شیوع تنبلی و کاهلی با پول بادآورده نفت سوغات انگلیس برای ایرانیها بود
خبرگزاری تسنیم: قدیری ابیانه گفت: انگلیسیها برای گرفتن امتیاز نفت ایران با این عبارت که نفت بدبو است، بهثمن بخس نفت ما را میخریدند، بهتدریج ایرانیها به پول نفت عادت کرده وابسته شدند و انگلیسیها اینگونه فرهنگ کاهلی را در ایران رواج دادند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محمدحسن قدیری ابیانه، دارای دکترای علوم استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، معمار و عضو نظام مهندسی، سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا، کارشناس عالی وزارت امور خارجه از جمله شخصیتهایی است که دیدگاههای خاصی درباره اقتصاد ایران دارد، وی اگرچه تحصیلات خود را در علوم استراتژیک به پایان رسانده و تجربههای اجرایی متعددی در وزارت امور خارجه داشته، ولی سالهای متوالی در زمینه اقتصاد ایران و وابستگی آن به درآمدهای نفتی و راههای برونرفت از این وابستگی، مطالعه و تحقیق کرده است.
اصلاحات ساختاری در اقتصاد و همچنین نگاه ویژه به فرهنگ مردم ایران از جمله موضوعهایی است که وی همیشه بر آن تأکید داشته است. مطالعات مفصل وی در زمینه مصرفگرایی ملت ایران، نگاه و رویکرد ویژهای را برایش به ارمغان داشته است که بخشی از آن را در گفتوگوی پیشِرو با خبرنگار اقتصادی تسنیم میخوانید:
هدف از ملی شدن صنعت نفت چه بود؟ اساساً این رویداد چه مفهومی دارد و چه هدفی را دنبال میکرده است، خودکفایی و عدم وابستگی صنعت نفت است؟ اصلاً آیا در دنیا امروز ملی شدن معنی دارد؟ چرا برخی معتقدند که ملی شدن زود اتفاق افتاد؟
درباره ملی شدن صنعت نفت باید به این موضوع توجه کنیم که ملی شدن به دو معنی به کار برده میشود؛ در معنی نخست ملی شدن صنعت نفت، این موضوع به ذهن میرسد که غیردولتی شدن مد نظر بوده است، یعنی صنعت نفت کشور در فرآیندی خصوصی شود. ولی در معنی دوم ملی شدن، این موضوع به ذهن متبادر میشود که صنعت نفت متعلق به آحاد ملت ایران باشد.
در این زمینه باید تأکید کنم که هم اکنون نیز نفت و همه منابع خدادادی دیگر در این سرزمین، اگرچه در اختیار دولت است، ولی دولت بهعنوان کارگزار و نماینده مردم مدیریت توسعه و بهرهبرداری از این منابع را دنبال میکند، از این دیدگاه میتوان پذیرفت که نفت ملی و متعلق به مردم است و دولت بهعنوان نماینده اقشار مختلف مردم درآمدهای حاصل از فروش آن را بهصورتهای مختلف هزینه میکند.
حال موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که آیا دولتها بهعنوان نماینده مردم چه در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، درآمدهای نفتی را بهخوبی و آنچنان که باید و شایسته است در راستای منافع ملت هزینه کردهاند یا خیر؟
در رابطه با سیاستها و روشهای هزینه درآمدهای نفتی در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی که مقالهها و سخنرانیهای بسیاری موجود است و بسیاری به این موضوع باور دارند که این حکومت منابع مالی حاصل از نفت را در مسیر منافع ملی ایران هزینه نکرد.
اما در دوران شکلگیری جمهوری اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت کاملاً فرق میکند. در این دوران، ملی شدن نفت بهمعنای خاص کلمه را شاهد هستیم؛ به این مفهوم که دولتها منابع حاصل از فروش نفت خام را در چارچوب منافع و مصالح ملی هزینه کردند، ولی این موضوع نیز بهصورت بینقص نبوده و انتقادهایی به شیوه عملکرد و تصمیمگیریها در این چارچوب قابل تبیین است.
