امضای توافقنامه امنیتی دوجانبه؛ اولویت آمریکا در دوران پس از کرزی
خبرگزاری تسنیم: سر باز زدن کرزی از امضای توافقنامه امنیتی پیشنهادی آمریکا باعث شده است تا دولت اوباما بر تسریع دوران گذار دموکراتیک در افغانستان پافشاری کرده و بیصبرانه منتظر تغییر دولت در این کشور باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا، کارشناس این اندیشکده تأکید میکند که هر چند مسئله افغانستان بیش از این در کانون سیاست خارجی آمریکا قرار ندارد، اما امضای توافق امنیتی مورد نظر آمریکا مسیری است که از طریق آن منافع این کشور در منطقه جنوب و مرکز آسیا تأمین خواهد شد.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که در 5 آوریل برگزار شد، اولین گذار دموکراتیک قدرت را از زمانی که حامد کرزی به ریاست جمهوری دست یافت، در این کشور رقم زد. این انتخابات همچنین رویداد بسیار مهمی برای افغانستان و بازیگران بینالمللی بود که از زمان سقوط طالبان در این کشور فعال بودند. انتخابات برای آمریکا اهمیت خاصی داشت، چرا که واشنگتن بیش از یک دهه نیروی اصلی پیش برنده ائتلاف بینالمللی در این کشور است.
واشنگتن انتخابات افغانستان را از منظر روابط آمریکا ـ افغانستان در دوران پس از کرزی میبیند، اما تغییر در اولویتهای استراتژیک و داخلی، افغانستان را از کانون سیاست خارجی آمریکا، به حاشیه میراند. با این حال، انتخابات و نتیجه آن، آینده توان نیروهای آمریکا و هدف ایشان را در چند سال آتی، رقم خواهد زد. این به نوبه خود بر حضور آتی ناتو و اتحادیه اروپا در این کشور تأثیر گذار است.
پس از کرزی
جدای از نگرانیها در مورد تحقق فرایند گذار صلح آمیز و مشروع، تصمیم در مورد حجم نیروهای باقی مانده آمریکا در این کشور، همچنان بسیار حائز اهمیت است. در انتخاب میان گزینه تمرکز صرف بر فعالیتهای ضد تروریستی و استمرار پشتیبانی از نیروهای امنیت ملی افغان، گزینه دوم این اطمینان را به وجود میآورد که دستاوردهای یک دهه گذشته از دست نرفته و به افغانها کمک میکند تا با دست خود امنیت خود را فراهم آورند ـ در حالی که گزینه اول به منزله محدود کردن اهداف آمریکا در افغانستان خواهد بود.
در هفتهها و ماههای منتهی به انتخابات، کرزای در مورد امضای توافقنامه امنیتی دو جانبه، ابتدا تعلل ورزید و سپس از امضای آن سرباز زد. توافقنامهای که به آمریکا اجازه میداد نزدیک به 10 هزار نفر از نیروهای خود را در این کشور باقی نگاه دارد. بر این اساس، روابط میان رئیس جمهور کرزای و رئیس جمهور اوباما، که در بهترین حالت خود هرگز صفت گرم را به خود نمیگرفت، به شدت رو به تنش گذاشت.
در نتیجه مخالفت کرزی، «گزینه صفر» (یعنی خروج کامل نیروهای آمریکایی با همه خطرات ملازم آن) به محتملترین سناریو برای دولت اوباما و ناتو تبدیل شد. علاهو بر این، سخن پراکنیهای ضد آمریکایی او، روابط متشنج وی با واشنگتن را وخامت بیشتر بخشید. لذا تغییر در صدر هرم قدرت در کابل به مثابه فراهم آمدن فرصتی است که میتواند روابط آمریکا ـ افغانستان را رو به سمت سازندگی حرکت دهد و رئیس جمهور اوباما نیز اعلان کرده است که وی همچنان امیدوار است «با دولت جدیدی که توسط مردم انتخاب میشود، بر اساس احترام متقابل و پاسخگویی متقابل» ارتباط برقرار سازد.
فرایند انتخابات
انتخابات در فضای خشونتی که طالبان به وجود آوردند، برگزار شد. طالبان علاوه بر تحریم کردن انتخابات، حملات موفقیت آمیزی علیه تشکیلات غربی و افراد خارجی، به انجام رساندند. حملات پس از انتخابات نیز ادامه یافت، از جمله حمله به خودرویی که برگههای آرا را جابهجا میکرد و منجر به قتل یکی از اعضای کمیسیون انتخابات مستقل نیز شد. با این حال به رغم همه این معضلات، حضور مردم در انتخابات بسیار قابل توجه بود. نزدیک به 50 درصد از جمعیت رأی دهنده، در پای صندوقهای رأی حاضر شدند. این رقم از حمایت عمومی افغانها از فرایند دموکراتیک خبر میدهد.
با در نظر گرفتن سخن پراکنیهای ضد آمریکایی و سطح بالای تنش در روابط دوجانبه، آمریکا در جریان انتخابات به حاشیه رانده شد، هر چند که حمایتهای مالی بسیاری از آن کرد. نتیجه برای مدتی آشکار نخواهد شد و زمان بندی برای آغاز به کار دولت جدید هنوز مشخص نیست. شمارش آرا چند هفته ادامه دارد و کمیسیون انتخابات مستقل قرار است نتایج را در 14 می اعلان کند. بیشتر کارشناسان انتظار دارند تا میان دو تن از سه کاندیدایی که در انتخابات شرکت داشتند، انتخابات نهایی را برگزار کنند که از همینک برای 28 می برنامه ریزی شده است.
