به بهانه مرگ قصاب کودکان، زنان و سالخوردگان فلسطینى
خبرگزاری تسنیم: «آریل، نیاز نیست که تو به تحصیلات بپردازى، تو به درد آدمکشى و قتل مىخورى، ما بیش از افراد تحصیلکرده به قاتل نیاز داریم» این جمله بن گورین، اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستى خطاب به شارون، شاید بهترین جمله براى توصیف این رهبرمنفورباشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «آریل شارون» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستى بعد از آنکه در چند روز گذشته با افت شدید علایم حیاتى روبهرو شد، در مرکز درمانى «شبا» در سن 85 سالگى جان داد.
شارون که از نوجوانى با عضویت در «هاگانا» فعالیت علیه فلسطینىها را آغاز کرده بود، یکى از بدنامترین حاکمان اسرائیلى بهشمار مىآید. کشتار «صبرا و شتیلا» که در سال 1982 و در زمان تصدى وزارت جنگ توسط وى در جنوب لبنان رخ داد، از جمله سیاهترین نقاط کارنامه سیاسى و نظامى او بهشمار مىآید. در این کشتار که تحت حمایت نیروهاى اسرائیلى انجام شد، صدها غیرنظامى فلسطینى به دست «فالانژ»ها کشته شدند. همین حادثه بود که لقب «قصاب صبرا و شتیلا» را براى او به ارمغان آورد.
شارون پیش از آن هم در پاییز سال 1953 به همراه نیروهاى نظامى تحت امرش موسوم به «یگان 101» کشتار روستاى «القبیه» در شمال قدس و در اراضى تحت اختیار اردن را مرتکب شده بود. این حمله به نابودى کامل روستا و مرگ دهها تن از اهالى آن منجر شد. این کشتار بهحدى بىرحمانه بود که شوراى امنیت سازمان ملل هم به آن واکنش نشان داد و اقدام صهیونیستها را محکوم کرد. شارون در 26 فوریه سال 1928 در کفار ملال در فلسطین اشغالى به دنیا آمد و اسم خانوادگى اصلى وى شانرمان بوده است. خانواده وى از یهودیان اشکنازى است که از شرق اروپا مهاجرت کرده بودند.
شارون در سال 2001 نخستوزیر رژیم صهیونیستى شد و سیاست ترور بارزترین رهبران فلسطینى را در پیش گرفت و دیوار حائل را بین سرزمینهاى اشغالى و کرانه باخترى و غزه بنا کرد. وى در سال 2005 طرح عقبنشینى کامل از غزه را اجرا کرد. همین اقدام با اعتراض راستگرایان اسرائیلى منجر شد و او را به خروج حزب «لیکود» و تأسیس حزب «کادیما» در 21 نوامبر 2005 وادار کرد. او در سال 2006 در حالى که سال پایانى نخست وزیرىاش را مىگذراند، بعد از سکته مغزى به کما رفت و پس از سالها زندگى حیوانى و نباتى به درک واصل شد.
«آریل، نیاز نیست که تو به تحصیلات بپردازى، تو به درد آدمکشى و قتل مىخورى، ما بیش از افراد تحصیلکرده به قاتل نیاز داریم.» این جمله بن گورین، اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستى خطاب به آریل شارون، شاید بهترین جمله براى توصیف این رهبر منفور رژیم صهیونیستى باشد.
آریل شارون، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستى، یکى از جنایتکارترین رهبران این رژیم بهشمار مىرود، کسىکه در یکى از گفتوگوهایش با ژنرال اوزى مرحام، در سال 1965 گفت: «من درباره آنچه از آن بهعنوان «اصول بینالمللى» یاد مىشود، هیچچیز نمىدانم و متعهد مىشوم هر کودک فلسطینى را که در منطقه متولد شود، بسوزانم. زنان فلسطینى و کودکان آنها، بسیار خطرناکتر از مردان فلسطینى هستند؛ چراکه وجود هر کودک فلسطینى یعنى ادامه بیشتر نسل فلسطینىها».
شارون که بود؟
«آریل ساموئل مردخاى شرایبر، معروف به آریل شارون، در تاریخ 27 فوریه 1928، در روستاى میلان فلسطین به دنیا آمد. روستایى که بعدها شهرک کفار ملال نامیده شد. وى فرزند یک خانواده لهستانى بود که پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزى مشغول شده و در نهایت از ترس نازىها به فلسطین نقل مکان کرد.
