روایت کارشناس وزارت خارجه آمریکا از "احترام زیاد" رضاخان برای بهائیت
خبرگزاری تسنیم: کارشناس وزارت خارجه آمریکا در گزارش خود مینویسد: از بهاییان سرشناس تهران اطلاع یافتهام که رئیسالوزرا در خفا احترام زیادی برای بهائیت قائل است ولی بنا به ملاحظات سیاسی، این ارادت خود را آشکار نمیکند.
خبرگزاری تسنیم - گروه سیاسی:
موری در گزارش خود به تاریخ 10 آگوست 1924 به توصیف باور رایجی میپردازد که «جنبش جمهوریخواهی» را توطئه بهاییان میداند و میافزاید: «باید گفت که مایه سرافرازی رضاخان است که، علیرغم بیسوادی و نمایش ضعف اخلاقی تأسفآور در تمام بحرانهای زندگی حرفهایاش، (خوشبختانه برای ایران) اهل تساهل و تسامح دینی و دارای فکری روشن است. او در بسیاری از امور کشوری و لشکری از خدمات هوشمندانه بهاییها، که نامعقول نیست اگر آنها را تنها امید اسلام تلقی کنیم، بسیار بهره گرفته است. از آن زمان تاکنون دشمنان سیاسی رضاخان با سوءاستفاده از روحانیتی که قدرتش را بازیافته بود او را به بهاییگری متهم ساخته آن را در بوق و کرنا کردهاند، که به هیچوجه نباید با توجه به جهل گسترده ایرانیها خطرش را دستکم گرفت.»(1)
قشون کاملاً اوضاع را در دست دارد و به شدت ضد روحانیت است
از هر موقعیتی برای کاستن از نفوذ ملاها استفاده میشود
مردان مسلح با حضور در مجلس وعظ ملاهای مظنون مراقبند مبادا سخنی علیه دولت از دهانشان خارج شود
سربازها برای بازداشت روحانیون لحظهای تردید نمیکنند
و حتی مجالس عزاداری را که از باحرمتترین سنتهای دیرینه مذهبی است به هم میزنند
و نمیگذارند که دستههای عزاداری در خیابانها راه بیفتند
بدرفتاری قشون با علما اوضاع را بدتر کرد. کنسول فولر در 21 آگوست 1924 اوضاع شیراز را اینگونه گزارش میکند: «قشون کاملاً اوضاع را در دست دارد و به شدت ضد روحانیت است. از هر موقعیتی برای کاستن از نفوذ ملاها استفاده میشود. مردان مسلح با حضور در مجلس وعظ ملاهای مظنون مراقبند مبادا سخنی علیه دولت از دهانشان خارج شود. سربازها برای بازداشت روحانیون لحظهای تردید نمیکنند و حتی مجالس عزاداری را که از باحرمتترین سنتهای دیرینه مذهبی است به هم میزنند و نمیگذارند که دستههای عزاداری در خیابانها راه بیفتند.»(2)
فولر در مورد اوضاع رشت چنین مینویسد: «والی فعلی شهر، که شخصیتی نظامی است، فردی قدرتمند و پرانرژی است، و ظاهراً قشر روحانی را کاملاً تحتکنترل خود دارد، ولی عملکرد مستبدانه او مخالفت بسیاری را برانگیخته است. او بهجای ترمیم و اصلاح خیابانهای فعلی خیابانهای جدید احداث میکند. یکی از این خیابانها بلوار پهنی است که از وسط شهر و از میان املاک خصوصی گرانقیمت عبور میکند و در نهایت به یک قبرستان میرسد. تخریب قبور نارضایتی فراوانی به وجود آورده است که به احتمال زیاد مانع ادامه این پروژه خواهد شد.»(3)
در میان کسانیکه در ارتباط با توطئه پولادین دستگیر شدند، سرگرد روحالله از هنگ پهلوی است که در سال 1924 آجودان مخصوص رضا بود. موری در شرح حال او چنین مینویسد: «بهدلیل انتصاب سرگرد روحاللهخان به دستور رئیسالوزرا به عنوان آجودان سرگرد مایلز در مدت اقامت او در تهران، و احتمال اینکه در ارتباط با قضیه ایمبری باز هم از او یاد کنم، برای اطلاع وزارت خارجه، زندگینامهای از این افسر و مشاهدات شخصی خود را به پیوست ارسال میکنم.»
