آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه
خبرگزاری تسنیم: ورود مستقیم ارتش عراق به نبرد با تروریستهاى سلفى در بزرگترین استان عراق، مىتواند آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه بوده و به تقویت محور مقاومت بینجامد؛ همچنین مىتواند تروریستهاى سوریه را در مخمصهاى جدید قرار دهد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در روزهاى اخیر شاهد درگیرىهاى سنگین میان ارتش عراق و گروه تروریستى «داعش» در استان الانبار عراق که هممرز با سوریه، اردن و عربستان است، مىباشیم.
در این نوشتار تلاش داریم تا ابعاد ژئوپلتیک عملیات اخیر ارتش عراق را در «استان الانبار» مورد واکاوى مختصر قرار دهیم. دشمنى که ارتش عراق با آن در استان بزرگ الانبار درگیر است، گروهک «دولت اسلامى عراق و شام» نام دارد که به اختصار «داعش» خوانده مىشود و از گروههاى سرشناس سلفى است.
باز شدن یک جبهه جدید علیه یکى از اصلىترین گروههاى تروریستى سلفى در آن سوى مرزهاى سوریه و در استان الانبار که شاید یکى از مراکز اصلى تغذیه تروریستهاى سورى بوده است، مىتواند گلوى این تروریستها را از جناحى دیگر بفشارد.
پیشروى ارتش سوریه در مناطق مختلف دمشق، حلب، حمس و درعا، به تغییر موازنه قدرت به سود نظام بشار اسد منجر شد. ارتش سوریه طى یک سال گذشته با اتخاذ شیوههاى جدید و مردمىکردن جنگ توانست بخش وسیعى از اراضى سوریه را از وجود گروههاى تروریستى پاکسازى کند. فرار گروههاى تروریستى داعش، القاعده و جبهه النصره به عراق و لبنان بحران سوریه را به همسایگان این دو کشور منتقل کرد.
عناصر القاعده و داعش با تمرکز بر استان الانبار بهویژه شهر فلوجه، ناامنىها را در عراق در سطح گستردهاى دامن زدهاند. بهدلیل بافت اجتماعى و مذهبى سه استان موصل، صلاحالدین و الانبار در شمال و غرب عراق، گروههاى تروریستى توانستند پایگاههاى خود را از سوریه به این مناطق منتقل کنند. به نظر مىرسد که این گروههاى تروریستى قصد دارند با هدف قرار دادن شیعیان عراق و مراکز حزبالله در لبنان، فاز جدید جنگ مذهبى را در منطقه کلید بزنند.
پشتیبانى برخى جریانهاى سیاسى عراق از جمله فهرست العراقیه، به رهبرى ایاد علاوى و جبهه متحدون به رهبرى اسامه النجیفى رئیس پارلمان و صالح مطلق معاون نخستوزیر، به گسترش موج ناامنىها کمک کرد. فرار طارق الهاشمى معاون سابق رئیسجمهور عراق به عربستان موجب شد که گروههاى تروریستى با ایجاد رابطه سیستماتیک با سازمان امنیت عربستان موج عملیات خود را به سمت شهرهاى شیعهنشین عراق گسترش دهند. اکنون گروههاى تروریستى که در سوریه با شکستهاى متعددى مواجه شدهاند، تلاش مىکنند تا به ساختار اجتماعى و مذهبى عراق و لبنان آسیب برسانند و این امر با سیاستهاى عربستان همسویى دارد. عربستان سعى دارد به هر ترتیب ممکن شکستهاى خود در جبهه سوریه را با انجام عملیات تروریستى در سایر کشورهاى شیعهنشین مانند عراق و لبنان و لطمهزدن به منافع ایران در منطقه جبران کند.
رژیم آلسعود که با هزینهکردن دهها میلیارد دلار در سوریه نتوانست محور تهران - دمشق - بیروت را قطع و نظام سوریه را سرنگون سازد، اکنون تلاش دارد تا یک جنگ مذهبى را بر عراق و لبنان تحمیل کند. رویکرد عربستان بهطور طبیعى با اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستى همسویى دارد زیرا عربستان سعودى اخیرا یک جبهه عبرى - عربى را براى ضربهزدن به مقاومت اسلامى لبنان تشکیل داده است اما برایند گزارشهاى میدانى در عراق نشان مىدهد که دولت نورى المالکى بهطور جدى در صدد سرکوب گروههاى تروریستى برآمده و طى روزهاى اخیر توانسته با کمک عشایر الانبار، بخش وسیعى از استان الانبار را از وجود گروههاى تروریستى پاکسازى کند که این امر آرامش و ثبات را براى عراق بهدنبال خواهد داشت و در عوض ناکامى دیگرى را براى سیاستهاى بهشدت اشتباه عربستان در منطقه بر جاى مىگذارد.
سوداى امارت سلفى در عراق و سوریه
ایدئولوژى سلفى بر اساس نوشتههاى تئوریسینهایش نظیر «ایمن الظواهرى» بهدنبال تأسیس حکومتى بهنام «امارت اسلامى» در یکى از بلاد اسلامى است. حکومت مورد نظر سران جریان سلفى - تکفیرى چیزى شبیه به حکومت طالبان در افغانستان است که با حمله نظامى ارتش آمریکا در سال 2001 سرنگون شد.
امارت اسلامى مدنظر ایدئولوگهاى سلفیت که بهواقع آنرا نه امارت اسلامى که باید امارت سلفى خواند، هدف نهایى نیست. این امارت قرار است گام اول در مسیر احیاى نظام خلافت باشد و تازه همین خلافت نیز هدف غایى نیست. رویاى نظریهپردازان سلفى آن است که پس از تأسیس این خلافت، کل جهان را فتح کرده و تحت لواى ایدئولوژى خود درآورند. این مطلب را اندیشکده استراتفور در سلسله گزارشهایى به قلم «اسکات استوارت» بهطورکامل شرح داده است.
گروهک داعش که در حال حاضر از قوىترین گروههاى شبهنظامى تکفیرى در منطقه محسوب مىشود و در عین حال در سفاکبودن هم گوى سبقت را از بقیه ربوده است، بهدنبال آن است تا بهزعم خود، امارت سلفى مزبور را در منطقه عراق و شامات تأسیس کند، یعنى عراق و سوریه فعلى. اینان به خیال خود تصمیم دارند که پس از فتح سوریه، حتى جولان و قدس شریف را نیز فتح کنند.
گروهک تروریستى مزبور در همان اوان تجاوز نظامى ایالات متحده و بریتانیا به عراق تأسیس شد و در سال 2004 تحت لواى شبکه تروریستى القاعده درآمد. این گروه تروریستى از این زمان به بعد تحت هدایت «ابومصعب زرقاوى» معدوم، بهنام القاعده عراق مشهور شد.
در سیر تاریخى داعش، سال 2006، برهه مهمى است. در این سال، القاعده عراق نام خود را به «دولت اسلامى عراق» تغییر داد و به چترى تبدیل شد که بسیارى از گروههاى شبهنظامى سنى عراق که با نیروهاى آمریکایى درگیر بودند، زیر آن گرد آمدند. برخى گروههاى شبهنظامى که زیر چتر گروهک تروریستى مزبور گرد آمدند، به این شرح هستند: «شوراى مجاهدین»، «جیش الفاتحین»، «جند الصحابه»، «انصار التوحید و السنة»، «جیش الطایفه المنصوره» و...
«دولت اسلامى عراق» بعدها و با شکلگیرى فتنه سوریه به دولت اسلامى عراق و شام تغییر نام داد و اکنون یکى از گروههاى درگیر در بحران سوریه است. شاید یکى از مهمترین عوامل قدرت رزمى بالاى داعش علاوه بر دریافت انواع تسلیحات پیشرفته از طرفهاى منطقهاى نظیر عربستان سعودى، به تجارب عراق مربوط باشد. داعش در عراق و در درگیرى مستمر با ارتش قدرتمند آمریکا کاملاً آبدیده شده و شیوه درگیرى با ارتشهاى کلاسیک را خوب مىداند. یکسوم از کشتههاى آمریکا در دوران اشغال عراق در استان الانبار، کانون قدرت داعش در عراق، جان خود را از دست دادند؛ شاید از همین روست که ایالات متحده پس از آغاز نبرد ارتش عراق در الانبار گفته است که داعش دشمن مشترک عراق و آمریکاست.
نقش داعش در بحران سوریه نقش پررنگى است تا آنجا که نفوذ این گروه در کنار سایر گروههاى سلفى عملاً ارتش آزاد سوریه را به حاشیه رانده و به باور برخى تحلیلگران، عملاً ارتش آزاد را از میان برداشته است. سازمان ناظر حقوق بشر سوریه در گزارشى که در سال 2013 ارائه کرد، ابراز داشت که داعش قوىترین گروه شورشى فعال در شمال سوریه است.
استان الانبار عراق
تا اینجا توضیح داده شد که ارتش عراق با چه کسانى در مناطق غربى این کشور درافتاده است اما بد نیست به توضیح این نیز بپردازیم که این نبرد در کجا رخ مىدهد؟ از نظر جغرافیایى، استان الانبار، بزرگترین استان عراق محسوب مىشود. نکته بسیار مهم در خصوص این استان از نظر جغرافیاى سیاسى آن است که عراق را به 3 کشور سوریه، اردن و عربستان سعودى پیوند داده است.
3 شهر بزرگ استان الانبار، «رمادى، فلوجه و حدیثه» نام دارند و این استان پیشتر بهنام رمادى هم خوانده مىشده است. استان مزبور علىرغم پر وسعت بودن، پر جمعیت محسوب نمىشود. بر اساس اطلاعات مربوط به سال 2011، استان الانبار عراق حدود 6.1 میلیون نفر جمعیت دارد.
الانبار، بزرگترین استان عراق
در دوران حکومت حزب بعث بر عراق، الانبار یکى از مهمترین مراکز حمایت از حکومت بود. از نظر سیاسى، اهالى این استان حامى رژیم بعث شناخته مىشدند که حکومت اقلیت سنى عراق بر اکثریت شیعه را تضمین مىکرد.
اکثر ساکنان استان الانبار، از «طایفه دولیمى» هستند و اکثریت قاطع آنها را اهل سنت عراق تشکیل مىدهند. در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده، الانبار و بالاخص شهر فلوجه مهمترین پایگاه نیروهاى شبهنظامى درگیر با آمریکایىها بود و اکنون نیز اصلىترین پایگاه داعش محسوب مىشود.
علىرغم عبور رودخانه فرات از این استان، بیشتر مناطق آنرا صحرا تشکیل مىدهد؛ مناطقى مسطح که براى آموختن شیوه نبرد مناسب بهنظر مىرسد. آنچه این روزها براى داعش بسیار مهم است، هممرزبودن الانبار با دو کشور سوریه و عربستان سعودى است. عربستان اصلىترین تأمینکننده سلاح و تدارکات براى داعش بالاخص پس از آغاز بحران سوریه است. هممرزبودن با سوریه نیز نقل و انتقال نیرو به این کشور را تسهیل مىکند.
از سوى دیگر، با توجه به هدف تعریفشده داعش، الانبار از موقعیت ژئوپلتیک بسیار خوبى برخوردار است چراکه از یکسو مابین دو کشورى قرار دارد که رویاى تصرف آنها را در سر دارند و از سوى دیگر با توجه به نزدیکى به سرزمین عربستان، آنها را به منبع اصلى تغذیه فکرى، مالى و تسلیحاتى خود و مهد وهابىگرى نزدیک نگه مىدارد.
داعش، آغاز اتحاد راهبرى سوریه و عراق
در صحنه امروز عراق و سوریه، دو واقعیت مهم را مىتوان ملاحظه کرد: اولاً، وجود گروهى که بقا و حاکمیت نظام سیاسى حاکم بر هر دو کشور را تهدید مىکند و دوم اینکه این گروه عملاً بهروش مسلحانه با هر دو کشور درگیر شده است.
وجود و فعالیت چنین گروهى بهمعناى پیدایش یک دشمن مشترک براى هر دو کشور عراق و سوریه است. سوریه و عراق پیشتر نیز زمینههایى براى شکلدادن به یک اتحاد راهبردى داشتهاند. پس از سقوط صدام حسین که با دولت سوریه نیز در وضعیت خصومت بهسر مىبرد، به قدرت رسیدن اکثریت شیعه عراق که بهطور طبیعى در یک روند دموکراتیک، موفق به تأسیس دولت شدند، موضوع خصومت قدرتهایى در منطقه قرار گرفت که با دیدگاه فرقهگرایانه خود سیطره شیعیان بر مقدرات عراق را بر نمىتافتند. عربستان سعودى و برخى شیوخ حاشیه خلیج فارس از این جمله بودند و هستند.
