دور تا دور ما در «پنجاه قدم آخر» پر بود از کسانی که در جنگ حضور داشتند

دور تا دور ما در «پنجاه قدم آخر» پر بود از کسانی که در جنگ حضور داشتند

خبرگزاری تسنیم: کارگردان فیلم ۵۰ قدم آخر گفت: دور تا دور ما پر بود از کسانی که در جنگ حضور داشتند و هر کاری می خواستیم بکنیم با مشورت آنها انجام می شد.

خبرگزاری تسنیم:نشست فیلم«50 قدم آخر» با حضور کیومرث پوراحمد کارگردان و نویسنده،سعید سعدی تهیه کننده،بابک حمیدیان و طناز طباطبایی و سلمان فرخنده بازیگر،محمد مختاری صدابردار،حسن جعفریان مدیرفیلمبرداری و جمعی دیگر از عوامل فیلم در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کیومرث پوراحمد در نشست«فیلم 50 قدم آخر» همه چیز را با یک سوال شروع کرد که چرا تماشاگران با دیدن بچه در فیلم خندیدند و امیرپوریا به عنوان منتقد در پاسخ به این پرسش گفت: واکنش ها به این بازمی گردد که بسیاری از مسیرها میان بابک حمیدیان و طناز طباطبایی پشت سرهم طی شد و سوءتفاهمی را ایجاد کرد و بخشی از آن هم مربوط به لهجه طناز طباطبایی است که غلیظ است و تماشاگر متوجه نمی شود که این بچه مربوط به خواهر هاوجین است.

بابک حمیدیان درباره ایفای نقش خود در دو فیلم نیز گفت: امسال این اتفاق نیفتاده که به من فیلم شهری بدهند و بعد از فیلم آقای حاتمی کیا از درخت سقوط کردم و دیشب وقتی از فیلم «شیار 143» بیرون آمدم یکی از دوستان به من گفت چرا در این فیلم بازی نکردی. بازی در همه این فیلم ها سخت بود و فیلم آقای پوراحمد این ترس وجود داشت که آیا بازیگر اصلی می تواند این نقش را تا پایان بکشاند یانه ؟

طناز طباطبایی در باره تجربه لهجه دار بودن در این فیلم گفت: این اولین تجربه لهجه غلیظ کردی بود و شاید باید کمی رقیق تر می شد. مولفه هایی که فیلم نامه به من می داد باعث شد که من این نقش وگویش را بپذیرم. من هیچ رگ و ریشه کردی ندارم و دو مشاور لهجه برای این کار داشتم و از همه نقدها استقبال می کنم و به ضعفهای خودم از این طریق آگاه می شوم.

پوراحمد در ادامه نشست در باره بازی بابک حمیدیان در صحنه های نبرد او با عراقی ها گفت: در این صحنه ها بنا بود که بازیگر طی یک عملیات انتحاری نارنجک را سمت عراقی ها پرتاب کند و این کار را برای اینکه عشق اش کشته شده است انجام داده است. من می خواستم فیلمی بسازم که تنها یک ماموریت نباشد و یک سفر باشد

وی در ادامه افزود: ساختار و قصه ی فیلم هم همین است و اگر کسی از نیمه دوم آن خوشش نیامده است حرفی برای گفتن ندارم وکلیت فیلم همین است که دیدید و شاید کمی در صدا دست ببریم و اینکه کسی از بخشهایی از فیلم خوشش نیامده است شرمنده ام و هیج نظری ندارم .

پور احمد با اشاره به اینکه این فیلم نامه را بارها بازنویسی کرده است اضافه کرد: در این فیلم از خلاقیت بابک حمیدیان برای خلق این شخصیت استفاده کردم و قبلا هم گفتم که بابک در این فیلم مثل خسرو شکیبایی در فیلم اتوبوس شب بود و برای این نقش نظر می داد. البته در این فیلم از نظرات حسین جعفریان و احسان بیگلری دستیارکارگردان این فیلم استفاده کردم و اگر بابک حمیدیان، بیگلری وجعفریان نبودند فیلم به مسیر دیگری می رفت.

حسین جعفریان مدیر فیلم برداری این پروژه در ادمه نشست گفت: اول من باید بگویم که اسم صحیح من حسین جعفریان است و نه محمد حسین جعفریان که در برخی از رسانه ها منتشر شده است و فکر می کنم نوعی بی احترامی است.وی پس از اینکه تابلو اسم خود را در کنار صورت گرفته بود به عکاسان گفت: این عکس را بگیرید و اسم صحیح من را منتشر کنید.

در ادامه او گفت: تجربه بسیار خوبی برای من بود و در فیلم چ و پنجاه قدم فیلمهایی جنگی بودند اما زاویه نگاه هر دو کارگردان به جنگ متفاوت بود. آقای حاتمی کیا از سینمای جنگ آمده بود و با همه ابعاد آن آشناست  اما پور احمد از قصه های مجید آمده است و لحن شاعرانه و انسانی در فیلم او دیده می شود و فضایی که کاملا با بقیه کارهای دفاع مقدس متفاوت است.

پوراحمد کارگردان فیلم 50 قدم آخر پس از صحبتهای حسین جعفریان درباره خنده تماشاچیان هنگام اکران فیلم خطاب به خبرنگاران جلسه گفت: من در همه مصاحبه هایم چیزهایی می گویم ولی خبرنگاران به شکل دیگری آن را تنظیم می کنند که فکر می کنم این برخی از خبرنگاران یا صوتی که به کار می برند مشکل دارد یا گوش آنها و یا اینکه درک آنها پایین است.

سعید سعدی تهیه کننده 50 قدم آخر عنوان کرد: ما کارشناسان مختلفی در ابتدای این کار داشتیم و براساس نظرات آنها از ابتدا تا انتهای مراحل تولید استفاده کردیم.

پوراحمد در ادامه با اشاره  به همین موضوع گفت: دور تا دور ما پر بود از کسانی که در جنگ حضور داشتند و هر کاری می خواستیم بکنیم با مشورت آنها انجام می شد.

سلمان فرخنده دیگر بازیگر فیلم 50 قدم آخر در پاسخ به سوالی که چرا بازی خسرو شکیبایی را کپی کردید گفت: همه دوست دارند که شبیه مرحوم شکیبایی باشند و جایی در نوستالژی نسل خود داشته باشند. ولی من تلاشی برای کپی کردن نداشتم و خوشحالم که توانستم این نقش را زنده کنم.

پوراحمد بار دیگر در واکنش به این سوال گفت: کسی که این سوال را کرده است از بازیگری هیچ درکی ندارد و سوال ناشیانه ای است . چون بازی سلمان فرخنده با صدا و چهره مرحوم شکیبایی کاملا متفاوت است.

محمد مختاری صدابردار این پروژه گفت: این فیلم سومین همکاری من با پور احمد است اما در ساخت فیلم های جنگی انتخاب میکروفن به دلیل صحنه های جنگی است.مهرداد جلوخانی صداگذار فیلم در مورد  علت کم بودن استفاده از موسیقی در این فیلم عنوان کرد: در بسیاری از قسمت ها موسیقی را تغییر دادیم و یا قطع کردیم و آقای پور احمد اصرار داشت که فیلم را با موسقی پیش نبرد.

پوراحمد بار دیگر با ورود به پاسخ این سوال گفت: من برای این کار هم مثل فیلم اتوبوس شب از موسیقی فردین خلعتبری استفاده کردم و موسیقی اتوبوس شب تنها هفت دقیقه بود وبه نظر من بهترین موسیقی بود که کمتر دیده شده است . و در این فیلم هم صحنه های شیمایی آن با موسیقی تاثیر گذار فردین خلعتبری تنظیم شده است.

در بخش دیگری پور احمد با اشاره به صحنه ای که خود با عنوان رقص مرگ یاد کرد گفت: در این صحنه که یک ایرانی و یک عراقی در آغوش یک دیگر می میرند باید فضای صحنه به شیوه حرکت آهسته باشد و فکر کردم باید برخی از صحنه ها را به صورت دیزالو فیلم برداری کنیم و این صحنه ها را بر اساس این ساختار فیلم برداری کردیم و بخشهایی از فیلم را به لحاظ ساختاری دیزالو انجام دادیم.

کارگردان 50 قدم آخر در مورد پایان فیلم گفت: در مونتاژ اولیه برخی از همکاران هم تاکید داشتند که این فصل پیری هرمز را حذف کنم ولی من سرنوشتی بودن آدمها را دوست دارم ببینم و برای همین این فصل را داخل فیلم قرار دادم.

مهدی سعدی تدوینگر این فیلم ضمن تشکر از واژور کریم مسیحی در ادامه افزود: تدوینگرها وظیفه دارند که رضایت کارگردان را برآورده کنند و نمی توانند نظر خود را به او تحمیل کنند و اگر نظر پوراحمد بر حذف پلان باشد می توان این کار را انجام داد.

در انتهای نشست بابک حمیدیان در مورد حضور سگ در این فیلم گفت: من در ساعت های طولانی در کنار این سگ که باستی نام داشت، بودم و در کنار مربیان با این سگ بازی کردم و فکر می کنم لحظاتی که من با این سگ بازی کردم صحنه های خوبی از آب درآمده است؛اما نمی دانم که چرا عده ای در سالن پس از اینکه من نوار را گردن این سگ انداختم خندیدند و یا چرا برای صحنه هایی که من در رودخانه به سختی بازی کردم، می خندیدند. من برای این صحنه های پایم رگ به رگ شد . چرا این دوستان خبرنگار حق خود می دانند که رفتارهای این چنینی با فیلم انجام دهند.
انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل