از کهف‌الشهدای تهران تا روضةالشهدای بیروت+تصاویر


از کهف‌الشهدای تهران تا روضةالشهدای بیروت+تصاویر

خبرگزاری تسنیم: بخش جنوبی بیروت (ضاحیه) نیمه شیعه‌نشین و فقیر شهر است فرودگاه هم در جنوب‌غرب پایتخت قرار دارد و در جوار آن مناطق؛ لذا تا شعاع چند صد متریِ فرودگاه بسیار شیک و زیباست اما با کمی طی مسیر از جلوه و جمال شهر کاسته می‌شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  مطلب پیش رو، نخستین بخش از کتاب "ملیتا، سفرنامه‌ مصور لبنان" است که به قلم "احمد قدیری" نگاشته شده است. در شرایط حساس امروز منطقه و در شرایطی که حوادث و تحولات اخیر دولتی و انفجارهای تقریباً روزمره لبنان در صدر اخبار جهان است، شناخت دقیق این کشور کوچک مدیترانه‌ای اهمیت مضاعفی یافته که متن حاضر را خواندنی‌تر می‌کند.

مشرق چهار فصل اول از مجموعاً پنج فصل کتاب را به مرور در شش بخش منتشر می‌کند.

مقدمه

خاورمیانه مرکز جهان است و لبنان قلب خاورمیانه و محل برخورد شرق و غرب. خبرگزاری معتبری نیست که دفتری در بیروت تأسیس نکرده باشد و کشوری یافت نمی‌شود که داعیه دار قدرت باشد و جای پایی در لبنان نداشته باشد. از این روست که لبنان کمتر روی آرامش به خود دیده است و انتقام هر کس از هر کس در لبنان گرفته می‌شود. در این میان فارغ از تقسیم‌بندی‌های متعدد طایفه‌ای و دینی، یک خط کشی سیاسی کلی در لبنان نیز وجود دارد: هشت مارس و چهارده مارس. جناح چهارده مارس متشکل از احزاب و افراد مخالف جریان مقاومت به پشتوانه‌ی ائتلاف غربی و عربی است، درحالی‌که جناح هشت مارس مدافع محور مقاومت (ایران و سوریه) می‌باشد. در میان این شطرنج هفت رنگ، حزب الله، یعنی گروهی که از سوی سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل نفوذ ناپذیر‌ترین سازمان نظامی اطلاعاتی جهان برآورد شده، دست برتر را در لبنان دارد و این یعنی ایران نقش اول را در مرکز جهان بازی می‌کند.

حزب الله دست بلند ایران در مرکز جهان است و سپر تدافعی ما در مقابل اسرائیل و آمریکا. بر این اساس است که در سال 2006 (1385) لبنان قربانی پروژه‌ی خطرناک «خاورمیانه‌ی بزرگ» شد که چیزی نبود جز طرح تجزیه و تصرف خاورمیانه و همه می‌دانند که اگر حزب الله پیروز میدان نبرد با اسرائیل نمی‌بود سال‌ها پیش نوبت ایران رسیده بود.

اگر امروز صاحب نظران، ایران را قدرت اول خاورمیانه می‌دانند و به اذعان دوست و دشمن کلید بسیاری از مسائل منطقه در دستان ایران است، دلیلی ندارد جز همراهی و همصدایی مقاومت اسلامی لبنان با ‌ام‌القرای جهان اسلام. همچنان‌که حسنین هیکل، روزنامه نگار شهیر مصری، به درستی به این مهم اشاره داشته و گفته است: «ایرانی‌ها دو بار به مدیترانه آمدند. بار اول در دوره‌ی هخامنشیان و با زور اسلحه و قوای نظامی؛ آن بار دوام زیادی نیاوردند، چرا که فقط سرزمین‌ها را تسخیر کرده بودند؛ و بار دوم در دوران انقلاب اسلامی، این دفعه اما ماندگارند زیرا بر دل‌ها حکومت می‌کنند».

کتاب پیش رو سفرنامه‌ای است از عزیمتی گروهی و پنج روزه در تابستان 89 به ویترین جهان با هدف آشنایی بیشتر با مقاومت اسلامی لبنان که سعی شده با همنشین کردن متن با تصاویر -که حدود نیمی از آن به همسفران تعلق دارد- علاوه بر ارائه‌ی اطلاعات بصری به خواننده، وی را همراه و همسفر خود ساخته، به موازات آن با مراجعه به منابع معتبر و افراد موثق، اطلاعات دقیق، صحیح و بعضاً بکری را به مخاطب عرضه نماییم. از این روی در میان تمام کتب مورد مراجعه –که اغلب کتب موجود در بازار را در بر می‌گرفت- تنها از پنج کتاب دسته اول برای تکمیل اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است:

ساختار سیاسی اجتماعی لبنان؛ و تأثیر آن بر پیدایش جنبش اَمل- سید علی حق شناس کمیاب- انتشارات سنا
لبنان- وزارت سیاحت و جهانگردی- العربیه
لبنان- شهید دکتر مصطفی چمران- بنیاد شهید چمران
حزب الله لبنان؛ خط مشی، گذشته و آینده‌ی آن- شیخ نعیم قاسم- انتشارات اطلاعات
سید عزیز؛ زندگی نامه‌ی خود گفته‌ی حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصر الله- حمید داوود آبادی- نشر یازهرا

دوشنبه- 15شهریور- 26 رمضان

ساعت سه صبح حبیب تماس می‌گیرد که آماده باش دارم می‌آیم. اندکی غذا به عنوان سحری می‌خورم و از خانه بیرون می‌زنم. چهار صبح به فرودگاه امام(ره) و جمع همسفران می‌رسیم. تعدادمان کمتر از چهل نفر است. جز چهار نفر دیگران برایم ناآشنایند. بار‌ها را تحویل می‌دهیم و تا ساعت هفت که زمان پرواز است هر کس مشغول کاری می‌شود. من نیز که از دیروز نخوابیده‌ام و یکسره فعالیت دارم یکی از صندلی‌های خالی را به قصد نشستن نشان می‌کنم. پشت ما دو خانواده‌ی لبنانی است. همجواری همکلامی می‌آورد و بگو بخندی رخ می‌دهد. اهل شمال لبنان ‌اند و برای زیارت امام رضا(ع) به ایران آمده‌اند.

نماز صبح را در نماز‌خانه‌ی فرودگاه می‌خوانیم و با دوستان راهی طیاره می‌شویم. طیاره‌ای کوچک، که قدیمی بودن از پر و بال آن هویدا است.

هنگام ورود به هواپیما به شوخی خطاب به خلبان و کادر پرواز که جلوی در ایستاده‌‌اند، ضمن اشاره به حبیب به آن‌ها می‌گویم: «اون آقا مشکوک می‌زنه. احتمالاً بمب تو ساکش کار گذاشته». خلبان لبخندی می‌زند و من هم در پی آن نیشخندی. هنگام پرواز -و به قول اهل فنTake off - هم با صدای بلند می‌گویم: «سلامتی آقای راننده صلوات»! عکس‌العمل‌ها مشخص است. 

هواپیما دیگر در آسمان است. آن دو خانواده‌ی لبنانی و همچنین کاظم دارابی همراه و کنارمان‌اند که این همراهی تا فرودگاه بیروت ادامه دارد. سه ساعت بعد، یعنی هشت صبح به وقت بیروت، بر فرودگاه رفیق حریری [3] می‌نشینیم؛ فرودگاهی ساحلی که متصل به دریای مدیترانه است.

[1] جمهوری لبنان در شرق دریای مدیترانه، با 10 هزار و 452 کیلومتر مربع، بعد از بحرین کوچک‌ترین کشور خاورمیانه است. جمعیتی بالغ بر 5/4 میلیون نفر دارد و حدود 12 میلیون تبعه‌ی آن نیز در خارج از لبنان هستند. 18 طایفه‌ی به رسمیت شناخته شده‌ی قومی مذهبی در این کشور زندگی می‌کنند که در این میان بیشترین سهم جمعیتی با حدود 30% متعلق به شیعیان و پس از آن به ترتیب اهل سنت، مسیحیان مارونی و دروزی‌ها است. با سر آمدن قیمومیت فرانسه در سال 1322 شمسی، این کشور رسماً استقلال یافت.

[2]. فردی که دولت آلمان، واقعه‌ی ترور ضد انقلاب در رستوران میکونوس را به وی نسبت داد و از این بابت 15 سال متحمل حبس شد.

[3]. رفیق حریری، سیاست‌مدار شافعی و ثروتمند‌ترین فرد در لبنان بود که در مجموع 10 سال سمت نخست وزیری را برعهده داشت و نقشی اساسی در بازسازی بیروت ایفا کرد. وی در 26 بهمن 1383 بر اثر انفجار خودروی فوق پیشرفته‌اش در سن 60 سالگی در بیروت کشته شد.

[4]. دریایی با مساحت 5/2 میلیون کیلومتر مربع که حد فاصل سه قاره‌ی آسیا (لبنان، سوریه، ترکیه، فلسطین اشغالی، نوار غزه، قبرس و مصر)، اروپا (ایتالیا، فرنسه، اسپانیا، یونان، آلبانی، مونته نگرو، بوسنی هرزگوین، کرواسی، اسلونی، مالت و موناکو) و آفریقا (مصر، لیبی، تونس، الجزائر و مغرب) قراردارد.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

▲نمای شهر ساحلی بیروت
ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

▲▼ فرودگاه رفیق حریری

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

پس از برداشتن ساک‌ و نشان دادن گذرنامه به کارمندان فرودگاه که لباس‌های خاکی رنگ به تن دارند؛ همگی به سمت خروجی فرودگاه حرکت می‌کنیم. حسین، مسئول و بانی سفر که برای هماهنگی‌ها جلوتر از ما پرواز کرد، به استقبال‌مان آمده. بعد از خروج از فرودگاه بی‌معطلی سوار اتوبوس خود می‌شویم و به سمت هتل الساحه حرکت می‌کنیم.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

بخش جنوبی بیروت، ضاحیه، نیمه‌ی شیعه نشین و فقیر شهر است. فرودگاه هم در جنوب غرب پایتخت قرار دارد و در جوار آن مناطق. لذا تا شعاع چند صد متریِ فرودگاه بسیار شیک و زیبا است اما با کمی طی مسیر از جلوه و جمال شهر کاسته می‌شود.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲ در راه خروج از محوطه‌ی فرودگاه
هوا کمی گرم است و مانند دریا آبی. در مسیر نیم ساعته تا هتل بیلبوردهای تبلیغاتی بسیاری به چشم می‌خورد؛ از نانسی[1] تا نصر الله [2]. خیابان‌ها عمدتاً بدون خط‌کشی و با گونه‌های متنوع و سرسبز درختانی است که با فاصله چند متر از هم در وسط بلوار و یا طرفین خیابان قرار دارد.

 نانسی عجرم، خواننده‌ی زن لبنانی

سید حسن نصر الله متولد حومه‌ی شرقی بیروت در 9 شهریور 1339 و اصالتاً اهل روستای «البازوریه» شهرستان صور است. به کمک سید محمد غروی، امام جمعه‌ی شهر صور، در 16 سالگی برای فراگیری علوم حوزوی به نجف می‌رود و با سید عباس موسوی و محمد باقر صدر آشنا می‌شود و بعد از 2 سال به لبنان باز می‌گردد. وی در سال 68 برای ادامه‌ی تحصیل عازم قم می‌شود که بعد از یک سال به دلیل شدت تنش‌ها در لبنان، ناچار به بازگشت به بیروت شده و در ادامه‌ی فعالیت هایش، معاون اجرایی و عضو شورای رهبری حزب الله می‌گردد. نصر الله پس از شهادت سید عباس موسوی در بهمن 1371، با اجماع به دبیرکلی حزب انتخاب شد و از آن زمان تا کنون این مسئولیت را عهده دار است. سید حسن سال‌های متمادی از جمله بعد از پیروزی در جنگ 33 روزه، محبوب‌ترین شخصیت جهان عرب بوده است.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

ساختمان‌های 5-6 طبقه با مغازه‌های یکی در میانِ زیر آن، دو طرف خیابان‌ها را احاطه کرده و ماشین‌ها بعضاً مدل بالا و از تبار Benz و BMW است؛ حتی در نیمه‌ی جنوبی شهر، ضاحیه.
ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

▲چهار ماشین BMW جلوی تعمیرگاهی در ضاحیه

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

پس از نیم ساعت به هتل می‌رسیم. هتلی سه ستاره و چهار طبقه واقع در خیابان امام خمینی که به سبک قلعه‌های فینیقی و بسیار زیبا و پرخرج ساخته شده. مالک خوش‌ذوق آن از هیچ هزینه‌ای دریغ نکرده است. هر اتاق سبک معماری خاصی دارد. وسایل تماماً از چوب‌اند و درب‌ها دارای کوبه‌های بسیار. حتی برای قدیمی‌تر کردن فضای هتل لامپ‌ها را نیز به شکل مشعل سقفی در آورده‌اند. برای تلویزیون‌های LCD هم قابی از چوب تعبیه شده و خلاصه ترکیبی است از سنت و مدرنیسم کنعانیانی که به تجارت از راه دریانوردی اشتغال داشتند.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

