مظفری: شاعران مقاومت افغانستان در دهه اخیر زبان در کام بستند
خبرگزاری تسنیم: نویسنده کتاب «پایتخت پریها» معتقد است: در دهه گذشته شاعرانی که نمیتوانستند در مورد جنگ و آرمان های قدیمی خود بگویند و نمیتوانند با مضامین تبلیغی رایج کنار بیایند یا به درون خود رجوع میکنند یا زبان در کام میگیرند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پیشینه فرهنگی ایران و افغانستان میتواند بستر آغاز فعالیتهای پژوهشی در حوزههای مختلفی باشد که متأسفانه چنان که باید مورد بررسی قرار نگرفته است. ایران و افغانستان تا زمانی که مرزهایشان توسط شمشیرها مشخص نشده بود، پایگاه عظیم در تمدن اسلامی محسوب میشدند که از گذر آن اندیشمندان و صاحبنظران مختلفی به جهان معرفی شده و تحولی عظیم در عرصههای مختلف فرهنگی اعم از اب و هنر ایجاد کردهاند.
شاید سهم بررسی مباحث تاریخی بیش از دیگر حوزهها در این زمینه باشد. با وجود این هر از چندگاهی نامی از کتابی برمیآید که از سر دغدغه نویسندهای شرح مختصری از ناگفتهها را در خلال سطرها بیان میکند. «پایتخت پریها» اثر ابوطالب مظفری نمونهای از این آثار است که نویسنده تلاش داشته تا با استفاده از شرح تاریخ ادبیات افغانستان، گذری هم به وجوه مشترک و تفاوتهای ادبی دو کشور در سده گذشته بپردازد.
این اثر که به تازگی توسط خانه شاعران ایران به چاپ رسیده، از جمله مجلداتی است که در راستای معرفی ادبیات کشورهای همسایه به دیگر فارسیزبانان تهیه و تنظیم شده است. نویسنده برآن بوده تا شناسنامهای مدون و علمی از تاریخ ادبیات کشور خود ارائه دهد که البته در این گذر از بررسی وجوه تاریخی و اجتماعی نیز غافل نبوده و تأثیر هر یک از این مؤلفهها برروند ادبیات کشورش را مورد بررسی قرار داده است. «پایتخت پریها» برای اولینبار میهمان بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران است. گفتوگوی تسنیم با ابوطالب مظفری به بهانه انتشار این اثر به شرح ذیل است:
*تسنیم: آقای مظفری، برای شروع از ساختار «پایتخت پریها» آغاز کنید و اینکه به چه دلیل به سمت تدوین این اثر رفتید؟
«پایتخت پریها» پیشنهاد خانه شاعران بوده که به منظور آشنایی بیشتر فارسیزبانان با شعر یک سده اخیر افغانستان گردآوری شده است. در این مجموعه قرار بر این شده که شعر و ادب افغانستان از آن دورانی که این کشور از ایران جدا شده و به عنوان یک کشور سیاسی مستقل مطرح میشود، مورد بررسی قرار گیرد.
تاریخ ادبیات افغانستان از این دوره به بعد از تاریخ ادبیات ایران مجزا میشود و هرچند با شباهتهایی همراه است اما گاه رویکرد متفاوتی را پیش میگیرد تا پیش از این تاریخ وجوه مشترک شعر و ادبیات افغانستان با ایران زیاد بوده که نمونههای مختلف آن در جنگهای متعدد جمعآوری شده اما در این یک صد سال بیاطلاعی زیادی از حوزه ادبیات افغانستان برای دیگر فارسیزبانان به ویژه ایرانیان وجود دارد. با توجه به همین امر تصمیم گرفتیم تا گزیدهای از آثار و چکیدهای از زندگینامه شاعران 150 سال اخیر افغانستان را جمعآوری و تدوین کنیم. این کار توسط خانه شاعران برعهده من گذاشته شده که در نهایت در 500 صفحه به همراه مقدمه مفصل از طرف همین انجمن به چاپ خواهد رسید و برای اولین بار در بیست و هفتمین دوره نمایشگاه تهران توزیع خواهد شد.
