افزایش ۵ برابری آمار سرقت در کشورهای توسعه یافته در ۱۳ سال اخیر
خبرگزاری تسنیم: معاون اجتماعی ناجا با استناد به گزارش پلیس بیتالملل از ۵ برابر شدن آمار سرقت در قاصله زمانی میان سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ در کشورهای توسعه یافته خبر داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سردار «سعید منتظرالمهدی» طی یادداشتی به بررسی علل و عوامل سرقت پرداخته است.
در این یادداشت چنین آمده است:
در چندین پژوهش پیمایشی انجام شده در سطح ملی توسط معاونت اجتماعی ناجا نشان داده شد که:
1- سرقت هماره یکی از دغدغههای نخستین شهروندان ایرانی، اعم از زن و مرد است و جالب آنکه، مشخص شده است که ترس از سرقت اولین بیم و هراس کودکان و نوجوانان است.
2- ترس از دستبرد به اموال تاثیر مستقیم، فوری و شدید بر احساس امنیت شهروندان، از کوچک تا بزرگ بر جای میگذارد، بر اساس شواهد آماری متقن، این پدیده حدود 20 درصد از "ناامنی" شهروندان را تبیین میکند یعنی چنانچه روزی به کلی این ترس از میان رانده شود حدود 20 درصد بر احساس امنیت عمومیمردم جامعه افزوده میشود.
3- پدیده سرقت تاثیر منفی معناداری بر شأن و منزلت و اقتدار پلیس بر جای میگذارد ، یعنی با کاهش "نرخ وقوع" پدیده سرقت در جامعه به صورت چشمگیری بر شأن پلیس و اقتداری که آنان برای پلیس قائلاند، افزوده میشود.
4- اولین مطالبه بیش از دو سوم شهروندان از پلیس، مبارزه فراگیر و اثر گذار با جرم سرقت است.
از این چند یافته مختصر میتوان نتیجه گرفت که مداخله با پدیده شایع سرقت، یک ضرورت اساسی و نیاز فوری است. از آن گذشته به نظر میرسد برای مداخله و مقابله با پدیده سرقت میبایست عزمی جدی و مشارکت همگان از جمله مردم مدنظر قرار گیرد.
اما مداخله در پدیده سرقت زمانی اثرگذارتر است که اولاً، ماهیت آن پدیده به دقت بازشناخته و ثانیاً اقدامات صورت گرفته، خواه در زمینه پیشگیری و خواه در زمینه مقابله و مداخله، با تدابیر از پیش اندیشیده شده و در چارچوب راهبردهای متقن و بر اساس اصول و روشهای دقیق علمی، به سامان برسند. به همین سبب، در این مجال در پی آن هستیم تا با یادآوری نکاتی چند، زمینه و بستر ذهنی را برای تحقق این دو الزام یعنی شناخت ماهیت سرقت و روشمند ساختن اقدامات فراهم سازیم.
شناخت ماهیت سرقت
سرقت یک واژه عربی است که در زبان فارسی امروزین از آن با مفاهیمی نظیر "دزدی" "دزدیدن" "دزدی کردن" و .... یاد میشود، از نظر آسیبشناسان منظور از سرقت، برداشتن مال دیگران بدون آگاهی و رضایت آنان است. حقوقدانان نیز سرقت را ربودن مال دیگری بطور پنهانی ( ماده 197 قانون مجازات اسلامی ) میدانند.
برخی حقوقدانان سرقت را به انواع 14 گانه از جمله سرقت توأم با آزار، سرقت مسلحانه و ... تقسیم میکنند.
نرخ وقوع سرقت
پلیس بین الملل در سال 2000 طی یک بررسی تطبیقی میزان وقوع سرقت در 93 کشور جهان را بررسی نموده است، در گزارش پلیس بین المللی ایران با وقوع 123 هزار فقره سرقت در ردیف بیست و سوم قرار گرفته است. در کشورهای مختلف جهان ، به ویژه کشورهای توسعه یافتهای نظیر انگلستان، آمریکا، آلمان، ژاپن و آفریقای جنوبی و فرانسه آمار سرقت در سال 2013 نسبت به سال 2000 حداقل 5 برابر شده است. این آمار به ویژه در سه سال اخیر و به دنبال بروز بحرانهای شدید اقتصادی، سیری شتابان یافته است، این شیوع فزاینده و آمار رو به رشد بیانگر آن است که سرقت به یک "پدیده اجتماعی" تبدیل شده است و لاجرم از میان راندن آن جز با مداخلات اجتماعی میسر نخواهد بود.
علت شناسی سرقت
سرقت به عنوان یک جرم و پدیده انحرافی، همانند جرائم و کجرویهای دیگر، دارای دو دسته عامل است:
1- عوامل زمینه ساز ( دور ) و 2- عوامل بروز دهنده (نزدیک ).
عوامل زمینه ساز سرقت را میتوان به 5 دسته تقسیم کرد:
1- عوامل اقتصادی
2- عوامل روانشناختی
3- عوامل اجتماعی ( جامعه شناختی )
4- عوامل زیست شناختی
5- عوامل فرهنگی
متولیان هر یک از 5 رویکرد مذکور شواهد فراوانی در تایید ادعای خویش نشان کرده اند. مثلاَ حامیان رویکرد اقتصادی نشان دادهاند که اولاً با بروز بحرانهای اقتصادی بر شدت جرم سرقت افزوده میشود. ثانیاً: با افزایش اشتغال از میزان سرقت کاسته میشود. ثالثاً: میزان سرقت در میان طبقات کمتر برخوردار جامعه بیش از طبقات دیگر است.
