۸ راهکار اندیشکده بروکینگز برای حل و فصل بحران سوریه به نفع غرب
خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل خاورمیانه در مؤسسه بروکینگز در گزارشی مفصل پس از ارزیابی اوضاع سوریه، به ارائه هشت راهکار برای حل و فصل این بحران به نفع غرب میپردازد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از مؤسسه بروکینگز، کارشناس این اندیشکده معتقد است که از جمله راههای حل و فصل بحران سوریه به نفع غرب، افزایش حمایت نظامی از شورشیان سوریه برای یک دوره کوتاه مدت و محدود کردن این حمایتها به گروههای وابسته به اپوزیسیون خارج از کشور است.
منازعه در سوریه، به هر نحو، برای مدت زمان طولانی ادامه خواهد یافت ـ شاید برای بیشتر از یک دهه. نه دولت و نه اپوزیسیون و نه هیچ یک از دیگر اطراف درگیر در این ماجرا این ظرفیت را ندارند (به لحاظ نیروی رزمی و سختافزار نظامی) تا به پیروزی غالب و برتر دست یابند. از این رو، یک راهحل سیاسی برای این منازعه به تنها امیدواری ممکن برای صلح تبدیل شده است. لذا منطقه و در مجموع عرصه جهانی خود را با یک موقعیت چالش برانگیز مواجه میبیند که امنیت منطقه را تا چند سال آتی به شدت در معرض تهدید قرار میدهد. با این حال با در پیش گرفتن اقدامات و سیاستهایی میتوان از آسیب این تهدید کاست و تا حدودی بر تغییر و تحولات آتی در سوریه تأثیر گذاشت.
1. بازسازی ساختار اپوزیسیون سوریه و از میان بردن اختلافات سیاسی
در طول 18 ماه گذشته، ساختار ائتلاف ملی سوریه که تحت حمایت غرب است، به واسطه اختلافات داخلی از هم پاشیده و نتوانسته است تا حمایت گستردهای را در داخل اپوزیسیون سوریه برای خود دست و پا کند. این امر باعث تفرقه جدی میان رهبری سیاسی مستقر در خارج و جبهه مسلحی که از طرف ایشان در داخل مبارزه میکنند، میشود. در نتیجه لازم است که بازوی جنگی نقشی گستردهتر در ساختار اپوزیسیون بر عهده گیرد که این خود باید همه کسانی را که در داخل با اسد مخالف هستند، در بر گیرد. به ضرورت این فرایند باید در میدان عمل از طریق ایجاد چند سازمان چتری میانهرو آغاز شود اما معلوم نیست که این گروهها در اپوزیسیون سیاسی نمایندهای دارند یا مداخله حداقلی دارند یا خبر. همزمان، تلاشی مستمر و گسترده لازم است تا همه افرادی که خود را در اردوگاه اسلامگراها میدانند، برای پیوستن به ساختار اپوزیسیون تشویق شوند. علاوه بر این آمریکا و متحدین وی در اروپا و دیگر نقاط جهان ظرفیت آن را دارند تا تلاش دیپلماتیک با ائتلاف ملی سوریه و نیز حامیان منطقهای آن را تشدید کنند تا اهمیت وحدت هدف ایشان را برجسته ساخته و تفرقه را کمرنگ کنند.
