تنهایی موسیقی ایران؛ حمایتهای بسیار از موسیقی غرب
خبرگزاری تسنیم:مقایسه موسیقی ایرانی که در بیشتر دوران تاریخی تنها بوده نسبت به موسیقی کلاسیک غربی که همواره حمایتهای بسیاری را با خود داشته، موضوعی است که هنوز پس از سالها بحثش در بین صاحب نظران از حرارت خاصی برخوردار است.
خبرگزاری تسنیم - برتری موسیقی ایرانی نسبت به موسیقی غربی موضوعی است که هنوز پس از سالها بحثش در بین صاحب نظران از حرارت ننشسته است.
هردوی این مدئیان نقاط قوتی دارند که آنها را از دیگر سبکهای موسیقی جدا و گاهی برتر میکنند. مثلا موسیقی غربی به واسطه گسترش جغرفیایی و تاثیرهای کلیسا و مذهب بر آن و ابتکار خط نگارش واحد، توانسته گنجینههای کهنسال خود را از میان لایههای تاریخی با تغیرات کمتری به امروز برساند. به طوری که امروز قطعات موسیقی کلاسیک غربی بسیار غنی و گسترده و دارای تنوع ملیتها و مذاهب مختلف هستند.
سازهای موسیقی کلاسیک غرب تکامل قابل توجهی در دورههای مختلف تاریخی را از سر گذرانده و تا حد زیادی به روز شده و با پیشرفت علمی و فرهنگی موسیقیدانان و آهنگسازان هر دوره بدون تعصب تکمیل شدهاند.
در دوره رنسانس و پس از آنکه هنر غرب زیر سایه مذهب و کلیسا یکی از تکرار نشدنیترین دورههای طول تاریخ خود را میگذارند، در تغیرات سازها سهولت استفاده در اجراهای گروهی، تولید صدای همه نتها و فرکانسهای مورد نیاز آهنگساز برای تاثیر گذاری بیشتر روی مخاطب و سهولت استفاده و نواختن و ارتقاعاتی از این قبیل در نظر گرفته شد. تغیرات با آزمون و خطا آنقدر تکرار میشد که شکل ظاهری و تواناییهای برخی از سازها را برای همیشه تغییر داد.
پس در یک طرف این مقایسه یک موسیقی مورد حمایت حکومتها و کلیسها با گنجینههای ماندگار هزاران ساله حاصل از پویایی آهنگ سازان و پیشرفت دوره به دوره سازها با نیاز روز آنها را داریم.
در طرف دیگر اما موسیقی به ارث رسیده از هزارههای پیش، به صورت غیر منسجم و مختص به اقوام و مناطق جغرافیایی خاص، بدون پشتیبانی حکومتی و در بسیاری از بازههای زمانی حتی ممنوع و زیر زمینی و در برخی دورهها مختص به عبادت یا خوشگذرانی، بدون حمایت هیچ قشر و یا گروهی خاص از پژوهش و مطالعات، اجراها و حتی آموزش آن.
در دوران پر فراز و نشیبی از تاریخ حتی حمل کردن و نگهداری سازها جرم محسوب میشده چه رسد به آموزش و اجرا و تولید قطعات ماندنی و تفکر و نو آوری و ابتکار برای تغییر و ساخت سازهای جدید. همین موضوع به حدس میتواند یکی از عمده دلایل عدم وجود سازهای بزرگ و غیر قابل حمل در موسیقی کلاسیک ما باشد.
همین مسئله یکی از نقاط اصلی ضعف سازهای موسیقی ایرانی است که به واسطهٔ آن امکان اجرای نتهایی با فرکانس پایین در سازهای قدیمی و اصیل کشورمان وجود ندارد و سازهای موجود نیز وسعت کمی از اکتاوهای موسیقی را در بر میگیرند. این موضوع یکی از اصلیترین دلایلی بود که استادان موسیقی غرب در دوران گذشته برای حل آن دست در ساختار سازها بردند و حتی سازهایی جدید اختراع کردند که این عمل در سهم ما از موسیقی محدود به همین چند سال اخیر میشود. حال آنکه تا جا افتادن این سازها در جایگاه مناسب مسیری طولانی در پیش است.
اما قطعات فراموش شده و مورد تحریف قرار گرفته و سازهای مخفی و با ساختار قدیمی تنها داشتههای موسیقی امروز ما نیست. عمدهترین تفاوت موسیقی شرق با غرب علاوه بر حال و هوای شرقی آن داشتن نتهایی مازاد بر نتهای تشکیل دهندهٔ موسیقی غربی است. همانطور که میدانیم یک اکتاو در موسیقی کلاسیک غرب متشکل از هفت (هشت با تکرار نت اول) نت اصلی و پنج نت فرعی (نتهایی که بین نتهای اصلی قرار میگیرند و فاصلهٔ نیم پرده با هر نت اصلی دارند) است که مجموعا نتهایی که در یک اکتاو وجود دارد سیزده نت است. گامهایی در آن موسیقی وجود دارد به تعداد همین سیزده نت محدود است.
اما این موضوع در موسیقی ما تا حد زیادی متفاوت است. به طوری که در موسیقی شرقی علاوه بر فاصلههای یک پرده و نیم پرده، فاصلههای ربع پردهای هم وجود دارد. بدین صورت که در یک اکتاو آن نوزده نت (با تکرار نت اول) قرار میگیرد. همین چند نت بیشتر در این موسیقی چنان تفاوتی بین موسیقی شرق و غرب ایجاد کرده که حتی بزرگان موسیقی غربی اگر با آن آشنایی نداشته و از وسعت آن بیخبر باشند، از درک بسیاری از قطعات موسیقی ما عاجزند و آن را به قول خودشان فالش میشنوند.
این یکی از بزرگترین سرمایههای هنر موسیقی ماست که با وجود همهٔ ضعفهای موجود باعث شده این موسیقی هنوز در هنرهای پر طرفدار دنیا باقی بماند. زیرا همین چند نت بیشتر چندین گام اختصاصی برای ما به ارمغان آورده که قابلیت ایجاد تنوع در این هنر به شکل شرقی را چند برابر کرده است.
پس اگر از پشتوانهٔ هزاران سالهٔ موسیقی ما چیز زیادی نمانده، اگر سازهای ما در طول دورههای تاریخی مخفی بوده وتغییر و پیشرفت چندانی نکردند، با همین قدرت تنوع و نیروی متخصص پر تلاش و مبتکر فعلی میتوانیم این هنر را به جایگاه درخور خود برگردانیم.
به شرطی که با تعصب و بازدارندگی جلوی پیشرفت معقول را نگیریم و از سازها و سبکهای مبتکرانه پشتیبانی کنیم.
نیامدنی نیست روزی که با اطمینان همهٔ جنبهها و موجودیهای موسیقی سنتی ایرانی را فراتر از موسیقی کلاسیک غربی بدانیم.
نوشته: علیرضا بخشیزاده
انتهای پیام /