جواب هاشم کامکار به شعر بحثبرانگیز افشین علاء
خبرگزاری تسنیم: سنت پاسخگویی به شعر، یک سنت دیرپای ادبی است. چندی پیش شعری از افشین علاء منتشر شد که حاشیه های زیادی به بار آورد. هاشم کامکار با یک شعر به شعر او پاسخ داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، افشین علاء و هاشم کامکار دو شاعر معاصر هستند. آنها به موضوعات مختلف کشور نگاهی تا حدی متفاوت داشتند. اخیراً شعری از افشین علاء در برخی رسانهها منتشر شده است که واکنشهای مختلفی را برانگیخته است؛ یکی از این واکنشها، شعر هاشم کامکار شاعر معاصر است. متن هر دو شعر به ترتیب آورده میشود.
شعر اول از افشین علاء
عمریست برضریح شما گریه کردهایم
جز گریه در عزای امامان چه کردهایم؟
بس روضهها شنیده و از حال رفتهایم
عمری زچاه کوفه به گودال رفتهایم
تصویر ما ز حضرت خیرالنسا چه بود؟
جز پهلوی شکسته و جز بازوی کبود
درماندهایم حیدر کرار ما کجاست؟
ما تشنه ماندهایم، علمدار ما کجاست؟
یاد حسین (ع)، گم شده در یا حسین ما
مسلم غریب مانده نه در کوفه، بین ما
جانها چرا تهی ز تظاهر نمیشود؟
از ما چرا دوباره یکی حر نمیشود؟
ما رهزن خودیم چه باک از حرامیان
زینب اسیر ماست نه در بند شامیان
این کودکان غمزده این نسل بینشان
طفلان مسلمند که سر میبریمشان
اینها رقیهاند به ویرانهها مقیم
اینها سکینهاند گرفتار یاس و بیم
این نسل بیپناه به تردید مبتلا
تنهاترند یا که اسیران کربلا؟
درس ریا به مدرسه آموختیمشان
آتش به خیمهها زده و سوختیمشان
با منکرات مونس و مالوف گشتهاند
اینان ز بس که امر به معروف گشتهاند
ای آمران صلاح شما در خموشی است
با مردمی که کلیههاشان فروشی است
بس جان ملول گشت و بسی سینه مشمئز
از واعظان بیعمل غیرمتعظ
از پینه بر جبین و به جیب اسکناسها
بگذشتن از فلک، رقم اختلاسها
از حقه در نهان و عیان گفتن دروغ
از هشت سال امام زمان (عج ) گفتن دروغ
ما زائر توایم ولی بار ماست کج
بر ما ببخش اینهمه یا ثامن الحجج (ع )
----
شعر دوم از هاشم کامکار
عمری است بر ضریح شما گریه کرده ایم
بر آن صفای گم شده ما گریه کرده ایم
یا ثامن الحجج تو دعا کن برای ما
دشمن به شکل دوست شده در سرای ما
وقتی که ملتی سخن از داد می کند
شیطان غرب یکسره فریاد می کند
آدمکشی ، اشاعه فحشاء ، ستم ، غرور
گردنکشی ، نفاق ، حمایت ز ظلم و زور
این اختاپوس روی تنش پر ز شاخک است
با ذره بین مراقب هر ضعف کوچک است
دندان و پنجه اش پر خون ، تا که بوده است
لبهایش از حقوق بشر ، شر سروده است
اهل هنر به دیده ایشان محلل اند
اسکار می دهند به آنان که ما یل اند !
شایستگی زن نه به اندیشه های اوست
زیبایی و برهنگی و عشوه های اوست
شیطان غرب نابغه صحنه سازی است
معراج مکتبش غم همجنس بازی است
اما کنون به چهره یاران در آمده
از پنجره فتاده برون از در آمده
یاران ما که بود زمانی پیامشان
شمشیر تیز جبهه حق هر کلامشان
اینک به ساز دیو به گودال رفته اند
در روضه نه به بزم دد از حال رفته اند
آن دوستان خوب چه آمد به روزشان
" شیمون پرز " شده ست هم آوای سوزشان
اینک غلاف محکم شمشیر دست کیست ؟
بی بی سی کثیف هوادار و مست کیست ؟
دشمن ببین حمایتش از چیست ؟ این بلاست
هر شاعرانه ای که به تردید مبتلاست
کاخ سیه که چشم سپیدش به طلحه هاست
تا آخرین دقیقه امیدش به طلحه هاست
روباه پیر تفرقه انداز حقه باز
با ذکر یا حسین(ع) شده باز فتنه ساز
برده حیای اهل زمین آرواره اش
آتش زده به باورتان ماهواره اش
این اهرمن برای خدا دف نمی زند
دشمن برای حیدر ما کف نمی زند
ای دوست توبه کن ز جفا ما برادریم
در این زمانه شهره به یاران حیدریم
برگرد و باز بازوی ما را توان بده
اینک بیا به مالک اشتر زمان بده
این عمروعاص منتظر اشتباه ماست
مالک اگر ز راه بماند گناه ماست
تا مرگ اهرمن به خدا هیچ مانده است
با ما روانه شو گذر از پیچ مانده است
دیگر زمان تجربه و بحث و درس نیست
این ملت غیور ببین اهل ترس نیست
این ملت شجاع قیامش حسینی است
تا آخر مسیر مرادش خمینی (ره) است
فهمیده است فرصت خواب و درنگ نیست
اینک زمان شکوه ز نام و ز ننگ نیست
او اهل کوفه نیست که کارش خیانت است
در سرد و گرم و فقر و غنا با ولایت است
با اهرمن حکایت ما جز نبرد نیست
سرباز دین که اهل شکایت ز درد نیست
عمار وار در دل سنگر نشسته است
ایمان ببین که پشت عدو را شکسته است
در سنگر است با همه ی نارضایتی
از دزدهای گردنه ی بی کفایتی
از دزدهای محترم پشت میزها
بالا نشین شهر به ظاهر تمیزها
خاموش مانده است گناهش خموشی است
رزمنده ای که کلیه اش هم فروشی است
اینها نشانه اند نگو نسل بی نشان
هر یک ستاره اند در این ظلم کهکشان
این عاشقان که زنده به ریحان کوثرند
گلهای باغ حضرت زهرای (س) اطهرند
تصویر ما ز حضرت خیر النساء چه بود!؟
وا کردن مسیر ولایت که بسته بود
وا کردن مسیر رسیدن به آفتاب
پروردن حسین (ع) و شهیدان انقلاب
پروردن نهال ولایت به خون و اشک
طراحی حماسه زیبای آب و مشک
آن شیر زن که فتنه ی دشمن به ما نمود
با پهلوی شکسته و با بازوی کبود
اینها به عشق حضرت زهرا (س) حسینی اند
با رهبر سپاه محمد (ص) خمینی اند
اینها به انتظار ، به خورشید دلخوشند
با عشق اهل بیت (س) کنون نقشه می کشند
بر بوم پاک وحدت ما عشق دیدنی است
طرح غروب عمر ستمگر کشیدنی است
شیطان غرب آمده میدان نگاه کن
اسبت به ترک خواهش شیطان به راه کن
اینک نه گاه خستگی و دل بریدن است
با چشم های باز ببین وقت دیدن است
قرآن به نیزه است نه این یا حسین (ع) نیست
این دشمن پلید بدان با حسین (ع ) نیست
مسلم غریب مانده و در انتظار یار
پرچم به دست تا که رسد نازنین سوار
سید علی مسلم و مهدی (عج) حسین (ع) اوست
جانم فدای هر که در این راه عین اوست
انتهای پیام/