وهابیت وسیلهای برای خاموشی بیداریاسلامی
خبرگزاری تسنیم: غرب میگوید؛ شما نباید دین داشه باشید، چرا که دین به شما راه و روشی نشان میدهد که ما نمیخواهیم، دین به شما اندیشیدن یاد میدهد، دین شما را پایبند میکند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،همانطور که در گزارش قبل خواندیم، غرب با ریختن برنامهای دقیق که از آن به عنوان «غرب زدگی» یاد میشود در راستای تلاشی بنیان خانواده و در نتیجه جامعه برآمد تا با استفاده از این موضوع جهان اسلام را از مسیر اصلیش منحرف کرده تا به نابودی کشاند و همانطور که اشاره شد برای رسیدن به این اهداف شوم خود سعی در از بین بردن اصول اصلی اسلام برای زندگی، از عادی کردن گناه، وارد کرن مال حرام در زندگی و تخریب زن به عنوان بنیان خانواده داشته است.
اما مسئله غربزدگی به دلیل بیداری اسلامی و آگاهی رساندن به مرد نتوانست غرب را به اهداف کثیف مورد نظر خود تمام و کمال برساند در نتیجه آنها دست به اقدام دیگر زدند که این روزها شاهد آن هستیم و آن مسئله «فرقه گرایی» است که در این گزارش به برسی آن میپردازیم.
تفکر غرب در رابطه با دین
اگر این راه جواب ندهد شما را در دین خود گم خواهیم کرد و با دامن زدن به انحرافات، شما را به چند دسته تقسیم میکنیم و از آن برای آشوب خاورمیانه و مسدود کردن ترقی و یشرفته منطقه استفاده خواهیم کرد، در نتیجه اینگونه میتوانیم به امنیت رژیم جعلی صهیونیستی رسیدگی کنیم و اگر هر کشور درگیر آشوبهایش باشد دیگر به فلسطین و حقهایی که از آنان سلب میکنیم فکر نمیکند!!
آری، این است سیاست خارجی غرب در غبال خاور میانه و همچنین تمام مردم جهان که امروزه رد پای آن را در سراسر جهان میبینیم و با شناخت این تفکر استکباری، میتوان در مقابل آن ایستاد تا زمانی که منجی بشریت ظهور کند و ریشه بر تیشه این شیطان صفتان زند، بنابراین در این گزارش با توجه به کسرت فرقهها، به بررسی مهمترین آن بپردازیم.
وهابیت
از بزرگترین و کثیفترین فرقههای دست نشانده میتوان به «وهابیت» اشاره کرد که این نام را شیعیان و اهل سنت بر آن نهادهاند؛ در حالی که آنها خودشان را سلفی میدانند.
جریان سلفیگری توسط گروهی از اهل حدیث در قرن چهارم هجری به پیروی از «سلف صالح» به وجود آمد که خود را «سلفیه» نامیدند، که خود را تابع پیامبر اکرم (ص) و اصحاب و تابعین میدانستند.
«محمدبن عبد الوهاب» یکی از عالمان حنبلی قرن دوازدهم است که مسلک وهابیت را پایهگذاری کرد او در جوانی به انحراف کشیده شد به طوری که پدر و برادرش مردم را از پیروی وی بر حذر میداشتند بنابراین «محمدبن عبد الوهاب» بر اثر فشارهای عالمان و استادان خود، سرزمین پدریاش را ترک و به بصره مسافرت کرد.
برخی از علمای اهل سنت با ارسال نامهای، مردم بصره را از اندیشههای انحرافی ابن عبد الوهاب آگاه ساختند و مردم را از همراهی با وی بر حذر داشتند.
با توجه با اینکه در آن روزها استعمارگران انگلیس در مناطق اسلامی در پی یافتن راههایی برای از میان بردن اتحاد امت اسلامی بودند و برابر دستور حکومت انگلیس، جاسوسان وظیفه داشتند در کشورهای اسلامی برای ایجاد مذاهب ساختگی، به نوع اختلافهای میان مسلمانان پی ببرند و به آنها دامن بزنند، در نتیجه بستر آماده بود تا عبدالوهاب بتواند عقاید منحرف خود را با این اعزامیها تکمیل کند.
_کسی که به خاطر وضع شغلی و کسب و کار خویش، مانند: صناعت، صیادی و... نمازش را تا غروب آفتاب تأخیر بیندازد، قتل چنین کسی به اجماع علما، واجب است!!!
_تکفیر مسلمانان!
_عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاء.
_ آنها را مجبور کنید کودکان خود را با اسمائی مانند معاویه، یزید و عایشه و حفصه و... نامگذاری کنند.
_زنان شیعیان را به اسارت ببرید و در میان رزمندگان به صورت عادلانه تقسیم کنید.