این انتقادها چیست و بیشتر معطوف به کدام قسمت از عملکردها و تصمیم گیریها میشود؟
بهنظر من مشکل و معضلات امروز جامعه بیشتر معطوف به مسائل فرهنگی است و بهطور خاص به نوع نگاه مردم و دولتمردان به صنعت نفت برمیگردد. برای بیان بهتر موضوع اجازه دهید بحث را اینطور بگویم؛ در طول تمامی این سالها چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعریف ملی شدن صنعت نفت در ایران برای تک تک مردم بهگونهای تبیین شده است که مردم از همه دولتها پول نفت و یا سهم خود از پول نفت را مطالبه میکنند.
به این معنی که تمامی ایرانیان از فقیر و غنی معتقدند چون نفت ایران ملی است پس باید دولت ماهانه و یا سالانه این پول را میان 70 میلیون جمعیت بهتساوی تقسیم کند. حال وقتی از مردم بپرسیم که بهنظر شما سهم هر ایرانی از درآمدهای نفتی چقدر است، بهطور میانگین رقمی در حدود یک تا یک میلیارد تومان را برای هر ماه بیان میکنند.
توجه کنید این ذهنیت مردم ایران از صنعت نفت و درآمدهای نفتی است که بر اساس تحقیق علمی در دورهای خاص برای من به دست آمده است.
حال اگر بهصورت واقعی درآمدهای نفتی کشور را در اوج تولید و فروش در نظر بگیریم عمق فاجعه بیشتر نمایان میشود.
برای نمونه در سال 1391 بودجه کشور رقمی در حدود 61 هزار میلیارد تومان برای درآمدهای نفتی در نظر گرفته شده بود که رقمی بسیار بزرگ و برای اولین بار در طول تاریخ کشور بود. حال اگر این رقم را بر جمعیت ایران یعنی 77 میلیون نفر و برای 12 ماه سال تقسیم کنید سهم هر ایرانی 67 هزار تومان خواهد شد.
حال این رقم را با رقمی که بسیاری از مردم در ذهن خود تصور میکنند مقایسه کنید بهنظر بنده مشکل اساسی امروز کشور در همین نکته است، یعنی توقعی که در ذهن بسیاری از مردم از نفت به وجود آمده و متأسفانه در طول این 30 سال از سوی بسیاری از مسئولان و مدیران نیز تشویق و تقویت شده است.
به نظر میرسد وابستگی اقتصاد به نفت بیشتر عوامل غیراقتصادی دارد و بیشتر به ساختار قدرت در دولتها وابسته است. دولتها چون غیر از نفت ابزار دیگری برای جلب رأی مردم ندارند، از این رانت استفاده میکنند، نظر شما چیست؟
بله، دقیقاً. بیایید بدون تعارف صحبت کنیم، ملت ایران ملت تنبلی است و متأسفانه به این تنبلی و کاهلی عادت کرده است، موضوع برای امروز نیست.
تنبلی ملی در ایران سابقه تاریخی دارد. البته این ویژگی در دورهای از سوی کشورهای استعماری بهویژه انگلیس در ایران تشویق شد. در ابتدا که نفت در ایران کشف شد، انگلیسیها برای گرفتن امتیاز آن تنها با این عبارات "نفت مادهای بدبو است" و "استفاده از آن سخت و دشوار است" بهراحتی و بهثمن بخس نفت ایران را خریداری کردند و بهازای آن به دولت ایران مبالغی پول بهصورت سالانه میپرداختند.
بهتدریج ایرانیها به پول نفت و فروش آن عادت کرده وابسته شدند. در این میان بهموازات این روند تاریخی انگلیسیها و کشورهای استعمارگر بهدنبال تقویت فرهنگ کاهلی و تنبلی میان مردم ایران بودند تا فرهنگ کار بهصورت کلی از ایران رخت بربندد.
بهتدریج با کمرنگ شدن فرهنگ کار، فرهنگ مصرف گرایی در کشور شکل گرفت و مردم در مسیر مصرف کالاهای ساخته شده غرب ترغیب شدند. نتیجه این روند اینگونه شد که ایرانیها از یک طرف نفت میفروختند و از طرف دیگر پول نفت را به کشورهای غربی بازمیگرداندند تا کالاهای تولیدی آنها را خریداری کنند. این وضعیت متأسفانه تا به امروز نیز وجود دارد.
