دهانه غلامان، گستره فرهنگ و تمدن ایران بهانتظار تماشای رهگذران + تصاویر
خبرگزاری تسنیم: دهانه غلامان سیستان این یادمان ارجمند، گستره فرهنگ و تمدن ایرانزمین را در سرزمینهای شرقی فلات در گذر زمان به تماشای رهگذران نشسته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، دهانه غلامان در موقعیت کیلومتر 44 شرق شهرستان زابل از مسیر شهر زهک و روستای قلعهنو واقع شده است که دیرینگی آن به دوره هخامنشیان بازمیگردد.
این اثر ارجمند پیشینه به روزگار نخست هخامنشیان میرساند. داریوش بزرگ و خشایارشاه در کتبیههایی که به بیان نامهای ساتراپیهای ایران این روزگار میپردازند در ردیف یازدهم نام "زرنکا" را برابر با سیستان امروز دانستهاند که با واژه زره و دریا همریشه است.
زره امروز نام یکی از پارههای دریاچه هامون است. بناهای موجود در دهانه غلامان در حاشیه یک ردیف از تپههای رسی طبیعی جانمایی شده و آنچه در نگاه نخست بازدیدکننده را به حال و هوای روزگار هخامنشیان هدایت میکند عظمت و بزرگی بناهاست که از ویژگیهای روزگار هخامنشیان است.
در ساختمان شماره 5 که 54 در 54 متر ساخته شده آثار بسیار ارجمندی دیده میشوند که باورها و اعتقادات این روزگار را در لابلای عناصر رازیگری به نمایش گذاشتهاند که در نوع خود یگانه است.
این یادمان ارجمند، گستره فرهنگ و تمدن ایران زمین را در سرزمینهای شرقی فلات، در گذر زمان به تماشای رهگذران قرار داده است.
کاخ شاه، نیایشگاه، بنای بزرگ صنعتی، خانههای مردم هم اینک قابل تشخیص هستند. باید یادآورد شد که بخشهایی از این اثر ارجمند در مخازن آبی چاه نیمهها قرار گرفته که در هنگام کم آبی دیده میشوند و بدین ترتیب عرصه شهر را بسیار بزرگتر از آنچه که هست، نشان میدهد.
شهر دهانه غلامان عمر بسیار کوتاهی بین 150 تا 200 سال در سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد داشته و برخلاف بسیاری از شهرهای باستانی دیگر که در طول زمان رشد کرده و از شکل روستاهای کوچک به شکل شهرهای بزرگی درآمدهاند، نبوده بلکه با برنامهریزی پیشبینی شده و نقشه قبلی و اهداف خاصی بنا شده و از این نظر نمونه قابل توجهی برای مطالعه روند تاریخ شهرسازی در ایران دوران تاریخی است.
نام باستانی شهر با قطعیت کامل معلوم و مشخص نیست، اما پژوهشهای انجام شده نشان داده اینجا حداقل برای مدت کوتاهی، مرکز سیاسی، اداری و اجتماعی و یا به سخن دیگر پایتخت درانگیانا و یا درانجای هخامنشی بوده و منطبق با زرنکای هخامنشی و زرین مورخانی چون کتزیاس و ایزیدور خاراکسی است.
این شهر یگانه بازمانده از روزگار هخامنشیان در دامنه یک رشته تپههای طبیعی در درازای 2 کیلومتر و پهنای 800 متر جای گرفته است.
مردم این شهر با عظمت، اقوام آریاسپ، توسط کوروش بزرگ لقب یاریگر گرفته و هردوت تاریخ نویس یونانی همروزگار هخامنشیان مالیات این شهر را پس از مصر و میان رودان در مرتبه سوم ساتراپیهای هخامنشیان نوشته است.
دهانه غلامان نام تازهای است که توسط باشندگان دورههای پسین سیستان داده شده و روایتی مردمی مبنی بر ورود غلام و برده از همین مسیر به سیستان وجود دارد.
قلعه سام
این قلعه از نظر موقعیت در کیلومتر 29 راه زابل به زاهدان و از مسیر شهر هامون و فرعی روستای سه کوهه واقع شده است که دیرینگی آن به دوره اشکانی میرسد.
در سال 125 پیش از میلاد مسیح، نیمه شرقی ایران شاهد تحولات بزرگی از منظر جابهجاییهای انسانی بود و اقوامی به نام سکاها همزمان با پادشاهی مهرداد دوم اشکانی از شرق دریای مازندران به سرزمینهای جنوبی سرازیر شدند.
ورود این اقوام تمامی خراسان و سیستان و شبه قاره هند را تحت تاثیر قرار داد و البته تاریخ سیستان را که در این روزگار "زرنکا" خوانده میشد، دگرگون کرد.
در مرتبه نخست، نام سیستان این روزگار از زرنکا به سکستان یا ایالت سکاها تغییر یافت و جایگاه سیستان این روزگار در ساختارهای سیاسی و فرهنگی روزگار اشکانیان و ساسانیان به منزلت شایستهای رسید که ولیعهد ایران را برای تربیت به اینجا میفرستادند و شاه سیستان یا سکانشاه در هنگام تاجگذاری تاج را بر سر شاهنشاه ایران میگذاشت. این قلعه یکی از آثار همروزگار با کوهخواجه، رام شهرستان، تپه آتشگه و... در سیستان است.
این قلعه در ورودی راه فرعی روستای تاریخی سه کوهه قرار گرفته است. شکل قلعه تقریبا مستطیل است و دارای دیوارهایی حجیم و ساخته شده از گل دا و خشته و گل و دروازه و برجهای متعددی است.
دروازه برج دار قلعه در روی دیوار شرقی آن قرار گرفته است. "کلنل تیت" و در سالهای بعدی "فایر سرویس" باستانشناس آمریکایی از این قلعه بازدید کردهاند. در آغاز سده نوزدهم بنا به گفته کلنل تیت، نهری از هیرمند از نزدیک قلعه سام میگذشت و به طرف دهکده ورمال میرفت.
گروه باستانشناسان ایتالیایی به رهبری "امبرتو شراتو" در این قلعه دو مرحله ساختمانی کشف کردهاند. در طبقات زیرین یا قدیمیتر، قلعه سام نوشتههای یونانی متعلق به دوران پارتها پیدا شده و آثار طبقه بالایی به دوران ساسانیان تعلق دارد.
قلعه سام دیگری در نزدیکی شهر فراه افغانستان وجود دارد که در حقیقت تپهای مرتفع و چهار گوش است که با مردابی که ظاهرا بقایای یک خندق قدیمی بوده، احاطه شده است.
سه کوهه
سه کوهه در موقعیت 30 کیلومتری جنوب شهر زابل، راه اصلی زابل به زاهدان پس از شهر هامون و فرعی روستای سه کوهه واقع شده که دیرینگی آن به دوره صفوی تا قاجار میرسد.
قلعه سه کوهه یکی از قلعههای معروف سیستان است که از دوران صفوی تا اواخر دوران ناصرالدین شاه قاجار آباد و قابل سکونت بوده و به عنوان آخرین کرسینشین سیستان به ثبت رسیده است.
منابع تاریخی روزگار صفوی در شرح حمله ازبکان به سیستان از جابهجایی پایتخت سیستان به سه کوهه در زمان ملک حمزه کیانی نوشتهاند. بنیانگذاری بخشهایی از آن به روزگار قاجاران و قدرت خاندان سرابندی باز میگردد.
اوج حیات سیاسی و نظامی این قلعه مربوط به زمان ناصرالدین شاه قاجار است به گونهای که در جریان تکاپوهای استعماری دولت انگلستان و جدا سازی بخشهایی از ایران نقش بازدارنده مهمی را ایفا کرده و با شرکت 12 هزار سوار سگزی در لشکرکشی به هرات نقش فعالی را عهدهدار بوده است.
