رسیده است، تقریباً توانسته است دست تروریست‏ها را از مرز لبنان کوتاه کند. به این ترتیب هم به یک عضو دیگر محور مقاومت یارى رسانده است و هم بر امنیت مرزهاى لبنان افزوده است.
تروریست‏هاى سلفى درست همان‏طور که امنیت سوریه را تهدید مى‏کنند، امنیت لبنان و مقاومت اسلامى این کشور را نیز تهدید مى‏کنند. در اهداف بیان‏شده برخى از این گروه‏ها به‏صراحت نابودى جنبش حزب‏الله نیز مدنظر قرار گرفته، بنابراین حزب‏الله تدبیر را در آن دیده که پیش از آن‏که مجبور به نبرد با آن‏ها در لبنان شود، با هماهنگى دولت مشروع و قانونى سوریه، در خاک سوریه با آن‏ها درگیر شود.
اکنون بازشدن یک جبهه جدید علیه یکى از اصلى‏ترین گروه‏هاى تروریستى سلفى در آن سوى مرزهاى سوریه و در استان الانبار که شاید یکى از مراکز اصلى تغذیه تروریست‏هاى سورى بوده است، مى‏تواند گلوى این تروریست‏ها را از جناحى دیگر بفشارد.
همان‏طورکه امنیت مرزهاى لبنان با سوریه با ورود رزمندگان سلحشور حزب‏الله به صحنه نبرد بهبود یافت، اکنون ارتش عراق مى‏تواند امنیت مرزهاى خود با سوریه را تأمین کند. همان‏طورکه تعریف اصلى مأموریت ارتش‏ها اقتضا مى‏کند، حفظ امنیت مرزها از وظایف آن‏هاست و بنابراین اکنون دولت عراق در حال اعمال حاکمیت بر مرزها و سرزمین خود است، امرى که در حقوق بین‏الملل از مشروعیت کامل برخوردار است.
از دیگر سو، در حالى‏که تاکنون این تروریست‏ها بودند که بازى را به زمین حاکمیت عراق کشانده و در عمق خاک این کشور مشغول عملیات تروریستى بودند، این‏بار این ارتش عراق است که با ورود به پایگاه اصلى تروریست‏ها، پناهگاه‏هاى امن آن‏ها را هدف گرفته و به آن‏ها و حامیانشان احساس ناامنى مى‏بخشد. هم‏چنین از آنجا که ارتش عراق پس از اشغال این کشور، ارتشى تازه تأسیس محسوب مى‏شود، نبرد با داعش مى‏تواند محکى نسبتاً جدى براى توانمندى‏هاى این ارتش هم باشد و تجاربى را براى آن در بر داشته باشد.
در آستانه ژنو 2، تضعیف داعش مى‏تواند از بعد دیگرى نیز به کار دولت سوریه بیاید و دست برتر را به دولت قانونى این کشور ببخشد. این‏که آیا ارتش‏هاى عراق و سوریه به هماهنگى‏هاى لازم دست خواهند زد و عملیات مشترک نیز در دستور کار قرار خواهند داد یا خیر، واقعیتى است که گذر زمان آن‏را روشن مى‏کند.
  عربستان و نبرد الانبار
مهم‏ترین طرف منطقه‏اى که با ورود ارتش عراق به نبرد با تروریست‏هاى سلفى متضرر مى‏شود، رژیم آل‏سعود است. با توجه به هم‏مرزبودن استان الانبار با عربستان سعودى، این رژیم همواره توانسته است که تجهیزات و عدوات مورد نیاز تروریست‏ها را به آن‏ها برساند و نقش تدارکات را براى آن‏ها بازى کند. ارتش عراق احتمالاً در این درگیرى‏ها، کنترل مرزهاى الانبار با عربستان و تحدید روند تدارکات تروریست‏هاى سلفى را مدنظر خواهد داشت.
اگرچه همچنان از طرق دیگر راه تدارکات براى داعش وجود دارد اما دست‏کم سعودى‏ها براى رساندن تدارکات خود به نیروهاى داعش و از سوى دیگر براى ناامن‏سازى عراق به زحمت مى‏افتند.