شارون در دانشگاه عبرى قدس، درس تاریخ و خاورشناسى را فرا گرفت و تحصیلات دانشگاهىاش را در دانشکده حقوق شهر قدس ادامه داد. وى در سال 1996 از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و بعدها توسط پدرش به دانشکده کشاورزى فرستاده شد اما بهدلیل بىعلاقگى به رشته کشاورزى، تحصیل در این رشته را رها کرد.
شارون از همان کودکى به جنایتکارى مشهور بود، بهنحوى که گفته مىشود در کودکى همواره چوبى را براى کتکزدن کودکان و مجبورکردن آنها به انجام خواستههایش به همراه داشت. شارون بعدها به گروه «هاگانات» پیوست و در جنگ 1948 فرماندهى یک گروهان پیادهنظام را بر عهده گرفت که جنایتهاى زیادى علیه فلسطینیان انجام داد. وى در یک حادثه آتشسوزى بهشدت زخمى شد و اگر توسط یکى از سربازان به مکانى امن منتقل نمىشد، به احتمال زیاد در این حادثه کشته شده بود.
شارون تا قبل از سال 1948 شناختهشده نبود. وى در این سال بهعنوان یکى از افسران یگانهاى ویژه تحت نظارت سازمان اطلاعات نظامى به اقدامات انتقامجویانه علیه اردوگاههاى فلسطینى و روستاهاى مرزى فلسطین مشغول بود.
وى در سال 1952 یگان ویژهاى را تحت عنوان «یگان 101» تأسیس و اعضاى این یگان را از میان جنایتکاران و زندانیان سابقهدار محکوم به مرگ و همچنین قاتلان و دزدها انتخاب کرد. شارون اعضاى این گروه را تحت آموزشهاى سخت نظامى از جمله آموزش طى مسیرهاى طولانى و عملیات ویرانسازى و تخریب مکانهاى مختلف قرار داد.
در خاطرات یکى از افسران موساد آمده است: شارون از اعضاى یگان 101 مىخواست اقداماتى را انجام دهند که عرق شرم را بر پیشانى مىنشاند بهنحوىکه این افراد سابقهدار نیز از انجام چنین اقداماتى ناتوان بودند.
بنا به نوشته این افسر عضو موساد، شارون از ربودن فلسطینىها لذت مىبرد. وى در ادامه خاطراتش تأکید کرده که شارون ترجیح مىداد روز تولدش را با روشنکردن شمع بهخاطر کشتن 20 کودک جشن بگیرد. وى زمانى که در مسیرش یک زن فلسطینى را همراه با کودک شیرخوارهاش دیده بود، با چاقو به آنها حمله کرده و سر این زن فلسطینى را از تنش جدا کرد. شارون سپس دستور داد تا کودک شیرخواره را در حالىکه فریاد مىکشید، در آتش بسوزانند.
افسر مذکور تأکید کرد که کودک در آتش سوزاندهشده، جزو آن 20 کودکى که قتلعام شدند، نبود. این مسؤول عضو موساد همچنین در خاطراتش نوشت: شارون علاوه بر قتلعام این کودکان، پنج تن از رهبران مردمى فلسطینى را در منطقه الجلیل ربوده و پس از شکنجه آنها، دستور داد تا مشابه کودک شیرخواره، در آتش سوزانده شوند.
نویسنده این خاطرات تأکید مىکند که شارون در عرض یک ساعت و نیم 15 کودک فلسطینى را قتلعام کرد.
شارون در راس یگان 101 بهعنوان اولین عملیات نظامى خود به روستاى فلسطینى القبیه در شمال قدس و منطقه مرزى تحت سلطه اردن حمله کرد. وى همراه نیروهایش این روستا را محاصره کرده و هدف حملات توپخانهاى قرار داد بهنحوىکه تمامى این روستا با خاک یکسان شد. سپس نیروهاى یگان 101 شبانه به اهالى این روستا حمله کرده و مردم بىگناه را قتلعام کردند.
همزمان با عملیات کشتار غیرنظامیان بىدفاع با گلوله نیروهاى یگان 101، گروهى دیگر از نیروهاى این یگان که اسرائیلىها از آنها بهعنوان «شیاطین» یاد مىکردند، شمارى از منازل فلسطینىها را بمبگذارى و منهدم کردند.