"سردار علیخان سربندی" با برافرازی پرچم ایران در سال1231 (ه.ش) بر فراز قلعه سه کوهه در برابر تکاپوهای استعماری انگلیس در منطقه قامت برافراشت و به دلیل رشادتهای فراوان در جریان ضد استعماری آزاد سازی هرات مورد توجه دولت قاجار قرار گرفت، به تهران فراخوانده شد و با ازدواج با دختر بهرام میرزا یکی از شاهزاده خانمهای ایرانی به خانواده سلطنتی متصل شد و لقب حسامالسلطنه گرفت و در بازگشت، برج "فلک سر" را برای این نو عروس بپا کرد.
این قلعه با 31 متر ارتفاع از سطح منطقه، بلندترین قلعه در این منطقه است و یکی از مرتفعترین مکانها بعد از کوهخواجه است.
قلعه به طور کلی از سه قسمت به هم پیوسته تشکیل شده است که شامل قلعه یا ارگ جنوبی، ارگ شمال یا برج فلک سر و میدان که حد فاصل دو مجموعه است.
رازیگری موجود در ارگ سه کوهه تداوم معماری سنتی سیستان است که تنوع عناصر موجود نیز نشان دهنده تداوم استقرار در دورههای صفوی، افشاری و قاجار است.
قلعه رستم
موقعیت این اثر تاریخی باشکوه در 67 کیلومتری راه زابل به زاهدان و پس از شهر سوخته بر دست راست کسانی قرار میگیرد که به زاهدان میروند. این اثر فاقد راه دسترسی مناسب است.و دیرینگی آن مربوط به دوره صفوی است.
قلعهای وسیع مربوط به دو سده پیش همراه با بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمانهای متعدد. مجموعهای از حدود 15 تپه پیش از تاریخ نیز در اینجا وجود دارد و اشتین نیز یک عدد سکه نقره از پوراندخت پادشاه ساسانی ( 630 – 631 میلادی) در آنجا پیدا کرده است. این قلعه 12 هزار مترمربع مساحت دارد دارای یخدان و شاه نشین سه طبقه است. منابع تاریخی از رئیسان منطقه حوضدار به نیکی یاد میکند.
قلعه چه رییس
موقعیت آن در 65 کیلومتری جنوب شهر زابل در مسیر راه اصلی زابل به زاهدان از راه شهر هامون و دهستان لوتک و پس از شهر سوخته است که دیرینگی آن به دوره صفوی میرسد.
این بنای خشتی پس از قلعه رستم، بزرگترین بنای منطقه تاریخی حوضدار است. رازیگری و بنایی در این بنای باشکوه از سنت دو ایوانه بهره برده و ایوان شمالی آن 10 متر بلندی و 7.5 متر پهنا دارد و شاخصههای گوناگون و زیبایی از رازیگری (معماری) سیستان روزگار صفوی و پیشتر از آن را به نمایش میگذارد.
به طور کلی فضاهای قلعه چه را میتوان به سه فضا تقسیم کرد، فضای بیرونی، فضای اندرونی یا میانی و فضای باغ، قسمت جنوبی این بنا را میتوان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرد. در قسمت شرقی یک ورودی وجود دارد که به دلیل مجاورت آن با اصطبل، احتمالاً ورودی سواره بوده است. از این حیاط، ورودی به یکی از اتاقهای کاخ وجود دارد.
و به سبب کشیدگی پلان آن، دو نوع پوشش در آن اجرا شده که بر روی فضای مربع شکل گنبدی عرقچین و بر روی فضای مستطیل آن طاق گهوارهای ایجاد کردهاند.
شواهد نشان میدهد که این قلعه وسیع تا سده گذشته مسکون بوده است. در اطراف قلعه آثار آبراهههای فراوانی که زمانی آب مورد نیاز کشتزارهای موجود در محل را فراهم میآوردهاند، دیده میشود و در بسیاری از نقاط آن هنوز تنههای قطور و خشک شده و قطع شده و بقایای درختان مختلف و از جمله نخل وجود دارد و قطعات سفال و از جمله سفالهای بسیار جدید در سطح زمین پراکنده است.
