خشکسالی زلزله پنهانی که مدتهاست سیستان را میلرزاند
خبرگزاری تسنیم: سیستان حیاتی وابسته به تالاب هامون دارد، در این منطقه تقریبا همه خانوادهها به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق صیادی، شکار، کشاورزی، دامپروری، صنایع دستی، گردشگری و غیره، که کاملا وابسته به تالاب هامون است، زندگی میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدانبه نقل از روابط عمومی حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان، تالاب هامون عناوینی نظیر بزرگترین تالاب آب شیرین کشور، هفتمین تالاب بینالمللی و سومین دریاچه ایران را دارد و با این همه لقب بزرگ و با این همه اهمیت، سالهاست زلزلهای پنهان و ویران کننده در جان شیرنش رخنه کرده و زندگی ساکنانش را به تلی از خاک و خاکستر کشیده است.
تالابی که وسعت 293 هزار و 31 هکتار آن به عنوان پناهگاه حیات وحش در کارنامهاش جای گرفته است، تالابی است بینالمللی و دارای اهمیت و جایگاه جهانی، اما زلزله خشکسالی ویرانش کرده است.
یادم میآید زمانی جای جای سیستان که قدم میگذاشیتم زندگی جریان داشت، امید پرونق بود، همه جا هیاهوی زندگی دیده میشد، عدهای از خانمها در حال حصیربافی و پردهبافی با نی بودند، مردان در حال صید، عدهای آماده برای برداشت نی، توتنها گردشگران را جابهجا میکردند، کودکان آغشته به بازی سرود زندگی میخواندند، نسیمی دلنواز معطر به بوی تالاب همه را نوازش میداد، زندگی جاری بود. دهها و یا شاید صدها روستا با تالاب هامون زندگی میکردند، آن وقتها خبری از ریزگرد و توفان شن نبود، خبری از درماندگی و فقر نبود.
تالاب سالانه میزبان خیل میلیونی پرندگان مهاجر بود، خیل صدای زندگی، خیل صدای پرواز امید که جان تازهای به حیات تالاب میداد و فراوانی را به مردم تالاب هدیه میکرد. آن روزها محیط بان هامون بودن لذت دیگری داشت، انگار محیط بان گوشهای از پررونقترین جای کره خاکی بودیم، گوشهای از نمونه حیات و امید.
تالاب قرنها بود که به مردمش سخاوتمندانه و گشاده رو زندگی بخشیده بود، مردمی که با هر نفسی مدح و ستایش آفریدگاری پاک و بی همتا را میکردند، مردمی که تا امروز صبور و خاموش به امید جان تازه تالاب سر به زانوی اندیشه سپردهاند.
تالاب سالهاست که خاموش است، سالهاست زندگی از این دیار رخت بربسته و مردمان با وفایش هنوز در کنار تن خشکیده و بی جان تالابشان به امید حیات نشستهاند.
در یک مقایسه کوتاه و سرانگشتی زمانی عمق فاجعه نمایان میشود که بدانیم زندگی هزاران سیستانی آرام آرام و قطره قطره با آب تالاب خشک شده است، زلزله بلای طبیعی دیگری است که به ناگاه و در یک لحظه جان و هستی را میگیرد و پس از لحظاتی زندگیها را به آوار مبدل میسازد و موج موج بشریت را به حس همدردی و کمک میخواند، گواه این مطلب زلزله خانمانسوز بم بود که قلب همه را به درد آورد.
اما سیستان، سیستان زلزلهای خاموش و پنهان به جانش افتاده و 15 سال آرام آرام، ویرانی، فقر، گرسنگی و دهها بلای دیگر آفرید.
جان هزاران نفر را گرفت اما آنقدر آرام بود که متوجه نشدیم که زلزله خشکسالی با مردم سیستان چهها میکند؛ زلزلهای از جنس خشکسالی آب و حیات را گرفت، مردمش را ویران کرد و زندگی را از کار و رونق به خاموشی و فقر کشید، خانهها را به عمق شنها سپرد و روستاها را به گور مردمش مبدل ساخت.
زندگی مرد، حیات رفت. دردمندی و سکوت صبورانه و بی مثال مردمش فریادی برای هامون است.کاش صدای مردم سیستان را همه بشنوند، کاش زلزله سیستان قلبها را به تپش بخواند.
انتهای پیام/ ق