کارگزاران در اندیشه بازگشت به دهه ۷۰
خبرگزاری تسنیم: در تمام ۹ماهی که از عمر دولت یازدهم سپری شد بسیاری از افراد و شخصیتهای برجسته سیاسی که به واسطه عملکرد گذشته خود با ریزش اجتماعی در جامعه مواجه شدند تلاش داشتهاند با روشهای مختلف خود را احیا کنند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، جوان آنلاین نوشت؛ به موازات فعالیتهای گسترده این افراد –که باید به عنوان رهبران و تئوریسینهای غائلههای دستساز علیه نظام از انها نام برد- نباید از تلاشهای منسجم و گسترده گروهها و جریانهایی که راهبرد اصلیشان در طول سالهای گذشته «براندازی نظام» بوده و به محض روی کار آمدن دولت یازدهم فضای تنفسی برای ادامه فعالیتهای حزبی و جناحی پیدا کرده و با ترمیم نقاط ضعف و بهبود تشکیلات سیاسی خود در پی توسعه قدرت هستند، غافل شد.
حزب «کارگزاران»، « مشارکت»، «مجمع روحانیون مبارز»، « مجاهدین»، « مجمع محققین حوزه علمیه» و«اعتماد ملی» از جمله احزابی هستند که فرصت برآمده از روی کار آمدن دولت روحانی را غنیمتی برای بازگشت به قدرت دانسته و مهری بر تمام ناکامیهای خود قلمداد میکنند. هر چند حرص و ولع برای گسترش قدرت و نفوذ در حاکمیت به یک نسبت در تمام این گروهها یافت میشود، اما در هفتههای اخیر فعالیتهای حزب کارگزاران شکل گویاتری به خود گرفته، به گونهای که بازسازی درون تشکیلاتی به شدت مورد توجه اعضای آن قرار گرفته و برخی از آنها نیز به صراحت از کسب کرسیهای مجلس دهم و خبرگان آینده سخن به میان میآوردند. «افزایش اعضای شورای مرکزی با اضافه شدن محمد قوچانی، سعید لیلاز، شهربانو امانی، سیده فاطمه مقیمی» و «تشکیل جلسات منظم و هدفمند با حضور اعضا و افراد سمتدار در دولت» از جمله اهداف میان مدتی است که اعضای این حزب تا کنون در دستور کار قرار داده و باید آن را مقدمهای برای حرکت در مسیری میدانست که کرباسچی دبیرکل حزب اینگونه برآن تأکید میکند: «در انتخابات آتی تلاش میکنیم همراه و هماهنگ با سایر گروههای اصلاحطلب و اعتدالگرا، حضوری فعال داشته باشیم».
کارگزاران اولین حزب دولتساخته
علی دارابی در کتاب جامعهشناسی خود در باب چرایی و چگونگی شکلگیری کارگزاران مینویسد: به قطعیت باید گفت ریشه و دلیل اختلافها و انشعابها در تمامی جوامع و گروهها، ابتدا به ساکن در اختلاف در بنیانهای نظری و معرفتی است. بر این محور، جمعی بر این باورند که روشنفکری قدرتطلب منشأ اصلی پیدایش کارگزاران است، چراکه این دسته از روشنفکران، مباحث هستیشناسانه، انسانشناسانه و معرفت شناسانه خود را بر پایه قدرت قرار دادند و رویکرد و نگاه خاصی به حکومت داشتند که الزاماً ماهیتی غیردینی دارد، چراکه از این نگاه دین امری فردی و غیر اجتماعی است، همانگونه که قدرت هم نباید در حوزه دین دخالت کند. بر همین اساس در مرامنامه حزب کارگزاران سازندگی از مباحث بنیادینی چون «ولایت فقیه» یاد نمیشود. سال 1374 که به اواخر دولت آقای هاشمی نزدیک میشد، تفکری در کشور به وجود آمد به عنوان تفکر «سازندگی» که هدف از آن حل کردن مشکلات اقتصادی کشور عنوان شد. در نتیجه چنین تفکری برخی از وزرای دولت وقت تلاش کردند تفکر هاشمی- به خصوص در حوزه اقتصاد- همچنان با ثبات باقی بماند و به این وسیله مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور را مرتفع کنند و با این تفکر عملاً حزب کارگزاران شروع به کار کرد. حزب کارگزاران سازندگی حول محور رئیسجمهور «هاشمی رفسنجانی» تشکیل شد و تا امروز اصرار داشته تا سایه حمایتی هاشمی رفسنجانی را بر فراز حزب خود نگه دارد تا هم به تشکیلات متبوع خودشان اعتباری ببخشد و هم بسیاری از موانع و مشکلات پیش رو را با قدرت چانهزنی و سیاسی هاشمی از میان بردارد. اما نباید در این میان اختلافات حزب کارگزاران با جامعه روحانیت مبارز را که در آستانه انتخابات مجلس پنجم سر باز کرد نادیده بگیریم.
استیضاح «ایرج فاضل» وزیر بهداشت و درمان و عدم رأی اعتماد به وی، رأی عدم اعتماد به «سیدمحسن نوربخش» وزیر امور اقتصاد و دارایی، از پیش زمینههایی بود تا روابط میان اعضای جامعه روحانیت مبارز و کارگزاران در دمادم انتخابات مجلس پنجم خود را نشان دهد و نهایتا با قرار ندادن پنج نفر از طرفداران هاشمی در لیست پیشنهادی جامعه روحانیت مبارز شکل تازهای به خود گرفت. این عمل جامعه روحانیت مبارز باعث شد عدهای از نیروهای اقتصادی رئیسجمهور با انتشار نامهای از سوی 16نفر از وزرا، معاونین رئیسجمهور، رئیس بانک مرکزی و شهردار تهران در تاریخ 30/11/1374 از جناح راست انشعاب کند و جناح «راست مدرن» را تشکیل دهند.
چرایی محوریت بخشی به کارگزاران
اما نکتهای که باید به آن پرداخت این است که دولت – که اکثر تصمیمسازان و تصمیمگیران آن را طیف کارگزاران تشکیل میدهد- در کنار جریان دوم خرداد، برای توسعه قدرت فعلی خود و همچنین موفقیت در انتخابات پیش رو که یک رقیب مشترک به نام اصولگرایان را مقابل خود میبینند، برنامههای مشترکی را در دستور کار قرار داده که باید بار سنگین کار تشکیلاتی و حزبی آن را بر دوش حزب کارگزاران دانست. چراکه از یک سو مهمترین احزاب جریان دوم خرداد که همان «مشارکت» و «مجاهدین» است به دو دلیل – منع قانونی و نبود مشروعیت سیاسی- نمیتوانند به صورت مستقل در انتخابات شرکت و در جهت جذب و تجمیع آرای عمومی نقش فعال و مستقیمی را ایفا کنند. از سوی دیگر دولت، وزرا و افراد وابسته به آن با توجه به محدودیتهای قانونی نمیتواند به فعالیتهای ستادی و حزبی در آستانه انتخابات بپردازد و این میتواند پایان تلخی برای توسعهطلبی در حوزه قدرت داخلی به حساب بیاید.
مجموع این موارد یعنی از کف رفتن کرسیهای مجلس دهم، خبرگان یازدهم و در نهایت نظارت بیشتر و مستمرتر قوه مقننه به دولتمردان یازدهم که میتواند به پیروزی رقیب در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری هم منتهی شود.
بهترین راه برای کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی و خبرگان و همچنین توسعه و استمرار قدرت برای راستهای مدرن و چپهای کلاسیک پیشقراول قرار دادن حزب کارگزارانی است که به ظاهر منع قانونی برای شرکت در آوردگاههای انتخاباتی و فعالیتهای سیاسی نداشته و بر اساس شواهد میتواند جاذب آرای عمومی هم باشد.
دور زدن احزاب اصلاحطلب هم پیش بینی شده است
واکاوی و بررسی عملکرد کارگزاران بیش از آنکه منطبق بر الگوهای تکنوکراسی باشد بیشتر بیانگر «هدف بودن قدرت» برای اعضا و پدر معنوی آن بوده است.
برای نمونه میتوان به عملکرد یکی از اعضای شاخص و مؤسس آن اشاره نمود. در آستانه انتخابات 76 مهاجرانی رسماً خواستار تغییر قانون اساسی برای امکان کاندیداتوری هاشمی برای سومین بار در انتخابات شد اما اندکی بعد در دوره وزارت ارشادش در برابر موج ترور شخصیت رفسنجانی توسط همپیمانانش، سکوت اختیار کرد وحتی گاه میدان را نیز برایشان مهیا کرد. بر اساس همین خصیصه نهادینه شده در تفکرات اعضای کارگزاران باید گفت که دور زدن گروهها وشخصیتهای جناح دوم خرداد هم در این مسیر پیش بینی شده چراکه روحیه انحصارطلبی و قدرت یابی این طیف باعث میشود که نتوانند هیچ شریک سیاسیای را برای خود بتراشند.
سابقه تاریخی رویکرد سیاسی و عملکرد هاشمی رفسنجانی نشان میدهد که به علت رویکرد دولت اصلاحات در مواجهه با وی، او تمایلی برای بازی دادن مهرههای اصلاحطلب در صفحه شطرنج طراحی شده نداشته و بیشتر تمرکز را برای نقش آفرینی محوری توسط حزب متبوع خود مورد لحاظ قرار داده است.
مشابهتهای گفتمانی و سیاسی همچون اعتقاد به مدیریت تکنوکراتیک و تمایل شدید به پیاده کردن مدلهای اقتصادی لیبرال و حاکمیت گفتمان محافظهکاری در اجرای رویکردهای انقلابی، آن هم به اسم اعتدال و دوری از افراط، در نگاه برخی از مدیران کنونی کشور باعث شده تا کارگزاران و پدر معنوی آن خواهان سرمایه گذاری زیادی روی این نسل جوان کرده تا با سوار شدن بر شبکههای قدرت قدیمی این جناح سنتی، قدرت خود را بازآرایی کرده، آن هم به گونهای که ابتدا به «استمرار» و نهایتا به «توسعه » قدرت برای پیادهسازی اهداف بالادستی بر زمین مانده بینجامد. قوچانی هم پس از پایان اولین نشست شورای مرکزی حزب متبوعش اینگونه از تربیت نسل جوان مورد اشاره حرف به میان میآورد: هدف اصلی حزب کارگزاران ساختن کادر، نیروی انسانی و تشکل و تحزب جدیدی است تا در 30 سالگی این حزب شرایط ویژهای داشته باشد. کارگزاران در پی آن است تا در آینده نسل جدیدی را پرورش دهد که در غیاب موسسانش بتواند با قدرت ادامه فعالیت دهد. در نتیجه هدف حزب کارگزاران تنها انتخابات مجلس نیست.
همان گونه که در طول 9 ماه اخیر به وضوح مشاهده میشود، مشخصه ویژه و مشترک جریان کارگزاران و طیف نوظهور و جوان موجود در دولت- که تمایلات کارگزارانی پررنگ داشته- را باید محافظهکاری و عدم تمایل برای پیگیری رویکردهای انقلابی به بهانه هزینه زایی یا فراهم نبودن شرایط دانست، موضوعی که خاطرات دهه 70 و دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و حمایت طیف محافظه کار جناح راست از رویکردهای دولت وی را زنده میکند.
در پایان باید گفت تلاش برای ایجاد محوریت بخشی به کارگزاران – که بخشی از آن با ائتلاف نیروهای تکنوکرات و محافظه کارحاصل میشود- تلاشی برای احیای مدل سیاسی دهه 70 در ایران از سوی هاشمی رفسنجانی و زنده کردن دوگانه فراموش شده راست و چپ باشد تا در این میان رویکردهای محافظه کارانه به نام میانه روی و در کشاکش زد و خوردهای تصنعی چپ و راست، بر تصمیمات کشور حاکم شود.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.