روحالله از دبیرستان آمریکایی تهران فارغالتحصیل شد، و در سال 1924 حدوداً 35 ساله بود. موری مینویسد که روحالله «یک بهایی متعصب و از معدود افرادی است که در تهران بدون ترس عقیده خود را آشکار میکند.» در جنگ جهانی اول، او با درجه افسری در یکان تفنگداران بریتانیایی جنوب ایران خدمت کرده بود، او پس از جنگ به قزاقها پیوست و به سرعت به درجه سرگردی نائل شد.
موفقیت روحانیون در اخراج روحاللهخان از وزارت عدلیه چندان دوام نیافت
با شروع سلطنت پهلوی، رضاشاه دست به «اصلاح» نظام قضایی زد
و روحانیون را از این نهاد بیرون کرد
هنگامیکه رضا[خان] در سال 1923 ریاست کابینه را برعهده گرفت، فرمانداری نظامی انزلی به روحالله واگذار گردید: «پس از بازگشت از انزلی به آجودانی رئیسالوزرا منصوب گردید، منصبی که همچنان بر عهده دارد. در ماههای قبل از پیشنهاد طرح جمهوری در ایران و هنگامی که جایگاه رئیسالوزراء در مقابل روحانیت مصون و مستحکم بود، سرگرد روحاللهخان به عنوان نماینده رئیسالوزرا در دایره اجرای احکام وزارت عدلیه منصوب شد، و در این سِمت خدمات برجستهای در ارتباط با تجدید نظر در آراء و اجرای احکام به شیوهای که تا آن زمان قضات روحانی کشور با آن آشنا نبودند، انجام داد. پس از شکست جنبش جمهوریخواهی، و به دنبال خواست یکصدای روحانیت، او از مقام خود در وزارت عدلیه برکنار شد.»
[سپس] روحالله [خان] «از جانب رئیسالوزرا مأمور شد در مدتی که سرگرد شرمن مایلز در تهران به سر میبرد، آجودان مخصوص او باشد. او همچنین یکی از افسران گارد احترامی بود که جنازه ایمبری را تا بوشهر همراهی کرد. او همچنین به دستور رئیسالوزرا مأموریت یافته بود که جنازه ایمبری را تا واشنگتن همراهی کند، ولی بهدلیل تصمیم دولت آمریکا اجازه چنین کاری را نیافت.»(4) البته موفقیت روحانیون در اخراج روحاللهخان از وزارت عدلیه چندان دوام نیافت. با شروع سلطنت پهلوی، رضاشاه دست به «اصلاح» نظام قضایی زد و روحانیون را از این نهاد بیرون کرد.
موری در گزارش خود به تاریخ 8 ژانویه 1925، ارتباط پهلوی با بهاییان را تشریح میکند: «از بهاییان سرشناس تهران اطلاع یافتهام که رئیسالوزرا در خفا احترام زیادی برای بهائیت قائل است، ولی بنا به ملاحظات سیاسی، این ارادت خود را آشکار نمیکند. گفته میشود زمانیکه در کسوت یک سرباز قزاق ساده در بیمارستان روشنی، که متعلق به بهاییان بود، نگهبانی میداد بهشدت تحتتأثیر مهربانی و انساندوستی پرستاران بهایی قرار گرفت و هرگز آن را از یاد نبرد. معهذا، مسئله این است که او گذاشته است آن عده از افسران بهایی که در لیاقتشان تردیدی نیست به درجات عالی ارتش دست یابند.»
موری از چند افسر بهایی برجسته نیز نام میبرد. از جمله آنها، کلنل شعاعالدین علائی، حسابدار کل وزارت جنگ است. دکتر میلسپو در یادداشتهای محرمانهاش در مورد فساد ارتش، مکرراً از این فرد نام میبرد. میگویند کلنل عطاءالله علائی نیز یکی دیگر از بهاییهای سرشناس است «که به تازگی از فرانسه به تهران بازگشته است. او به همراه هیأت افسران ایرانی به سن سیر در فرانسه اعزام شده بود.»
موری در گزارش خود ارتباط پهلوی با بهاییان را تشریح میکند:
«از بهاییان سرشناس تهران اطلاع یافتهام که رئیسالوزرا در خفا احترام زیادی برای بهائیت قائل است
ولی بنا به ملاحظات سیاسی، این ارادت خود را آشکار نمیکند»
نام سرگرد رحمتالله علائی نیز که بازرس قشون است در فهرست بهاییهای سرشناس قرار دارد. موری همچنین متذکر میشود که کلنل محمد درگاهی، رئیس نظمیه تهران، در شب 12 جولای 1924 «یک افسر بهایی مشهور» را مأمور فرونشاندن شورشهای ضدبهایی کرده بود. ژنرال مرتضی [خان یزدانپناه]، فرماندار نظامی تهران و فرمانده تیپ مرکز، و کلنل محمود پولادین، فرمانده هنگ پهلوی، یا همان هنگ خانوادگی رضا [خان]، هر دو اشخاص شدیداً «ضدروحانی» میباشند، که غالباً حسن تعبیری برای بهایی است.
