سعید تشکری از صحنه‌ تئاتر رفت: «تئاتر یعنی تماشاگر،نه تولید برای فضای خالی»

سعید تشکری از صحنه‌ تئاتر رفت: «تئاتر یعنی تماشاگر،نه تولید برای فضای خالی»

خبرگزاری تسنیم: سعید تشکری دو روز پیش در یادداشتی از صحنه تئاتر خداحافظی کرد، این اتفاق باعث شد بسیاری از هنرمندان نسبت به این اتفاق واکنش نشان بدهند از جمله محمد رحمانیان که گفته است:«تو هم تئاتر را رها کنی تئاتر رهایت نمی‌کند»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دو روز پیش سعید تشکری، نویسنده متعهد و برجسته تئاتر کشور در یادداشتی برای همیشه صحنه تئاتر را بوسید و کنار گذاشت. با نگاهی کوتاه به سوابق و کارهای این نویسنده صاحب سبک می‌توان دریافت تا چه حد به کار خود عشق می‌ورزیده و پویا بوده است. غالب نوشته‌های سعید تشکری در راستای هنر دینی و ادبیات شهودی بوده است و در رسای امام رضا(ع)، مشتاقانه قلم زده و آثار ماندگار بسیاری در حوزه‌ی ادبیات، تئاتر و تلویزیون خلق کرده است.

تشکری در یادداشت خود آورده است:«من بی حضور در جهان فیزیکی، یک زمستان، بهار و تابستان، یعنی هشت ماهِ تمام، بیماری را با عدم تکلم در تنهایی تجربه کردم. در درد و سکوت. کَمان وجودم آنقدر کشیده شد که نه سه فصل، انگار سال‌ها درد را در وجودم ریخت. صدایِ شکستنِ آن زه مرا به مرز شکستن رساند و رسیدم. همه ی ارتباط من با جهان فیزیکی تنها یک تبلت بود و خواندن گزارش‌های بالینی از بیماری‌ام که مداوم از دنیای مجازی رسانه‌ها توسط خبرنگاران فهیم و دلسوز و پیگیر در مطبوعات چاپ و منتشر می‌شد.

همه می‌دانستند که سعید تشکری، نویسنده و کارگردان تئاتر و رمان‌نویس در چه وضعیتی است. با خوش‌خیالی گمان می‌کردم، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. چه خیال خوشی! از تبار تئاتر و مسؤولان و مدیران فرهنگی، بی‌قراری سر نگرفت، شاید گفتند تنهایی‌اش را نباید بر هم زد، از ما که کاری بر نمی‌آید. خدا شفایش دهد! ففط همدلی چند رفیق عیاق و یک سید بزرگوار بود، که همیشه و تا نفس دارم مدیونشان هستم. انگار آن‌ها خوب می‌دانستند آنکه از دیار حبیب است، غریب نمی‌ماند.

انزوا، تنهایی، جدال برای ماندن در حوزه‌ای که حالا احساس تلخ بی‌زبانی، بیماری، ترحم و عدم همکاری و همدلی تو را اذیت می‌کند. اما این پرسش با من همراه است. من در همه این سال‌ها، حتی با این آخرین اجرای نمایش «وقتی زمین دروغ می‌گوید» در جایگاه کارگردان، برای چه کسی کار تئاتر کرده‌ام؟!

