بودجه کم و دستاورد فراوان، اساس یک طرح فضایی موفق
خبرگزاری تسنیم:مهندس ارشد سامانههای فضایی ناسا معتقد است: کارهای رباتیک و ساخت ماهواره از جمله برنامههایی است که با بودجه کم، کار زیادی میتوان انجام داد و اشتغالزایی کرد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، جام جم نوشت: میل نامحدود انسان برای کشف ناشناختهها و لذت سفر به دنیایی که هنوز کسی بر آن قدم نگذاشته، موتور محرک نوع بشر برای بیرون رفتن از آغوش امن گاهواره زمین و رویایی با خطرات کیهان ناشناخته و ناامنی است که هنوز برای بقا در آن آزموده نشده است. بیش از 60 سال از آغاز عصر فضا و سفر نخستین دستساخته بشر به فرای مرزهای زمین میگذرد و هر چند دانستههای ما از کیهان چند برابر بیشتر از آن دوران پرتلاطم است، اما جالب است بدانید که پس از این همه هیاهو و خبر و کشف و اختراع و هر چند دستساختههای ما و سفینههای بیسرنشین میلیونها کیلومتر را در منظومه شمسی یکهتازی کردهاند، اما خود انسان فقط توانسته حدود 400 هزار کیلومتر از خانه امن خود یعنی زمین دور شود. با این حساب عضو یک گروه پژوهشی و مهندسی فضایی بودن که در یکی از بزرگترین طرحهای علمی این سیاره دخیل است، آنقدر هیجانانگیز و ماجراجویانه به نظر میرسد که پرسشهای فراوانی را در اذهان مردم بهوجود میآورد. این بود که سراغ دارا صباحی، مهندس ارشد سیستم یکپارچه مریخنورد کنجکاوی رفتیم تا ببینیم کار کردن در کنار رباتهایی که قرار است به جای انسان به سرزمینهایی در سیارهای ناشناخته بروند، چه حسی دارد؟
همه ما در کودکی آرزوها و رویاهایی داریم که مسیر زندگی بزرگسالیمان را مشخص و هموار میکنند. شما در کودکی خود چه رویاهایی داشتید و چگونه از آنها بهره بردید تا امروز یک پژوهشگر و مهندس فضایی شوید؟
من از کودکی به تخیل علاقهمند بودم و به تمام کتابهای علمی ـ تخیلی گرایش داشتم. هنوز وقتی کودک بودم روزی با مادرم در خیابان راه میرفتم که چشمم به تصویری نقاشی شده از چند فضانورد روی جلد مجله کیهان بچهها افتاد. آن اتفاق ساده و آن تصویر خیالی چنان با روح من بازی کرد و چنان مرغ خیال قلب من را پرواز داد که همه وجودم از آن لحظه شد داستانهای علمی ـ تخیلی و سفرهای فضایی. در ضمن نباید فراموش کنیم که من در دهه 60 میلادی بزرگ شدم؛ دههای که پر بود از رقابتها، شکستها و پیروزیهای فضایی متعدد، داستانهای هیجانانگیز فضانوردانی که از مدار زمین یا حتی ماه باز میگشتند و خلاصه همه این ماجراها من را در مسیر مهندس فضایی شدن به جلو هل داد.
این جوان علاقهمند به داستانهای علمی ـ تخیلی چگونه سر از ناسا درآورد؟
راستش را بخواهید این موقعیت بخصوصی است و من نمیتوانم الگوی خوبی برای جوانان ایرانی باشم. من دانشجوی زرنگی نبودم و نمرات پایینی میگرفتم. بیشتر مواقع من را از دانشگاه بیرون میکردند. استخدام من در ناسا خیلی اتفاقی بود. افرادی که الان در ناسا هستند بخوبی درس خواندهاند و با نمرات بالا در ناسا استخدام شدند. راهی که آنها طی کردند صحیحتر است و بنابراین همانطور که گفتم من نمیتوانم الگوی خوبی باشم و این فقط داستان من است (با خنده). در واقع میتوانم بگویم خیلی شانسی در ناسا استخدام شدم؛ جوری که شاید دیگر تکرار نشود. من مقالهای نوشته بودم و روزی که قرار بود ارائه بدهم، فراموش کردم به محل کنفرانس بروم. آنجا اسم من را بارها صدا کردند و این باعث شد یکی از کسانی که قرار بود درباره این مقاله نظر بدهد نام من را چند بار بشنود. مدتها بعد بیکار شدم و دنبال کار میگشتم. خیلی اتفاقی با این فرد تماس گرفتم و ایشان من را شناخت و اینگونه شد که 25 سال پیش در ناسا و در آزمایشگاه پیشرانههای جت ناسا (JPL) استخدام شدم.