با این حال، عربستان ثابت کرده است که اقداماتى را که علیه تروریست‏هاى مورد حمایتش در سوریه انجام مى‏شود، به دیده اغماض نمى‏نگرد. پس از ورود حزب‏الله به نبرد سوریه و شکست‏هاى سنگین تروریست‏ها و بالاخص پس از شکست‏هاى قلمون که عملاً شریان حیاتى تروریست‏ها از لبنان را قطع مى‏کند، کشور لبنان با عملیات تروریستى متعددى طى هفته‏هاى اخیر مواجه شده که یکى از آن‏ها به شهادت رایزن فرهنگى ایران در بیروت انجامید. بر این اساس، قابل پیش‏بینى است که محور سعودى - صهیونیستى متحد بر ضد محور مقاومت، ناامنى‏هاى بیشترى را در عراق رقم بزند و یا دست‏کم در این راستا تلاش کند.
  بندر بن سلطان‏
از سوى دیگر، یکى از کارت‏هایى که سعودى‏ها با حمایت صهیونیست‏ها مى‏توانند با آن بازى کنند، کارت کردهاست. بین مسعود بارزانى و نورى مالکى، از گذشته اختلافاتى وجود داشته که پس از بیمارى سخت جلال طالبانى، رئیس‏جمهور عراق تشدید هم شده است. طى سال‏هاى اخیر اسرائیل نفوذ خود را در کردستان عراق توسعه بخشیده و این نفوذ اکنون مى‏تواند مورد استفاده «بندر بن سلطان» و دوستانش قرار گیرد و اختلاف‏افکنى بین دولت مرکزى و اقلیم کردستان عراق را تشدید کند.
  شکست در سوریه، جستجوى پیروزى در عراق‏
تمرکز نیروهاى موسوم به «داعش» در الانبار نشانه واضح ناامیدى این گروه از تحول در سوریه است و به بیان دیگر از پیروزى مطلق ارتش سوریه علیه این گروه و کشورهاى غربى - عربى حامى آن حکایت مى‏کند. این در حالى است که این گروه در سال 2009 عراق را به مقصد لبنان ترک کرده و عامل درگیرى‏هاى «فتح‏الاسلام» در اردوگاه نهرالبارد واقع در طرابلس شد. این جریان از حدود یک سال و نیم پیش با اسم جدید «دولت اسلامى عراق و شام» با هدف اسقاط نظام بشار اسد در سوریه و جایگزین‏کردن یک دولت فرقه‏گرا و بى‏خطر براى اسرائیل، شروع به فعالیت کرد و در یک مقطع به دستاوردهایى در دو استان شرقى «دیرالزور» و «رقه» نایل گردید.
پس از آن، این گروه از «جبهه النصره» که عمدتاً در استان ریف دمشق و استان حلب و شمال استان حمص مستقر بود خواست که با «ابوبکر البغدادى» به‏عنوان امیر دولت اسلامى عراق و شام بیعت نماید که البته این درخواست از سوى «محمد الجولانى» فرمانده النصره رد شد. وى گفت که در بیعت «ایمن الظواهرى» است و ایمن الظواهرى هم طى بیانیه‏اى از ابوبکر خواست که در محدوده الجولانى یعنى سوریه ورود نکند.
این موضوع، کشمکش‏هایى را میان اجزاء القاعده پدید آورد ولى در عین حال گروه داعش در سوریه از قدرت بیشترى برخوردار بود و سه استان حلب، رقه و دیرالزور جزء قلمرو این گروه به‏حساب مى‏آمد و به این دلیل ارتش سوریه روى متلاشى‏کردن این گروه تمرکز کرد و طى 7 ماه گذشته به مرور قلمرو آنان را به محاصره درآورده و ارتباطات بین استانى آنان را قطع کرد. بر این اساس گروه تروریستى داعش وقتى از به ثمر رساندن درگیرى در سوریه نومید شد، به استان الانبار بازگشت و در صدد برآمد تا با اعلام پیروزى در الانبار و اعلام فلوجه به‏عنوان پایتخت موقت امارت اسلامى، موقعیت از هم گسیخته خود را بازسازى نماید.