در میان آثار دیده شده در این منطقه، باقی ماندههای یک آسیای بادی وجود دارد که نمونههای آن در دوران اسلامی در تمامی نقاط سیستان دیده میشود. در سه کیلومتری جنوب غربی قلعه تپه کوچک دیگری وجود دارد که سفالهای دوران تاریخی و پیش از تاریخ و قطعات سنگ سابهای مختلف در سطح آن پراکنده است و ظاهرا یکی از روستاهای وابسته به شهر سوخته بوده است.
بنای قلعه نباید چندان قدیمی و پیشتر از دوران صفویه باشد. در این جا کتیبهای از سال 1130 هجری قمری ( 1717 میلادی ) مربوط به میرجعفر خان ولد…خان دیده شده است.
آسیاهای بادی
موقعیت این آسیاها در دشت سیستان و به ویژه در منطقه حوضدار و 65 کیلومتری جنوب سیستان از مسیر شهر هامون، دهستان لوتک و شهر سوخته است که دیرینگی آن پیش از اسلام، آسبادهای حوض از روزگار صفویان است.
آسیاهای بادی از آثار منحصر بفرد برجای مانده در دشت سیستان است که پیش از آنکه به عنوان یک اثر تاریخی شناخته شود یک اثر علمی و فنی از زایشهای اندیشهای نیاکانمان به شمار میرود.
به دیده تمامی جغرافیا نویسان سدههای نخستین اسلامی، این آسیاها از سیستان برخاستهاند و سپس به اروپا و چین راه یافتهاند و برهمین مبنا ایرانیان نخستین اقوامی بودهاند که از انرژی باد بهره گرفتهاند. هم اینک در منطقه تاریخی حوضدا، تپه رنده و بیبی دوست بقایای این آسیاها دیده میشود.
آتشکده کرکوی
موقعیت آن در 25 کیلومتری راه زابل به هیرمند از مسیر بلوار فرودگاه، روستای شندل و... است که دیرینگی آن مربوط به دوره ساسانی است.
در میانکنگی و نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان باقی ماندههای آثار کرکوشاه و تخته پل دیده میشوند.
تخته پل، پلی آجری بوده که بیشتر آن به کلی از بین رفته و به نظر میآید همان پلی باشد که "استخری" در توصیف راه زرنگ به هرات از آن نام برده است. آنچه که از این اثر باستانی باقی مانده، آثاری است که در روی سراشیبیهای شمال غربی تپه قرار دارد و عبارت است از بقایای یک دیواره آجری بسیار فرسودهای که باقی ماندههای یک برج دفاعی آن نیز قابل تشخیص است.
محل امروزی کرکوشاه بدون شک همان کرکویه معروف است که توسط نویسندگان دوران اسلامی تشریح شده است.
"استخری" کرکویه را نخستین مرحله راهی میداند که سیستان( زرنج ) را به هرات متصل میکرده و بنا به گفته همین جغرافینویس در سه فرسنگی زرنج واقع شده بوده است.
"یاقوت حموی" نیز ذکری از آتشکده کرکویه کرده و نوشته شهری از سیستان بوده و آتشکدهای که نزد زردتشتیان محترم شمرده میشده در آنجا قرار داشته است. آتش کرکویه که بنای آن به کیخسرو نسبت داده شده ظاهرا تا سده هفتم هجری آبادان بوده است.
براساس توصیفات مورخان دوران اسلامی این آتشکده دارای دو قبه بزرگ بوده، و تیزی هر قبه شاخی چون شاخ گاو ساخته بودند و آتشگاه در زیر آن دو قبه قرار داشته است. آتش این آتشگاه پیوسته روشن بوده و زردتشتیان معتقد بودند که این آتش «هوش گرشاسپ“ است.
در کتاب تاریخ سیستان سبب ساختن آتشکده کرکوی و سرود معروف آن چنین آمده است «بوالموید اندر کتاب گرشاسپ گوید که چون کیخسرو به آذربادگان رفت و رستم دستان با وی، و آن تاریکی و پتیاره دیوان بفر ایزد تعالی بدید که آذرگشسب پیدا گشت و روشنایی بر گوش اسب او بود و شاهی او را شد با چندان معجزه، پس کیخسرو از آنجا بازگشت و بترکستان شد بطلب خون سیاوش پدر خویش و هر چه نرینه یافت اندر ترکستان همی کشت و رستم و دیگر پهلوانان ایران با او، افراسیاب گریز گرفت و بسوی چین شد و از آنجا به هندوستان آمد و از آنجا به سیستان آمد و گفت من بزنهار رستم آمدم و او را به بنکوه فرود آوردند، چون سپاه او همی آمد فوج فوج، اندر بنکوه انبار غله بود چنان که اندر هر جانبی از آن بر سه سو مقدار صد هزار کیل غله دایم نهاده بودندی، و جاودان با او گرد شدند و او جادو بود تدبیر کرد که اینجا علف هست و حصار محکم عجز نباید آورد تا خود چه باشد، به جادویی بساختند که از هر دو سوی دو فرسنگ تاریک گشت، چون کیخسرو بایران شد و خبر او شنید آنجا آمد، بدان تاریکی اندر نیارست شد و اینجایی که اکنون آتشگاه کرکوست معبد جای گرشاسب بود و او را دعا مستجاب بود به روزگار او، و او فرمان یافت، مردان هم با امید برکات آنجا همی شدندی و دعا همی کردندی و ایزد تعالی مرادها حاصل همی کردی.
چون حال برین جمله بود کیخسرو آنجا شد و پلاس پوشید و دعا کرد، ایزد تعالی آنجا روشنایی فرادید آورد که اکنون آتشگاهست، چون روشنایی برآمد برابر تاریکی، تاریکی ناچیز گشت و کیخسرو و رستم به پای قلعه شدند و بمنجیق آتش انداختند و آن انبارها همه آتش گرفت چندین ساله که نهاده بود، و آن قلعه بسوخت و افراسیاب از آنجا بجایی بگریخت و دیگر کسان بسوختند و قلعه ویران شد، پس کیخسرو این بار بیک نیمه آن شارستان سیستان بکرد و آتشگاه کرکویه، و آن آتش گویند آنست، آن روشنایی که فرادید، و گبرکان چنین گویند که آن هوش گرشاسب است و حجت آرند بسرود کرکوی. بدین سخن:
فرخت بادا روش
خنیده گرشاسب هوش
همی برست از جوش
نوش کن می نوش
دوست بدا کوش
بافرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش
دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا، بافرین شاهی».
زاهدان کهنه
موقعیت آن در 20 کیلومتری شرق شهر زابل و 700 متری روستای زاهدان کهنه جای گرفته و از مسیر شهر زهک و راه ترانزیت میلک و از فرعی کانال نیاتک قابل بازدید است. دیرینگی آن به سدههای چهارم تا ششم میرسد.
زاهدان کهنه بزرگترین شهر اسلامی درنیمه دوم قرن چهارم تا قرن ششم است که به عنوان شهر سیستان شناخته میشود.
زاهدان نام بعدی اینجاست که پس از ویرانی آن توسط تیمورلنگ به دلیل کشتار علما و زهاد شهر توسط مردم داده شده است.
زاهدان کهنه از پنج بخش مجزا به نامهای قلعه، ارگ اول، ارگ دوم، شارستان و ربض تشکیل شده است. وسعت مجموع قلعه، ارگ و شارستان آن به حدود 272/248/3 مترمربع برابر 324 هکتار و 8272 متر مربع را در بر میگیرد.
گزارش از علیرضا خسروی، معاون میراث فرهنگی سیستان
انتهای پیام/