فرمانده ناظران سازمان ملل پس از دیدارش از روستاى القبیة، گفت: جاى گلولههاى روى بدن قربانیان این حمله در خانههایشان، نشان از آن داشت که به آنها حتى فرصت داده نشده بود به بیرون از خانهها بگریزند و در این حملات از سلاحهایى کمرى و مسلسل و بمبهاى دستى و مواد منفجره استفاده شده بود.
پس از انتشار خبر این جنایت غیرانسانى در جهان، اسرائیل به این بهانه متوسل شد که حمله به روستاى القبیة بهخاطر انتقامگرفتن از قتل یک زن یهودى به همراه کودکش بود. بعدها نیز مقامات اسرائیلى مدعى شدند عاملان حمله به روستاى القبیة جزو شهرکنشینان صهیونیستى بودند نه نظامیان اسرائیلى، اما شوراى امنیت این جنایت صهیونیستى را بهشدت محکوم کرده و آنرا اقدامى از پیش طراحىشده توصیف کرد. مسألهاى که بعدها برخى رهبران صهیونیستى در اظهاراتشان به آن اقرار کردند. در کشتار وحشیانه روستاى القبیه، 69 تن از جمله دهها زن و کودک و پیر کشته و 41 خانه و مسجد بهطور کلى نابود شد.
کشتار صبرا و شتیلا یکى دیگر از جنایتکارانهترین اقدامات شارون در طول زندگىاش بهشمار مىرود. اقدامى شنیع که شارون آنرا طراحى و با صدور دستورى، زمینه اجراى آن بهدست جنایتکاران لبنانى را فراهم کرد. این کشتار بىرحمانه در جریان جنگ 1982 لبنان، زمانى که شارون وزیر جنگ اسرائیل بود، رخ داد و هزاران غیرنظامى فلسطینى در اردوگاههاى پناهندگان صبرا و شتیلا توسط شبهنظامیان مسیحى مارونى موسوم به «فالانژهاى» لبنان کشته شدند که چراغ سبز عملیات خود را از شارون گرفته بودند. شعار شارون در تمامى جنایتهایش «احساس و عاطفه ممنوع» بود.
گفته مىشود در کشتار وحشیانه صبرا و شتیلا 1500 تن و بنا به گفته برخى منابع دیگر 3500 زن و مرد و کودک قتلعام شده و سرشان از تن جدا شد. بهرغم تناقض در آمارها، در همه این گزارشها یک مسأله مشترک وجود داشت و آن اینکه تعداد زیادى فلسطینى در این جنایت وحشیانه کشته شدند و علاوه بر تجاوز به زنان و دختران فلسطینى، آن هم به شکل مکرر، اعضاى بدن بسیارى از قربانیان بریده شده بود.
بهدنبال این جنایتها، شارون در سال 2000 وارد مسجد مبارک الاقصى شد، اقدامى که انگیزهاى شد براى فلسطینىها تا انتفاضه الاقصى را آغاز کنند. فلسطینىهایى که هنوز جنایت شارون در روستاى القبیة و صبرا و شتیلا را فراموش نکرده بودند.
شارون علاوه بر این کسى بود که دستور ترور شیخ احمد یاسین، بنیانگذار جنبش حماس و از مبارزان برجسته فلسطینى و نیز ترور شمارى دیگر از رهبران برجسته مقاومت از جمله عبدالعزیز الرنتیسى، از بنیانگذاران جنبش حماس را صادر کرد.
شمارى از اقدامات ضد بشرى شارون در طول زندگى جنایتکارانهاش
1- کشتار اهالى القتیبه در سال 1953
2- کشتار و شکنجه اسیران مصرى در سال 1967
3- حمله به بیروت و جنایات علیه ساکنان این شهر
4- کشتار صبرا و شتیلا
5- توهین به احساسات مسلمانان در مسجد مبارک الاقصى در سال 2000
6- کشتار جنین در سال 2000
7- عملیات «دیوار بازدارنده»
اینها تنها بخشى از عملیاتهاى جنایتکارانهاى است که شارون در آنها دست داشته یا مستقیماً دستور آنها را صادر کرده است.
بدونشک نمىتوان تمامى جنایتهاى شارون را در چند خط محدود کرد. نویسندگان سرشناس در نوشتههاى خود از وى با عناوینى چون «بلدوزر»، «گرگ گرسنه»، «دراکولاى خونآشام» و غیره یاد مىکنند. صفاتى که ماهیت و خوى وحشى شارون را توصیف مىکند.