بهطور طبیعى، دولت عراق در این شرایط به کشورهایى که در آنها شیعیان قدرت بیشترى دارند نزدیک مىشود، کشورهایى که از آنها بهعنوان محور مقاومت یاد مىشود. سوریه با داشتن یک دولت علوى از اعضاى محور مقاومت محسوب مىشود.
با درگیرى مشترک دولتهاى سوریه و عراق که هر دو داعش را خطرى امنیتى مىبینند، بدیهى است که وجود این دشمن مشترک مىتواند آغاز یک اتحاد راهبردى امنیتمحور باشد. سوریه و عراق اکنون دشمن دشمن یکدیگر هستند و هر دو با این دشمن مشترک در نبرد بهسر مىبرند، از اینرو شکلگیرى نوعى اتحاد بین این دو کشور احتمال قریب به ذهنى است.
بحران سوریه و نبرد الانبار
بحران سوریه در آستانه کنفرانس صلح ژنو 2، اکنون در مرحلهاى است که هر یک از طرفها مىخواهد در میدان نبرد دست پرى داشته باشد تا در عرصه مذاکره صاحب دست برتر باشد.
هرچند بسیارى از تحلیلگران معتقدند که ژنو 2 به خودى خود نمىتواند خروجىهاى چندان روشنى داشته باشد اما واقعیت در صحنه نبرد از برترى ارتش سوریه با یک روند تدریجى حکایت دارد که نبردهاى قصیر و قلمون از بارزترین نمادهاى این برترى هستند. روند این برترى زمانى شروع شد که یک بازیگر جدید به میدان نبرد اضافه شد: «حزبالله لبنان». حزبالله از زمان حضور خود در میدان نبرد سوریه که به تصریح «سید حسن نصرالله»، دبیر کل این جنبش نیز رسیده است، تقریباً توانسته است دست تروریستها را از مرز لبنان کوتاه کند. به این ترتیب هم به یک عضو دیگر محور مقاومت یارى رسانده است و هم بر امنیت مرزهاى لبنان افزوده است.
تروریستهاى سلفى درست همانطور که امنیت سوریه را تهدید مىکنند، امنیت لبنان و مقاومت اسلامى این کشور را نیز تهدید مىکنند. در اهداف بیانشده برخى از این گروهها بهصراحت نابودى جنبش حزبالله نیز مدنظر قرار گرفته، بنابراین حزبالله تدبیر را در آن دیده که پیش از آنکه مجبور به نبرد با آنها در لبنان شود، با هماهنگى دولت مشروع و قانونى سوریه، در خاک سوریه با آنها درگیر شود.
اکنون بازشدن یک جبهه جدید علیه یکى از اصلىترین گروههاى تروریستى سلفى در آن سوى مرزهاى سوریه و در استان الانبار که شاید یکى از مراکز اصلى تغذیه تروریستهاى سورى بوده است، مىتواند گلوى این تروریستها را از جناحى دیگر بفشارد.
همانطورکه امنیت مرزهاى لبنان با سوریه با ورود رزمندگان سلحشور حزبالله به صحنه نبرد بهبود یافت، اکنون ارتش عراق مىتواند امنیت مرزهاى خود با سوریه را تأمین کند. همانطورکه تعریف اصلى مأموریت ارتشها اقتضا مىکند، حفظ امنیت مرزها از وظایف آنهاست و بنابراین اکنون دولت عراق در حال اعمال حاکمیت بر مرزها و سرزمین خود است، امرى که در حقوق بینالملل از مشروعیت کامل برخوردار است.
از دیگر سو، در حالىکه تاکنون این تروریستها بودند که بازى را به زمین حاکمیت عراق کشانده و در عمق خاک این کشور مشغول عملیات تروریستى بودند، اینبار این ارتش عراق است که با ورود به پایگاه اصلى تروریستها، پناهگاههاى امن آنها را هدف گرفته و به آنها و حامیانشان احساس ناامنى مىبخشد. همچنین از آنجا که ارتش عراق پس از اشغال این کشور، ارتشى تازه تأسیس محسوب مىشود، نبرد با داعش مىتواند محکى نسبتاً جدى براى توانمندىهاى این ارتش هم باشد و تجاربى را براى آن در بر داشته باشد.
در آستانه ژنو 2، تضعیف داعش مىتواند از بعد دیگرى نیز به کار دولت سوریه بیاید و دست برتر را به دولت قانونى این کشور ببخشد. اینکه آیا ارتشهاى عراق و سوریه به هماهنگىهاى لازم دست خواهند زد و عملیات مشترک نیز در دستور کار قرار خواهند داد یا خیر، واقعیتى است که گذر زمان آنرا روشن مىکند.
عربستان و نبرد الانبار
مهمترین طرف منطقهاى که با ورود ارتش عراق به نبرد با تروریستهاى سلفى متضرر مىشود، رژیم آلسعود است. با توجه به هممرزبودن استان الانبار با عربستان سعودى، این رژیم همواره توانسته است که تجهیزات و عدوات مورد نیاز تروریستها را به آنها برساند و نقش تدارکات را براى آنها بازى کند. ارتش عراق احتمالاً در این درگیرىها، کنترل مرزهاى الانبار با عربستان و تحدید روند تدارکات تروریستهاى سلفى را مدنظر خواهد داشت.
اگرچه همچنان از طرق دیگر راه تدارکات براى داعش وجود دارد اما دستکم سعودىها براى رساندن تدارکات خود به نیروهاى داعش و از سوى دیگر براى ناامنسازى عراق به زحمت مىافتند.
با این حال، عربستان ثابت کرده است که اقداماتى را که علیه تروریستهاى مورد حمایتش در سوریه انجام مىشود، به دیده اغماض نمىنگرد. پس از ورود حزبالله به نبرد سوریه و شکستهاى سنگین تروریستها و بالاخص پس از شکستهاى قلمون که عملاً شریان حیاتى تروریستها از لبنان را قطع مىکند، کشور لبنان با عملیات تروریستى متعددى طى هفتههاى اخیر مواجه شده که یکى از آنها به شهادت رایزن فرهنگى ایران در بیروت انجامید. بر این اساس، قابل پیشبینى است که محور سعودى - صهیونیستى متحد بر ضد محور مقاومت، ناامنىهاى بیشترى را در عراق رقم بزند و یا دستکم در این راستا تلاش کند.
بندر بن سلطان
از سوى دیگر، یکى از کارتهایى که سعودىها با حمایت صهیونیستها مىتوانند با آن بازى کنند، کارت کردهاست. بین مسعود بارزانى و نورى مالکى، از گذشته اختلافاتى وجود داشته که پس از بیمارى سخت جلال طالبانى، رئیسجمهور عراق تشدید هم شده است. طى سالهاى اخیر اسرائیل نفوذ خود را در کردستان عراق توسعه بخشیده و این نفوذ اکنون مىتواند مورد استفاده «بندر بن سلطان» و دوستانش قرار گیرد و اختلافافکنى بین دولت مرکزى و اقلیم کردستان عراق را تشدید کند.
شکست در سوریه، جستجوى پیروزى در عراق
تمرکز نیروهاى موسوم به «داعش» در الانبار نشانه واضح ناامیدى این گروه از تحول در سوریه است و به بیان دیگر از پیروزى مطلق ارتش سوریه علیه این گروه و کشورهاى غربى - عربى حامى آن حکایت مىکند. این در حالى است که این گروه در سال 2009 عراق را به مقصد لبنان ترک کرده و عامل درگیرىهاى «فتحالاسلام» در اردوگاه نهرالبارد واقع در طرابلس شد. این جریان از حدود یک سال و نیم پیش با اسم جدید «دولت اسلامى عراق و شام» با هدف اسقاط نظام بشار اسد در سوریه و جایگزینکردن یک دولت فرقهگرا و بىخطر براى اسرائیل، شروع به فعالیت کرد و در یک مقطع به دستاوردهایى در دو استان شرقى «دیرالزور» و «رقه» نایل گردید.
پس از آن، این گروه از «جبهه النصره» که عمدتاً در استان ریف دمشق و استان حلب و شمال استان حمص مستقر بود خواست که با «ابوبکر البغدادى» بهعنوان امیر دولت اسلامى عراق و شام بیعت نماید که البته این درخواست از سوى «محمد الجولانى» فرمانده النصره رد شد. وى گفت که در بیعت «ایمن الظواهرى» است و ایمن الظواهرى هم طى بیانیهاى از ابوبکر خواست که در محدوده الجولانى یعنى سوریه ورود نکند.
این موضوع، کشمکشهایى را میان اجزاء القاعده پدید آورد ولى در عین حال گروه داعش در سوریه از قدرت بیشترى برخوردار بود و سه استان حلب، رقه و دیرالزور جزء قلمرو این گروه بهحساب مىآمد و به این دلیل ارتش سوریه روى متلاشىکردن این گروه تمرکز کرد و طى 7 ماه گذشته به مرور قلمرو آنان را به محاصره درآورده و ارتباطات بین استانى آنان را قطع کرد. بر این اساس گروه تروریستى داعش وقتى از به ثمر رساندن درگیرى در سوریه نومید شد، به استان الانبار بازگشت و در صدد برآمد تا با اعلام پیروزى در الانبار و اعلام فلوجه بهعنوان پایتخت موقت امارت اسلامى، موقعیت از هم گسیخته خود را بازسازى نماید.
اسناد فراوانى بیانگر آن است که شعبه عراقى القاعده -یعنى گروه ابوبکر البغدادى- از اوائل سال 1391 که فعالیت دوباره خود را در الانبار عراق از سر گرفت، از حمایت جدى عربستان سعودى، قطر و ترکیه برخوردار بود کما اینکه بهنحوى از پوشش اطلاعاتى و حفاظتى آمریکا و فرانسه نیز بهره مىبرد.
نقش عربستان در حمایت از گروههاى مسلح
عربستان از یکسو از این گروه براى اسقاط دولت نورى مالکى و از سوى دیگر براى اسقاط نظام سوریه استفاده مىکرد. یک سال پیش در ماه نوامبر، «بندر بن سلطان» رئیس دستگاه امنیتى عربستان با صراحت اعلام کرد که کشورش از هر گروه مسلح که در پى اسقاط اسد و مالکى باشد، حمایت مالى، سیاسى و تسلیحاتى مىکند. این اعلام از یکسو بیانگر آن بود که براى عربستان اسقاط این دو دولت چقدر اهمیت دارد و از سوى دیگر نشان مىداد که نیروهاى القاعده از عربستان تضمین خواستهاند و اعلام رسمى حمایت تسلیحاتى آنان بخشى از این تضمین بوده است. دولت آل سعود از آن زمان تاکنون مبالغ بسیار زیادى که بعضى آن را تا 200 میلیارد دلار هم ذکر کردهاند، هزینه کرده است بدون آنکه کمترین دستاوردى داشته باشد.
تمرکز دوباره القاعده در الانبار و بهخصوص در فلوجه یک خطاى فوق استراتژیک بهحساب مىآید. آنان اگرچه از اول بهدلیل فاصله بسیار کم این شهر با پایتخت عراق، فلوجه را یک موقعیت ویژه بهحساب مىآوردند ولى نیروهاى آنان در کل عراق پراکنده بودند از اینرو برخورد با آنان در فاصله سالهاى 1383 تا پیش از این بسیار دشوار بود. آنان وقتى تصمیم به اعلام شهر کوچک فلوجه بهعنوان پایتخت موقت خود گرفتند، ناچار شدند هزاران نیروى پراکنده خود را به این شهر بکشانند. آنان با این نیروها بر بخشهاى مهمى از شهر فلوجه شامل حىالضباط و حىالملعب مسلط شدند و حالا باید این بخشها را نگه دارند. در واقع در این ماجرا سقوط یا عدم سقوط فلوجه بدون آنکه بهطور واقعى تعیینکننده وضعیتى باشد، براى القاعده تبدیل به یک هدف استراتژیک شده است! و از این منظر ناچار است هزاران تن از نیروهاى خود را براى نگهدارى این شهر به حالت آمادهباش و درگیرى دائمى درآورد و قدرت تحرک و عملیات در سایر مناطق را تا حد زیادى از دست بدهد. اینک نیروهاى عراقى القاعده تبدیل به یک هدف آسان براى دولت نورى مالکى و ارتش عراق شدهاند. دولت و ارتش عراق براى اینکه 100 نفر از اینها را به دام اندازند، باید ماهها تلاش مىکردند. حالا هزاران نفر از این نیروها در یک منطقه متمرکز شده و به یک هدف آسان تبدیل شدهاند. با این وصف کاملاً پیداست که نورى مالکى بدون آنکه به کمک نیاز داشته باشد، مىتواند بهراحتى این نیروها را تار و مار کند.