اسناد فراوانى بیانگر آن است که شعبه عراقى القاعده -یعنى گروه ابوبکر البغدادى- از اوائل سال 1391 که فعالیت دوباره خود را در الانبار عراق از سر گرفت، از حمایت جدى عربستان سعودى، قطر و ترکیه برخوردار بود کما این‏که به‏نحوى از پوشش اطلاعاتى و حفاظتى آمریکا و فرانسه نیز بهره مى‏برد.
  نقش عربستان در حمایت از گروه‏هاى مسلح‏
عربستان از یک‏سو از این گروه براى اسقاط دولت نورى مالکى و از سوى دیگر براى اسقاط نظام سوریه استفاده مى‏کرد. یک سال پیش در ماه نوامبر، «بندر بن سلطان» رئیس دستگاه امنیتى عربستان با صراحت اعلام کرد که کشورش از هر گروه مسلح که در پى اسقاط اسد و مالکى باشد، حمایت مالى، سیاسى و تسلیحاتى مى‏کند. این اعلام از یک‏سو بیانگر آن بود که براى عربستان اسقاط این دو دولت چقدر اهمیت دارد و از سوى دیگر نشان مى‏داد که نیروهاى القاعده از عربستان تضمین خواسته‏اند و اعلام رسمى حمایت تسلیحاتى آنان بخشى از این تضمین بوده است. دولت آل سعود از آن زمان تاکنون مبالغ بسیار زیادى که بعضى آن را تا 200 میلیارد دلار هم ذکر کرده‏اند، هزینه کرده است بدون آن‏که کمترین دستاوردى داشته باشد.
تمرکز دوباره القاعده در الانبار و به‏خصوص در فلوجه یک خطاى فوق استراتژیک به‏حساب مى‏آید. آنان اگرچه از اول به‏دلیل فاصله بسیار کم این شهر با پایتخت عراق، فلوجه را یک موقعیت ویژه به‏حساب مى‏آوردند ولى نیروهاى آنان در کل عراق پراکنده بودند از این‏رو برخورد با آنان در فاصله سالهاى 1383 تا پیش از این بسیار دشوار بود. آنان وقتى تصمیم به اعلام شهر کوچک فلوجه به‏عنوان پایتخت موقت خود گرفتند، ناچار شدند هزاران نیروى پراکنده خود را به این شهر بکشانند. آنان با این نیروها بر بخش‏هاى مهمى از شهر فلوجه شامل حى‏الضباط و حى‏الملعب مسلط شدند و حالا باید این بخش‏ها را نگه دارند. در واقع در این ماجرا سقوط یا عدم سقوط فلوجه بدون آن‏که به‏طور واقعى تعیین‏کننده وضعیتى باشد، براى القاعده تبدیل به یک هدف استراتژیک شده است! و از این منظر ناچار است هزاران تن از نیروهاى خود را براى نگهدارى این شهر به حالت آماده‏باش و درگیرى دائمى درآورد و قدرت تحرک و عملیات در سایر مناطق را تا حد زیادى از دست بدهد. اینک نیروهاى عراقى القاعده تبدیل به یک هدف آسان براى دولت نورى مالکى و ارتش عراق شده‏اند. دولت و ارتش عراق براى این‏که 100 نفر از این‏ها را به دام اندازند، باید ماهها تلاش مى‏کردند. حالا هزاران نفر از این نیروها در یک منطقه متمرکز شده و به یک هدف آسان تبدیل شده‏اند. با این وصف کاملاً پیداست که نورى مالکى بدون آن‏که به کمک نیاز داشته باشد، مى‏تواند به‏راحتى این نیروها را تار و مار کند.
اما در این میان آمریکا و اروپا که تا پیش از این از هیچ کمک و حمایتى از این جریانات اجتناب نمى‏کردند، اعلام کرده‏اند که با عملیات ارتش عراق موافق بوده و حتى براى سرکوب آنان کمک‏هاى تسلیحاتى خود را در اختیار ارتش عراق قرار مى‏دهند! و حال آن‏که تا همین چند هفته قبل غربى‏ها حتى اطلاعات خود از تروریست‏ها را در اختیار دولت و ارتش عراق قرار نمى‏دادند و البته، اکنون نیز بلوف مى‏زنند و فقط تظاهر به حمایت از ارتش عراق مى‏کنند.
حدود یک ماه و نیم پیش دبیرکل حزب‏الله لبنان در سخنرانى علنى خود به القاعده گفت که «شما با پول و برنامه کسانى مى‏جنگید که به‏راحتى و در زمانى که اوضاع تغییر کند، شما را مى‏فروشند و حتى خود به جنگ شما مى‏آیند.» امروز همان روزى است که سید از آن سخن گفته بود. دو روز قبل از آن‏که ارتش عراق به سمت الانبار و با هدف انهدام تروریست‏هاى القاعده در فلوجه گسیل شود، یک هیأت آمریکایى با سراسیمگى به ریاض رفته و به سران عربستان یادآور شده‏اند که همین حالا باید از حمایت از «داعش» دست بکشید چراکه این گروه در آستانه انهدام کامل در سوریه و عراق قرار گرفته‏اند. حدود دو ماه پیش هم جان کرى در جریان ملاقات با مقامات ارشد سعودى در ریاض گفته بود که سیاست نظامى ما و شما در منطقه با شکست مواجه شده و لذا نمى‏توان به سیاست تسلیح مخالفان بشار اسد ادامه داد.
آمریکایى‏ها در این صحنه مى‏خواهند جلوى افتضاح شکست فاحش در برابر جبهه مقاومت را بگیرند اما چه کسى فراموش مى‏کند که در همین شهریورماه گذشته آمریکایى‏ها نه تنها از تسلیح گروههاى وابسته به القاعده در سوریه حمایت علنى مى‏کردند بلکه خود نیز حتى ساعت حمله به سوریه را تعیین کرده بودند و تنها زمانى سلاح را زمین گذاشتند که در تصاویر ماهواره‏اى و اخبار جاسوسان خود دریافتند ایران و حزب‏الله در پاى قبضه‏هاى موشک خود آماده شلیک به سمت اهداف آمریکایى و اسرائیلى هستند. در آن مقطع آمریکا به طرح روسیه پناه آورد و وانمود کرد که تهدیدات جدى او، روسیه را به ارائه طرحى براى خلع سلاح سوریه سوق داده و این خلع سلاح شرایط داخلى سوریه را براى سقوط اسد فراهم مى‏کند! حالا سه ماه از آن تحلیل‏ها گذشته و مهم‏ترین گروههاى مسلح معارض اسد از سوریه متوارى شده‏اند و حلب در آستانه آزادى کامل قرار گرفته است!
  پیروزى‏هاى همزمان جبهه مقاومت در سوریه و عراق‏
جبهه مقاومت به‏زودى به‏طور همزمان در عراق و سوریه به یک پیروزى بزرگ بر ضد تروریزم و جبهه غربى-عربى پشتیبان آن دست پیدا مى‏کند، این پیروزى بزرگ، بسیارى از توطئه‏ها و طراحى‏ها و فتنه‏ها را خنثى مى‏کند. این روزها درگیرى در فلوجه و رمادى در درجه اول درگیرى تروریست‏هاى القاعده علیه نیروهاى سنى عراق مى‏باشد. درگیرى گروههاى سنى نظیر «صحوه‏ها» و عشایر با نیروهاى القاعده که داعیه تأسیس امارت سنى دارند، نشان مى‏دهد که ترفند و توطئه شیعى- سنى بدون درگیرى در کشورهایى که از شیعه و سنى ترکیب شده‏اند، رو به پایان است.
امروز دولت مالکى که ترکیبى از شیعیان، اهل سنت و اکراد عراقى است، براى نجات اهل سنت در الانبار مشغول فعالیت مى‏باشد و این، موقعیت دولت نورى مالکى را در عراق تحکیم مى‏بخشد و از این‏روست که بعضى از رقباى نورى المالکى، عملیات ارتش در الانبار را یک اقدام انتخاباتى با هدف در اکثریت قرار گرفتن دوباره فهرست مالکى تلقى کرده‏اند.