پس از جنگ ششروزه ژوئن 1967 و شکست کشورهاى عربى، شارون از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد. وى در اولین انتخابات پارلمانى از سوى حزب (لیکود) توانست عضویت کنیست را بهدست بیاورد و در سال 1975 اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل وى را بهعنوان مشاور نظامى خود انتخاب کرد.
در انتخابات سال 1977، شارون در رأس فهرست نامزدهاى مستقل، به کنست راه پیدا کرد. مناخیم بگین، نخستوزیر وقت در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزى و شهرکسازى منصوب کرد.
در سال 2001 بالاخره شارون بهعنوان نخستوزیر اسرائیل تعیین شد و در این دوران از هیچ اقدام وحشیانهاى در قتل و کشتار و بازداشت فلسطینىها در شهرهاى کرانه باخترى و غزه کوتاهى نکرد.
عوزى بنزمان، یک نویسنده اسرائیلى اخیراً در کتابى تحت عنوان «شارون قیصر اسرائیل... کسىکه خط قرمزى نمىشناسد» جزئیات دقیق زندگى آریل شارون و جنایتهاى وى از سال 1948 را به نگارش در آورده است. نویسنده این کتاب تمامى اقدامات شارون را ذکر کرده و اسنادى موثق ارائه داده که نشان مىدهد شارون در تمامى عملیاتهاى تروریستى علیه فلسطینىها دست داشته است.
از مهمترین مطالبى که در این کتاب به آن اشاره شده، استراتژىهاى خصمانه شارون است که هنوز هم اسرائیل به آنها پایبند است و از جمله آن مىتوان به حمله شبانه علیه غیرنظامیان و رهاکردن مجروحان تا زمان مرگ، عملیات تخریب و قتل و غارت براى ایجاد فضاى ترور و وحشت میان فلسطینىها اشاره کرد.
شارون اولین کسى بود که سیاست ویرانکردن خانههاى فلسطینیان را بنا نهاد. سیاستى که امروز بهعنوان یکى از سیاستهاى کلى رژیم صهیونیستى دنبال مىشود و تا حد اخراج نزدیکان و خویشاوندان عاملان اقدامات شهادتطلبانه پیشرفت کرده است.
شارون لقب «نظامى بىهمتا و جسور» ارتش رژیم صهیونیستى را در سال 1955 پس از کشتار روستاى القبیة و قتلعام 69 تن از جمله زنان و کودکان از آن خود کرد.
حتى گولدا مائیر شارون، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستى وى را خطرى براى دموکراسى توصیف و گفته است که شارون دستور ترور بدوىهاى صحراى سیناء را بهخاطر اجبار آنها جهت خروج از این صحرا صادر کرد.
شارون به شیوههاى مختلف تلاش مىکرد تا این شعار خود را محقق کند که «اسرائیل باید از قدرت نظامى براى تغییر نقشه خاورمیانه استفاده کند.» از جمله اقدامات شارون در این خصوص مىتوان به وادارکردن دولت لبنان براى صلح با اسرائیل و تغییر نظام حاکم اردن براى تبدیل این کشور به وطنى براى فلسطینىها اشاره کرد.
شارون پیش از پایان دوران نخستوزیرىاش در ژانویه 2006 و بهدنبال سکته مغزى، در کما فرو رفت. مرگ نباتى وىطى سالهاى گذشته ادامه داشت و امروزه نیز اخبار ضد و نقیضى درباره مرگ وى منتشر شده، چنانکه رادیوىرژیم صهیونیستى اعلام کرد: دولت امارات بهعنوان تنها کشور عربى به اسرائیل تسلیت گفته است.
شاید هشت سال زندگى نباتى و مخفىکردن شارون از دوربینهاى خبرنگاران، براى جنایاتى که وى انجام داده کافىنباشد اما سکته مغزى و به کما رفتن وى شادى زیادى را براى فلسطینىها به ارمغان آورد و اینک نیز خبر مرگ قصاب صبرا و شتیلا یقیناً از آلام ملت رنجدیده فلسطین مىکاهد.
واکنشها به مرگ شارون
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا پس از مرگ آریل شارون، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستى، وى را رهبرى خواند که زندگىاش را به اسرائیل اختصاص داده بود.
اوباما در بیانیهاى مرگ شارون را بهانهاى براى تکرار تعهد کامل آمریکا نسبت به امنیت اسرائیل و تأیید دوستى میان آمریکا و رژیم صهیونیستى دانست. اوباما در بخش دیگرى از این بیانیه اعلام کرد که آمریکا به تلاش براى دستیابى به صلحى پایدار و امنیت تمام اسرائیلىها تلاش مىکند.
