الزامات مرحله جدید مذاکرات هسته ای با آمریکا

خبرگزاری تسنیم: رویکرد نرمش قهرمانانه هرچند در تاکتیک ها و روش های پیشبرد اهداف قائل به انعطاف پذیری است اما؛ هیچگاه ماهیت خصومت ذاتی آمریکا را با انقلاب اسلامی از یاد نمی برد و تحلیلی عمیق تر از ماهیت الگوی رفتار استکباری آمریکا دارد.

 مدیرعامل خبرگزاری موج، محمودرضا امینی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم، به تحولات اخیر گفتگوهای هسته ای کشورمان با رویکرد جدید دولت یازدهم پرداخته است. 

با آغاز کار دولت یازدهم و اتخاذ رویکرد جدید کشورمان توسط وزارت امور خارجه در مذاکرات هسته ای، از همان ابتدا تحلیل‌ها و گمانه زنی‌های فراوانی در ارتباط با نوع نگرش و رفتار امریکا در قبال رویکرد جدید کشورمان در مذاکرات مطرح شد.

گروهی از تحلیل‌گران و صاحب‌نظران با خوشبینی به رفتار دولت امریکا پیشرفت مسیر مذاکرات و دستیابی به یک نگاه مشترک را در دسترس می‌دیدند(و می بینند) و درحقیقت عدم انعطاف جمهوری اسلامی ایران را در موضوع هسته ای، علت اصلی خصومت‌های امریکا و غرب درموضوع هسته ای عنوان می‌کردند. این نوع رویکرد به مذاکرات را می توان رویکرد خوشبینانه دانست که به نظر می رسد درک صحیحی از ماهیت سیاست پیچیده امریکایی ها را در  بطن خود ندارد.

در مقابل این رویکرد، راهبرد نرمش قهرمانانه قراردارد که رهبر معظم انقلاب این رویکرد را مفهوم سازی نمودند. این رویکرد اگرچه در تاکتیک ها و روش های پیشبرد اهداف قائل به انعطاف پذیری است اما؛ هیچگاه ماهیت خصومت ذاتی امریکا را با انقلاب اسلامی از یاد نخواهدبرد و تحلیلی عمیق تر از ماهیت الگوی رفتار استکباری امریکا دارد. در مفهوم‌سازی رهبر انقلاب این رویکرد تاکتیکی است که برای تداوم مسیر درجهت دستیابی به اهداف باید از آن بهره برد، مشروط بر اینکه بدانیم دشمن کیست و هدف از این نرمش چیست.

یکی از تفاوت‌های ماهوی این دو رویکرد در دارا بودن یا نبودن عنصر دشمن شناسی است. رویکرد نرمش قهرمانانه کاملا در چارچوب دشمن شناسی رهبری انقلاب می‌گنجد. نرمش قهرمانانه تاکتیکی است در مقابل دشمنی که می دانیم غیرقابل اعتماد، خودبرتربین و پیمان شکن است. ایشان در توضیح عنصر دشمن شناسی این رویکرد می فرمایند: " نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد اما؛ این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى می‌گیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان می‌دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار می‌کنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ طرف آنها کجاى مساله است؛ این را توجّه داشته باشند" .

البته لازم به ذکر است که نگاه خوشبینانه مذکور لزوما در نگرش دستگاه سیاست خارجی دولت جدید حاکم نیست. چنانچه رهبرمعظم انقلاب با نظارت و هدایت رویکرد دولت در مذاکرات، ضمن اشاره به لزوم حمایت از سیاست خارجی دولت‌ آن را در مجموع درچارچوب رویکرد نرمش قهرمانانه ارزیابی کرده اند.

با این‌حال گروهی از تحلیل گران که رویکردی خوشبینانه در پیش گرفتند (و در پیش گرفته اند)، با قلم فرسایی در فضاهای رسانه ای کشور این نوع نگرش و تصور را به  بخش‌هایی از افکار عمومی نیز سرایت داده اند که گناه بازنشدن گره پرونده هسته ای بر گردن ایران و لجاجت طرف ایرانی است.

دستیابی نسبتا زود هنگام به توافق مقدماتی در ایستگاه ژنو 3 که در 3 آذر 1392 و پس از 4 دور مذاکرات در دولت جدید اتفاق افتاد، بر بلندتر شدن صدای خوش بین ها افزود. در این تحلیل ها این توافق مقدماتی (که البته خود نیز داری ابهاماتی هست) به عنوان گواهی بر عزم و صداقت امریکایی ها برای حل نهایی پرونده هسته ای ایران تلقی شد و لاینحل ماندن آن نیز به رویکرد غلط دولت قبل احاله داده شد.

لیکن حقیقت ماجرا این است که توافق مقدماتی را می توان یک آتش بس موقتی دانست. آتش بس موقتی که البته درچارچوب همان راهبرد نرمش قهرمانانه مورد نظر رهبر انقلاب قرار می‌گیرد. اما نکته مهم در این است که مقصود و نیت از این توافقنامه برای برداشتن گام بعدی کدام است؟ اینجا است که تفاوت در نگرش ها برجسته می شود. این همان مساله‌ای است که رهبر معظم انقلاب بارها اشاره کرده اند که مشکل اصلی به نگرش امریکا بر می‌گردد و تا امریکایی ها نگرش خود را به ایران و انقلاب اسلامی تغییر ندهند، مشکل همچنان حل نشده باقی می ماند. 