متولیان رویکرد روانشناختی نیز نشان دادهاند که سرقت ، همانند هر رفتار و عمل دیگر "آموخته میشود"، آنان با انجام مطالعات طولی مختلف نشان دادهاند که عواملی نظیر "همانند سازی با الگوهای ناهنجار"، "فشار هنجارهای همسالان"، "یادگیری مشاهدهای" ( از طریق مشاهده الگوهای تلویزیونی ) و "سوپرایگوی ضعیف" سهم زیادی در سوق دادن افراد جامعه به سوی کجرویهای مختلف، از جمله سرقت دارند.
اما متولیان رویکرد جامعه شناختی از عواملی نظیر "نابرابری اقتصادی"، "آنومی"، "عدم توزیع عادلانه منابع کمیاب ثروت"، "قدرت و منزلت"، "ساختارهای معیوب نظارتی" و "فقدان کنترل اجتماعی" مهمترین عوامل دخیل در پدیده سرقت هستند. متولیان رویکرد زیست شناختی نیز بر نقش "آمادگیهای بیولوژیکی"، "بد کارکردیهای ارگانیکی" و نظایر تاکید میورزند.
متولیان رویکرد فرهنگی نیز بر نقش برخی هنجارهای "خرده فرهنگی"، کاهش باورهای دینی و نظایر آن تاکید مینمایند.
لیکن، واقعیت آن است که هیچ یک از این 5 رویکرد به تنهایی قادر به تبیین کامل پدیده سرقت نیست. چه، در ارتکاب این پدیده همواره بیش از یک عامل نقش و سهم دارند. به عنوان مثال نابرابری و فقر (به عنوان یک متغیر اقتصادی) تنها زمانی میتواند منجر به گرایش به سرقت شود که اولاَ تبدیل به یک انگیزش روانی ( مثلاَ احساس تبعیض ) شود و ثانیاَ : ترس از کنترل اجتماعی ( به عنوان یک عامل جامعه شناختی ) از میان برود.
اما، دسته دوم عوامل موثر در ظهور و بروز پدیده سرقت ( یعنی دست یازدیدن فرد کجرو به سرقت ) "عوامل نزدیک" هستند، مهمترین این عوامل عبارتند از :
1- امکان؛ یعنی جایی که انجام سرقت در آن آسان و احتمال گیر افتادن ضعیف باشد.
2- گمنامی؛ یعنی شرایطی که در آن احتمال شناخته شدن محدود باشد.
3- فرصت؛ یعنی زمان و فرصتی که دستبرد زدن ر ا تسهیل کند.
4- سهولت؛ یعنی شرایطی که با فرصت کمتر بتوان به مال بهتر دست یافت ( هزینه – فایده )
5- قبح اندک؛ مالی که دستبرد زدن به آن سرزنش اجتماعی کمتری را در پی داشته براشد احتمال به سرقت رفتنش بیش تر است.
6- برانگیختگی؛ افرادی که به سبب مصرف مواد روانگردان سطح هوشیاری اشان مختل شده است شانس بیشتری برای دست یازدیدن به سرقت دارند.
سارق کیست؟
تلاشهای نظری زیادی برای معرفی تیپولوژیک سارقان به عمل آمده است. اما تاکنون سنخ شخصیتی ویژهای معرفی نشده است که اتفاق نظر زیادی بر سر آن وجود داشته باشد. با وجود این، برخی پژوهشها شواهدی در مورد افراد سارق به دست دادهاند. برخی از آن شواهد چنیناند:
1- اغلب سارقین از تحصیلات پایینی برخوردارند.
2- بسیاری از سارقین متعلق به خانوادههای ناهنجار است.
3- بسیاری از سارقین حتی در کودکی مبادرت به انجام سرقتهای ریز کردهاند.
4- بسیاری از سارقین متعلق به مناطق حاشیهای هستند.
5- احتمال سرقت در بین مهاجرین بیش تر است.
6- اغلب سارقین سابقه جرائم دیگری نیز دارند.
7- شیوع اختلالات شخصیتی در بین سارقین بیش از جمعیت عمومیاست.
8- میزان سوء استفاده از مواد میان سارقین بیش از جمعیت عمومی است.
9- میزان محکومیت یکی از اعضای خانواده سارقین بیش از جمعیت عمومی است.
10- میانگین بهره هوشی سارقین کمتر از میانگین جامعه است ( گر چه ممکن است در بین سارقین افراد باهوشی هم باشند اما تعداد آنها اندک است) و البته سرعت آنان زیاد است.
روشهای مداخله در عوامل نزدیک
1- تبدیل پدیده سرقت به یک مسئله عام و اجتماعی و درگیر کردن شهروندان در آن از طریق:
- شناسایی سارقین و معرفی به پلیس
- کنترل محیطهای آسیبپذیر
- افزایش مراقبت از اموال و ....
- افزایش گشت مردمی در محلات
2- شناسنامهدار کردن سارقین محلات و کنترل اجتماعی آنها.
3- کنترل مستمر افراد سابقه دار و آنهایی که مدتی را در کانون اصلاح و تربیت گذراندهاند.
4- افزایش روشنایی معابر
5- افزایش کنترل محیطی ( دوربینهای مدار بسته )
6- شدت بخشیدن به اقدامات کلانتریها در کنترل حوزههای استحفاظی
7- کنترل مستقیم و غیر مستقیم تمام معتادان محلات
8- از میان راندن بی نظمیهای فیزیکی در سطح شهر
9- برگزاری مانورهای پلیسی برای مقابله با سرقت
10- انجام عملیات روانی – رسانهای فراگیر
انتهای پیام/