زلزله فاجعهبار در صنایع دستی کشور قبل از سال ۸۰ رخ داد
خبرگزاری تسنیم: در میزگرد صنایع دستی از وضعیت موجود صنایع دستی انتقاد و عنوان شد که نخستین زلزلههای فاجعهبار در این حوزه مربوط به قبل از سال ۸۰ است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بررسی سیاستهای کلی در حوزه صنایع دستی کشورمان در طی 35 سال بعد انقلاب نشان میدهد که مسئولان امر در این حوزه آن طور که باید و شاید به این حوزه با نگاه برنامهریزی و سیاستگزاری نگاه نکردند و این سازمان مانند طفل یتیمی برای صاحبدار شدن به این سازمان و آن سازمان سپرده میشد.
البته در پارهای در این زمان 30 و اندیساله صنایع دستی کشورمان جان تازهای گرفت و توانست آرام آرام بعد از 8 سال جنگ تحمیلی، روی پای خود بایستد اما نگاه گذرا به برنامههای توسعه نشان میدهد که بهای کمی به این حوزه مهم دادهاند و این موضوع به یک دولت خاص مربوط نمیشود، صنایع دستی که به گفته بسیاری از کارشناسان خبره این حوزه میتواند حتی بخش زیادی از جای صادرات نفت را بگیرد و به قول برخی مسئولان سابق آن میتواند سالانه 4 میلیارد دلار صادرات داشته باشد.
برای بررسی وضع موجود در حوزه "عرضه صنایع دستی"میزگردی در خبرگزاری تسنیم با حضور حسین بختیاری، مدیر عامل مجمع ملی هنرمندان، علیرضا صادق فراهانی، کارشناس طراحی شیشه، نیما سعید ذاکری، کارشناس سراجی سنتی، بهروز سیفاللهی، کارشناس نقاشی روی چرم و لیلا استوان، کارشناس معرق و منبت برگزار کردیم تا با نقد وضع موجود، راهکارهایی از از دل پردرد هنرمندان صنایع دستی بیرون کشیم و به مسئولان ارائه دهیم.
*تسنیم: از نظر شما در حوزه نمایشگاههای صنایع دستی که چند روز آینده شاهد برگزاری بزرگترین نمایشگاه سال در کشوریم، چه مشکلاتی وجود دارد؟
*ذاکری سعید:معاون صنایع دستی اعلام کرده است که امسال نمایشگاههای صنایع دستی سراسر کشور به صورت رایگان برگزار میشود اما احتمال دارد از سال آینده در نمایشگاهها فقط افرادی که میتوانند جنس خود را بفروشند شرکت کنند، این حرف به نظر من اشتباه است، هنرمندی که در یک گوشه از این کشور حصیربافی میکند به عشق اینکه 4 نفر کارش را ببینند و در نمایشگاه کارش را بخرند میآید اما ما میخواهیم آن را از او بگیریم؟ ما میخواهیم حمایت کنیم یا سدی مقابل هنرمندان باشیم؟
الآن بسیاری از تولیدکنندگان صنایع دستی را میشناسم که درآمد بسیار پائینی دارند، یکی از آنها به من میگفت که 3 ماه است 60 هزار تومان فروختم و 2 تا بچه دارم، آن 60 هزار تومان را هم بعد از 3 ماه فروختم، هیچ کس هم در استان مرا حمایت نکرده است، در عید هم نمایشگاه پولی بود و نمایشگاه به صورت رایگان مانند سالهای گذشته برگزار نشد، به نظر شما من چه کار کنم؟
باید در دل کارگاه صنایع دستی برویم. در کارگاه صنایع دستی باید بتوانید خرج زن و بچهات را دربیاوید، البته یک کارگاه و هنرمند فقط نمیتواند به نمایشگاه صنایع دستی دل خوش کند، مگر این نمایشگاهها چند تا در سال است؟ لذا باید یک برنامه هدفمند برای عرضه محصولات کارگاههای صنایع دستی در نظر داشت، گفتند قرار است به یک سری از کارگاهها وام داده شود؟ این کارگاهها کدامند؟ وقتی شفافسازی نمیشود ذهن آدم به این سمت میرود که باز این وامها و تسهیلات به نورچشمیها داده میشود؟ چرا اعلام عمومی نشد؟ از کجا معلوم استانها همه کارگاهها و هنرمندان صنایع دستی را اطلاع داده باشند؟
من از آقای نامور تشکر میکنم که به کارگاه استاد عبادی در نطنز یک وام بلاعوض بالای 70 میلیون داد که نجات یافت، این خیلی خوب است و تشکر میکنم.
نکته بعدی که باید عرض کنم این است که اخیراً دیدی نسبت به صنایع دستی وجود دارد و آن، دید دانشگاهی است تا کارگاهی. الآن مدیران خوبی در سازمان روی کار آمدند اما باید در نظر داشت کارگاه صنایع دستی دانشگاه نیست، کارگاه صنایع دستی میتواند از علم دانشگاه استفاده کند ولی نمیتواند از کتاب در کارگاه استفاده کند، برای اینکه در کارگاه تولیدی باید دستان را به کار انداخت در غیر این صورت خرج زن و بچهات را نمیتوانی به دست بیاوری، متأسفانه دیدی را روی سازمان صنایع دستی به نام دید دانشگاهی قرار دادیم در حالی که این دید موقعی مثمر ثمر است که آن را با صنایع دستی قاطی کنیم نه اینکه صنایع دستی را در دید دانشگاهی ببریم.
*بختیاری: من به عنوان مدیر عامل مجمع ملی هنرمندان صنایع دستی قبل از اینکه با آقای نامور مطلق به معاونت برسند، جلسهای با وی داشتم، به وی گفتم به عنوان یک بخش غیردولتی برنامه ما این است، وی برنامه مکتوب ما را نگاه کرد و گفت: "میخواهید سازمان صنایع دستی درست کنید"؟ گفتم بله. گفتم هدفم این بود که بدانید وضع آنقدر به هم ریخته است که تصمیم گرفتیم ساختار صنایع دستی را احیا کنیم.
ساختار صنایع دستی دچار آسیب شدیدی شده است، زلزلههای تکاندهندهای که حاکی از عملکرد سوء مدیران گذشته بوده است بر این حوزه سایه افکنده است، این اتفاقات از قبل از سال 80 هم شروع شده است، با ورود دولت هفتم، تحریمها مطرح شد، بعد از تحریمها گفتند باید پیمانسپاری بر صادرات انواع محصولات از جمله صنایع دستی صورت گیرد، بلافاصله بعد از این موضوع رفتم خدمت آقای خاتمی و دکتر حبیبی، گفتم:"خواهش میکنم شما راجع به صنایع دستی تجدید نظر کنید، وضع صنایع دستی با بقیه مقولهها فرق میکند، شاید راجع به فولاد و معادن و نفت بشود این کار را کرد اما در حوزه صنایع دستی تازه داریم جان تازهای میگیریم و صنایع دستی با این کار به مشکل میخورد"، آن موقع آقای حبیبی گفت: "درستش میکنیم صبر کنید"، این ماجرا و پیگیریها 3 سال طول کشید، بعد از 3 سال آقای حبیبی بنده را دیدند و گفتند که دیدید درست شد، گفتم: دکترجان! نوشدارو بعد از مرگ سهراب، دیگه فایده ندارد، میدانی که ما یک شمعدان را 1200 تومان میفروختیم، الآن از مکزیک شمعدان را در خلیج فارس آوردند، 200 تومان فروختند، شما بازار صنایع دستی ایران را آسیب رساندید و این بسیار آسیب بزرگی بود،در حقیقت این نخستین ضربهای بود که به عرصه صنایع دستی در دولت هفتم خورد.
ضربه بعدی که دوستان وارد کردند این بود که مهندس طاهرنژاد، رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت گفت:"میخواهم صنایع دستی ایران را متحول کنم"، گفتم: "مهندس این کار را نکن، شنیدم میخواهید شرکت بازرگانی را تعطیل کنید، این کار صدمه میزند". گفت:"ما میخواهیم تصدیگری را برداریم". گفتم:"صنایع دستی هویت ملی ماست، قصه صنایع دستی با شرکت فولاد و آهن فرق دارد، ضمن اینکه زیرساختهای لازم برای فعالسازی بخش خصوصی در صنایع دستی وجود ندارد". گفت:"شما اجازه بدهید ما درست میکنیم"، شرکت بازرگانی را منحل کردند و فروشگاههای صنایع دستی را بعضاً فاجعهبار واگذار کردند، برخی از آنها را خالی گذاشتند که هنوز هم وجود دارد و برخی از آنها را بخشیدند، برخی بدهکاری بالا آورده است، لذا بدون داشتن زیرساخت در حوزه تخصصی مربوطه در بخش خصوصی آمدند بخش دولتی را گردونه تجارت صنایع دستی خارج کردند.
با آن سوءمدیریتها آمدند گفتند میخواهیم صنایع دستی نو درست کنیم، اساسنامه آن صنایع دستی را تدوین کردند و مجوز آن را از مجلس گرفتند و این اساسنامه بعد از تصویب در هیئت وزیران در تاریخ 28 دی 83 تقدیم شورای نگهبان شد، یعنی حدود 10 سال پیش اما هنوز برنگشته است و کسی هم دنبال آن نرفته است، قرار بود جای آن ساختمانی را که تخریب کردند، ساختمانی با فونداسیون جدید، بابرنامه و مقاوم به نام سازمان صنایع دستی ایران ایجاد کنند که مستقل یا نیمه مستقل زیر نظر وزارت صنایع شود.
دولت هشتم عمرش تمام شد،دولت نهم آمد، گفت که اصلاً صنایع دستی در وزارت صنایع چه کار میکند، یک روز از آقای مشایی سوال کردم که آقا صنایع دستی را چرا به سازمان میراث فرهنگی بردید؟ گفت: در شورای اداری، دکتر گفت:" صلوات ختم کنید، تمام شد". یعنی، باز، کار بدون کارشناسی و بدون مطالعه.
گفتند این سازمان صنایع دستی که در وزارت صنایع است به واسطه ارتباط موضوعی که با سازمان میراث فرهنگی پیدا میکنند و اگر این جمله را میخواهیم کامل کنیم، بنویسیم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که چیز قشنگی میشود، این کار باز هم غیرکارشناسی بود اما این اتفاق افتاد غافل از اینکه خودِ سازمان میراث فرهنگی نوپا و بهم ریخته و ناکارآمد بود و شاید به طمع داراییهای حوزه صنایع دستی این بخش را به میراث فرهنگی دادند، الآن هم میبینید بسیاری از دارایی و ساختمانهای مختلفی را از صنایع دستی گرفتند و به میراث دادند، از جمله ساختمان 5 طبقه ارشد در خیابان ویلا که متعلق به سازمان صنایع دستی استان تهران بوده است، الآن همه کارمندان حوزه صنایع دستی استان تهران را در یک اتاق 8 متری زندانی کردند و در حالی که 120 کارمند داشت الآن 8 تا 9 کارمند دارد، شما بگویید که از این فضا چه انتظاری میتوان داشت که برای صنایع دستی امالقرای کشورهای اسلامی تصمیم صحیح بگیرند.
ادامه دارد......
انتهای پیام/