انتخاب یک رهبر
نتیجه هر چه که باشد، این انتخابات پاسخگوی آتی را تعیین خواهد کرد که در برابر هرگونه تلاشی که جامعه بینالملل برای تقویت حکومت، امنیت و توسعه اقتصادی انجام میدهد، تصمیم خواهد گرفت.
انتخابات از میان سه کاندیدای ریاست جمهوری یک نفر را برای این سمت مشخص خواهد ساخت. زلمای رسول، پشتون و وزیر امور خارجه دولت کرزی. وی احمد زیاء مسعود (برادر فرمانده پیشین جبهه مقاومت شمالی یعنی احمد شاه مسعود) را به عنوان معاون خود انتخاب کرده است که این پایگاه سیاسی را در میان تاجیکها به وی بخشیده است. رسول همچنین از حمایت کرزی بهرمند است و چه خوب و چه بد، احتمال انتخاب مجدد نیز دارد.
اشرف غنی، تکنوکراتی که با جنگجوی مشهور عبدالرشید دوستام (ازبک شناخته شدهای که در شمال افغانستان اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده به رغم آنکه متهم به نقض حقوق بشر نیز هست) مرتبط بوده و در شمال این کشور صاحب رأی است.
عبدالله عبدالله، کاندیدای سومی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 رقیب کرزی بود و ارتباط نزدیکی با حزب اصلی تاجیکها در شمال این کشور دارد. برخورداری از آرای منطقه شمالی، جایی که رأی دادن آسانتر از دیگر نقاط کشور است، بسیار مهم است. نه تنها آرا در امتداد خطوط قومی و نژادی تقسیم خواهد شد، حمایت دلالان قدرت در شمال کشور، در فرایند ایجاد یک حکومت گسترده، بسیار حائز اهمیت است. اما حمایت پشتونها، بزرگترین قومیت این کشور (که در جنوب و شرق بیشتر حضور دارند) به همان میزان، اگر نگوییم بیشتر، اهمیت دارد. بنابراین رقابت میان این سه نفر، پیامدهایی را برای پیوستگی داخلی افغانستان به دنبال دارد.
گزینههای پیش روی رهبران
پایان دادن به جنگ در عراق و افغانستان یکی از شعارهای اصلی انتخاباتی رئیس جمهور اوباما بود و همچنان یکی از اهداف کلیدی سیاست خارجی وی است. نتیجه انتخابات فعلی منجر به اتخاذ تصمیماتی میشود که زمان بندی برای خروج از افغانستان و ماهیت وظایف نیروهای باقی مانده آمریکا را مشخص میسازد. بحثهای داخلی در آمریکا همچنین نشان میدهد که فضای استراتژیکی که در آن بحث بر سر افغانستان شکل میگیرد، در حال تغییر است. با در نظر گرفتن تغییر در اولویتها ـ که شامل توازن مجدد در آسیا و کمرنگ شدن حمایتها از مداخلهگرایی لیبرالی میشود ـ افغانستان بیش از این در کانون نگرانیهای استراتژی آمریکا نیست. با این حال این مسئله همچنان سیاستهای ضد تروریستی آمریکا و حضور آن در جنوب و آسیای مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در حالی که ثبات منطقهای و جنگ علیه القاعده همچنان اهداف استراتژیک هستند، مداخله آتی آمریکا در افغانستان، نه تنها به سمت ایفای نقش حمایتی (در بخش نظامی) حرکت خواهد کرد، بلکه رنگ و بوی سیاسی و توسعهای به خود خواهد گرفت. مرحله گذار کنونی، دولت آتی افغانستان، نیروهای امنیتی جامعه مدنی آن را به طور کلی به رویارویی با طالبان، مبارزه با فساد، عقب افتادگی، حفظ و صیانت از پیوستگی داخلی و مدیریت فضای متشنج منطقهای، ملزم خواهد کرد.
کم رنگ شدن حضور نظامی آمریکا (و غرب) در افغانستان، شیوه به کار گیری ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی را تغییر میدهد. این امر همچنین بار مسائل امنیتی را به دوش بازیگران منطقهای منتقل خواهد کرد و ایشان را در امور امنیتی و توسعهای این کشور بیشتر درگیر میکند.
با توجه به تغییر در حدود و ثقور مدالخه آمریکا در افغانستان، اتحادیه اروپا باید به همکاری پرهزینه خود با آمریکا در این کشور نگاهی دوباره داشته باشد؛ همکاریهایی که از نظارت بر انتخابات تا اصلاح امور پلیسی و همکاری در بخش توسعه را پوشش میدهد. اتحادیه اروپا میتواند نگاهی به آینده داشته و علاوه بر استمرار این همکاریها، روابط دوجانبه با افغانستان را تقویت کند و مواضع و همکاری احتمالی همسایههای آن را به طور جدی مد نظر قرار دهد.
انتهای پیام/