_ کودکان شیعه را به فراگیری تعلیمات اسلامی صحیح وا دارید و توحید و عقیده را به آنها آموزش دهید، و به آنها آموزشهای نظامی دهید تا در فتوحات اسلامی از آنها استفاده شود.
_ معابد و ضریحهای شرک آلود شیعه را نابود و ویران کنید.
_ خانههای آنها را تفتیش کنید وکتابهای شرک آلود آنها را از بین ببرید.
_ روز عاشورا را جشن بگیرید و شیعیان را مجبور کنید درآن شرکت کنند.
_ آنها را مجبور کنید کودکان خود را با اسمائی مانند معاویه، یزید و عائشه و حفصه و... نامگذاری کنند.
_پیامبر (نعوذ بالله) معصوم نیست، شیطان پیامبر را به سهو و نسیان میکشاند و راه نفوذ شیطان بر پیامبر بسته نیست. پیامبر بر دامن عایشه سر میگذاشت و میََخوابید در حالی که عایشه حیض بود. پیامبر (نعوذ بالله) سر پائی ادرار میکرد، پیامبر هیچگاه از غیب خبر نمیداد، پیامبر (نعوذ بالله) قبل از نبوت گمراه بود و به هیچ شریعتی پایبند نبود، پیامبر (نعوذ باالله) بعد از مرگ با دیگران فرقی ندارد و زیارت قبر پشیزی ارزش ندارد، همه گنبد و بارگاهها از جمله قبر رسول الله باید ویران گردند، سلام دادن به پیامبر مساوی با شرک اعظم است.
بهائیت
بنیان گذار این فرقه «سید علی محمد شیرازی» است که در اول محرمالحرام سال 1235 هجری در شیراز متولد شد. وی در دوران زندگی خود به ریاضت و مطالعه پرداخت و در سال 1255 هجری در 20 سالگی به کربلا رفت و در آنجا با برخی شاگردان «سید کاظم رشتی» دومین پیشوای فرقه «شیخیه» که نزدیکی ظهور امام عصر (عج) را نوید میداد، آشنا شد.
پس از مرگ «سید کاظم رشتی» در سال 1259 که در وصیت نامه خود ظهور امام زمان (عج) را سفارش کرده بود برای خود جانشینی انتخاب نکرد، بنابراین در سال 1260 «سید علی محمد شیرازی» در زمان حکومت قاجار در شیراز خود را «باب» نامید. باب به معنای «در» است و منظور دری است که مهدی موعود از آن دستورات خویش را برای مردم صادر میکند و پس از 3 سال خود را پیام آور مهدی (عج) دانست و کتابی به نام «بیان» نوشت.
او خود را پیام آور جدید میدانست و «بیان» را کتاب میخواند که در آن برابری تمامی مردم اعم از زنان را اعلام میداشت. وی تاکید میکرد که دینش در تمام دنیا گسترده خواهد شد.
او شاید در ابتدا باور نداشت که مردم دعوتش به عنوان مهدویت را به صورت فراگیر بپذیرند اما مریدان زیادی پیدا کرد و بیشترشان از شیخیانی بودند که به گفته «سید کاظم رشتی» و «شیخ احمد احصایی» در انتظار ظهور امام غایب در شهرها بودند.
در این میان جنبش سختی در میان مردم شیعه در افتاد و بسیاری از شیعیان که در آرزوی دیدن امام عصر بودند بدون شناخت دعوت باب را پاسخ گفتند.
در این دوره حاکم شیراز به علت غوغا در شهر باب را 6 ماه زندانی کرد، پس این کار بیشتر باعث ابهت او در بین مردم شد و مردم چنین پنداشتند که امام زمان اینگونه مانند اولیا و اوصیا و دین همراه با رنج و مرارت ظهور و غروب کرده است.
در نهایت وی در میان کشمکشهایی که با حاکمان و صدر اعظم قاجار داشت در سال 1266 قمری در تبریز کشته شد.
ظهور فرقه بهایی
س از تبعید «میرزا حسینعلی نوری» معروف به بهاء، از ادرنه به عکا، وی برای جلب پیروان جدید به عنوان «من یظهره الله» و «بهاء الله» شروع به فعالیت کرد. و ادعا میکرد که همان معادی است که باب گفته بود. به همین علت بیشتر باب در سرزمینهای اسلامی و به ویژه ایران برنامهای مفصل تدارک دید و برای آن بودجهای هنگفت در نظر گرفت. از تشویق به مهاجرت مینمود.
فتنههای باب و بهاء از جمله تلاشهایی بوده است که از اواسط قاجار با هدف ضربه به اسلام و علیالخصوص شیعه پی ریزی شد. این برنامهها از سوی کانونهای استعماری و در مسیر تداوم حیات همواره در کنار دشمنان اسلام بوده است همچنین دولت انگلستان سردمدار استعمار برای نفوذ در سرزمینهای اسلامی و به ویژه ایران برنامهای مفصل تدارک دید و برای آن بودجهای هنگفت در نظر گرفت. از نظر تاریخی شعبه امور دینی در کنسولگریهای انگلیس در شهرهای مذهبی ایران و در کربلا و نجف و سامرا آغاز به کار کرد که زیر نظر بریتانیای کبیر اداره میشد.
اساس سیاست انگلستان در سرزمینهای اسلامی بر پایه ایجاد تفرقه در بین مردم و مذاهب بود نها یکی از راههای موفقیتآمیز ورود به ایران و نفوذ در شیعه را از طریق همین مدعیان ظهور و مهدویت میدانستند که هدف از آن هم ایجاد تنش و پراکندگی بود. در مدت پنجاه سال چندین مدعی دروغین امام زمان پیدا شدند که هر کدام بیدریغ از حمایت انگلستان بهره میبردند. که شامل فرق: بابیگری، بهاییگری و ازلیگری بودند. این سه فرقه از آبشخور شیخیگری که بانی آن شیخ احمد احسایی بود، بهره بردند.
ارتباط بهائیت و رژیم صهیونیستی
دولت صهیونیسم در بدو تاسیس حکومت خود بلافاصله از جناح شوقی افندی حمایت میکرد. تا جایی روابط سیاسی این دو سیستم با هم بالا گرفته بود، که بهائیت تنها با نوشتن نامهای و درخواست مبلغی معین میتوانست تقاضای خود را بر آورده کند. کار حمایترژیم غاصب صهیونیستی از آنها به این صورت بود که «دیوید بن گاریون»، نخست وزیر وقت رژِم صهیونیستی در طی نامهای به بهائیان نوشته بود: هر دستوری که ولی امرالله (شوقی افندی)، بفرمایند و یا هر تقاضایی داشته باشند، رژیم اشغالگر صهیونیست فورا برآورده مینماید.
بهائیت و جنگ های اعراب با رژِیم صهیونیستی
همچنین نبرد رمضان: در این نبرد که کشور های اسلامی همچون مصر ، لبنان ، اردن ، سوریه و ... بر سر رژِیم اشغالگر فرود آمدند، بهائیان به علت شکست رژیم صهیونیستی ناراحت بودند و در تمامی مجلات خود حتی در نشریان کودکان هم اعلام اعتراض و همدردی با رژیم جعلی صهیونیستی را کردند.
فرقه رجوی(گروهک تروریستی منافقین)
"مسعود رجوی" سرکرده گروهک تروریستی منافقین با سوء استفاده از فضای سیاسی بوجود آمده پس از انقلاب با شروع تبلیغات دروغین خود، گروهک را نماینده اسلام انقلابی و پرچمدار مبارزه ضد امپریالیستی به سرکردگی آمریکا معرفی کرد و با یک سری شعارهای دروغین و پر طمطراق نظیر؛ پیش بسوی جامعه بیطبقه توحیدی و اسلام انقلابی و بردبار و آزادی و عدالت اجتماعی توانست عده ای از جوانان را گول زده و به دام خود کشاند.
رجوی پس از سقوط دیکتاتور سابق ایران به بهانه حفظ پادگان اشرف و اکنون هم به بهانه امنیت جانی نیروها، تبلیغ ماندن در عراق و تبلیغ خط برگشت به اشرف از کمپ لیبرتی را به راه انداخته است.
سرکردگان این فرقه دنبال الگوی سوری هستند تا با چند تکه کردن ایران و خاورمیانه، دولت آمریکا آنها را همانند مخالفان دولت سوریه برسمیت بشناسد و آنها را مسلح کند تا علیه حکومت ایران بکار گیرند.
این مسئله در حال حاضر به عنوان یک تهدید بهشمار میرود و به عنوان بالاترین آسیب اجتماعی معرفی شده و گرفتاری در دامن فرقهها وحشتناکتر از گرفتاری در دام اعتیاد است. جوانان افراد تحصیل کرده از طعمههای این فرقه هستند زیرا آنان ذهن پیچیدهای دارند.
این فرقه با مغز شوییهای دقیقی بر نامه ریزی شده خود سعی در جذب افراد دارد تا با بتواند اهداف تروریسی خود درا تحقق بخشد لذا برای رسدن به این مهم افراد جذب شده را در پایگاه خود آموزش داده و در فضای اختناق آمیز انهارا مغز شویی میکنند، بعضا این نیروهای جذب شده خود در جریان این موضوع نیستند که تحت نظر این گروهک تروریستی فعالیت میکنند.
میدانیم که این فرقهها هر چقدر شاخ و برگ پیدا کنند و استکبار به هر میزان که تلاش کند تا با به کار گیری هر نوع سیاستی در مسیر پیشرفت بیداری اسلامی سنگ اندازی کند امید است روزی منجی بشریت خواهد آمد و این شیطان نماهای مدرن را به سزای اعمالشان خواهد رساند و این روز نزدیک است!
منبع:باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.