2. افزایش حمایتهای نظامی از اپوزیسیون به منظور وادار ساختن اسد برای پذیرش میز مذاکراتی مطلوبتر برای مخالفان
توان و نیرو محرکه مخالفان مسلح سوری به شدت سیال و وابسته به منابع مالی پایدار است. بدون پول، گروههای رزمی دلیلی برای جنگیدن نمیبینند. به همین دلیل است که گروههای سلفی و جهادی، به خاطر شبکههای مالی قدرتمندی که در اختیار دارند، بسیار توسعه و رشد پیدا کردهاند. با توجه به آنکه دولت اسلامی عراق و شام که در شمال فشار زیاری را تحمل میکند و روابط میان گروههای شورشی در جنوب نیز رو به ثبات میرود، کشورهای غربی به همراه دیگر کشورهای حامی، باید حمایتهای خود در بخش هماهنگیهای پشتیبانی، مالی، آموزشی و تسلیحات سبک، بالا ببرد. یک چنین حمایتهایی باید به طور آشکار و از طریق مکانیسمهایی شفاف صورت گیرد تا مشروعیت و کارآمدی استفاده آنها، تأیید و تصدیق شود. مسئله مهمی همچون فراهم آوردن دوشاندازها باید با دقت بسیار زیادی لحاظ شود چرا که چنین تسلیحاتی امکان تکثیر داشته و میتواند علیه اهداف غیر نظامی در داخل و خارج سوریه مورد استفاده قرار گیرد. گروههای وابسته به القاعده تا به حال چند دوش انداز را در مناطق شمالی و جنوبی سوریه در اختیار گرفته این و افزایش این تهدید به مثابه یک اشتباه سیاسی بسیار جدی است. با این حال در یک بازه زمانی کوتاه، واگذار کردن تسلیحات سبک و متوسط و نیز تسلیحات تاکتیکی ضد تانک و دیگر تسلیحات هدایت شوند، برای تثبیت دستاوردها بسیار ارزشمند هستند.
با توجه به حضور گسترده جهادیها در سوریه، آمریکا و متحدین آن در قبال این منازعه بر رویکرد ضدتروریسم تمرکز کردهاند. این امر باعث از میان رفتن امید به پیروزی اپوزیسیون (چه سیاسی و چه نظامی) شده و بر تصور معامله کردن با اسد تأکید میکند. با این حال یک چنین رویکرد کوتاه مدتی میتواند پیامدهای خسارتباری را به دنبال داشته باشد و این تصور را که آمریکا بیش از این خواهان پیروزی اپوزیسیون نبوده و بیشتر تلاش میکند تا مانور سیاسی خود با ایران را پیش ببرد، در میان اپوزیسیون تقویت میشود.
3. درگیر کردن بازیگران اسلامگرایی که تمایل به مشارکت در اپوزیسیون گسترده و بازسازی شده دارند
اکثریت گروههای مسلح در دو نهاد مهم اپوزیسیون یعنی شورای عالی نظامی و ائتلاف ملی سوریه، هیچ نمایندهای ندارند و آن را به رسمیت نمیشناسند. علت اصلی این ماجرا آن است که اپوزیسیون مسلح طیف گستردهای از گرایشهای اسلامی را در خود جای داده است. بسیاری از گروههایی که در این طیف قرار میگیرند، به لحاظ نظامی بازیگران غالب این منازعه بوده و بازوان اجتماعی و سیاسی فعالی را در اختیار دارند. رهبران ایشان ـ به ویژه در مورد جبهه اسلامی ـ به لحاظ سیاسی بسیار فعالت هستند و بدون هیچ شکی در سوریه پس از اسد برای خود جایگاه راهبری میبینند. کلید حل این معضل آن است که دریابیم کدام گروهها و رهبران ایشان واقعاً قادر به اتحاد با ماهیت سیاسی ائتلاف ملی سوریه هستند و تمایل به انجام آن دارند. یکی از چالشهای طولانی مدت در مقابل این راهحل، سخنپراکنیهای تفرقه انگیزی است که این گروهها انجام میدهند تا عملیاتهای نظامی خود را شکل بخشیده و حمایت افراد را جلب کنند.
4. مرتبط شدن با کشورهای حاشیه خلیج فارس به منظور هماهنگ کردن مکانیسمهای اصلاح شده برای جلوگیری از منابع حمایت از افراطیها
از پاییز سال 2011، صندوقهای خیریه اسلامی و افراد بانفوذ مستقر در کشورهای خلیج فارس، به نحو فعالی در شکل بخشیدن و حمایت مالی از گروههای مسلح در داخل سوریه، ایفای نقش کردهاند. با گذشت زمان و افزایش نقش آفرینی گروهها و واحدهای داخل در یا مرتبط با جبهه النصره و دولت اسلامی شام و عراق، بسیاری از این حامیان به طور مستقیم یا غیر مستقیم، به سازمانهای جهادی دسترسی پیدا میکنند. بیشتر کمکهای مالی مذکور به شورشیان مسلح در سوریه، در حوزههای جغرافیایی خاصی در کشور متمرکز است و معمولاً از جنگها و جبهههای مشخصی حمایت میشود و بیشتر آنها نیز به بازیگران جهادی میرسد. بخش قابل توجهی از این فعالیت از طریق اینترنت یا رسانههای اجتماعی انجام میشود. امروزه این حمایتها از طریق تماس تلفنی و استفاده از حسابهای کاربری برنامههایی همچون WhatsApp انجام میگیرد.
لازم است که دولتهای غربی با همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس، مانع این قبیل کمکها به گروههای افراطی شوند و این بودجهها را با هماهنگی اپوزیسیون خارج از کشور به شورشیان مسلح مدنظر خود برسانند.
5. همکاری با همسایههای سوریه به منظور ارتقای سطح کنترل مرزی
ظرف مدت دو سال (از اواخر سال 2011 تا اوایل مارس 2013) حداقل 11750 مبارز خارجی از 78 کشور جهان برای جنگ علیه دولت اسد وارد سوریه شدهاند و غالباً در گروههای جهادی عضو گردیدهاند. با توجه به چارچوب زمانی بحران سوریه، نرخ ورود این مبارزان خارجی، بیسابقه است. بر اساس مطالعات متعددی که در مورد این ماجرا انجام شده است، رکورد قبلی در دست جهادیهای افغان بود که در بازه زمانی 12 سال 5 هزار تا 20 هزار نفر برای مبارزه به این کشور سفر کردند (1992-1980). در حالی که بیشتر مبارزان خارجی در سوریه بیشتر روی عرصه منازعاتی متمرکز شدهاند، بسیاری از ایشان نیز خود را اعضای جنبش موقتی میدانند که روزی قرار است خلافت اسلامی را بنیانگذاری کنند. جبهه النصره عملیاتهای خود را به داخل لبنان گسترش داده و شماری از چهرههای برجسته القاعده را نیز در رستههای خود وارد کرده است. برخی از گروهها (مانند حرکه الشام الاسلام) توسط یکی از زندانیان پیشین گوانتانامو اداره میشود که با دیگر جهادیهای سوری ارتباط گرفته است، در حالی که دولت اسلامی شام و عراق، در سوریه و عراق فعال بوده و بهطور فزایندهای خود را جایگزین برتری برای القاعده میداند.
در حالی که ممانعت از نفوذ مبارزان خارجی به داخل سوریه یکی از اولویتهای حیاتی است، ممانعت از خروج آنها و مسافرت به دیگر نقاط جهان به مراتب مهمتر است. بدون شک اولویت اول این است که همکاریهای امنیتی منطقهای افزایش یافته و کنترل و نظارت بر مرزها افزایش یابد. مرزهای ترکیه، عراق و لبنان نیازمند توجه فوری هستند. یک چنین همکاریهای چند جانبهای فرصتی بسیار ارزشمند را برای تقویت همکاریهای امنیتی در منطقه به وجود میآورد و مدیریت تهدیدات امنیتی حاصل از این منازعه در سالهای آتی را تسهیل مینماید.
6. افزایش فشار برای حصول اطمینان از کارآمدی سازمان ممانعت از تسلیحات شیمیایی با تأکید بر تهدید استفاده از قوای نظامی
عقب نشینی اوباما از عملی ساختن تهدید استفاده از قوای نظامی در برابر استفاده از تسلیحات شیمیایی، به شدت از توان اهرم فشار آمریکا در سوریه کاست. اسد و حامیان وی هم اعتماد به نفس بیشتری حاصل کرده و به راحتی از ژنو دو بیرون رفتند. از این رو اجرای قرارداد تخلیه تسلیحات شیمیایی از سوریه باید به یکی از اولویتها در حلقههای سیاست گذاری غربی تبدیل شود. این فشار باید از طریق مکانیسمهای آشکار اعمال شود تا حذف ذخایر شیمیایی به صورت شفاف انجام شده و تهدید تحریمهای اقتصادی بیشتر و استفاده از قوای نظامی در برابر عدم همکاری، پررنگتر شود. این فشار باید متوجه دو متحد خارجی اصلی سوریه، یعنی ایران و روسیه، نیز شود.
7. به منظور جلوگیری از تقویت و پیوند خوردن بیشتر القاعده به جامعه بزرگتر جهادیها در سوریه، استفاده از عملیاتهای خُرد ضد تروریستی در داخل و اطراف سوریه و با دقت بسیار زیاد، مد نظر قرار گیرد
جبهه النصره، شاخه فعال القاعده در سوریه بنا به اعتقاد برخی یکی از موفقیتآمیزترین گروههای انشقاقی از این جنبش در یک دهه گذشته بوده است. در حال حاضر به نظر نمیرسد که این گروه بخواهد عملیاتهای خود را فراتر از سوریه و لبنان گسترش دهد اما احتمال این امر را نمیتوان صفر تلقی کرد. با توجه به پذیرفته بودن این جنبش در داخل سوریه، هرگونه حرکت علیه این جنبش در آینده، به ویژه در داخل اپوزیسیون، هم بعید به نظر میرسد و هم تفرقه بیش از حدی را تولید میکند که ارزش تضعیف این گروه را ندارد. با این حال، به انزوا رفتن دولت اسلامی شام و عراق در سوریه و تأثیر تفرقه انداز این ماجرا بر جامعه بزرگتر جهادی در سوریه، چیزی است که میتوان از آن بهره برداری نمود. از بسیاری جهات، دولت اسلامی عراق و شام تلاش میکند تا انقلابی را در داخل القاعده رهبری کند. اعلان حمایت دیگر گروههای وابسته به القاعده از این گروه حاکی از آن است که چنین تفرقهای خسارت جدیتری را بر کل جنبش در آینده وارد میکند. این تغییر و تحولات بدون هیچگونه مداخله آشکار غربیها صورت گرفته است و اگر آمریکا عملیاتهای خُرد ضدتروریستی را در داخل یا مرزهای سوریه به راه اندازد، این فرایند جهت عکس به خود میگیرد. همه گروههای جهادی قابل توجه در سوریه روی هم رفته 20هزار تا 25 هزار جنگجو را در خود جای میدهند، که تقریباً برابر با یک چهارم کل شورشیان مسلح هستند. انجام حملات پهپادی یا عملیاتهای خُرد ضدتروریستی در سوریه میتواند دلیلی برای یکپارچگی جهادیها به ایشان بدهد: ایستادگی در برابر «امپریالیسم غربی». تنها در صورتی که تهدیدی آشکار از داخل سوریه متوجه امنیت بینالملی شود، انجام چنین عملیاتهای خُرد ضدتروریستی، ارزش انجام دادن دارند.
8. استفاده بهینه از اطلاعات جمعآوری شده از منابع باز و تحلیل آنها در جامعه اطلاعاتی غرب
منازعه در سوریه روشهای جهادیها برای تبلیغ فعالیتهای خود را متحول کرده است. هر چند که دسترسی به برخی از نهادها و انجمنهای آنلاین دشوار شده است، اما رسانههای اجتماعی بسیار مورد توجه و استفاده گروههای فعال در داخل سوریه است. جوامع اطلاعاتی غربی از اهمیت رو به فزونی رسانههای اجتماعی باخبرند و به خوبی میدانند که این رسانههای به مثابه منابع بازی هستند که جمعآوری اطلاعات از آنها بسیار ساده است؛ با این حال تحلیل، ارزیابی و عملیاتی سازی تصمیماتی که بر اساس این اطلاعات طراحی میشوند، هنوز کافی نیست. لذا باید تمرکز بیشتری بر جامع آوری اطلاعات این منابع شود و دستگاههای اطلاعاتی غرب باید تحلیل و ارزیابی جدیتری را از این طریق از جوامع جهادی مرتبط با سوریه به انجام برسانند.
انتهای پیام/ع