این روند اگرچه در 30 سال گذشته کاهش یافت، ولی هنوز هم کلّیت آن باقی است و درآمدهای نفتی ما در طول این سالها صرف خرید و واردات کالاهای لوکس خارجی شده است، هم اکنون خیایانهای تهران و شهرهای بزرگ ایران جولانگاه خودروهای گرانقیمت خارجی است، خودروهایی که با پول نفت وارد کشور شدند.
و در این میان رسانههای ما نیز نهتنها فرهنگ مصرف گرایی را تبلیغ میکنند که کنار آن دائماً مطالبهگری مردم را دامن میزنند، مطالبهگریای که دولت تنها و تنها پاسخگوی آن است چون درآمد نفت در اختیار دولت است. دولتها نیز همانطور که شما بیان کردید برای ماندن در کرسی قدرت و جلب نظر و رأی مردم مجبورند بهنوعی به این مطالبات پاسخ دهند و اینگونه است که امروز کشور در دور تسلسل بیهوده و بسیار ویرانگری درگیر شده است.
* کشوری که در 15 روز 1.5 میلیارد لیتر بنزین میسوزاند، توسعه پیدا نمیکند
چرا 60 سال پس از ملی شدن نفت، نفت از اقتصاد جدا نشده است؟ درآمد جایگزین برای جدا کردن اقتصاد از وابستگی به درآمدهای نفتی چیست؟
این که چرا بعد از 60 سال پس از ملی شدن صنعت نفت اقتصاد ایران هنوز هم وابسته به درآمدهای فروش آن است تنها بهدلیل ضعفهای فرهنگی است. متأسفانه ملت ایران در طول این سالها عادت کرده است که کار نکند و کار نکردن در ایران موضوعی کاملاً طبیعی است، در تمامی کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای در حال توسعه مانند مالزی، اندونزی و ترکیه این مردم هستند که با کار خود و پرداخت مالیات هزینههای دولت را پرداخت میکنند ولی در ایران دولت هزینههای زندگی مردم را میدهد.
این موضوع دلایل مختلف دارد، برای نمونه به این موضوع توجه کنید، در قانون اساسی جمهوری اسلامی بیان شده است که تحصیل برای همه افراد جامعه رایگان است، حال معنی رایگان بودن آیا به این معنی است که معلمان و کارمندان آموزش و پرورش نیز بهصورت رایگان باید کار کنند.
بنابراین در کشورهای دیگر منابع تأمین حقوق معلمان از مالیات مردم تأمین میشود، ولی در ایران این هزینهها را پول نفت تأمین میکند.
شاید هیچ موضوعی بهاندازه موضوع میزان ساعت کاری در ایران در قیاس با کشورهای دیگر وضعیت ایران را بهخوبی به تصویر نکشد. میزان ساعت کار مفید در ژاپن هشت و در کره جنوبی 9.5 ساعت در روز است، این زمان در ایران بهسختی به 22 دقیقه در روز میرسد.
حال با حسابی سرانگشتی میتوان دریافت که یک فرد ژاپنی در عرض یک سال بهاندازه 24 سال یک فرد ایرانی و یک فرد کرهای بهاندازه 26 سال یک ایرانی کار میکند.
کارمند ایرانی بر اساس کار 22 دقیقهای در هر 24 ساعت در کل 30 سال خدمتش کمتر از یک سال و نیم کار مفید برای کشورش انجام میدهد. حال باید پرسید آیا با چنین وضعیتی میتوان از درآمدهای هنگفت نفتی چشم پوشید.
در این چارچوب باید گفت هیچ درآمد جایگزینی برای درآمدهای نفتی در حال حاضر وجود ندارد، زیرا ایرانیان بهدلایل مختلف بهویژه فرهنگی، دچار تنبلی و کاهلی هستند و این وضعیت نمیتواند بهراحتی جایگزینی برای درآمدهای نفتی ایجاد کند.