من از شش سالگی تا پنجاه سالگی دمادم و یک نفس با این کهن شاهکار تمدن بشری در صحنه و اجرا زیسته‌ام. در صحنه‌ای که تئاتر زندگی‌ام بوده است. خلاصه‌اش می‌شود زندگی تئاتری و خواستم حکی، نامی در این منظومه‌ بی‌کرانِ خردورزی با هویت خودم داشته باشم. افقم در تئاتر معاصر و متعهد، همواره برشت و آرابال بوده‌اند. اما با جهان و باور دینی خود کوشیده‌ام در بازسازی زمانه‌ام، بی‌پرت افتادگی از اصل و اسب، بی‌خط و ربطِ دلبستگی و وابستگی و بازی‌های مرسوم، به آرمانی تکیه بدهم و بنویسم و نمایش به صحنه ببرم که نمایش تئاتر دینی باشد نه ویترینی و توریستی! سال‌ها سنگ و سد دیدم و خودم را خراشیدم. اما تفکراتم را به باور معنوی و تئاتر آرمانی از دست ندادم. چه زمانی که یک دهه‌ی تمام، تئاتر علمی با کودکان و نوجوان برای خود آن‌ها به صحنه بردم، چه آن زمان که در حوزه‌ی تئاتر مقاومت نفس کشیدم و کارگردانی کردم و چه همه‌ این سال‌هایی که برای باورم، تئاتر دینی به صحنه بردم. چه آن زمان که با کار در مطبوعات فرهنگی و هنری در جایگاه منتقد و پژوهشگر و عضو بین المللی I.T.C.I   قلم زدم و چه زمانی که در تولید تله تئاتر و ساخت فیلم در جایگاه کارگردان حضور داشتم.

اما در این چند سال اخیر در جامه‌ یک نویسنده به کشفی از حقیقت رسیدم. واقعیت تئاتر ما دیگر به من پاسخ نمی‌دهد. فکر و عقیده و تصور را در صحنه و در همه‌ی این سال‌ها جُستم. اکنون می‌خواهم بقیه‌ عمرم را در حوزه‌ ادبیات نفس بکشم و بنویسم. خسته شده‌ام از تحمیل خود به تئاتر و از تحمل آنچه می‌خواهم بگویم که جز همدردانی چون من، توریستی‌اش را دیگران، آسانِ آسان، در اختیار مدیریت تئاتری قرار می‌دهند که تماشاگر ندارد. تئاتر یعنی تماشاگر نه تولید برای فضای خالی. دوستان هم تبار تئاتری، صمیمانه بدرود. دیگر مرا به خود نخوانید. حتی سالیانی که من بودم و شما نبودید. من از جهان نوشتن که به دور از افکار و توقعات پوپولیستی و عوامگرایی و اپورتونیستی، همواره ذات مقدسی برایم داشته و دارد، حرف نمی‌زنم. سال‌هاست می‌نویسم. گواهش چهل و دو نمایش‌نامه‌ منتشر شده‌ام است. گواهش سال‌ها نوشتن برای رادیو و تلویزیون است. گواهش رمان‌هایی است که نوشته‌ام و منتشر شده است. اما حالا فقط نویسنده‌ام.

آرزو دارم در تئاتر سالیان سال شما باشید و بمانید. بعد از این حوزه ادبیات برای من یگانه هستی‌ام خواهد بود. حتی در نمایش، تا کلمه هست نمی‌میرم. از آن سکوت هشت ماهه که خدا به من داد سپاسگزارم. رنج، آغاز آگاهی و البته تنهایی بود. این تنهایی و رنج بیماری ام اس دیگر بخشی از زندگی‌ام است و گلایه‌ای نیست!   اکنون می‌کوشم تا ابدیت را در هر لحظه با خدا تجربه کنم. پیاده آمدم بودم، پیاده خواهم رفت. مرد آن گاه، آگاه شود که بگوید و بداند نهایت کارش چیست!

من در آثارم صدای حقیقی آبشار را می شنوم.
سعید تشکری از صحنه‌ی تئاتر رفت!
سال نو همه مبارک باشد.

شاید گفتن از رفتن یک هنرمند هم چون سعید تشکری آسان باشد، اما حقیقت این است که او بخش از تاریخ تئاتر دینی و مقاومت ما است، او یکباره نیامده که یکباره برود، او حتی این یادداشت و خداحافظی را ننوشته است که مثلا بخواهد مسئولان را به منت کشی دعوت کند، چراکه نوشدارو پس از مرگ سهراب... البته شاید دیر نباشد که دوباره سایه پر علم هنرمند متعهدی که هربار دست به قلم شده است تا اثری برای امام رضا(ع) بنویسد، اثری شاهکار و و قابل توجه هم نگاشته و هم به روی صحنه برده است.

