به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، در سال 1331 در پاکدشت به دنیا آمد و در سال های قبل از انقلاب به تدریس اشتغال داشت. حسین مظفر دارای مدرک دکترای مدیریت و برنامهریزی فرهنگی است عضو هیأت علمی و استادیار دانشگاه است. وی در آبان 1389 با حکم رییس جمهور وقت، محمود احمدینژاد به عنوان نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما انتخاب و جانشین مهدی کلهر شد. مظفر در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران، شمیرانات، ری و اسلامشهر وارد مجلس شورای اسلامی شد.از سوابق مدییریتی وی می توان به مسئولیت هایی از قبیل وزیر آموزش و پرورش در دولت هفتم، معاون بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و کمیسیون اجتماعی آن از سال 1380، نماینده مردم تهران در ادوار هفتم و نهم مجلس، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو منتخب مردم تهران در شورای عالی هلال احمر ایران، معاون نظارت مجلس نهم و ... اشاره کرد.
در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری که در خرداد ماه سال 92، برگزار شد؛ حسین مظفر در ابتدا به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف پیشرفت، متشکل از سه نامزد اصولگرای ریاست جمهوری یعنی قالیباف، ولایتی و حدادعادل فعالیت کرد . وی طی مصاحبه ای در اوایل اردیبهشت 92 دلیل تشکیل ائتلاف پیشرفت را شرایط حساس نظام و جهان دانست و اظهارداشت: «این ائتلاف برای مدیریت جریان اصولگرایی و جلوگیری از تفرقه بین اصولگرایان شکل گرفته است.» مظفر که به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف پیشرفت سخن میگفت، انسجام و وفاق اصولگرایی را عاملی برای تشکیل این ائتلاف دانست و به انتخاب اصلح و صالح اشاره کرد و گفت: «ما معتقدیم تا زمانی که اصلح وجود دارد، به دنبال صالح مقبول رفتن حرام است.» البته چندی بعد و در خرداد ماه سال 92، مظفر طی نامه ای از ریاست ستاد ائتلاف استعفا داد.
برای بررسی وضعیت فعلی اصولگرایان، واکاوی چینش سیاسی اصلاح طلبان و کنکاش در اتفاقات انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به سراغ این چهره آشنا با دنیای سیاست ایران رفته ایم که در ذیل ماحصل گفت و گو خبرنگار خط خبر با وی را می خوانید:
*****
آقای دکتر ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. به عنوان اولین سوال؛ با عنایت به اینکه از چندین ماه قبل فعالیت های اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس دهم آغاز شده است، پیش بینی شما از آرایش سیاسی مجلس دهم و تقابل اصلاح طلبان و اوصولگرایان در جریان رقابت انتخاباتی چیست؟
به عقیده بنده اکثر آسیب ها از تفرقه و عدم درک درست و صحیح از فضای سیاسی جامعه است و متاسفانه اشکالی که در مورد وفاق وجود دارد، این است که بعضی ها آن را صفر و صد در نظر می گیرند در حالی که باید به وفاق به عنوان یک استراتژی نگاه شود و وفاق در کلان صورت بگیرد. یعنی در عین اختلاف نظرهایی که ممکن است وجود داشته باشد، ما باید به وفاق، نگاه مثبتی داشته باشیم.متاسفانه هم در بین اصلاح طلبان و هم در بین اصولگرایان این مشکل وجود دارد و نگاه درستی به وفاق ندارند اما فکر می کنم طی سال های اخیر این شکاف و اختلاف در طیف اصولگرایان بیشتر شده و وفاق را مشکل کرده است. طبیعی است اگر در هر گروه سیاسی این آسیب وجود داشته باشد که نتوانند در مسایل کلان به وفاق برسند، حتما شکست در انتظار چنین تفکری هست.
یعنی شما معتقدید گروهی پیروز می شود که بتواند به وفاق برسد؟
بله صدر در صد.