مسلماً ختم غائله فلوجه و رمادى که زمان آن بسیار نزدیک شده است، تأثیر مضاعفى بر سوریه گذاشته و شرایط داخل لبنان را نیز بهبود مى‏بخشد. بعد از خاتمه این ماجرا، آمریکا، عربستان و... مى‏مانند و یک شکست بزرگ که فهرست سنگینى از هزینه‏هاى به هدر رفته آن‏را همراهى مى‏کند. عربستان سعودى همین الان هم از سوى اکثریت اهل سنت منطقه به‏عنوان عامل اصلى ناامنى در جهان اسلام شناخته مى‏شود به‏همین‏دلیل طى یک ماه اخیر شاهد اقداماتى از سوى وهابیون با هدف ترمیم چهره خشن سعودى بودیم که یکى از آن‏ها «میثاق مکه» بود که در آن هرگونه اقدام تروریستى علیه مذاهب اسلامى تقبیح شده بود. جالب این است که در همان‏روز که «عبدالرحمن آل شیخ» مفتى اعظم سعودى پاى این میثاق مودت را امضا مى‏کرد، بندر بن سلطان رسماً اعلام کرد که «حتى اگر به صرف 200 میلیارد دلار و سال‏ها جنگیدن در سوریه و عراق براى اسقاط اسد و مالکى احتیاج باشد، عربستان از آن رویگردان نخواهد بود»! این تحولات به‏خوبى شکست سیاست مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان را بر ضد جبهه مقاومت برملا مى‏کند و حتماً زمینه حرکت جدید جبهه مقاومت در منطقه را فراهم مى‏نماید.
  حمایت از ارتش عراق در اقدام علیه تروریست‏هاى وهابى - تکفیرى‏
امروز حمایت از ارتش عراق در اقدام علیه تروریست‏هاى وهابى- تکفیرى با جرأت از سوى طیف‏هاى مختلف مطرح مى‏شود. در سطح بین‏المللى آمریکایى‏ها از تحویل چندین فروند هواپیماى جنگى حساس خبر داده و روس‏ها مى‏گویند 15 فروند هلى‏کوپتر ویژه نظامى را به ارتش عراق تحویل داده‏اند. همزمان گروه‏هاى مختلف عرب اهل سنت در عراق، آشکارا حمایت خود را از عملیات ارتش در الانبار بر ضد گروه‏هاى تروریستى اعلام کرده‏اند و در سطح ملى هم یک حمایت عمومى از سوى اهل سنت، شیعیان و اکراد از دولت و ارتش عراق مشاهده مى‏شود. این موضوع هرچند در بخش‏هایى نظیر اعلام حمایت نظامى آمریکا از دولت عراق غیرواقعى و ظاهرسازى است اما در عین حال جدید و داراى آثار جدید مى‏باشد.
امروز نه فقط در عراق بلکه در هر کشور اسلامى این احساس جدى وجود دارد که باید با تروریزم و کشورهاى حامى آن مبارزه کرد و در این میان از نظر آنان دولت‏ها و ارتش‏هاى جبهه مقاومت از صداقت بیشترى برخوردارند. این مسأله خود یک جبهه‏بندى گسترده در جهان اسلام نه فقط علیه القاعده بلکه علیه عربستان، آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فرانسه نیز محسوب مى‏شود و در آینده آثار مهمى بر جاى مى‏گذارد.
  جمع‏بندى‏
ورود مستقیم ارتش عراق به نبرد با تروریست‏هاى سلفى در بزرگ‏ترین استان عراق، از 4 جهت زیر مى‏تواند مورد توجه ویژه قرار گیرد:
1- این نبرد مى‏تواند آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه بوده و به تقویت محور مقاومت بینجامد؛
2- مى‏تواند تروریست‏هاى سوریه را در مخمصه‏اى جدید قرار داده و جبهه دیگرى را علیه آن‏ها بگشاید؛
3- مى‏تواند در آستانه کنفرانس صلح ژنو 2، بر توان مذاکراتى دولت قانونى سوریه بیفزاید؛
4- احتمالاً منجر به انتقام‏جویى ریاض از بغداد گشته و تلاش‏هایى از جانب عربستان سعودى براى بى‏ثبات‏سازى عراق صورت پذیرد.
به هر روى، نتایج این نبرد در آینده‏اى نه‏چندان دور خود را نشان خواهد داد و نوع عملکرد ارتش عراق در آن مورد قضاوت‏هاى دقیق‏تر قرار خواهد گرفت. تردیدى نیست که براى افزایش امنیت خاورمیانه و نجات آن از گروه‏هاى مسلح افراطى سلفى، فرصت دیگرى نمایان شده است. 
  انتهای پیام/