سعید تشکری از صحنه تئاتر نمی‌رود اگر هرچه زودتر دوباره به سراغش برویم، همان طور که محمد رحمانیان روز گذشته در پی این اتفاق در یادداشتی کوتاه نوشت:« سعید جان… تو هم تئاتر را رها کنی تئاتر رهایت نمی‌کند… پس بمان و نمایش‌نامه بنویس و کارگردانی کن و بازیگر تربیت کن و آموزش بده… تئاتر ایران به اندازه کافی فقیر است… حذف یک نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان شادمانی آنان می‌شود که وظیفه شان در این روزگار ”نمایش کُشی» است و دیگر هیچ...»

به گزارش تسنیم، او از سال 88 دچار بیماری شد و در همان زمان هنرمندان و روزنامه‌نگاران بسیاری در خصوص وضعیت بیماریش مطالبی را منتشر کردند و به دنبال راه حلی برای یاری رساندن به او تلاش کردند. گفتند و نوشتند و دویدند. اما راه به جایی نرسید. تا در نهایت در  زمستان سال 91 این استاد کوشای نویسندگی و کارگردانی تکلم خود را از دست داد. سعید تشکری این روزها در انتظار بازگشت پزشک خود از کشور آلمان است، تا اواسط شهریورماه برای دومین‌بار عمل جراحی شود.

دوستان نزدیکی که تا کنون یاری‌اش رسانده‌اند از قول او گفته‌اند؛ دیگرنیازی به عیادت و کمک ندارد، که اگر مساعدتی بود باید تاکنون انجام می‌شد. سعید تشکری در همین شرایط، عاشقانه و دردمندانه می‌نویسد. اما آنچه حائز اهمیت است و باید بار دیگر آن را یادآوری کرد عدم امنیت شغلی هنرمندان و نبود حمایت لازم از آن‌ها است که امید است با تغییرات گسترده‌ای که حوزه وزارتی به خود دیده و خواهد دید، شاهد تغییرات بسیاری در ساختار حمایت و همیاری جدی هنرمندان پیشکسوت باشیم.

به راستی پشتیبانی از هنرمندی چون سعید تشکری برعهده کیست؟ اگر دوستان نزدیک سعید تشکری که او را باور دارند تلاش نمی‌کردند چه تاوانی را باید کسی که چهار دهه ازعمرش را صرف خلق هنر و ادبیاتی متعهدانه نموده می‌پرداخت. سعید تشکری دلگیر است و همه او را تنها گذاشتند. جز چند دوست، اینکه خود هنرمندان به دنبال کمک به همکار و دوستان خود هستند،‌ بسیار باشکوه است، اما متاسفانه این نوع همیاری‌ها نیز به دلیل نبود پشتوانه‌ای محکم یا به نتیجه نمی‌رسد و یا گذری است.

بدون شک سعید تشکری، هنرمند متعهدی است که چه در سال‌های سلامت و چه اکنون که در جنگ و استقامت با بیماری است تلاش داشته تا چراغ هنر دینی را روشن نگاه دارد، که اگر اینگونه نبود نام نیک وهنر باخلاقیتش در هر جشنواره به عنوان برگزیده اعلام نمی‌شد و اولین گزینه برای روی صحنه رفتن یک نمایش دینی  وچاپ آثاری باشکوه که چهار دوره کتاب سال و جوایز بین المللی چون یونیسف و کسب نشان عالی رایو را به خود اختصاص داده، نبود. اکثر نمایش‌نامه‌ها، رمان‌ها و داستان‌های تشکری در خصوص امام رضا(ع) بوده است و امید است به عنایت امام الرئوف(ع) هر چه سریع‌تر، این نویسنده متعهد بهبود یابد و جامعه هنری از تجربیات و آثار او چون گذشته بهره گیرند. به قول دوستانش اما سعید تشکری مرد طاقت و نوشتن متعهدانه و باورمند در هر شرایطی استو روزی این روز و روزگار تنهایی‌اش را خواهد نوشت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران