ثروت بین نسلی را دریابید
خبرگزاری تسنیم: خوشبختانه اخیراً زمزمههایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه تخریب بناهای با عمر کمتر از ۲۵ سال ممنوع شود. در صورتی که این ممنوعیت تصویب و اعمال شود میتوان امیدوار بود کمتر شاهد نادیده انگاشتن ثروت بین نسلی نهفته در بناهایمان باشیم.
"ثروت" در فرهنگ و به تبع آن اقتصاد ایران مقولهای پرحاشیه است. نگاهی به ادبیات عامیانه و حتی گفتمان رسمی حاکم بر فضای کشور در برهههای مختلف نشان میدهد کمتر زمانی را میتوان یافت که در آن "ثروت" و "ثروتمند" از بار معنایی مثبتی برخوردار بوده باشد. در عوض، به راحتی میتوان موارد متعددی را سراغ گرفت که در عرصه عمومی و رسمی کشور به مقوله تولید ثروت با بدبینی و نگاهی توأم با سوءظن نگریسته شده است.واکاوی اینکه چنین نگرشی در فرهنگ عمومی ایرانیان نهادینه شده است به فرصتی فراخ و تکاپوهایی ژرف اندیشانه نیاز دارد اما نکتهای که از این رهگذر میتوان به آن پرداخت، پیامدهای رواج انگارههای توأم با قدمت نسبت به مقوله ثروت است.یکی از زیان بارترین این پیامدها، سهل انگاریهایی است که به علت درک ناصحیح از ثروت نسبت به مقوله بسیار مهم "ثروت بین نسلی" روا داشته میشود. این یک واقعیت تلخ و گریزناپذیر است که در حوزه رسمی و عمومی ایران متأسفانه ثروت بین نسلی و ارزش افزودهای که از جنبههای مختلف میتواند مورد استفاده و بهرهبرداری نسلهای متعددی از افراد یک کشور قرار بگیرد به علت بیتوجهی به لازمههای حفظ ثروتهای بین نسلی از سوی تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان کشور، عمری حتی کوتاهتر از یک نسل داشتهاند.
مثال واضح و آشنای این عدم توجه را میتوان در مورد نوع بهرهبرداری از نفت و گاز به عنوان ثروتهای بین نسلی برای ایرانیان مشاهده کرد؛ طی سالهای متمادی یعنی بیش از صد و اندی سالی که از کشف و بهرهبرداری از منابع نفتی کشورمان سپری شده است، همواره دولتمردان و زمامداران به این ثروت بین نسلی نگاهی کوتاه مدت داشتهاند و درآمد حاصل از آن را صرف گذران امور جاری و گذرای روزگار خود کردهاند. غافل از آنکه این ثروت بین نسلی میبایست با درکی درست و نگرشی بلند مدت به ثروتی روزمینی در قالب صنایع و... تبدیل میشد تا نسلهای متعدد بعدی بتوانند از آن بهرهمند شوند.از مثال نفت که بگذریم میتوان به بلیهای که طی سالهای اخیر به جان شهرهای ما افتاده است، اشاره کرد.
کافی است در کوچهها و گذرگاههای شهرتان کمی قدم بزنید تا ببینید تقریباً در هر کوی و برزنی تیشهها و کلنگهای دستی و مکانیکی به جان ساختمانها افتادهاند و کارگران ساختمانی مشغول تخریب بنایی هستند برای ساختن ملکی نو.
این جایگزینی زمانی دغدغه آفرین و نگران کننده است که دامنه این تخریبها فقط ساختمانهای فرسوده و قدیمی را در بر نمیگیرد و طی سالهای اخیر خصوصاً در دوران رونق ساخت و ساز و تشدید رفتارهای سفتهبازانه در بازار مسکن، ساختمانهایی با عمر کمتر از 15 سال نیز به تیشه تخریب گرفتار میآیند تا بتوان به جای آنها، بناهایی بلند مرتبهتر، پرواحدتر اما کم وسعتتر ساخت!در این میان موضوعی که کمترین توجهی به آن نمیشود، نابودی ثروتی بین نسلی و پرارزش است که در جریان این تخریب و ساختنهای مستمر به فنا میرود. واقعیت این است که برای ساخت و ساز هر یک از این ساختمانها مقادیر فراوانی از انرژی، خاک، مصالح و نیروی کار این سرزمین صرف شده است که تقریباً بخش بزرگی از این ثروت، تجدیدناپذیر است.بررسیها نشان میدهند به طور تقریبی تنها 20 درصد از مصالح و وسایل... یک ساختمان تخریب شده امکان بهرهبرداری مجدد را در ساختمان جدید دارد و هشتاد درصد دیگر عملاً غیرقابل استفاده است.
برای درک عمق اتفاقی که برای ثروت بین نسلی ما درحال وقوع است، کافی است به آمارهای ارائه شده در مورد ساختمانسازیها نگاهی بیندازیم. تنها در نیمه اول سال گذشته 13 هزار و 292 پروانه ساختمانی توسط شهرداری تهران صادر شده که 7/99 درصد از آنها مربوط به ساخت ساختمانهای جدید بوده است. این تعداد به تنهایی 12 درصد از کل پروانههای ساختمان و تخریب نوسازی را در کشور تشکیل میدهد.متأسفانه آمار مشخصی از متوسط عمر ساختمانهای تخریب شده وجود ندارد اما با توجه به دو واقعیت میتوان حدس زد که مقدار قابل ملاحظهای از بناهای تخریب شده دارای عمر مفید بودهاند یعنی امکان استفاده مفید و ایمن از آنها همچنان وجود داشته است. واقعیت نخست پراکندگی ساختمانهای تخریب شده است که عموماً در مناطق نه چندان قدیمی شهر بودهاند. همچنین رابطه مستقیمی میان فروش تراکم و پروانههای صادر شده وجود دارد. یعنی در مناطقی که تراکم بیشتری فروش رفته، پروانههای بیشتری نیز صادر شده است. واقعیت دوم، عدم تناسب معنادار میزان ساخت و ساز در بافتهای فرسوده در مقایسه با سایر مناطق است.
خوشبختانه اخیراً زمزمههایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه تخریب بناهای با عمر کمتر از 25 سال ممنوع شود. در صورتی که این ممنوعیت تصویب و اعمال شود میتوان امیدوار بود کمتر شاهد نادیده انگاشتن ثروت بین نسلی نهفته در بناهایمان باشیم و سرمایهها نیز به سمت بافتهای فرسوده سوق پیدا کنند. همچنین این امید میرود که درصورت اجرای این قانون، نظارت بیشتری در مورد کیفیت ساخت و سازها و حفظ نمای ظاهری شهر نیز اعمال شود.
انتهای پیام/