اما در این میان آمریکا و اروپا که تا پیش از این از هیچ کمک و حمایتى از این جریانات اجتناب نمىکردند، اعلام کردهاند که با عملیات ارتش عراق موافق بوده و حتى براى سرکوب آنان کمکهاى تسلیحاتى خود را در اختیار ارتش عراق قرار مىدهند! و حال آنکه تا همین چند هفته قبل غربىها حتى اطلاعات خود از تروریستها را در اختیار دولت و ارتش عراق قرار نمىدادند و البته، اکنون نیز بلوف مىزنند و فقط تظاهر به حمایت از ارتش عراق مىکنند.
حدود یک ماه و نیم پیش دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانى علنى خود به القاعده گفت که «شما با پول و برنامه کسانى مىجنگید که بهراحتى و در زمانى که اوضاع تغییر کند، شما را مىفروشند و حتى خود به جنگ شما مىآیند.» امروز همان روزى است که سید از آن سخن گفته بود. دو روز قبل از آنکه ارتش عراق به سمت الانبار و با هدف انهدام تروریستهاى القاعده در فلوجه گسیل شود، یک هیأت آمریکایى با سراسیمگى به ریاض رفته و به سران عربستان یادآور شدهاند که همین حالا باید از حمایت از «داعش» دست بکشید چراکه این گروه در آستانه انهدام کامل در سوریه و عراق قرار گرفتهاند. حدود دو ماه پیش هم جان کرى در جریان ملاقات با مقامات ارشد سعودى در ریاض گفته بود که سیاست نظامى ما و شما در منطقه با شکست مواجه شده و لذا نمىتوان به سیاست تسلیح مخالفان بشار اسد ادامه داد.
آمریکایىها در این صحنه مىخواهند جلوى افتضاح شکست فاحش در برابر جبهه مقاومت را بگیرند اما چه کسى فراموش مىکند که در همین شهریورماه گذشته آمریکایىها نه تنها از تسلیح گروههاى وابسته به القاعده در سوریه حمایت علنى مىکردند بلکه خود نیز حتى ساعت حمله به سوریه را تعیین کرده بودند و تنها زمانى سلاح را زمین گذاشتند که در تصاویر ماهوارهاى و اخبار جاسوسان خود دریافتند ایران و حزبالله در پاى قبضههاى موشک خود آماده شلیک به سمت اهداف آمریکایى و اسرائیلى هستند. در آن مقطع آمریکا به طرح روسیه پناه آورد و وانمود کرد که تهدیدات جدى او، روسیه را به ارائه طرحى براى خلع سلاح سوریه سوق داده و این خلع سلاح شرایط داخلى سوریه را براى سقوط اسد فراهم مىکند! حالا سه ماه از آن تحلیلها گذشته و مهمترین گروههاى مسلح معارض اسد از سوریه متوارى شدهاند و حلب در آستانه آزادى کامل قرار گرفته است!
پیروزىهاى همزمان جبهه مقاومت در سوریه و عراق
جبهه مقاومت بهزودى بهطور همزمان در عراق و سوریه به یک پیروزى بزرگ بر ضد تروریزم و جبهه غربى-عربى پشتیبان آن دست پیدا مىکند، این پیروزى بزرگ، بسیارى از توطئهها و طراحىها و فتنهها را خنثى مىکند. این روزها درگیرى در فلوجه و رمادى در درجه اول درگیرى تروریستهاى القاعده علیه نیروهاى سنى عراق مىباشد. درگیرى گروههاى سنى نظیر «صحوهها» و عشایر با نیروهاى القاعده که داعیه تأسیس امارت سنى دارند، نشان مىدهد که ترفند و توطئه شیعى- سنى بدون درگیرى در کشورهایى که از شیعه و سنى ترکیب شدهاند، رو به پایان است.
امروز دولت مالکى که ترکیبى از شیعیان، اهل سنت و اکراد عراقى است، براى نجات اهل سنت در الانبار مشغول فعالیت مىباشد و این، موقعیت دولت نورى مالکى را در عراق تحکیم مىبخشد و از اینروست که بعضى از رقباى نورى المالکى، عملیات ارتش در الانبار را یک اقدام انتخاباتى با هدف در اکثریت قرار گرفتن دوباره فهرست مالکى تلقى کردهاند.