▲▼نمای بیرونی و درونی هتل

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲لابی داخل هتل

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲درخت صدرا، نماد کشور لبنان درون محوطه‌ی هتل  

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

پس از تجمع در لابی هتل اتاق‌ها مشخص می‌شود و با گذاردن وسایل درون آن به همان لابی باز گشته و اندکی بعد سوار بر اتوبوس حرکت می‌کنیم. راهنما و مترجم جوانی است تقریباً بیست و هفت ساله به نام محمد که به دلیل تحصیل چند ساله‌ی پدرش در حوزه‌ی علمیه‌ی قم فارسی را راحت و البته با کمی لهجه صحبت می‌کند.

در ابتدای راه یوسف بسام، حدوداً چهل ساله، مسئول بخش جوانان در بسیج تربیتی حزب الله در دانشگاه دولتی لبنان، به کمک مترجم خود را معرفی کرده و به ما خوش آمد می‌گوید.

 حزب الله، یا به نام دیگرش «المقاومه السلامیه فی لبنان»، سازمان نظامی سیاسی شیعی که در حال حاضر تنها گروه مسلح غیر دولتی به رسمیت شناخته در لبنان است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به تأسی از آن، و همزمان با تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در خرداد 1361، با تجمیع نیرو‌های مبارز شیعه به طور مخفیانه تشکیل و با کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرعت تقویت شد. حزب الله در 16 دی 63 با بیانیه‌ای به طور رسمی موجودیت خود را اعلام کرد.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:


بعد از محمد که مترجم و همراه همیشگی‌مان است؛ یوسف یا در اتوبوس با ما است و یا با خودروی شخصی‌اش جلودار. جالب آنکه از فارسی تنها کلمه‌ی «بر» را می‌داند؛ که در عبارت «بر محمّد و آل محمّد صلوات» استفاده می‌کند. این تنها کلمه‌ی فارسیِ او خصوصاً وقتی با نحوه‌ی بیانش همراه می‌شود خیلی جالب و دلنشین است. 
به طوری که در اواخر سفر تیکه‌ی جمع شد و هر کس از راه می‌رسید، با تقلید لهجه‌ی یوسف و حرکات دست وی، با صدای بلند می‌گفت: «بر محمّد و آل محمّد صلوات». بعد هم خنده و صلوات جمع در پی آن می‌آمد.
ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

▲یوسف بسام

نیم ساعت بعد از حرکت از هتل به بارگاه در حال ساخت شهدای مقاومت می‌رسیم. مکانی مسقف به طول و عرض تقریبی دوازده متر با حدود چهل قبر یک‌دست سفید که عکسی از هر شهید در ویترین قبور به چشم می‌خورد.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

وسط مزار، آرامگاه عماد مغنیه  است. قبری که بالای آن عکسی بزرگ از آن شهید بزرگوار وجود دارد. در سمت راست قبرِ حاج رضوان متوجه نام سید هادی نصر الله [2] می‌شوم. با وجود علم به شهادت فرزند دبیر کل حزب‌ الله انگار تازه سکه‌ام می‌افتد که سید حسن هم «پدر شهید» است.
 شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان در 1341 در روستای «طیردبا» واقع در شهرستان صور به دنیا آمد. او که خود را مرید چمران می‌دانست، معاونت «امنیت و مقاومت» حزب الله را برعهده داشت و این در حالی بود که کمتر کسی از هویت و مسئولیت او اطلاع داشت. سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) 25 میلیون دلار برای اطلاعات منجر به دستگیری‌اش و پلیس فدرال این کشور (FBI) 5 میلیون دلار برای مرده یا زنده‌ی او جایزه تعیین کرده بود. وی سر انجام در 23 بهمن 1386 توسّط موساد، بر اثر انفجار یک خودرو در مسیر حرکت او در محله‌ی کَفَرسوسه‌ی دمشق ترور شد تا بعد از دو برادر دیگر خود، جهاد و فؤاد، سومین شهید خانواده باشد.