طرح اولم یک رادار بود. لازم است این توضیح را بدهم که JPL به غیر از سفینههای فضایی که به سیارات دیگر میفرستد، یک بخش رادار بزرگ هم دارد که شاید بتوان گفت یکی از بخشهای مهم ناساست و کارش ساختن رادارهای علمی است. بسیاری از طرحهای رادار در مدار زمین برای هواشناسی، زمینشناسی و آبشناسی استفاده میشود. همانطور که گفتم، اولین طرحم یک رادار خیلی بزرگ بود که روی شاتلها تعبیه شده بود. این را هم اضافه کنم که اکنون علاوه بر اینکه با پروژههای مختلف همکاری دارم، باز هم روی یک رادار کار میکنم. این رادار از نظر آبشناسی بسیار حائز اهمیت است. هدف این طرح این است که تمام آب سیاره زمین را در مدت سه سال و در تمام فصول سال اندازه بگیرد. نتایج این طرح به ما کمک میکند تا بفهمیم الگوی تغییرات آب زمین به چه شکلی است و همچنین به ما کمک میکند تا مدلهای خشکسالی را پیشبینی کنیم.
ناسا مراکز زیادی دارد که هرکدام عهدهدار کارهای مختلفی هستند. مرکز JPL که شما در آن شاغل هستید چه کارهایی انجام میدهد و چه اهدافی را دنبال میکند؟
ناسا بخشهای مهم و مجزایی دارد که هرکدام ماموریت متفاوتی دارند. بخش اصلی، مرکز ریاست ناساست که در واشنگتن قرار دارد و رئیس ناسا در آنجاست. کار اصلی JPL ارسال سفینه (سفینههای بدون سرنشین مثل ربات، مدار گرد و...) به نقاط مختلف منظومه شمسی و حتی خارج از منظومه شمسی است. رقیب اصلی JPL، مرکز پروازهای فضایی گادرد نام دارد که وظیفهاش ساخت سفینه برای شناخت زمین، خورشید و جاهای دیگر کیهان است. JPL به خاطر ماموریت وویجرها که برای شناخت سیارات منظومه شمسی فرستاده بود معروف شد و فقط در قسمت ماموریتهای رباتیک کار میکند.
ناسا طرحهای آینده را چطور اولویتبندی میکند؟ در واقع میخواهم در مورد روال انتخاب طرحها در ناسا و درباره فرآیند شکلگیری یک طرح و تبدیل شدن یک ایده به هدف و اجرا شدن آن به ما توضیح بدهید. چه کسی تصمیم میگیرد که مثلا ناسا سال 2020 چه برنامههایی را باید اجرا کند و اولویتها به چه شکلی مشخص میشوند؟ یعنی چطور انتخاب میشود که ناسا باید بر فرض اولویتش این باشد که به ماه ربات بفرستد یا به مریخ برود و از آنجا سنگ و خاک بیاورد تا در آزمایشگاههای زمینی بررسی شوند. آیا بر فرض چارلز بولدن، رئیس فعلی ناسا این انتخاب را انجام میدهد؟
پرسشتان ساده است، اما پاسخش پیچیده است. اولا بولدن انتخاب نمیکند. هر ده سال یک بار ناسا حدود هزار نفر از دانشمندانی را که در بخشهای مختلف کار میکنند، جمع میکند و اینها بعد از حدود دو سال یک گزارش ده ساله ارائه میکنند. این گزارش به ناسا میگوید که ده سال آینده ناسا چه کارهایی را باید انجام دهد. البته این گزارش قانونا ناسا را ملزم به اجرا نمیکند، اما الگویی ارائه میدهد به محققانی که میخواهند پروژههایی را به ناسا ارائه بدهند و این الگو به آنها نشان میدهد که بهتر است بر چه اساسی کار کنند.
