تأکید مرکز پژوهشهای مجلس بر ضرورت بازنگری و اصلاح قانون هدفمندکردن یارانهها
خبرگزاری تسنیم: مرکز پژوهشهای مجلس با تأکید بر ضرورت بازنگری و اصلاح قانون هدفمندکردن یارانهها اعلام کرد: نحوه عملکرد کنونی قانون هدفمندکردن یارانهها، تضاد جدی با روح حاکم بر هدفمند کردن یارانههای انرژی دارد.
به گزارش گروه پارلمانی خبرگزاری تسنیم، دفتر مطالعات برنامه و بودجه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ضرورت بازنگری و اصلاح قانون هدفمندکردن یارانهها را مورد بررسی قرار داد.
در این گزارش آمده است: بیش از 4/9 درصد از ذخایر اثبات شده نفت خام و 8/17 درصد از ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در ایران قرار دارد. دسترسی به این ذخایر غنی از انرژیهای هیدروکربوری در غیاب تنظیمات دقیق و استراتژیهای توسعه اندیشمندانه، منجر به اتلاف گسترده انرژی در حوزه تولید، انتقال و توزیع و راه اندازی صنایع انرژیبری شده است که اساسا چینشهای صحیح ندارند. از سوی دیگر، تولیدکنندگان تجهیزات انرژی بر، الزام جدی برای ارتقای استانداردهای کیفی محصولات نداشتهاند و طیف گسترده ای از لوازم انرژی بر، سی سالیان گذشته، تولید یا وارد کشور شده است که هم اکنون، ایران را در زمره یکی از کشورهایی با شدت انرژی بالا قرارداده است.
این گزارش میافزاید: شکل کنونی قانون هدفمند کردن یارانهها به گونه ای است که صرفا حوزه مصرف انرژی را فقط با ابزارهای قیمتی نشانه گرفته است. تجربه فاز اول نیز حاکی از آن است که نه تنها نتایج مورد انتظار در خصوص کاهش مصرف انرژی رخ نداد، بلکه به دلیل کسری ایجاد شده از محل اجرای این قانون، بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش یافت و تلفیق آن با دیگر عوامل، زمینه ساز ورود ایران به فضای رکود تورمی شد. بدیهی است در غیاب تجدیدنظرهای اساسی در این قانون، تداوم روند قبلی نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت و ممکن است به کسری بودجههای مزمن تر، شرایط رکود تورمی عمیقت، از دست رفتن قدرت خرید بخش مولد و مواردی از این قبیل دامن زند.
در این گزارش بر چهار تجدیدنظر اساسی تاکید شده است. نخست آنکه، تلفات عمده انرژی، نه در حوزه مصرف، بلکه در بخش تولید، انتقال و توزیع انرژی رخ میدهد و مشاهده روند رو به افزایش آن، ضرورت توجه جدی برای کنترل این حجم از تلفات را نشان میدهد. دوم آنکه مبنای تعیین قیمتها بر اساس فوب خلیج فارس، نه تنها پشتوانه علمی ندارد، بلکه به دلیل نوسانات نرخ ارز، قیمتهای داخلی را بی ثبات کرده است و بر نااطمینانی های تولید خواهد افزود. سوم آنکه اگر هدف اصلی این قانون، کاهش شدت انرژی و ارتقای بهره وری است باید بخش عمده ای از منابع آزاد شده در راستای اصلاح ناکارآمدیهای زنجیره تولید و مصرف انرژی و توسعه انرژیهای پاکتر صرف شود در حالی که نحوه عملکرد کنونی، تضاد جدی با روح حاکم بر هدفمند کردن یارانههای انرژی دارد. چهارم آنکه اگر بهینه سازی انرژی در صدر سیاستها قرار دارد، ضروری است که سیاستهای دیگر به نحوی بازآرایی شوند که مسیر دستیابی به اهداف این قانون را هموارتر سازند نه اینکه خود، مانعی جدی بر سر راه آن باشند.
انتهایپیام/