مسلماً ختم غائله فلوجه و رمادى که زمان آن بسیار نزدیک شده است، تأثیر مضاعفى بر سوریه گذاشته و شرایط داخل لبنان را نیز بهبود مىبخشد. بعد از خاتمه این ماجرا، آمریکا، عربستان و... مىمانند و یک شکست بزرگ که فهرست سنگینى از هزینههاى به هدر رفته آنرا همراهى مىکند. عربستان سعودى همین الان هم از سوى اکثریت اهل سنت منطقه بهعنوان عامل اصلى ناامنى در جهان اسلام شناخته مىشود بههمیندلیل طى یک ماه اخیر شاهد اقداماتى از سوى وهابیون با هدف ترمیم چهره خشن سعودى بودیم که یکى از آنها «میثاق مکه» بود که در آن هرگونه اقدام تروریستى علیه مذاهب اسلامى تقبیح شده بود. جالب این است که در همانروز که «عبدالرحمن آل شیخ» مفتى اعظم سعودى پاى این میثاق مودت را امضا مىکرد، بندر بن سلطان رسماً اعلام کرد که «حتى اگر به صرف 200 میلیارد دلار و سالها جنگیدن در سوریه و عراق براى اسقاط اسد و مالکى احتیاج باشد، عربستان از آن رویگردان نخواهد بود»! این تحولات بهخوبى شکست سیاست مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان را بر ضد جبهه مقاومت برملا مىکند و حتماً زمینه حرکت جدید جبهه مقاومت در منطقه را فراهم مىنماید.
حمایت از ارتش عراق در اقدام علیه تروریستهاى وهابى - تکفیرى
امروز حمایت از ارتش عراق در اقدام علیه تروریستهاى وهابى- تکفیرى با جرأت از سوى طیفهاى مختلف مطرح مىشود. در سطح بینالمللى آمریکایىها از تحویل چندین فروند هواپیماى جنگى حساس خبر داده و روسها مىگویند 15 فروند هلىکوپتر ویژه نظامى را به ارتش عراق تحویل دادهاند. همزمان گروههاى مختلف عرب اهل سنت در عراق، آشکارا حمایت خود را از عملیات ارتش در الانبار بر ضد گروههاى تروریستى اعلام کردهاند و در سطح ملى هم یک حمایت عمومى از سوى اهل سنت، شیعیان و اکراد از دولت و ارتش عراق مشاهده مىشود. این موضوع هرچند در بخشهایى نظیر اعلام حمایت نظامى آمریکا از دولت عراق غیرواقعى و ظاهرسازى است اما در عین حال جدید و داراى آثار جدید مىباشد.
امروز نه فقط در عراق بلکه در هر کشور اسلامى این احساس جدى وجود دارد که باید با تروریزم و کشورهاى حامى آن مبارزه کرد و در این میان از نظر آنان دولتها و ارتشهاى جبهه مقاومت از صداقت بیشترى برخوردارند. این مسأله خود یک جبههبندى گسترده در جهان اسلام نه فقط علیه القاعده بلکه علیه عربستان، آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فرانسه نیز محسوب مىشود و در آینده آثار مهمى بر جاى مىگذارد.
جمعبندى
ورود مستقیم ارتش عراق به نبرد با تروریستهاى سلفى در بزرگترین استان عراق، از 4 جهت زیر مىتواند مورد توجه ویژه قرار گیرد:
1- این نبرد مىتواند آغاز یک اتحاد راهبردى - امنیتى بین عراق و سوریه بوده و به تقویت محور مقاومت بینجامد؛
2- مىتواند تروریستهاى سوریه را در مخمصهاى جدید قرار داده و جبهه دیگرى را علیه آنها بگشاید؛
3- مىتواند در آستانه کنفرانس صلح ژنو 2، بر توان مذاکراتى دولت قانونى سوریه بیفزاید؛
4- احتمالاً منجر به انتقامجویى ریاض از بغداد گشته و تلاشهایى از جانب عربستان سعودى براى بىثباتسازى عراق صورت پذیرد.
به هر روى، نتایج این نبرد در آیندهاى نهچندان دور خود را نشان خواهد داد و نوع عملکرد ارتش عراق در آن مورد قضاوتهاى دقیقتر قرار خواهد گرفت. تردیدى نیست که براى افزایش امنیت خاورمیانه و نجات آن از گروههاى مسلح افراطى سلفى، فرصت دیگرى نمایان شده است.
انتهای پیام/