دو نوع طرح داریم؛ طرحهایی که اجرایی شده و به بخشهای مختلف داده میشود. اما طرحهایی هم است که باید وارد رقابت شود. بودجه طرحها متفاوت است و از بخشهای مختلف دریافت میشود. همه این بودجهها را کنگره آمریکا تصویب میکند. دانشمندان میگویند باید به تایتان برویم یا اروپا قمر مشتری یا مریخ. بودجهها در شرایطی هستند که به هرکدام از این طرحها بودجه اختصاصی تعلق نمیگیرد؛ بنابراین انتخاب سخت میشود. اینکه کدام گروه از دانشمندان بتوانند نظر خودشان را به ناسا بقبولانند و اینکه کدام طرح ارزانتر باشد و بتواند در رقابت با دیگر طرحها برنده شود، این تعیینکننده است.
ایدهها در بخشهای مختلف ناسا ایجاد میشود، اما بهوجود آمدن ایده به معنای انتخاب نیست. مثلا JPL بودجهای اختصاص میدهد تا ایدههایش را بتواند دقیقا توضیح دهد. اینکه چقدر پول لازم دارد، چقدر کار و زمان احتیاج دارد و چه سودهای علمی در پی دارد. وقتی به جایی برسد که نشان دهد چقدر این طرح ارزشمند است، میتواند درخواست بودجه دهد و اینجاست که از هر ده طرح یکی میتواند برنده شود. مثلا من روی طرحهای بسیاری کار کردم که به هیچ جایی نرسیدند.
اما در نهایت ساده بودن کار برای ناسا مهمتر است. مریخ برای ناسا مهم است چون ساده است و هزینه کمی برای رسیدن به مریخ نیاز است. برخلاف اروپا قمر مشتری که دسترسی به آن سخت است و تکنولوژی مناسبی هم برای این کار نداریم.
شما تقریبا در همه ماموریتهایی که به نشاندن یک مریخنورد بر سطح این سیاره منجر شد، نقش داشتید. از «رهیاب »تا «کنجکاوی» چه راهی طی شد و چه تغییراتی در نحوه فرود یا ابزارهای این مریخنوردها ایجاد شد؟
وزنی که روی سطح مریخ میگذاشتیم مهمترین مساله بود. بنابراین سفینهای باید میساختیم که بتواند دستگاه سنگینی را با خود حمل کند، به مریخ ببرد، نیرو و حرارت آن را تامین کند و بتواند به سلامت بر سطح مریخ فرود بیاید. این سفینه معمولا چهار تا پنج برابر وزن ابزارهای علمی باید باشد. در رهیاب وزنی که بر سطح مریخ فرود میآمد 265 کیلوگرم، روح و فرصت 550 کیلوگرم و کنجکاوی که 960 کیلوگرم بود. رشد اصلی ما این بود که توانستیم کاری بکنیم تا بتوانیم وزنی که روی مریخ میگذاریم بیشتر شود و بنابراین توانستیم دستگاههای بیشتری روی مریخنورد تعبیه کنیم. تکنولوژی لازم وقتی که وزن قرار است افزایش یابد سریع تغییر میکند. یک دلیل که باعث شد کنجکاوی طراحی شود این بود که ما دیدیم با وزن کمتر از 500 کیلوگرم کار مهمی نمیتوان انجام داد. چون دستگاههای مهندسی 90 درصد وزن را به خود اختصاص میدهند وبرای ابزارهای علمی چیزی باقی نمیماند. بنابراین حدود ده سال پیش تصمیم گرفتیم سفینههای آینده طوری طراحی شوند که لااقل یک تن وزن داشته باشند تا بتوانیم دستگاههای علمی بیشتری تعبیه کنیم که بتوانند کارهای مفیدتری انجام دهند. وقتی به این مرحله رسیدیم طراحیها جا افتاد و توانستیم تصمیم بگیریم که با چه سیستمی باید فرود بیاییم و چطور برسطح مریخ حرکت یا کار کنیم؛ اما در مورد فرود، رهیاب، روح و فرصت با کمک کیسههای هوا فرود آمدند. فنیکس با استفاده از چتر نجات و موتورهای ترمز فرود آمد. کنجکاوی توسط وسیلهای به نام جرثقیل آسمانی ـ که نوعی موشک بود ـ و با آویزان شدن از کابل به آرامی بر سطح مریخ فرود آمد و هنگامی که چرخهایش سطح سیاره را لمس کرد، از آن جدا شد.