تحلیل شما از اتفاقات سال 92 و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چیست دلایل شکست اصولگرایان را در چه مواردی می بینید؟
در سال 92 هم همین اتفاق افتاد. مجموعه اصولگرایان رقیب را ضعیف و ناچیز دیدند و احساس کردند طرح و میدان رقابت سیاسی تنها میان اصولگرایان است و حس کردند چهره های شاخص نمی توانند وارد رقابت شوند که این اولین اشتباه آن ها در تحلیل اولیه بود. اما متاسفانه این اشتباه حتی بعد از مشخص شدن استراتژی طیف مقابل و آرایش سیاسی اصلاح طلبان، بازهم ادامه پیدا کرد. یعنی زمانی که دیدند اصلاح طلبان بر روی یک فرد وفاق کردند و همه ظرفیت هایشان را به سمت یک مجموعه جهت دادند، باز هم بر طبل تفرقه کوبیدند و هر کدام احساس کردند خودشان رای بیشتری دارند و به تعهدات شان عمل نکردند .البته در این بین همچنان دکتر قالیباف بر تعهدات خودش باقی ماند و در آخرین لحظات هم گفت که اگر مجموعه ائتلاف احساس می کند که من نباید در میدان باقی بمانم و رای کمتری نسبت به دیگران دارم حاضر به انصراف هستم در حالی که رای ایشان از همه بالاتر بود ولی هواداران مابقی دوستان اجازه ندادند که این اتفاق بیفتد و ثمره اش چیزی جز تقسیم آراء اصولگرایان نبود. بویژه آسیبی که از مجموعه جبهه پایداری و اضافه شدن رقیب دیگری به نام جناب آقای جلیلی اتفاق افتاد منهای شخصیت ایشان که انسان فرهیخته و ارزشمندی است اما حضور ایشان نیز به این تفرقه و تقسیم آرا کمک کرد و در نتیجه یاس و نا امیدی در مجموعه اصولگرایان به وجود آمد و از آن طرف موج امیدواری و نشاط در مجموعه اصلاح طلبان به راه افتاد و قاعدتا نتیجه کار هم مشخص بود. از زمانی که ثبت نام مجموعه اصولگرایان به صورت متفرق و متکثر انجام شد من پیش بینی این اتفاق را می کردم و این خطر را به دوستان تذکر دادم اما متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت.
تا چه حد فکر می کنید همین اتفاقات برای انتخابات مجلس دهم نیز تکرار شود؟
انتخابات آینده به چند مساله مهم ارتباط دارد .یکی به موفقیت ما در عرصه بین المللی و عملکرد دولت در زمینه اقتصادی و از سوی دیگر به نوع موضع گیری های مجموعه اصولگرایان و نوع تعامل شان با دولت. به نظر می رسد در فضای سیاسی آینده کار اصولگرایان کمی مشکل تر باشد. یعنی مجموعه ای از اصولگرایان حمایت از روحانی را انتخاب کرده اند و تفرقه نسبت به انتخابات قبل هم بیشتر شده است . به نظر می رسد اگر همین وضعیت در بین اصولگرایان ادامه پیدا کند و از آن طرف دولت هم در فضای بین المللی و اقتصادی کارآمدی هایی را از خود نشان دهد، خب طبعا مجموعه اصلاح طلبان در آینده برنده انتخابات مجلس خواهند شد و فضا را از دست اصولگرایان می گیرند. البته نوع موضع گیری اصولگرایان باید به نحوی باشد که در فضای عمومی ایجاد تنش نکند و انگ افراط و تندروی به آنها وارد نشود و مشکلات جامعه ناشی از مخالفت اصولگرایان با دولت تلقی نشود و ناکامی هایی که احیانا در حوزه دیپلماسی سیاسی و اقتصادی پیش می آید به گردن اصولگرایان انداخته نشود، که اگر این اتفاقات بیفتد و ملاحظات رعایت شود، کمی وضع بهتر می شود اما اگر بی تدبیری ها به شکلی باشد که این مسایل به ضرر اصولگرایان شکل بگیرد، فضای عمومی این اجازه را نمی دهد و منجر به انزوای اصولگرایان می شود.
لذا اصولگرایان هم در مورد نوع تعامل شان با یکدیگر و هم در نوع رفتاری که با دولت می خواهند انجام دهند مسئولیت حساستری دارند. یعنی انتقادهایی که می خواهند از عملکرد دولت داشته باشند باید بسیار حساب شده و جنبه تقابلی و تنش زایی نداشته باشد.
جناب مظفر در سال گذشته شاهد بودیم که اصلاح طلبان از گزینه خودشان (عارف) گذشتند و به روحانی رسیدند (البته روحانی صرفا گزینه اصلاحات نبود و تا پیش از انتخابات نیز هیچ قرابت فکری و سیاسی به اصلاح طلبان نداشت) و امروز هم مدعی هستند که اگر حمایت آن ها از روحانی نبود، او هیچ گاه در انتخابات پیروز نمی شد. امروز هم شاهد هستیم که اصلاح طلبان برای انتخاب مجلس به سراغ گزینه ای چون ناطق نوری رفته اند. تحلیل شما از این روند سیاسی که اصلاح طلبان در پیش گرفته اند چیست؟
من معتقدم فضای عمومی جامعه تندروی هایی که از هر دو جناح انجام شده است را نمی پذیرد. فضای عمومی جامعه به سمتی می رود که اعتدال و میانه روی بیشتر حاکم باشد و یک عقلانیتی در مسیر سیاسی ایجاد شود. البته آرایش سیاسی جامعه نیز با حضور روحانی بیشتر به هم خورد چون روحانی از یک سو نسبت سنتی و عمیقی با اصولگرایان دارد و از سوی دیگر در برخی از اظهارنظرها و تمایلات به سمت اصلاح طلبان حرکت می کند و در حقیقت می توان او را اصولگرای اصلاح طلب و یا اصلاح طلب اصولگرا نامید و همین روحیه باعث می شود که بخشی از طرف اصولگرایان و اصلاح طلبان را به خودش جذب کند.آرایش سیاسی جدید هم این گونه نیست که خط کشی واضحی مانند گذشته بین طیف راست و چپ داشته باشد. خط کشی ها و مرزبندی ها کمی به هم ریخته و اینکه افرادی مانند آقای ناطق که قبلا نزدیک به طیف راست سنتی بوده اند و امروز تمایل پیدا کرده اند به مجموعه روحانی به معنای دست کشی از اصول اصولگرایی نیست. البته ناطق شخصیت ارزشمندی است و ریشه در انقلاب دارد اما فضای مرزبندی های دقیق تری که در میان اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل پیش آمده فضا را به هم زده به شکلی که مرزبندی های جدید بوجود آمده که مجموعه آقایان هاشمی، ناطق نوری و روحانی و بسیاری از اصولگرایان و اصلاح طلبان معتدل در این مجموعه قرار می گیرند .
باتوجه به اینکه اصلاح طلبان عادت دارند از مهره هایشان عبور کنند (مانند اتفاقی که برای عارف افتاد) شما پیش بینی می کنید که یک روز تندروهای اصلاح طلب از روحانی هم عبور می کنند؟
قطعا تندورهای اصلاح طلب نه روحانی را قبول دارند و نه به او رای داده اند. من اعتقاد دارم که اگر الان هم اظهارنظرهایی در مورد حمایت از روحانی می شود به عنوان اعتقاد به روحانی نیست بلکه این را یک زمینه ای می دانند برای فضای رشد و فعالیت هایی که مدت ها متوقف مانده بود و زمینه اش در جامعه مهیا نبود. طبیعی است که اگر فضای انتخابات مجلس را به نحوی مجموعه جدید در اختیار بگیرد آن موقع ممکن است همان شعاری که در مورد خاتمی می دانند، بیشتر و قوی تر از آن هم در مورد روحانی بدهند.
با توجه به سالگرد دوم خرداد، تحلیل شما از شکست این جریان در دولت اصلاحات چیست؟
پاشنه آشیل هر دولت چند مساله است. یکی افراط گری است که در آن یک عده ای افراط و از خطوط قرمز اعتقادی و سیاسی عبور کردند. نکته دوم پرداختن تک بُعدی به مسایل و آن توسعه سیاسی بود که موجب غفلت از مسایل اقتصادی شد. نکته بعدی تنش های سیاسی و هیجان گرایی هایی بود که در سطح جامعه بوجود آمد و باعث شد که مردم خسته شوند. نکته دیگر پرداختن به امور حاشیه ای و غفلت از مسایل اصلی بود که به نظر من در زمان احمدی نژاد هم همین مساله اتفاق افتاد و من معتقدم که احمدی نژاد هم کمتر از آن مجموعه به کشور آسیب وارد نکرد. در آن زمان هم احمدی نژاد با شعار اصولگرایی آمد و بدترین برخورد را با اصولگرایان انجام داد و نیروهای اصولگرایی را از میدان به در کرد؛ نه تنها از میدان به در کرد بلکه زمینه وفاق آن ها را نیز از بین برد و دشمنی و کینه را میان آن ها زیاد کرد و همه را بر علیه همدیگر شوراند. کدخدامنشی و ریش سفیدی و حکمیت را از بین برد و در نهایت ارزش های انقلاب را زیر سوال برد و در مبانی انقلاب که سال ها کسی جرات نمی کردند، در آن خدچه وارد کنند، تعرض هایی را ایجاد کرد و متاسفانه یک آزمون بسیار بدی بود که ثمرات و عواقب آن به گردن اصولگرایان افتاد و در حال حاضر هزینه های آن را اصولگرایان می پردازند در حالیکه آنها هیچ میدانی در دولت ایشان نداشتند.
بعنوان آخرین سوال؛ با توجه به نزدیکی سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری چندین بار هشدار داده اند که نباید از خط امام منحرف شویم و از واژه انحراف از خط امام استفاده نموده اند. تحلیل شما از این هشدار رهبری چیست؟
امام منشا عزت و سربلندی این کشور بود. اگر بخواهیم در میان انسان های عصر خودمان جلوه ای از اولیای الهی و ائمه معصومین داشته باشیم باید در مشی و مرام امام جستجو کنیم. طبیعی است که عزتی که امام برای ما آورد به دلیل همان ارزش ها و اصولی است که بدان ها پایبند بود و در جامعه ما حاکم کرد. آرمان ها و ارزش های به یادگار مانده و میراث بزرگ امام که استقلال، آزادی، نظام ولایی و توجه به ارزش های الهی است باید در راس برنامه ها باشد.اما در مورد بحث انحراف از خط امام در هر دوره و دولتی که این بحث بوجود آمد ، عده ای از شخصیت ها و مسئولین از برخی خطوط قرمز عبور کردند. این اتفاق هم در دولت خاتمی بوده و هم احمدی نژاد اما باید توجه داشت که راز و رمز موفقیت، پافشاری بر ارزش های انقلاب است.
همانگونه که حضرت آقا فرمودند که «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست»، نام خمینی هم همراه آن ارزش هایی است که از ایشان به یادگار مانده. البته در عصر جدید تجلی آن ارزش ها و آرمان ها، در رهبر فرزانه انقلاب به خوبی مشاهده می شود و ایشان جانشین و خلف صالح امام خمینی است. یعنی در حقیقت همان کسانی که ادعای خط امام داشتند و طرفدار نظام ولایی بودند بعد از رحلت امام باید تمام این آرمان ها و اندیشه ها را در رهبری فرزانه انقلاب جستجو کنند ،تابع ایشان باشند و با حبل المتین انقلاب خودشان را تنظیم کنند تا انشالله انقلاب بتواند خودش را به سرمنزل مقصود برساند.
منبع: خط خبر
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.