خواهر شهیدان گلچینی: ذره‌ای از صدمه‌ای را که حضرت زینب(س) روز عاشورا کشید، نچشیده‌ایم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روز پیش پیکر مطهر دو برادر شهید دوران دفاع مقدس، پاسدار شهید عبدالرحمان گلچینی 20 ساله و پاسدار شهید علیرضا گلچینی 22 ساله که هر دو در عملیات خیبر و در منطقه عملیاتی مجنون به شهادت رسیده بودند، در باغ موزه دفاع مقدس تهران در کنار هم به خاک سپرده شدند.

پیکر مطهر شهید عبدالرحمان گلچینی عضو ستاد مرکزی سپاه در عملیات جستجوی کمیته مفقودین در سال 90 کشف شده و به عنوان شهید گمنام در باغ موزه دفاع مقدس به خاک سپرده شده بود. برادر شهیدش علیرضا گلچینی فرمانده گردان عمار از لشگر 10 سید الشهدا نیز پیکرش به تازگش کشف شده است. هویت پیکر این دو شهید عزیز طی روزهای اخیر و با استفاده از آزمایش DNA شناسایی شد و پیکرشان در کنار یکدیگر و در جوار هفت شهید گمنام باغ موزه دفاع مقدس به خاک سپرده شد.

برادر کوچکتر آنقدر صبر کرد تا میزبان برادر بزرگتر شد

خواهر برادران شهید گلچینی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگیخبرگزاری تسنیم در مورد ارتباط نزدیکش با برادران می‌گوید: من فرزند اول خانواده و خواهر بزرگتر هستم. شهید علیرضا فرزند سوم و شهید عبدالرحمان فرزند چهارم خانواده بود. حدودا با علیرضا 4 سال و با عبدالرحمان 6 سال فاصله سنی داشتم. ارتباط نزدیکی با هر دو داشتم. حالا بعد از گذشت سال‌ها بالاخره برادر کوچکمان عبدالرحمان آنقدر صبر کرد تا میزبان برادر بزرگتر شد. خیلی الان خوشحالیم که برادرانمان پیدا شده‌اند. خداوند این‌ها را به ما رساند. فقط ناراحتیم که پدر و مادرمان در قید حیات نیستند. چون مادر و فرزند خیلی ارتباط زیادی با هم دارند. دوست داشتیم مادرمان هم بود و این احساس را درک می‌کرد. خوشحالیم که خدا این‌ها را به ما برگرداند. در این 31 سال هم که برادرانمان مفقود الاثر بودند همیشه شاکر خدا بودیم و می‌گفتیم هر چه مصلحت خدا باشد همان می‌شود.

ذره‌ای از صدمه‌ای را که حضرت زینب(س) روز عاشورا کشید، نچشیده‌ایم/خواهری و صبر فقط مختص حضرت زینب(س) بود

او در ادامه با اشاره به خصوصیت‌های اخلاقی برادران و ویژگی‌های مثبتی که از آن‌ها یک شهید تمام عیار ساخت چنین می‌گوید: برادر یعنی پشتیبان خواهر. فوق العاده برادران خوبی بودند. خیلی با احساس و ایمان بودند. حرفشان هم فقط این بود که واجبات و حرام و حلال خدا را مواظبت کنید. حجابتان را رعایت کنید. به اعتقاداتشان پایبند بودند. متعهد به لباس پاسداری بودند. آن‌ها جزو نیروهای دوره اول سپاه بودند و احساسی به این لباس داشتند. واقعا مسئولیت پذیر بودند. هدفشان هم شهادت بود و ما هم انتظار دیگری از آن‌ها نداشتیم. می‌گفتند امام را تنها نگذارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. ما هم سعی می‌کنیم پیرو آن‌ها باشیم. با همه این احوال و دوری 31 ساله از برادران ما یک ذره از صدمه‌ای که حضرت زینب(س) روز عاشورا کشیدند را نچشیده‌ایم و آنطور که باید نتوانسته‌ایم دینمان را ادا کنیم. هر موقع که ناراحت و نگران باشیم فقط یاد حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) می‌افتیم که خواهری و صبر فقط مختص حضرت زینب(س) بود.

پدر و مادر مرحومم در تمام مراسم‌های شهید حضور دارند/پدرم خبر آمدنشان را در خواب به ما داد

این خواهر شهید از دلتنگی‌‌های خواهرانه‌اش می‌گوید و آن سختی ها را چنین مرور می‌کند: در این 31 سال وقتی دلتنگشان می‌شدم با عکس‌هایشان زیاد حرف می‌زدم. هر وقت در دلم خواسته‌ای بود با عکسشان زیاد حرف می‌زدم و مشکلم را با آن‌ها در میان می‌گذاشتم. ممکن بود که دو یا سه شب خوابشان را ببینم و معمولا حرف‌هایی به عنوان دلداری به من می‌زدند. در این ایامی که خبر شناسایی هویتشان رسید نیز هم مادر و هم پدرم را در خواب دیدم. دیدم که در تمام برنامه‌ها و مراسم‌های شهیدان حضور داشتند. قبل از آن نیز یکبار پدرم در خواب به من گفت: "بلند شو بلند شو مهمان داری!" اول متوجه پیام این خواب نبودم. بعد که تلفنی به ما گفتند متوجه شدیم که این خبر را پدر زودتر توی خواب به ما داده است.

انتظار اصلی، انتظار فرج مولاست

اما گلچینی در ادامه سخنانش به انتظار اصلی همه شیعیان که از همه انتظارها برتر و بالاتر است اشاره کرده و می‌گوید: این سال‌های انتظار خبر رسیدن از برادران را با صبری که خدا به ما داد سپری کردیم. اما انتظار اصلی را که همان انتظار فرج آقاست همگی تقویت می‌کنیم. انشاالله خدا صاحب عصر و زمانمان را زودتر برساند. انشاالله خدا به حق خون گلوی امام حسین(ع)، دیگر خانواده شهدای گمنام را هم مثل ما خوشحال کند تا از چشم انتظاری دربیایند. بالاخره با آمدن همین استخوان‌ها، ما کلی خوشحال شدیم و شاکر خدا هستیم.

انتهای پیام/