محمد هادی در 21 شهریور 1376 در رویارویی مستقیم با سربازان اسرائیل در منطقه‌ی «اقلیم التفاح» در جنوب لبنان کشته شد و اسرائیل بدون شناخت هویت وی، تصاویر جسدش را به نشانه‌ی پیروزی از تلویزیون خود پخش کرد. این واقعه زلزله‌ی شدیدی را در لبنان سبب شد و اعلام همبستگی و تسلیت مردم لبنان و سران عرب را نسبت به سید حسن نصر الله روا داشت. پیکر وی و دیگر شهدای مقاومت در 6 تیر 77 در عملیات مبادله، به لبنان مسترد شد.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲پدر در مراسم عقد محمد هادی

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲مراسم تشییع پیکر هادی نصرالله

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
▲صحنه‌ی منتشر شده از تلویزیون اسرائیل 
بر مزار این دو شهید فاتحه می‌خوانم و قبل و بعدِ آن، از و یا با قبور عکس می‌اندازم. آن قدر عکس می‌گیریم که فراموش می‌کنیم درس بگیریم. سه ردیف پایین‌تر از قبر حاج عماد مادر شهیدی پنجاه ساله روی یک صندلی پلاستیکی کنار قبر فرزندش نشسته و قرآن می‌خواند.

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:

ملیتا؛ سفرنامه‌ی مصور لبنان/1:
البته آمدن ما حواسش را پرت کرده. روی قبر آن شهید نوشته شده: «شهید بشیر [بن] علی علویه، موالید: 14/1/1981، استشهد فی: 12/8/2006». بشیر علویه، بیست و پنج ساله، شهید جنگ 33 روزهاست، جنگی که قرار بود مقدمه‌ای شود از برای حمله به ایران  که با رشادت و شهادت همین جوانان، در رحم سقط می‌شود. در ویترین بالای قبر بشیر عکسی از آقا، یک شاخه گل مصنوعی، پرچم کوچک لبنان، چند جلد قرآن، مدرک قاب شده‌ی دانشگاهی و دو عکس از شهید در لباس نظامی و فارغ‌التحصیلی دانشگاه به چشم می‌خورد. تقریباً تمامی قبور- به صورت منفرد و یا ترکیبی- مزین است به عکس‌هایی از آقا و سید حسن نصرالله و بعضاً عماد مغنیه و سید عباس موسوی . در منتها الیه پایین سمت چپ، قبری است که بیش از همه ذهنم را به خود مشغول کرده. شهیدی بیست و چهار ساله به نام نمر ‌حمید، متولد بنت جبیل و شهید شده در تاریخ 25/8/1994. در ویترین قبرش چیزی نیست؛ فقط قابی با شیشه‌ی ترک خورده به آن تکیه داده شده که فریاد مظلومیت شهید و مقتدایش است: عکس آقا در کهف ‌الشهدا. به راستی که سربازان لبنانی سید علی کجا و ما کجا...

هرچند مطابق گزارش قاضی وینوگراد _که وظیفه‌ی تهیه‌ی گزارشی در مورد این جنگ را در رژیم صهیونیستی عهده دار شد_ اسرائیل قصد حمله‌ی فراگیر به حزب الله در دو ماه بعد از زمان تحقق جنگ، یعنی در فاصله‌ی سپتامبر و اکتبر همان سال را داشت، اما انجام عملیات «الوعد الصادق» توسط حزب الله در به اسارت گرفتن 2 سرباز اسرائیلی در 21 تیر 1385، دست آویزی برای اسرائیل شد تا با تغییر ناخواسته‌ی برنامه، نقشه‌ی خود را زودتر از زمان برنامه ریزی شده عملیاتی کند. اتفاقی که یقیناً می‌توان از آن به عنوان یکی از عوامل شکست اسرائیل به دلیل نداشتن آمادگی لازم برای حمله‌ی زود هنگام نام برد. حزب الله 2 سال بعد با مبادله‌ی اجساد این دو سرباز _که اسرائیل گمان زنده بودن آن‌ها را داشت_ با 5 اسیر لبنانی از جمله سمیر قنطار، قدیمی‌ترین اسیر در بند اسرائیل، و اجساد 99 نفر از مردان و زنان شهید لبنان و 9 کشور عربی دیگر، در یک جنگ اطلاعاتی تحت عنوان عملیات رضوان بار دیگر شکست را بر اسرائیل تحمیل کرد.

منبع:مشرق

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon