شیخ بهائی، بزرگمردی به وسعت تاریخ اصفهان
خبرگزاری تسنیم: سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت یکی از علما و اندیشمندان ایرانی به نام شیخ بهائی است، که با آثار گرانسنگ خود در عرصههای مختلف علمی و شعر، برگ زرینی بر دفتر تاریخ پرافتخار کشور عالم پرور ایران افزود و نام خود را در این سرزمین ماندگار کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، سوم اردیبهشت، سالروز بزرگداشت عالم فقیه جهان اسلام، شیخ بهائی و نامگذاری این روز به نام روز معمار و آغاز هفته نکوداشت اصفهان، پایتخت فرهنگی هنر جهان اسلام، بهانهای شد که زندگینامه تاثیرگذارترین و مهمترین فردی که اصفهان امروز را به مرهون خدمات و هنرنمائیهائی آن هستیم، معرفی کنیم.
بهاءالدین محمدبن عزالدین حسین بن عبدالصمدبن شمس الدین محمدبن علی بن حسین بن محمدبن صالح حارثی همدانی عاملی جعبی، معروف به شیخ بهائی، حکیم و فقیه و عارف و منجم و ریاضی دان و ادیب و شاعر و مورخ بزرگ، در سال 953 قمری در بعلبک از توابع جبل عامل دیده به جهان گشود. ناحیه جبل عامل همواره یکی از مراکز شیعه در مغرب آسیا بوده و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیه برخاستهاند، بسیار هستند.
پدر بزرگوار وی شیخ حسین فرزند عبدالصمد حارثی از علمای فقه و اصول و از اعاظم روزگار خود بوده است.
بهاءالدین در کودکی به همراه پدرش به ایران آمد و پس از اتمام تحصیلات، شیخالاسلام اصفهان شد، او پس از فراگیری مقدمات علوم نزد پدر بزرگوار خود وارد حوزههای مختلف علوم زمان خویش شد و در بسیاری از علوم روزگار وی متبحر گشت به طوری که گفتهاند او از هر علمی به میزان کفایت و مهارت گلی چیده بود.
محمد 13 ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه طهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار شد و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
وقتی او 17 ساله بود، پدرش به شیخالاسلامی قزوین به توصیه شیخ علی منشار از سوی شاه طهماسب منصوب شد و 14 سال بعد، در 984 قمری، پدر شیخ بهائی برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین فوت کرد.
شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای شیخ بهائی باعث شد تا از 43 سالگی شیخالاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در 1006 قمری، از 53 سالگی تا آخر عمر یعنی 75 سالگی منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، عباس اول برعهده داشته باشد.
شیخ بهائی در فاصلهٔ سالهای 994 تا 1008 قمری سفرهائی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت، این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانشاندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بوده است، مکه، مصر و شام از جمله مقصد این سفرها بوده است.
شیخ بهائی در سال 1000 خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی ابن موسی الرضا جنب موزه آستان قدس دفن کردند، هماکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی(ره) در یکی از رواقها که به نام خودش معروف است، قرار دارد.
فقه، فلسفه، ریاضیات، اصول، هندسه، نجوم، طب و ادبیات، همگی از علومی بودند که شیخ بزرگوار شم دانش پژوهی خود را در آنها آزموده بود.
از شیخ بهائی در حدود 95 کتاب و رساله در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است و به پاس خدمات شیخ بهایی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال 2009 را به نام او سال نجوم و شیخ بهائی نامگذاری کرد.
اصفهان، آئینه هنر مهندسی شیخ بهائی
شیخ بهائی در عصر طلائی هنر اسلامی یعنی دوران صفویه، تعداد زیادی از بناها را با تکنولوژی فراتر از عصر خود طراحی کرده و به اجرا درآورد.
در عرف مردم ایران، شیخ بهائی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به شیخ بهائی نسبت میدهند و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام(ره) در اصفهان هست که میگویند وی ساخته است.
در احاطه شیخ بهائی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان است، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب شاه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شده و ترتیب بسیار دقیق و درستی با منتهای عدالت و دقت علمی در باب حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها دادهاند که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
از دیگر کارهای علمی که به شیخ بهائی نسبت میدهند، طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوی بسیار بزرگ تقسیم میشود و طرح ریزی این کاریز را نیز از مرحوم شیخ بهائی میدانند.
از دیگر کارهای شیخ بهائی، تعیین سمت قبله مسجد امام(ره) به مقیاس 40 درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشتهاند.
یکی دیگر از کارهای شگفت که به شیخ بهائی نسبت می دهند، ساختمان گلخن گرمابهای که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام(ره) واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشتهاند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم میشد و در زیر پاتیل گلخن فضای تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدید همچنان میسوخت و آب حمام به آن وسیله گرم میشد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش میشود و گلخن از کار میافتد و چون پس از مدتی به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند.
همچنین طراحی منارجنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به شیخ بهائی نسبت داده میشود.
شیخ یکى از پربرکت ترین علماى جهان اسلام از نظر تالیف و تنوع در آن بوده است به طوریکه برخى تعداد تألیفات او را با توجه به رسالهها و تحشیهها و تعلیقهها به عدد 200 جلد رساندهاند.
شیخ عاشق آزادگی بوده و از تصنع و تکلف در زندگی بیزار بود، در زندگی فطرتی خداجو و ساده داشت واین در حالی بود که در زمان و مکان او متصنعین و متکلفین، بسیار زیاد بودند، چنانچه بعضی از مورخین گفتهاند که تصنع و تکلف برخی تا جائی بوده که آنها از دیده شدن در میادین شهر و اختلاط با عامه مردم دوری میجستند.
گستره دید و پهنه فرهنگ شیخ بهائی به وسعت ابعاد انسانی است زیرا او از تعصبی که تحجر و تنگ نظری و انکار عقاید دیگران را ترویج کند بیزار بود، به طوری که با طبقات گوناگون وگروههای مختلف معاشرت میکرد و با دیدن واقعیتها، دقائق نفوس بشری را میشناخت.
شیخ در روزگار شاه عباس معروف، نقش سیاسی مهمی در اداره امور کشور داشت، وی مدتها در هرات شیخ الاسلام بود و کلیّه امور دینی مردم را رهبری میکرد، پس از مدتی از این سمت کنارهگیری کرد و به مسافرتهای حجاز و مصر و شامات و عراق و آذربایجان پرداخت و پس از سال 1006 قمری که شاه عباس صفوی، که به طور رسمی اصفهان را پایتخت قرار داد منصب شیخ الاسلامی اصفهان را به عهده گرفت.
شیخ بهائی علاوه بر اینکه مردی بود با یک جهان بینی شگفت آور، آنچنان که از خلال آثار ارزشمند او پیداست، دانشمندی برجسته بود که با وجود گذشت نزدیک به 4 قرن از مرگ او و با وجود ترقی شگفتآور دانش امروز هنوز هم نظرات وی در زمینههای مختلف علوم قابل تعمق و بررسی است.
شیخ از وجود استادان و عالمان بزرگی بهره مند شد، او تفسیر و حدیث و عربیت و امثال آن را از پدر و حکمت و کلام و بعضی علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس یزدی مولف مشهور حاشیه بر تهذیب منطق معروف به حاشیه ملاعبدالله آموخت.
ریاضی را از ملا علی مذهب ملا افضل قاضی فرا گرفت و طب را از حکیم عمادالدین محمود آموخت و در اندک زمانی در منقول و معقول پیش رفت و به تصنیف کتاب پرداخت، علاوه بر استادان فوق در ریاضی، بهائی نزد ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی مولف کتاب مطالع الانوار در هیئت و عیون الحساب که از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است.
شیخ بهائی شاگردان بسیاری داشته که بعدها هر یک از آنان خود علمای مشهوری شدهاند که از جمله این شاگردان میتوان به ملا محسن فیض کاشانی، مولا محمد صالح مازندرانی، محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اول، سلطان العلماء، صاحب حاشیه بر معالم و شرح لمعه، ملا محمد باقر سبزواری، نظام بن حسین ساوجی و سید حسن بن سید حیدر کرکی اشاره کرد.
یکی از خصایص شیخ بهائی جامعیت اودر علوم و فنون مختلف است به گونهای که شیخ در زمینههای گوناگون تالیفاتی دارد.
وی نه شاعر درباری بود ونه در زمره کسانی که شاعری را پیشه خود کرده و روزگار میگذراندند، پیشه اصلی او ادای وظیفههائی بود که عالمان دین داشتند، و اشتغال خاطرش بیشتر تالیف و تعلیم و تربیت شاگردان متعدد بود از این رو وی هیچگاه دیوانی بزرگ ترتیب نداد ولی آنچه گفت با همه اثرپذیری از علم و اطلاع از زندگانی متشرعانه او خالی از لطف نیست.
شیخ بهائی مردی ذی فنون و عالمی مذهبی که خواست استعداد خود را در شعر نیز بیازماید، پس شاعری متوسط از کار در آمد که چون مایه علمی وی از دیگران بیشتر بود، میان همطرازان نامی برآورد و شهرتی یافت.
شیخ بهائی در آثار به جای گذاشته از خود بشریت را به سوی حقیقت و پیروی از کلام انبیاء و اولیاء دعوت میکند، زیرا آنها سفیران حق و آموزگاران بشر بوده و عقلشان از عقل ما پیشرفتهتر و علمشان از علم ما، اعلی مرتبهتر است، آنچه شیخ میگوید این است که به زخارف دنیا وقع ننهیم و خود را تطهیر و تزکیه کنیم تا به علم و عرفان حقیقی ، که همانا کمال مطلوب بشر و ریسمان نجات درهر دو عالم است، نائل شویم.
انتهای پیام/