توافق بد، تنها گزینه پیش روی آمریکا در قبال ایران هستهای است
خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده مرکز بلفر دانشگاه هاروارد حقایقی را بر میشمرد که نشان میدهند دستیابی به توافق بد با ایران، بهتر از عدم توافق و پیشروی ایران به سمت سلاح هستهای است و آمریکا باید این فرصت را مغتنم بشمارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مرکز بلفر دانشگاه هاروارد، کارشناس این اندیشکده با پیشنهاد اینکه در توافق با ایران باید واقع بین بود، به این مسئله اشاره میکند که امکان حذف گزینه هستهای از ایران وجود ندارد و تنها راه پیش روی آمریکا اعمال محدودیت بر برنامه هستهای ایران است، که این نیز نیازمند بازرسیهای کامل است، و آمریکا نباید یک بار دیگر این فرصت به وجود آمده برای مذاکره با ایران را از دست بدهد. وی مدعی است که هر گونه توافقی، هرچند جامع، باز هم مورد انتقاد است؛ چرا که ایران از تمام سیاستهایش، که مورد پسند آمریکا و اسرائیل نیست، دست نخواهد برداشت و این نگرانیها تنها با عوض کردن حکومت در تهران برطرف میشود.
پس از به پایان رسیدن جزئیات توافق موقت برای توقف برنامه هستهای ایران به مدت شش ماه در عوض لغو محدود تحریمها، ذهنها متوجه مسئله «شرایط پایانی» برای توافق جامع شده است. در واقع، آمریکا در این مذاکرات، امید دستیابی به چه چیزی را میتواند داشته باشد؟
جای تعجب نیست که آرزوها و خواستههایی که حالا توسط طرفداران و منتقدان این توافق موقت مورد حمایت قرار میگیرند، به یک اندازه شایسته و رؤیایی هستند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، یک مورد مهم را پیشنهاد میکند. او به چیزی کمتر از چهار «نه» اکتفا نمیکند؛ غنی سازی نه، سانتریفیوژ نه، ذخیره اورانیوم غنی سازی شده نه و راکتور آب سنگین در اراک نه. آموس یدلین، رئیس سابق اطلاعات نظامی نتانیاهو، این معامله را «معامله ایده آل» نام نهاده است. اما تأکید بر این اصطلاحات، نشان میدهد یک «نه» دیگر نیز وجود دارد؛ و آن این است: معامله نه؛ چرا که ایران قصد تسلیم شدن ندارد. در عوض، همانطور که یدلین به طور متقاعد کنندهای استدلال میکند، اسرائیل باید با توافق نه چندان خوب، اما معقول، که در آن ایران حق غنی سازی تنها تا سطح 3.5 تا 5 درصد غیر نظامی و تعداد کمی از سانتریفیوژهای فعال خود را حفظ میکند، موافقت کند؛ اینها بخشی از توافقی است که به طور قابل تأییدی ایران را از دستیابی به بمب هستهای منع میکند.
غیر واقع بینانهتر از رؤیای نتانیاهو، درخواستهایی در مورد یک توافق هستند که این مسئله را حل و فصل خواهد کرد و این امکان را فراهم میکند که چالش هستهای ایران برای همیشه فراموش شود. ظاهراً این همان چیزی است که لارنت فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه، در سر دارد که از ایران میخواهد به طور قطعی هرگونه ظرفیت دستیابی به سلاح را کنار بگذارد. متأسفانه، هر آنچه ایران در این مذاکرات با آن موافقت کند، حتی اگر رؤیای نتانیاهو باشد، هیچ آینده موجهی وجود ندارد که ما بتوانیم در آن اعلان کنیم که مأموریت به انجام رسیده است. در این دنیا، تضمین اینکه ایران بدون سلاح هستهای باقی میماند، نیازمند مراقبت مداوم خواهد بود. مهم نیست که دولت فعلی ایران چه توافقی را به امضا میرساند یا چه اقداماتی را در پیش میگیرد، دولتهای بعدی همواره این گزینه را پیش رو خواهند داشت که مسیر را عوض کنند.
«دامنه واقعیت» برای هرگونه توافق قابل دستیابی، که ایران را از تحصیل سلاح هستهای منع کند، با چهار حقیقت مسلم تعریف میشود که پذیرفتن آنها دشوار است، اما نمیتوان به راحتی آنها را نادیده گرفت؛
1. ایران «گزینه سلاحهای هستهای» را به دست آورده است که نمیتوان آن را پاک کرد. ایران، در مرزهای حاکمیتی خود، تمام دانش، تجهیزات و منابع مورد نیاز برای ساخت بمب را دارد. وقتی مهندسان و دانشمندان ایرانی در سال 2008 بر تکنولوژی غنی سازی اورانیوم تسلط یافتند، ایران مهمترین خط قرمز را در مسیر ساخت سلاح هستهای پشت سر گذاشت. دانش و مهارتهایی که در ذهن صدها دانشمند ایرانی ذخیره شده است را نمیتوان از آنها گرفت. در حالیکه بسیاری در جامعه سیاسی نتوانستهاند خود را وادار به پذیرش این واقعیت کنند، اما جامعه اطلاعاتی آمریکا از سال 2008 به طور صریح و مداوم تأکید کرده است که ایران توانمندی ساخت بمب را دارد. ایران به گزینه تسلیحات هستهای دست یافته است که نمیتوان آن را محو کرد. جیمز کلاپر، رئیس اطلاعات، سال گذشته تصدیق کرد که ایران ظرفیت علمی، فنی و صنعتی مورد نیاز برای تولید سلاح هستهای را در اختیار دارد. حال مسئله اصلی، تمایل سیاسی آن برای این کار است.
2. با توجه به حقیقت نخست، بهترین چیزی که آمریکا میتواند امید رسیدن به آن را داشته باشد، انکار گزینه هستهای قابل بهره برداری برای ایران است. این یعنی تضمین اینکه ایران نمیتواند از بنیان صنعتی و علمی و فعالیتهای غنی سازی جاری برای به کار گیری گزینه تسلیحاتی خود استفاده کند. شرط ضروری این است که بازه زمانی میان تصمیم ایران برای ساخت بمب و موفقیت در آن، به اندازهای طولانی و حرکت ایران در این مسیر به اندازهای آشکار باشد که زمان مناسب برای آمریکا یا اسرائیل برای جلوگیری از موفقیت ایران وجود داشته باشد. بازه زمانی طولانیتر بهتر است؛ چرا که با وجود زمان بیشتر، گزینههای بیشتری برای اقدام در دسترس واشنگتن و متحدان آن در جامعه بینالملل قرار میگیرد. به هر حال، در صورت لزوم، ارتش آمریکا میتواند کمتر از یک هفته یا یک ماه، بلافاصله به راحتی تمام اهداف شناخته شده در ارتباط با مسئله هستهای را در ایران نابود کند.
3. آیا رهبر انقلاب ایران تصمیم به ساخت بمب گرفته است؟ هیچ کسی خارج از حلقه محدود او از این ماجرا اطلاع ندارد. همانطور که رؤسای جامعه اطلاعاتی آمریکا بارها تأیید کردهاند، ما باور نداریم که آنها واقعاً تصمیم به پیشروی به سمت سلاح هستهای گرفته باشند. در واقع، طبق نظر جامعه اطلاعاتی آمریکا، ما نمیدانیم که آیا سرانجام ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای خواهد گرفت؟ با این وجود، اگر آیت الله خامنهای به انجام این کار تحریک شده باشد، یا یک وقتی در آینده تحریک شود، تصمیم او تحت تأثیر سه عامل شکل خواهد گرفت؛ توانمندیهای اسرائیل و آمریکا در ممانعت از دستیابی ایران به خط اهدافش؛ تمایل آمریکا و اسرائیل برای هدایت حملات در صورت آشکار شدن حرکت ایران به سمت بمب؛ و ارزیابی ایران از اینکه در صورت حرکت به سمت بمب، احتمال کشف شدن آن چقدر است.
عامل سوم به اندازه متغیر اول و دوم مهم است و به یاد میآورد که چرا موفقیت توافق موقت در متقاعد کردن ایران برای اعطای مجوز بازرسیهای روزانه، در عوض بازرسیهای هفتگی، از کارخانههای غنی سازی نطنز و فردو اهمیت دارد. بندهای یک توافق جامع، که شفاف سازی را افزایش میدهد، به اندازه محدودیت بر تعداد سانتریفیوژها یا ذخایر اورانیوم غنی شده، مهم است.
4. هرگونه توافق، که به بهترین محدودیتهای امکان پذیر بر برنامه هستهای دست یابد، میتواند به دلیل عدم توجه به بسیاری از نگرانیهای مشروع دیگر، مورد انتقاد قرار گیرد. این توافق، حکومت اسلامی فعلی در تهران را در سر جای خود باقی میگذارد. این توافق مانع رقابت ایران شیعه با همسایگان سنی نشین خود نمیشود. این توافق به حمایت ایران از حزب الله و بشار اسد در سوریه، نقض حقوق بنیادین بشر در کشور و دشمنی با اسرائیل، آمریکا یا عربستان سعودی پایان نخواهد داد.
با این وجود، در تأمل در مورد معاملهای در فضای جایگزینهای دنیای واقعی، سؤال این است که چه چیزی بدتر از حکومت کنونی ایران، با تمام ویژگیها و اقداماتی که ما از آنها نفرت داریم، است؟ پاسخ من این است که همان حکومت با سلاحهای هستهای. معامله بد، که به حداقلیترین اهداف ضروری ما دست یابد، بهتر از جایگزین امکان پذیر دیگر است؛ یعنی ایرانی که به سمت بمب هستهای یا جنگی دیگر در خاورمیانه پیش میرود.
طی دهههای گذشته، آمریکا چندین فرصت را برای توقف پیشرفت هستهای ایران از دست داده است. با توجه به گذشته، آشکار است که هر دو طرف میل به پا فراتر از حد گذاشتن بودهاند و مذاکره کنندگان، وقتی تلاش میکردند پس از بازگشت به کشورهایشان توافقی را منعقد کنند، با شکست مواجه میشدند. دولت اوباما، به دلیل عزم استراتژیک و مهارت دیپلماتیک در دستیابی به معامله موقت، که پیشرفت هستهای ایران را به مدت شش ماه متوقف میکند تا بررسی شود که آیا رسیدن به توافق جامع امکان پذیر است یا خیر، لایق تشویق و تحسین است. اگر دولت بتواند ایران را متقاعد کند که توافقی را بپذیرد که به لحاظ عملیاتی، گزینه قابل بهره برداری سلاحهای هستهای را تکذیب میکند، آمریکا نباید این فرصت طلایی را از دست بدهد.
انتهای پیام/