از فرهنگ اقتصادی تا اقتصاد فرهنگی
خبرگزاری تسنیم: نامگذاری سال ۹۳ بهعنوان اقتصاد و فرهنگ توسط مقام معظم رهبری، نشان از اولویت و اهمیت این دو مقوله در توسعه کشور دارد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، نامگذاری سال 93 بهعنوان اقتصاد و فرهنگ توسط مقام معظم رهبری، نشان از اولویت و اهمیت این دو مقوله در توسعه کشور دارد. بنا نیست با این نام گذاری دچار این همانی و یا تقلیل یکی به دیگری شویم. این دو هر کدام کارکرد و جایگاه خویش را دارند؛ فرهنگ فرهنگ است و اقتصاد اقتصاد. اما آسیبهای کنونی در نتیجه افتراق و دورافتادن آن دو از هم میباشد.
تقلیل اقتصاد و فرهنگ به همدیگر همانقدر خطاست که جداسازی و تقابل آنان خطا بوده است. اقتصاد بدون فرهنگ حکم جسم بدون روح را دارد، فرهنگ بدون اقتصاد مثال شعر بدون قافیه است. در اقتصاد فرهنگی مسئولیت جمعی و حقوق آیندگان همچون مسئولیت و حق فردی دارای ارزش و اهمیت است. پایه اقتصاد در غرب بر تولید و مصرف بیشتر بنیان نهاده شده است. در آنجا از اقتصاد فرهنگی خبری نیست، آنچه مهم است سود و منفعت شخصی میباشد. مفاهیمی مانند قناعت، گذشت و نوعدوستی وجود ندارد، اقتصاد مصرفی، سودجویانه و اسراف گرایانه ضد توسعه پایدار و در نتیجه غیرفرهنگی است. درنقطه مقابل، فرهنگ بدون اقتصاد نیز فاقد کارآمدی و بی اثر خواهد بود.
شاید یکی از دلایل کم اثری و بی مایگی آثار فرهنگی و هنری در این سالها ضعف اقتصاد فرهنگ است. بیتوجهی به اقتصادِ فرهنگ باعث افت خلاقیت هنری، تنزل منزلت کار فرهنگی و حضور افراد بیمایه در عرصه فرهنگ شده است. اگر بناست کار فاخر ارائه گردد و اثر ماندگار خلق شود اقتصاد فرهنگ بایستی اصلاح گردد. هر گاه اقتصاد و فرهنگ فقیر و عقبمانده باشد، اثر فرهنگی نیز بیمایه و کم اثر خواهد بود.
هر زمان که اقتصاد از فرهنگ جدا شود، فرهنگ و انسان نیز کالایی وابزاری میشوند و هر دو در دالان تاریک سودپرستی و منفعتطلبی مسخ شده و بنده کالای دست ساخت خود خواهند شد؛ آنچنان که در مغرب زمین چنین بلایی بر سر اقتصاد آمد، در مشرق زمین نیز با قرائتهای شبه عرفانی و زهد مابانه اقتصاد به پای آخرت، معنویت و فرهنگ قربانی شده و تبدیل به طفیلی گردید. به نام آخرت، دنیا مذمت شد و ارزش کار و تلاش زیر سؤال رفت و بیکاری و تنپروری سکه رایج گردید. این در حالیست که مطابق آموزههای دینی، آبادانی آخرت در گرو آبادانی دنیاست، کار ارزش جهاد را دارد و بیکاری و تنبلی مذموم و سرزنش شده است.
در غرب اقتصاد را زیربنا و فرهنگ را روبنا قرار دادند و در اینجا عکس آن عمل کردند. هر دو هم به نتیجه واحدی رسیدند، نتیجه آن شد که آدمی راه خوشبختی را نیافت. تعامل اقتصاد و فرهنگ به رضایتمندی و احساس خوشبختی منتهی میشود، توسعه ناشی از خویشاوندی فرهنگ و اقتصاد، پایدار و رضایت بخش خواهد بود. نگاه تک بعدی به اقتصاد و فرهنگ باعث انحراف وکج اندیشی است. فرهنگ در سایه اعتماد و حسن ظن و اصل برائت شکوفا میشود.
در جامعه بدبین و بداندیش، اثر ماندگار فرهنگی خلق نمیشود نگاه سطحی به اقتصاد و فرهنگ موجب توسعه کاریکاتوری خواهد شد. اگر چه کمبودهای اقتصادی به دلیل محسوس و قابل لمس بودن دارای تأثیرات آنی بر جامعه و موجب واکنشهای سریع میگردد، اما تأثیر کمبودهای فرهنگی کمتر از اقتصاد نیست. تاثیر کمبودهای فرهنگی چندان آشکار نیست، اما در مواردی بسیار عمیقتر از کمبودهای اقتصادی است. اقتصاد مسئول حیات جسم جامعه است و فرهنگ مسئولیت حیات روح جامعه را برعهده دارد. ثروت یک جامعه محدود به منابع زیرزمینی وارزش پول ملی کشور نیست؛ منابع انسانی و آثار هنری، سینمایی و کتاب جزو سرمایههای ماندگار و تمدنساز یک ملت به حساب میآیند. متأسفانه یکی از مشکلات خاص کشور ما اینست که در اینجا هم اقتصاد و هم فرهنگ دولتی است. قدرت دولتها به مدد نفت روز به روز بیشتر شده و نگاه مردم را هم دولتی کرده است؛ فرهنگ و اقتصاد در زیر سایه سنگین قدرت دولتها ضعیف و نحیف شده و نگاه مردم به عملکرد حاکمان معطوف است؛ در نتیجه چنین رویکردی مردم تنبل شده اند و در رفتارشان وظایف انسانی و مسئولیتهای جمعی هر روز بیشتر رنگ میبازد. این در حالیست که اگر بناست اقتصاد با فرهنگ سازگار باشد و این دو مأموریت واحد پیدا کنند، میبایست مسئولیت اقتصاد و فرهنگ را به مردم سپرد و دست قدرتمند دولتها را از این دو ساحت کوتاه کرد.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.