ادعا میشود کنجکاوی پیچیدهترین کاوشگری است که تا به حال به مریخ فرستاده شده و به ابزار علمی متعدد و متنوعی مجهز است. چه تجهیزاتی در این مریخنورد تعبیه شده و چه اهدافی را دنبال میکند؟
تفاوت مهمی که کنجکاوی با مریخنوردهای قبلی دارد، این است که میتواند تجزیه و تحلیل شیمیایی انجام دهد. یعنی میتواند موادآلی را آزمایش و تشخیص دهد. این دستگاهها از این نظر قویترین ابزارهای ساخت مرکزگادرد ناسا هستند و کنجکاوی با کمک این ابزارها میتواند خاک یا سنگ مریخ را به حرارتی برساند که به گاز تبدیل شوند. این گازها از لولههایی در آزمایشگاه کوچک درون این مریخنورد عبور میکنند و عناصر موجود تشخیص داده میشوند. یافتن آب و سپس حیات همیشه هدف اول بوده است. این به ما نشان میدهد آیا در مریخ حیات وجود داشته یانه. در کنار اینها هواشناسی و زمینشناسی مریخ هم بررسی میشود. کنجکاوی اولین مریخ نوردی است که میتواند به این پرسش ما پاسخ دهد. فینکس هم توانایی این که وجود آب را تشخیص دهد، داشت. اما کاوشگرهای قبل از فنیکس توان تشخیص مولکول آب را نداشتند. چون ابزارش را نداشتند. فنیکس توانست به ما نشان دهد که در مریخ یخ آب وجود دارد. کنجکاوی میتواند آب و مواد آلی را تشخیص دهد. امید آینده ما این است که بفهمیم آیا درمریخ حیات وجود داشته است، آیا زمینه برای شکلگیری حیات فراهم بوده یا نه.
در حالت کلی، هدف اصلی که همه این طرحها دنبال میکردند این بود که بفهمیم در مریخ آب وجود دارد یا نه. اما هرکدام به روش خاصی این ماموریت را انجام میدادند. مثلا در روح و فرصت ماموریت این بود که به دو محیط مختلف برویم که احتمال زیادی بود آب ساکن یا روان در آنجا بوده و درواقع به دنبال نشانههایی از آب بودیم. کار فنیکس این بود که به قطب شمال مریخ برود و مستقیما یخ را اندازه بگیرد ولازم است بگویم فنیکس با قطعیت کامل به این نتیجه رسیده است که در مریخ آب وجود دارد. ماموریت کنجکاوی این بود، به جایی برود که مطمئن هستیم زمانی زیر آب بوده و به دنبال یافتن نشانههایی از حیات است.
چرا دهانه برخوردی گیل به عنوان محلی برای کاوش انتخاب شد؟
کنجکاوی در دهانه گیل و در نزدیکی کوه شارپ فرود آمد. دهانه گیل دراثر برخورد شهابسنگ به وجود آمده است. دهانهای عمیق و قدیمی است؛ اما به گفته محققان ناسا، این دهانه بتدریج با مواد رسوبی پر شده و توفانهای سهمگین مریخ در طول زمان باعث شکلگیری کوه شارپ در وسط دهانه گیل شده است؛ این کوه حدود پنج کیلومتر ارتفاع دارد. کنجکاوی با بررسی لایههای این کوه میتواند به گذشته باستانی مریخ پی ببرد.
و به نظر شما حساسترین بخش ماموریت کنجکاوی چه بود؟
برای سفینهای که روی سیارهای دیگر فرود میآید، حساسترین بخش زمان فرود است. درمورد کنجکاوی، از زمانی که وارد اتمسفر مریخ میشدیم تا زمانی که چرخها سطح مریخ را لمس کنند، حدود هشت دقیقه طول میکشید. در طول این مدت قسمتهای مختلف سفینه تغییر میکند. بخشهایی از سفینه جدا میشود. دستگاههایی که تا بهحال استفاده نشده باید درمدت زمان کوتاهی روشن شده وکارخود را انجام دهند. همه چیز باید سر وقت و بهسرعت انجام بگیرد. ما روی هیچکدام از این مراحل کنترلی نداشتیم. روی زمین هم امکان امتحان کامل دستگاهها را نداشتیم. ما مجبور بودیم قطعه قطعه ابزارها را امتحان کرده و به هم متصل کنیم. در مدت هشت دقیقه فرود، اگر اتفاقی برای سفینه میافتاد ما هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم. چون 15 دقیقه طول میکشد تا دستورات ما از زمین به کنجکاوی برسد و 15 دقیقه هم طول میکشد تا ما پاسخ دریافت کنیم و این میشود 30 دقیقه. بنابراین عملا ما هیچ کاری برای نجات سفینه نمیتوانستیم انجام بدهیم و از این رو بود که زمان فرود کنجکاوی بر سطح مریخ به هشت دقیقه وحشت معروف شد.
