اگر اشراف متصدی امور کشور شوند قهراً مردم را به حساب نمیآورند
خبرگزاری تسنیم: "وقتی که اشراف ــ بهقول خودشان ــ و اعیان و متمکنین و یال و کوپالدارها متصدی امور یک کشور شدند، قهراً اینها مردم را به حساب نمیآورند. این یک امر قهری است".
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از جمله شخصیتهای کمنظیر تاریخ است که با انقلاب اسلامی ایران تحولی شگرف و عمیق را در تاریخ بنا نهاد که ابعاد آن شاید همچنان برای برخی ناشناخته باشد.
در یک نمونه از اعترافات صاحبنظران شهیر و بزرگ در جهان به تاثیرات عمیق و گسترده انقلاب اسلامی ایران به رهبری روحالله کبیر، پیتر برگر از بزرگترین جامعهشناسان و از مهمترین نمایندگان پیشبینی کننده سکولاریزم در دهههای شصت و هفتاد میلادی و پیش از انقلاب اسلامی که سکولاریزم را به عنوان روند قطعی و حتمی جهان میدانست، تاکید میکند با حرکت [امام]خمینی، روحانی ایرانی، دیگر تز "آخرین خاکریز" خود مبنی بر سرنوشت محتوم سکولاریزه شدن جهان را غیرقابل قبول و ناتوان از قانعکنندگی میداند. وی همچنین تاکید میکند که این حرکت بزرگ انقلاب اسلامی در ایران حتی میتواند روند جهان را معکوس کرده و حرکتهای دینی را به جوامعی مانند آمریکا نیز بکشاند.
هابرماس، فیلسوف مشهور معاصر نیز بعد از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی تاکید میکند: "سنتهای مذهبی و اجتماعات دینی از اهمیت سیاسی تازهای که تاکنون بی سابقه بوده برخوردار شده اند. این حقیقت دست کم برای آن دسته از ما که از منطق عرفی رایج در جریان اصلی علوم اجتماعی پیروی می کردهاند و بر این باور بودند که تجدد با سکولاریزه شدن، با کم شدن عقاید و روشهای مذهبی و نفوذ آنها در عرصه سیاست و در زمینه کلی اجتماع، ملازمه تام دارد، کاملا دور از انتظار است."
با این حال تقریبا کمتر کسی است که بر این امر اذعان نداشته باشد که اندیشه و مکتب امام خمینی(ره)، اندیشهای نیست که صرفاً مربوط به یک تاریخ و زمان گذشته بوده و برای امروز جامعه و کشورمان بیثمر باشد؛ به همین دلیل گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم بر آن است تا برخی مسائل مبتلابه امروز در جامعه را در چارچوب اندیشه و مکتب امام(ره) ارزیابی کرده و سخنان امام را در این باره بازنشر دهد.
آنچه در ذیل می آید، گزارشی درباره نظرات و سخنان امام درباره مسئله اشرافیت است:
حضرت امام خمینی(ره) در سال های ابتدایی انقلاب و سقوط حکومت طاغوت تا روز هایی پایانی عمر با برکتشان بارها به تبیین دلایل سرنگونی حکومت طاغوت و علت نابودی آنها اشاره میکردند و در سخنان گوهر بارشان به دفعات بر این موضوع تاکید داشتند که اشرافیت و ثروت اندوزی مسئولین سبب انحطاط و نابودی حکومت پهلوی شده است. ایشان مال اندوزی را آفت خطرناکی برای جامعه میدانستند زیرا وقتی که اشراف متصدی امور یک کشور شدند، اینها مردم را به حساب نمیآورند. اشراف،افکارشان تماما متوجه به این مسائل است که باید مدام بر ثروت خود بیافزایند و این دغدغه، سبب جدا شدن اشراف از مردم و کسب ثروت از هر طریقی می شود. امام در سخنان خود به مسئولین تذکر میدهند که در دوران طاغوت، مسئولین تمام ارزشها را به قدرت مالی شخص میدانستند، درمقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند و در مقابل ضعفایی که قدرت نداشتند، فرمانروا و مسلط میشدند .
"شما اگر توجه کنید به حکومتهائی که در تاریخ بوده است و خصوصاً در این پنجاه سال، ملاحظه میکنید که آنهایی که در رأس امور بودند، آنها از این «مُلک»ها و «سلطنه»ها و ـ عرض میکنم که ـ از این سنخ مردم و ـ به اصطلاح ـ از اشراف بودند. وقتی که اشراف ـ به قول خودشان ـ و اعیان و متمکنین و یال و کوپالدارها متصدی امور یک کشور شدند، قهراً اینها مردم را به حساب نمیآورند. این یک امر قهری است و در مقابل یک قدرتمند بزرگتر، از خودشان خاضعاند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان، جابر وستمگر.( صحیفه امام خمینی(ره) جلد18)"
اشرافیت و اشرافیگری به عنوان یکی از آفات بسیار مضر برای جامعه عنوان میشود که اگر مسئولین جامعه دچار آن شوند نوع زندگی و مرامشان بر مردم تاثیر مستقیم خواهد گذاشت و جامعه با یک مشکل و معظل بزرگ رو به رو خواهد شد . مال اندوزی مسئولان و فاصله گرفتن از بدنه اصلی مردم سبب انحراف و ایجاد شکاف عظیمی در صفوف منسجم ملت میشود و این زمان، زمانی است که دشمن برای تصاحب آن جامعه دندان طمع، تیز میکنند . از ویژگیهای اعیانیت و اشرافیت و به اصطلاح رفاه این است که چون یک مسئول همیشه خوف این را دارد که مبادا از این مقام، پایین بیایم و مبادا یک لطمهای به اشرافیت من بخورد، این خوف، سبب میشود که نسبت به زیر دستها ظالم و نسبت به بالا دستها توسری خور باشد. "خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب که نبادا از این مقام، پایین بیایم و نبادا یک لطمهای به اشرافیت من بخورد، این خوف، اسباب این میشد که نسبت به زیر دستها ظالم و نسبت به بالا دستها توسری خور باشد.(صحیفه امام جلد18)"
یا در جایی دیگر امام (ره) می فرماید : "سرچشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آنها باشد. و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است. باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم ـ عرض میکنم که ـ نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا. و اینها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت میدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالی میدانستند، به قدرتهای دیگر میدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند. ( 07/06/1361)"
امام خمینی (ره) اشرافیگری را ریشه ظلم بر مردم می داند و اگر مسئولین یک جامعه دچار اشرافیگری شوند ظلم آنها بر مردم روا خواهد شد و طبق سخنان امام علی (ع) حکومت با ظلم ،دوام نخواهد آورد. حضرت امام(ره) بارها به مسئولین جمهوری اسلامی ایران توصیه کردهاند: "همه شما باید کوشش کنید ، هر کس در هر وزارتخانه هست باید کوشش کند که اجزای این وزارتخانه، افرادی که در آن وزارتخانه هستند، وضع روحیاش جوری باشد که با مردم بسازد. مردم باز احساس نکنند که در این وزارتخانه وقتی ما بخواهیم کارمان را به وزیر بدهیم، باید یک مدتی دم در بایستیم ، این وضع اگر یک وقت ـ خدای نخواسته ـ دیدید دارد این طور میشود، بدانید که دارید رو به تباهی میروید. اگر بین مردم فرق میگذارید و یک ثروتمند و یک بقال سر محله برای شما فرق می کند آن روز ، روز حرکت به سمت تباهی است. (صحیفه امام خمینی (ره)جلد 18 )"
یکی از نقاط برجسته در کلام امام خمینی(ره) این است که صاحبین واقعی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را پابرهنگان می دانند و مدام بر این اصل تاکید دارند ایشان طی سخنانی که در دیدار مسئولین نظام در تاریخ 7/6/ 61 داشته اند، میفرمایند :
"برای حیثیت خودتان، برای حیثیت کشورتان، باید این سر و پا برهنه ها را نگهشان دارید؛. اگر یک وقت سر خورده بشوند از دولت و خیال کنند که دولت دارد برای خودش یک کارهایی انجام میدهد و برای ما نیست و چطور، آن وقت هست که شما هر کدامتان ـ خدای نخواسته ـ از بین بروید، یک کسی برایتان فاتحه نمیخواند. 7/6/ 61"
این نکته حائز اهمیت است که مسئولین نظام در هر زمان باید بر این اصل تاکید داشته باشند که به مرز اشرافی گری نزدیک نشوند وگرنه از جانب مردم طرد خواهند شد . هدف اساسى،خدمت به مردم است و وقف مردم شدن و اگر یک مسئول به ظواهر دنیایی و اشرافی گیری روی آورد و مشغول آن باشد از خدمت به مردم غافل شده و به انحراف رفته است.
"ملت عدالت میخواهد، اتاق بزرگ نمیخواهد. ملت وزارتخانه میخواهد، وزارتخانۀ اسلامی، نه آن وزارتخانۀ کاخ دادگستری، کاخ نخستوزیری، کاخ وزارتِ مالی، هی کاخ! کاخ مال ملت است. این تزییناتی که الآن در این کاخها موجود است، علاوه بر اینکه بسیاریاش یا بعضیاش از محرّمات است و حتماً باید دولت توجه کند به آن، دولتی که میگوید دولت اسلامی است ـ و هستند ـ نباید تحت تأثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده همان طوری که در زمان محمدرضاشاه خان بوده است حالا هم همان فرم باشد. پس شما چکارهاید! تو که میگویی من مسلمان هستم، چکاره هستی؟ ما یکی یکی باید بگوییم؟ دانهدانه باید بسپاریم؟ اینها باید اصلاح بشود و شماها ـ من میدانم ـ مسلمانید ـ من همۀ افراد اینها را بعضیشان را میشناسم، بعضیشان را هم معرفی کردهاند به من ـ اینها همه متعهدند، همه مسلمانند، لکن ضعیفالنفسند! میترسند که مبادا یک وقت میهمانی از اجانب بیاید در کاخ دادگستری یا در کاخ نخستوزیری و آنجا ببیند که یک [محیط] محقری است؛ باید حتماً به فرم غرب باشد؟!(15/12/1357)
امام خمینی (ره) در ابتدای سال 62 انسان های بزرگ را در تاریخ از طبقه مردم عامی میدانند بر این اصل تاکید دارند که با کاخ نشینی نمی توان برای مردم گرهای از مشکلات را باز کرد. طبع قضیۀ کاخنشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمیتواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند. آنهایی که اختراع کردهاند، آنهایی که زحمت کشیدهاند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه دادهاند در هر رشتهای، این کوخنشینان بودهاند. طبع کاخنشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت.
ما وقتی که ملاحظه میکنیم و سعادتها را سنجش میکنیم، میبینیم که سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمیشود.
...طبع قضیۀ کاخنشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمیتواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند. آنهایی که اختراع کردهاند، آنهایی که زحمت کشیدهاند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه دادهاند در هر رشتهای، این کوخنشینان بودهاند. طبع کاخنشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت.( 01/01/1362)
امام خمینی (ره)از میان بردن اخلاق کاخ نشینی را از واجبات و بسیار مهم برای جامعه می دانند که باید برای آن بسیار تلاش شود . ایشان بر این موضوع بار ها تاکید داشته اند و بار ها اشاره کرده اند که ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعۀ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخنشینی به پایین بکشید. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخنشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنباله های بسیار دارد. امام خمینی (ره)رئیس جمهور کاخ نشین را به انحطاط رفته می داند و اعتقاد دارد که خود او و اطرافیانش به انحطاط رفته اند.
"ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعۀ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخنشینی به پایین بکشید، خود کاخنشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخنشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.( 01/01/136)
اشاره به خوی کاخ نشینی و نه وجه عملی کاخ نشینی نکته بسیار ظریفی است که حضرت امام (ره) بر آن تاکید دارد . اگر یک مسئول دچار این خوی شود حتی اگر تا آخر عمر کاخ نشین نشود باز با داشتن این خوی سبب آسیب به جامعه اسلامی می شود.
آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.
آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ( 01/01/1362)
امام خمینی (ره)در منشور روحانیت نیز به این اصل اشاره دارد که یکی از وظایف روحانیت مقابله با سرمایه داران زالو صفت است و روحانیت باید مانند همیشه در صف اول مبارزه با خوی اشرافیت به پا خیزد. امام خمینی (ره) می فرماید: روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت.
روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوۀ زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کردهاند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پرفتوت آنان برای کسب معارف میکند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کردهاند و با قناعت و بزرگواری زیستند. (منشور روحانیت)
انتهای پیام/