در واقع بنا نیست توافقنامه مقدماتی توقفگاه باشد؛ بلکه گامی درجهت اعتماد سازی است. اعتماد سازی که نظام جمهوری اسلامی بارها در این مسیر گام برداشته است اما؛ اغلب تجربه خوشایند و پاسخ شایسته ای دریافت نکرده است.

بنابراین به نظر می رسد اختلاف مبنایی که به نگرش ها برمی گردد کماکان پابرجاست. هدف و مقصود جمهوری اسلامی از برداشتن گام مقدماتی، ابهام‌زدایی و اعتماد سازی برای حل و فصل نهایی پرونده هسته ای کشورمان همراه با به رسمیت شناختن حق هسته ای جمهوری اسلامی است اما؛ سوال بنیادین این است که آیا امریکایی ها نیز چنین اراده و نیتی را در پرونده هسته ای کشورمان دنبال می کنند؟ آیا نیت و اراده امریکایی ها نیز ابهام زدایی از پرونده هسته ای ایران و حل و فصل نهایی آن است ؟

اینها پرسش های بسیار مهمی است که خود را در توافق نهایی نشان می‌دهد. در توافق نهایی است که تفاوت نگرش‌ها به مساله مهمی تبدیل می‌شود. تجربه جمهوری اسلامی ایران و سایر دولت‌های مستقل نشان داده است، امریکا از مذاکره نیز به عنوان حربه و ابزاری برای ضربه زدن به دولت‌های مستقل استفاده می کند.

نیت و مقصود نهایی امریکا از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران و  برداشتن گام مقدماتی بی گمان مرتفع شدن ابهامات و حل و فصل نهایی پرونده هسته ای نیست. این همان نکته ای است که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان در 29 بهمن اشاره کردند و فرمودند : «کاری که وزارت امور خارجه و مسوولان دولتی درخصوص مذاکرات هسته‌ای آغاز کرده‌اند، ادامه پیدا خواهد کرد و ایران نقض‌کننده‌ کاری که شروع کرده است، نخواهد بود اما؛ همه بدانند که دشمنی آمریکا با اصل انقلاب اسلامی و اسلام است و این دشمنی، با مذاکرات پایان نخواهد یافت.»

متاسفانه گروهی از خوشبین‌ها در داخل بدون اینکه به ابعاد پیچیده بازی دولت امریکا توجه کنند، همکاری های مقطعی و تاکتیکی دولت امریکا را دلیلی بر حسن نیت دولت امریکا برای حل مساله قلمداد کرده‌اند؛ در صورتی‌که طبق فرمایشات معظم له، دشمنی امریکا با مذاکرات مرتفع نخواهد شد و آنها با اصل انقلاب دشمنی دارند. طبیعتا سیاست خارجی دولتی‌که تجربه لااقل نیم قرن استثمار و توطئه علیه ملت‌های مستقل را در کارنامه سیاست خارجی خود دارد، از این حداقل پیچیدگی برخوردار است که در همان ابتدای مسیر مذاکره، تمام درها را نبندد و دشمنی خود را در بازی مذاکره پنهان کند.

این رویکرد، در کارشکنی امریکا در مذاکرات از فشار در مذاکرات برای تحمیل خواسته های گزاف تا ازبین بردن انسجام نگرش میان نخبگان سیاسی تصمیم ساز در ایران، فریب افکارعمومی داخلی، خارج کردن انقلاب اسلامی از محور مقاومت و بسیاری دیگر از سناریو های دیگر قابل مشاهده و اثبات است. 

بنابراین در حقیقت گروهی از تحلیل گران که رسیدن به توافق مقدماتی و همین‌طور اقدام امریکا و غرب در متوقف‌کردن تحریم‌ها و رفع برخی از تحریم‌ها را دال بر عزم و اراده امریکا و حسن نیتشان در مذاکرات می دانند، به نظر می‌رسد که درک عمیقی از ماهیت الگوی رفتار سیاست خارجی امریکا و پیچیدگی ها و ظرافت‌های رویکرد آنان ندارند.

در پایان باید به این نکته توجه داد که یکی از پیام‌های اصلی ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی از جانب رهبر معظم انقلاب در مقطع فعلی نیز همین است که نباید در مسیر حل مسائل هسته ای دچار خوش‌بینی مفرط شد. رهبری انقلاب در بیانات اخیرشان تاکید دوباره داشته اند که اگرچه ایران برتعهدات خود با غربی ها پایبند است و این مسیر تداوم خواهد یافت اما؛ با این‌حال نباید در این مسیر دچار خوشبینی‌شد و در واقع راه‌حل مشکلات کشور، اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و تکیه به درون و چشم ندوختن به بیرون است.

انتهای پیام/