فهرستی که موری از «بهاییهای سرشناس خارج از قشون» تهیه کرده بود شامل افراد زیر میشد: نبیلالدوله [علیقلیخان]، کاردار سابق ایران در آمریکا و همسر او، مادام مروحالسلطنه [فلورنس] (که آمریکایی بود)؛ عزتالله علائی، از اداره حسابداری وزارت پست و تلگراف؛ حسن احیائی، عضو بانک شاهنشاهی ایران؛ ولیالله ورقا، مترجم اول سفارت کبرای ترکیه؛ و عزیزالله ورقا، کشاورز. به دلیل ارتباط بهاییها با بریتانیا، مردم از پیوند پهلوی با بهاییان منزجر و نسبت به آن بدگمان بودند.
موری در مورد ارتباط نزدیک بهاییها و بریتانیا چنین مینویسد: «پس از جنگ جهانی و تصرف فلسطین به دست بریتانیا، عبدالبهاء در سال 1920 از طرف دولت بریتانیا لقب و نشان افتخار «سِر» دریافت کرد، او در سال 1921 درگذشت.»(5)
در گزارشی دیگر، موری در مورد ارتباط انگلیسیها و بهاییان اطلاعات بیشتری ارائه میکند. موری درباره گفتوگوی خود با حسین علائی در مورد رضا افشار، یکی از نمایندگان مجلس و «رفیق شفیق سردار سپه» چنین مینویسد: «او [علائی] در مورد مترجمین ایرانی دکتر میلسپو، چنانکه پیش از این سفارت نیز در مواقع مختلف به دکتر میلسپو متذکر شده است، اشاره کرد که غالب این افراد بیکفایت، و در بسیاری موارد خیانتکار هستند.
حسین علائی برای اینکه او را یک بهایی تصور نکنند
پس از بازگشت از واشنگتن در سال 1925 نامش را به حسین علاء تغییر داد
او خودش به رضاخان افشار اشاره کرد، کسیکه دکتر میلسپو همواره از او بهعنوان یکی از باوفاترین حامیانش یاد کرده است. این مرد جوان که بهایی است و آن را پنهان نمیکند، تحصیلات اولیه خود را در مدرسه آمریکایی ارومیه گذراند و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به آمریکا رفت، و در سال 1921، هنگامی که کوچکخان در گیلان سر به شورش برداشت، ارتباط نزدیکی با آن انقلابی رمانتیک داشت، و عدهای مدعیاند که افشار همزمان با آن با انگلیسیها هم در ارتباط بود...»
با ورود میلسپو به ایران در نوامبر 1922، «در میان تعجب همگان، او بهعنوان معاون اول ایرانی مدیر کل [دکتر میلسپو] منصوب شد... برای اولین بار از زبان آقای علائی شنیدم که توصیههای سفارت انگلیس برای انتصاب افشار به معاونت دکتر میلسپو حتی مصرانهتر بوده است. با توجه به این مسئله که در تمام مدتی که افشار معاون دکتر میلسپو بود... نمیتوان تصور کرد که، اگر با انگلیسیها کنار نمیآمد و درباره اقدامات مدیر کل برای آنها خبرچینی نمیکرد، هرگز میتوانست در این پُست بماند.»(6)
حسین علائی برای اینکه او را یک بهایی تصور نکنند پس از بازگشت از واشنگتن در سال 1925 نامش را به حسین علاء تغییر داد.
پاورقیها:
1. گزارش موری، شماره 1، 123Im1/298، مورخ 10 آگوست 1924.
2. گزارش فولر، شماره 60، 891.20/58، مورخ 21 آگوست 1924.
3. گزارش فولر، شماره 65، 891.00/1331، مورخ 27 ژانویه 1925.
4. گزارش موری، شماره 651، 123Im1/315، مورخ 22 سپتامبر 1924.
5. گزارش موری، شماره 834، 891.404/1، مورخ 8 ژانویه 1925.
6. گزارش موری، شماره 817، 891.51A/231، مورخ 27 دسامبر 1924.
انتهای پیام/