نقش شما در ماموریت کنجکاوی چه بود؟
من سرمهندس سیستم طرح بودم. بگذارید ساده توضیح دهم. یک سفینه فضایی بخشهای مختلفی دارد که باید طراحی یا اختراع شوند. ساخت یک سفینه حدود چهار سال زمان میبرد. تمام دستگاههای سفینه باید با هدف تعیین شده برای طرح هماهنگ باشد. مهندسی سیستم پروژه تعیین میکند که یک ماموریت چه نیازهایی را دارد، کل ماموریت را طراحی میکند اهداف و نیازمندیهای آن را بررسی میکند. همچنین در این طرح تمام بخشهای مختلف به من گزارش کار میدادند یعنی از روز اولی که طراحی آغاز میشود تا روزی که قطعات سفینه توسط بخشهای مختلف مهندسی ساخته و به هم وصل میشوند و سفینه کامل میشود. این همان مسئول بخش مهندسی یکپارچه سیستم است.
بخش خصوصی با همکاری چند شرکت و چند دانشمند و احتمالا بودجه مردمی قصد دارد در قالب طرحی موسوم به Mars One انسان به مریخ بفرستند. باتوجه به دانستههایمان درباره مریخ و با توجه به امکاناتمان، آیا بشر میتواند این کار را انجام دهد؟ هرچند که طبق ادعای طرح Mars one احتمالا این سفر بیبازگشت خواهدبود.
تا وقتی که مواد اولیه حیات مثل آب، اکسیژن و کربن در جایی وجود داشته باشد جا برای بشر هم هست. ممکن است تکنولوژی ما آنقدر پیشرفته نباشد که بتوانیم مریخ را مسکونی کنیم. اما اگر مواد اولیه حیات راهم نداشته باشیم کارمان سختتر میشود.
به نظر من دلیلی ندارد این سفر بیبازگشت باشد. تنها دلیلی که میتواند این سفر را بدون بازگشت کند نبود بودجه کافی است. بشر یا هیچ ملتی حاضر نیست هزینه کند و تعدادی انسان را به سیارهای بفرستد که آنجا بمیرند و بعد توضیح بدهد که چرا این کار را انجام داده است. هر سفینهای که به مریخ فرستاده شود حتما بازگشت خواهد داشت. مشکل اساسی بودجه است. تکنولوژی را میتوان ایجاد کرد، اما هزینه بسیار زیادی میطلبد به طوری که حتی آمریکا هم نمیتواند برای این هدف یکجا سرمایهگذاری کند. بنابراین پله پله و بتدریج تکنولوژی این کار را ایجاد میکند و باز هم تاکید میکنم چیزی که جلوی کار را گرفته بودجه است.
پس طبق ادعای مسئولان طرح Mars One، بشر در ده سال آینده پا بر مریخ خواهد گذاشت؟
به نظر من نه! البته میتوان دستگاهها و سفینهها را ساخت. اما باز هم میگویم بودجهای که برای این کار در نظر گرفته شده بسیار کم است. مثلا بودجهای که آمریکا صرف طرح آپولو کرد بسیار سرسامآور بود و فکر نمیکنم هیچ موسسه یا دولتی چنین پول زیادی داشته باشد که بتواند تا ده سال آینده انسان به مریخ ببرد.