این کتاب برمبنای سیر تاریخی دستهبندی شده است به این ترتیب که شاعران براساس سال تولد به آنها پرداخته شده است از این جهت پایتخت پریها با معرفی پیشکسوتهای شعر معاصر افغانستان آغاز میشود. گزینش اشعار و آثار نیز در محدوده خاص موضوعی و قالب قرار نگرفته از این جهت در این کتاب سرودهها در قالبها و موضوعات مختلفی از جمله اجتماعی، تغزلی و مقاومت و پایداری دیده میشود. دو امر مهم سیر تاریخی و برجسته و قدرتمند بودن سرودهها برایمان اهمیت داشت. البته گاهی اشعاری دیده میشود که در مقایسه با دیگر سرودهها استواری کمتری دارد.
*تسنیم: با توجه به اینکه هدف از تدوین این کتاب، معرفی تاریخ ادبیات افغانستان به ایرانیان بوده، آیا شباهتها و تفاوتهای دو جریان ادبی نیز در بستر یکصد سال گذشته مورد بررسی قرار گرفته است؟
در مجموع ادبیات افغانستان در 150 سال اخیر با ادبیات ایران مرزهای مشترکی داشته است. اگر بخواهیم هنر و ادبیات افغانستان را به طور کلی با کشورهای همسایه آن مقایسه کنیم باید بگوییم که سینما و موسیقی افغانستان بعد از اینکه به عنوان یک کشور مستقل مطرح شد بیشتر به هندوستان متمایل است. اما ادبیات داستانی و شعر ما بیشتر به دلیل یگانگی زبانی و دیرپایی فرهنگی با ادبیات ایران وجوه مشترک دارد. به عنوان نمونه در افغانستان همانند ایران پس از اتمام سبک هندی نوعی بازگشت به هندیگرایی در برخی از شاعران دیده میشود. هرچند ادبیات ایران پس از مدتی دوره بازگشت را تجربه کرد و ادبیات افغانستان در همان سبک هندی باغی ماند در کنار این میتوان ادبیات مشروطه و کارگری را در دو کشور مقایسه کرد.
ادبیات افغانستان هنوز پیوندهای خود را با ایران از دست نداده است
مشروطه و تغییر و تحولات متأثر از آن در هر دو کشور به نوعی اتفاق افتاده است که نتیجه آن آمدن تفکر مدرن و تغییر حکومتها بود. تاریخ دو کشور در این خصوص با هم مشابه اند اما جریانهای ادبی آنها گاهی تفاوت مییابند. به عنوان نمونه به دلیل استقرار حکومت کمونیستی در افغانستان، ادبیات کارگری رشد مییابد. اما در ایران ادبیات کارگری آنچنان که باید مجال بروز و ظهور نمییابد چون ایران حکومت کمونیستی را تجربه نکرده است؛ هرچند در آثار برخی از شاعران و داستاننویسان میتوان المانهایی از ادبیات کارگری را بجوییم، اما نمیتوانیم بگوییم که یک جریان ادبیات کارگری در ایران همانند افغانستان با همان قوت و پوییایی در جریان بوده است.
در حوزه تجربه قالبهای جدید شعری و تحول در ساختار کلاسیک شعر فارسی نیز دو کشور قابل مقایسهاند. در افغانستان همانند ایران شعر از حیطه کلاسیک خارج و به دوره مدرن متحول میشود. همزمان با این جریان چهرههای نوسرایی وارد ادبیات افغانستان میشوند و قالبهای جدید مجال ظهور مییابند قالبهایی مانند سپید، چارپاره و ... در این دوره تاریخی در دو ادبیات ایران و افغانستان قابل بررسیاند.
*تسنیم: آنطور که من شنیدهام بخشی از این اثر به شعر پایداری و مقاومت در یکصد سال اخیر افغانستان هم میپردازد.
افغانستان در 300 سال اخیر جنگهای متعددی را تجربه کرده است این کشور در این دوره درگیر تنشهای داخلی و خارجی بوده است. تاریخ کشور افغانستان نشان میدهد که این کشور طی مدت کوتاهی سه جنگ خانمان سوز را با انگلستان پشت سرگذاشته و تنها در سالهای 1319 تا 1350 یک دوره آرامش نسبی را تجربه کرد و بلافاصله بعد از آن با تجاوز ارتش سرخ روبرو شد. ادبیات مقاومت افغانستان زاییده همین دوره از تاریخ آن است. ادبیات مقاومت به معنای خاص آن که برابر با پایداری مقابل بیگانگان بود در این دوره متولد شد.
مقطع تاریخی آن زمان بروز و تولد چنین شعری را میپذیرفت. اصولاً شعر مقاومت و پایداری شعری مقطعی است که بنا بر ویژگیها و شرایط تاریخی دوام دارد. هنگامی که کشوری مورد هجوم بیگانه قرار میگیرد این ادبیات رشد میکند و بعد از اینکه جنگ تمام میشود این ادبیات نیز کم کم جای خود را به موضوعات دیگری میدهد.
*تسنیم: اما تورق و تأمل میان کتابهای چاپ شده در ادبیات افغانستان نشان میدهد که این جریان با همان قوت دوره کمونیستها و حتی دوره حضور طالبان وجود ندارد.
ادبیات مقاومت افغانستان نیز بنابر آنچه که گفته شد، با ورود ارتش سرخ شکل گرفت و بعد با رکود مواجه شد. در حال حاضر که 10 سال از حضور نیروهای بیگانه در افغانستان میگذرد شکل این نوع ادبیات نیز متفاوت است باید گفت که ادبیات این حوزه در دهه اخیر چنان که باید مجال بروز نیافته است؛ چرا که عموم مردم حضور بیگانگان را تا حدودی موثر در خنثی کردن فعالیتهای تروریستی کشور میدانند. امنیت یکی از خواستههای مردم افغان بود که تا حدودی در دهه گذشته براورده شده است به همین خاطر ما با ادبیات مقاومت همانند دوره حضور نیروهای سرخ در کشور مواجه نیستیم.
*تسنیم: افغانستان در رسانهها به شکلهای مختلفی معرفی میشود. سهم قابل توجهی از این معرفی به تعریف رسانههای غربی از وضعیت فعلی افغانستان بازمیگردد که البته هر کدام از آنها در خاک کشور شما هم نمایندگی دارند و به صورت گسترده فعالیت میکنند. در گزارشها و خبرها گاه مسائلی دیده میشود که هر چند موضوع درجه چندم افغانستان هستند، اما گویا به عمد مسئله اول مطرح میشوند. این رویه چقدر در کم کردن روحیه جهاد و مقاومت در میان مردم و بعد خود شاعر تأثیر گذاشته است؟
رویه رسانهها در 10 سال اخیر افغانستان رویهای کاملا متفاوت بود هر کدام از این رسانهها که عدد قابل توجهی از آنها تریبون کشورهای دیگر هستند، موضوعات مختلفی را سرلوحه خود قرار دادند. در این سالهای اخیر جنگ و حتی مقاومت با دید منفی نگریسته شد، از این جهت ادبیات مقاومت کمکم جای خود را به ادبیات ضد جنگ داد و اولویتهای تحریفشده از سوی نیروهای خارجی که حول مضامین حقوق بشر میچرخید، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
شاعران مقاومت به درون خود خزیدند
در این زمان شاعرانی که نمیتوانستند در مورد جنگ و آرمان های قدیمی خود بگویند و هم نمیتوانند با مضامین تبلیغی رایج کنار بیایند به درون خود رجوع میکنند و بیشتر شعر تغزلی میگویند از این جهت ما در دهه اخیر افغانستان با افزایش شعر عاشقانه مواجه هستیم به عبارت دیگر اگر رکود را به معنای از رواج افتادن یک نوع شعر درنظر بگیریم باید بگوییم که ادبیات مقاومت افغانستان در دهه دچار یک نوع رکود شد و شاعران این حوزه بنا به دلایلی که ذکر شده است زبان برکام بستند. اما در مجموع ادبیات یک دهه گذشته افغانستان در حوزههای مختلف رشد داشته و حرکتهای رو به جلویی را تجربه کرده است.
رسانههای غربی مقاومت را به حاشیه راندند
در ساکت ماندن شاعران این حوزه نیز خواست عموم مردم نیز بیتأثیر نبوده است. مردم خسته از جنگ هستند و در کنار این تبلیغات رسانههای غربی و جهتگیری آنها در اهمیت دادن به برخی از موضوعات و بی رنگ کردن بعضی از ارزشها منجر به این جریان شده است. در دهه اخیر فعالیت اجتماعی بیشتر حول محور موضوع زنان امنیت بازار آزاد و ... میچرخید. به همین خاطر موضوعاتی مانند مقاومت به حاشیه رانده شد.
انتهای پیام/