برای یک بار بهصورت دقیق به میانگین ساعت کاری ایرانیان و حجم تعطیلیهای رسمی تقویم نگاهی بیندازیم. اینکه میگویید درآمدی جایگزین برای درآمدهای نفتی چیست، سؤال خوبی است و پاسخ بنده این است که هیچ.
در تمامی دنیا روال معمول اینگونه است که مردم در طول سال با جدیت کار میکنند و درآمد کسب میکنند و مالیات خود را به دولت میپردازند و دولت از طریق این مالیاتها کشور را اداره میکند ولی در ایران مردم کار نمیکنند در نتیجه مالیات هم نمیدهند و در نهایت در آخر نیز از دولت سهم خود را از درآمدهای نفتی مطالبه میکنند.
چرا تحریمها بر نفت متمرکز شده است؟
پاسخ به این سؤال بسیار ساده ولی دردناک است، زیرا نقطه ضعف ایران و پاشنه آشیل امروز ما نفت و درآمدهای نفتی است. بهنظر شما ملتی که تنها در 15 روز ایام تعطیلات سال نو 1.5 میلیارد لیتر بنزین را در باک خودروهایش میسوزاند آیا در رابطه با تحریم این کالا، ضعیف و غیر قابل دفاع نیست؟!
میزان یارانهای که دولت برای این 1.5 میلیارد لیتر بنزین پرداخت کرده است در حدود 3750 میلیارد تومان است و حال زمانی این میزان معنی پیدا میکند که به یاد بیاوریم آزادراه تهران شمال که نزدیک به یک ربع قرن از آغاز ساخت آن میگذرد تنها به سه هزار میلیارد تومان برای تکمیل نیاز دارد.
بگذارید یک بار دیگر با اعداد و ارقام سخن بگوییم. تولید نفت سفید، بنزین و گازوییل برای کشور در حدود سه هزار تومان برای هر لیتر هزینه بههمراه دارد و یا این محصول در حدود 110 دلار برای هر بشکه به کشور هزینه تحمیل میکند که با هزینه حمل و نقل و پالایش آن در حدود 160 دلار برای هر بشکه میرسد حال دولت این محصول را با یارانه در حدود هشت دلار برای هر بشکه نفت سفید و 16 دلار برای هر بشکه گازوییل به مردم عرضه میکند.
این ارزان فروشی منابع انرژی به مردم هزینههای گزافی را به اقتصاد کشور بهصورت روزانه و سالانه تحمیل میکند که میتوان با چند مثال حجم و میزان این هزینهها را نشان داد.
برای نمونه فقط یارانه بنزین کشور روزانه معادل 2 تن طلایی است که هرساله از تمامی منابع کشور استحصال میشود؛ یعنی دولت روزانه یارانهای برابر با میزان استحصال یکساله طلا در کشور را که رقمی در حدود دو تن است پرداخت میکند.
حال در نظر بگیرید که منابع قابل استحصال طلای کشور در حدود 340 تن است که نزدیک به یک قرن و نیم زمان برای استحصال آن لازم است و حال دولت تنها در عرض 6 ماه بهاندازه تمامی این منابع طلا، یارانه بنزین به مردم عرضه میکند. از آن طرف چون در ایران سوخت بهثمن بخس فروخته میشود، قاچاق آن به تمامی کشورهای همسایه انجام میشود که حجم این قاچاق تنها به دو کشور افغانستان و پاکستان روزانه در حدود 10 میلیون لیتر برآورد میشود.
حال اگر به تمامی این مباحث موضوع اسراف در ایران را نیز اضافه کنیم، موضوع بسیار دردناک و هولناک میشود، برای مثال تنها در سال 90 بیش از 30 میلیارد دلار سوخت در کشور مصرف شده است که این 6 برابر مبلغی بوده که مقرر شد آمریکا و کشورهای غربی در 6 قسط منابع مالی بلوکه شده ایران در بانکهایشان را پرداخت کنند.