حالا که درباره طرح آپولو صحبت کردید، به عنوان یک مهندس ارشد ناسا و کسی که احتمالا خیلی چیزها شنیده بیایید و پرده از راز مهمی بردارید و به خوانندگان ما بگویید چرا ناسا بعد از آپولو دیگربه ماه نرفت و آیا اصلا رفت؟
من پاسخ دقیقی برای این پرسش که چرا دوباره نرفت ندارم، چون آن زمان من هم جوان بودم و هنوز وارد برنامههای فضایی ناسا نشده بودم. اما آنچه که میدانم این است که اولا بتدریج بودجه کاهش یافت. دوما کشفیاتی که در ماه صورت گرفت آنچنان باارزش نبود که ناسا ترغیب به ادامه برنامه آپولو شود. از طرفی با کاهش بودجه بتدریج فناوریهای توسعه داده شده قدیمی شده و چیز جدیدی جایگزین آنها نشد. هر سفینهای که ما میسازیم اگر بر فرض ده یا 20 سال از آخرین باری که آن را ساختهایم گذشته باشد دیگر تکنولوژی آن را از دست میدهیم، چون تمام کارخانههایی که قسمتهای مختلف آن را میساختند دیگر تعطیل شده یا تغییر کاربری دادهاند و حتی اشخاصی که روی آن کار میکردند، احتمالا دیگر بین ما نیستند. به خاطر همین تکنولوژی بتدریج از بین رفت و به همین دلیل رفتن دوباره بشر به ماه سختتر از چهل سال پیش است.
ماموریتهای بسیاری توسط سازمانهای فضایی مهم دنیا بویژه ناسا به سوی مریخ انجام شده است. سال گذشته هفته جهانی فضا «کاوش مریخ، شناخت زمین» نام گرفت. چرا مریخ از اهمیت زیادی برخوردار است؟
در این مورد من فقط میتوانم عقیده خودم را بگویم. شما اگر در جزیرهای زندگی میکردید و جزیرهای دیگر در نزدیکی شما بود، برایتان جالب نبود بدانید آیا در آن جزیره هم انسانی هست یانه؟ بشر اصولا کنجکاو است بداند که آیا انسان یا موجود دیگری در گیتی وجود دارد که بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. اما دلایل علمی این کار میتواند این باشد که ما با کنکاش درمریخ به دنبال این هستیم بدانیم چه اتفاقی برای سیارهای که میتواند آینده زمین را به ما نشان بدهد افتاده است. بنابراین ما باشناخت گذشته مریخ میتوانیم آینده سیاره خودمان را پیشبینی کنیم. از سوی دیگر، مریخ یکی از سیارات منظومه شمسی است. ولی فرق بزرگی که مریخ با سیارات دیگر دارد این است که از زمین و به کمک ابزارهایی مثل تلسکوپ خیلی راحت میتوان سطح آن را دید. درحالی که سیارهای مثل زهره از ابر پوشیده شده و امکان رصد سطح آن را نداریم. از طرفی ما راحتتر میتوانیم به مریخ برسیم و برسطح آن فرود بیاییم. درحالی که در مورد زهره این کار بسیار سخت است. حتی میشود گفت رفتن به مریخ آسانتر از فرود آمدن بر سطح ماه است. چون مریخ اتمسفری قویتری از ماه دارد.
همچنین، دلیل دیگر این موضوع میتواند تاریخی باشد. بشر همیشه به مریخ نگاه میکرد و شیفته رنگ سرخ و مرموز این سیاره بود و داستانهای حماسی زیادی برای این سیاره خلق کرده است. این دلایل و اینکه دستیابی به مریخ آسانتر است باعث میشود رسیدن به مریخ برای ما مهم شود.
آیا برنامههای سازمان فضایی ایران را دنبال میکنید؟ نظرتان درباره آینده فضایی ایران چیست؟ اکنون گفته شده مهمترین برنامه ایران اعزام انسان به مدار زمین است. آیا لازم است ایران برای این کار هزینه کند؟ یا بهتر است اهدافی همچون ساخت رباتهایی برای ارسال به نقاط مختلف منظومه شمسی یا ساخت ماهوارههایی برای قرار دادن در مدار زمین را دنبال کند؟
من اطلاعات چندانی درباره برنامههای سازمان فضایی ایران ندارم، اما این را میتوانم به شما بگویم که کارهای رباتیک و ساخت ماهواره از جمله برنامههایی است که با بودجه کم، کار زیادی میتوان انجام داد و اشتغالزایی کرد. وقتی هدف فرستادن انسان به فضا باشد، با بودجه زیاد کار کمی انجام دادیم. بنابراین برای من این فرمول ساده است، با بودجه کم، انجام کار و خروجی بیشتر، ارزش بیشتری دارد. هر کشوری با توجه به امکانات مالی و نیروی انسانی خود باید بیاید بین نیازها و آرزوهای فضایی خود بالانس و تعادل ایجاد کند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.