علاوه بر اوباما، جان کرى، وزیر خارجه آمریکا، بیل کلینتون، رئیسجمهور سابق و دیگر مقامات آمریکایى مرگ شارون را تسلیت گفتند.
اما نکته تأسفبار، تسلیت رؤساى برخى کشورهاى اسلامى براى مرگ شارون بود. کشورهایى چون امارات، قطر و آذربایجان با ارسال پیامهایى، مرگ این گرگ خونخوار را به مقامات رژیم صهیونیستى تسلیت گفتند!
و نکته پایانى آنکه، آریل شارون در قسمتى از کتاب خاطراتش با نام (جنگجو)، ضمن ابراز تأسف از کشتهشدن فرزند 12 سالهاش بر اثر بازى با اسلحه کمرى که باعث شد وى مدتى از عرصه فعالیتهایش دور شود، سیاست اسرائیل را چنین ابراز مىکند: «سیاست اسرائیل مانند نرخ ارز در حال نوسان است، گاهى بالا مىرود و گاهى پایین مىآید.» شارون در ادامه در پاسخ به سؤالى که به نظر وى در آینده اسرائیل بالا مىرود یا پایین، مىگوید: «احساس مى کنم که صلاحالدین ایوبى جدیدى براى اعراب خواهد آمد و این اسرائیل است که باید چنین روزى را در نظر داشته باشد».
ذلت قصاب فلسطینیان بىگناه
در حالىکه مرگ ذلیلانه آریل شارون، جنایتکار معروف صهیونیست با خوشحالى و شعف افکار عمومى و لعن و نفرین خانوادههاى هزاران قربانى جنایات این جنایتکار مخوف همراه بود، خبرها از آن حکایت دارد که مراسم تشییع جنازه آریل شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستى نیز بیش از پیش عاقبت بد فرجام و حقیرانه این جنایتکار را نمایان کرد.
گزارش محافل رسانهاى صهیونیستى حاکى از آن است که مراسم تشییع جنازه آریل شارون نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستى با حضور اندک و بىتفاوت صهیونیستها برگزار شده است.
در این زمینه روزنامه صهیونیستى «معاریو» نوشت: نیروهاى پلیس اسرائیل از بیم حمله به شرکت کنندگان در تشییع جنازه شارون، در نقاط مختلف مزرعه وى که در آنجا دفن شد، مستقر شده بودند.
بىتردید منفوریت شارون بهحدى بوده است که حتى شهروندان رژیم صهیونیستى نیز تمایلى به شرکت در مراسم دفن وى نداشتند و به این ترتیب حضور بسیار کمرنگ شهروندان اسرائیلى در مراسم دفن شارون بیش از پیش منفوریت سردمداران این رژیم را در میان شهروندان اسرائیلى نمایان کرد.
این در حالى است که مطبوعات رژیم صهیونیستى همچنین اذعان کردند که جهانیان بهویژه کشورهاى قاره آسیا، آفریقا و آمریکاى لاتین مراسم تشییع جنازه شارون را تحریم کردند.
این در حالى است که رسانههاى عربى نیز صریحا" به عدم حضور مقامات بلندپایه خارجى از جمله مقامات کشورهاى اروپایى در مراسم دفن شارون اشاره داشتند.
در این زمینه گلاگر فنویک، خبرنگار شبکه تلویزیونى فرانس بیستوچهار گزارش داد: سران خارجى از حضور در مراسم دفن شارون امتناع کردند و عملا" هیچیک از رؤساى کشورهاى اروپایى در این مراسم حضور نداشتند.
گلاگر فنویک افزود: از نظر غایبان، جالب نبود یاد کسى گرامى داشته شود که بهواسطه حضورش، هزاران نفر کشته شدند و جنگهاى بسیارى روى داد.
اگرچه با مرگ آریل شارون، زندگى ننگین یک جنایتکار صهیونیست دیگر پایان یافت اما جنایات وى که تنها بخشى از تاریخ مملو از جنایات رژیم ضدبشرى صهیونیست است همچنان در اذهان باقى است و تداوم جنایات رژیم صهیونیستى بیانگر آن است که سردمداران این رژیم گوى سبقت را از سایر جنایتکاران تاریخ از جمله هیتلر و چنگیز ربودهاند.
انتهای پیام/