باید اضافه کنم که 30 میلیارد دلار یعنی ساخت همزمان دو فاز پارس جنوبی بهعلاوه پنج نیروگاه یکهزار مگاواتی، دو انبار نفت 350 میلیون لیتری، سه پالایشگاه 300 هزار بشکهای و یک خط لوله 56اینچی یکهزار کیلومتری برای انتقال گاز، این تنها بخشی از فاجعه پرداخت یارانه در ایران است، حال باید پرسید با چنین حجم مصرف فرآوردههای نفتی، آیا دشمنان ایران از این نقطه ضعف چشمپوشی میکنند.
* امروز اقتصاد مقاومتی را درک نکنیم، فردا اقتصاد ریاضتی را تجربه خواهیم کرد
قراردادهای نفتی همواره محل چالش جناحهای مختلف سیاسی بوده است، نظام قراردادی در صنعت نفت ایران چگونه از ملی شدن صنعت نفت اثر گرفته است؟
در زمینه قراردادهای نفتی باید به این نکته توجه کنیم که مسیر خامفروشی نفت و تمامی منابع کشور بهطور کلی تغییر کند، هم اکنون ایران بهعنوان یکی از خامفروشان منابع طبیعی خود در جهان شناخته میشود.
امروز ما نهتنها نفت را که بسیاری از منابع دیگر خود مانند آهن، مس و محصولات پتروشیمی را بهصورت خام به کشورهای دیگر صادر میکنیم، بنابراین تمامی قراردادهای نفتی اگر در راستای خامفروشی این محصول است، باید بهسرعت در آن تجدید نظر شود.
برای پیشرفت در صنعت نفت و بهطور کلی در تمامی صنایع، ما نیاز به سرمایه داریم که این سرمایه باید از پساندازهای مردمی تأمین شود، در تمامی کشورها دولتها سرمایههای کوچک مردم را جمع میکنند و پروژههای بزرگ را با آنها انجام میدهند، ولی در کشور ما دولتها سرمایههای بزرگ ملی را تکه تکه و آن را میان مردم توزیع میکنند!
در طول سالهای گذشته ما بسیاری از سرمایههای خود را هدر دادهایم، بسیاری از این سرمایهها را به بدترین شکل ممکن هزینه کردهایم و این روند آسیبهای سنگینی به ایران تحمیل کرده است.
مقام معظم رهبری در طول سالهای گذشته همواره بر حرکت در راستای رسیدن به اقتصاد بدون نفت، خودکفایی و قطع وابستگی و تقویت نظام حقوقی و قراردادهای نفت و گاز تأکید کردهاند. موضوع ملی شدن صنعت نفت را چگونه به این سه موضوع ارتباط میدهید؟
در این رابطه میتوان بهسادگی صحبت کرد، ببینید مردم ژاپن بهعنوان یکی از ابرقدرتهای اقتصادی جهان روزانه هشت ساعت کار مفید انجام میدهند و یا مردم کره همانطور که در گفتم روزانه 9.5 ساعت کار مفید برای کشور خود انجام میدهند. این ساعات کاری در شرایط معمولی و نرمال است، حال ملت ایران که در وضعیت کنونی قرار دارد، برای رسیدن به جایگاه اصلی خود آیا نباید چند برابر این کشورها کار کنند.
این همان تأکید رهبر معظم انقلاب بر کار و مدیریت جهادی است، باید بپذیریم که در شرایط حساس و خاصی قرار داریم که فعالیت در آن نیز باید خاص و ویژه باشد، نمیتوان با تداوم چنین روش و الگویی به وضعیت مناسب و شایسته رسید.
تنها با کار کردن میتوان عقبماندگیها را جبران کرد، در این صورت است که صنعت نفت و تمامی صنایع ایران از وابستگی رهایی مییابند و درآمدهای نفتی صرف توسعه و پیشرفت میشود، در غیر این صورت همچنان این درآمدهای نفتی، تأمین کننده هزینههای عمومی و جاری دولتها است و روند نگران کننده کنونی نیز تداوم خواهد یافت. شاید باید تأکید کنم که اگر امروز اقتصاد مقاومتی را بهخوبی درک نکنیم، فردا مجبور به درک و تجربه اقتصاد ریاضتی خواهیم بود.
انتهای پیام/*