ربع قرن حماسه آفرینی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در مدیریت بحرانها
خبرگزاری تسنیم: تدابیر حکیمانه و بینش عمیق مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب اسلامی در دوران پر برکت رهبری خود , موجب شد تا کشتی نظام اسلامی از میان این امواج سهمگین و طوفان های شدید به سلامت به سمت ساحل سعادت و پیشرفت و عدالت حرکت کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آنچه در این نوشتار در ذیل بدان اشاره خواهد شد , نمونه هایی از توانمندی و هوشمندی رهبری نظام در برخورد با بحران ها و مدیریت آن ها بود , بحران هایی که هر یک از آن ها کافی بود تا هر نظام سیاسی را با چالش و مشکلات جدی روبرو سازد و موجودیت آن را به خطر بیندازد . تدابیر حکیمانه و بینش عمیق مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب اسلامی در دوران پر برکت رهبری خود , موجب شد تا کشتی نظام اسلامی از میان این امواج سهمگین و طوفان های شدید به سلامت به سمت ساحل سعادت و پیشرفت و عدالت حرکت کند و دشمنان را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذارد . اگر هوشیاری و تدبیر مقام معظم رهبری در مواجه با این بحران ها و مدیریت صحیح آنها نبود , مشخص نبود که کشور ما با چه سرنوشتی روبرو می شد. در حقیقت مقام معظم رهبری بسان ناخدایی توانمند , سکان کشتی انقلاب اسلامی را در میان امواج , توفانها و بحران های شدید سیاسی به سلامت به ساحل نجات رهنمون ساخته است.به منظور روشن شدن نقش مقام معظم رهبری در مدیریت بحران ها و تدبیر های هوشمندانه ایشان در بیش از 25 سال (ربع قرن) رهبری حکیمانه , به چند نمونه از بحران های داخلی و خارجی و تدبیرهای ایشان در مهار آن ها اشاره می کنیم که به خوبی گویای نقش و جایگاه رهبری نظام اسلامی و کارآمدی تئوری ولایت مطلقه فقیه در برطرف نمودن بحران ها است .
امید آفرینی از همان روزهای اول و یاس دشمنان
آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری «در روز اول فقدان امام، پیش بینی کردند که همه چیز تمام شد. . . دشمنان ما امید داشتند که شاید از گوشه و کنار قضایا و یا اظهارات و موضع گیری های داخلی چیزی را احساس کنند تا بتوانند براساس آن بگویند انقلاب راه جهت گیری اش را عوض کرده است، بحمدالله از امیدی که بسته بودند، مأیوس شدند و در این روزها اخبار، خبرگزاری ها و اظهارات مقامات سیاسی قدرت های استکباری کاملاً منعکس کننده این یأس است. »نقش رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آنها در آن روزهای آشوب و دلهره، بسیار تعیین کننده بود. رهبری فرزانه انقلاب با مدیریت حکیمانه خود، این دل های نگران و مضطرب را به شکل هنرمندانه ای به ساحل أمن هدایت کردند و با دمیدن مجدد روح نشاط و شادابی و امید در جان فسرده مردمی که با ارتحال امام (ره)، روح و توان خویش را کاملاً از دست رفته می دیدند، اولین نشانه معجزه مسیح گونه اش را به زیبایی تمام، برای دنیا به تصویر کشاندند. بررسی تمامی سخنرانی ها و بیانات معظم له در آن مقطع، تا ماه ها بعد از ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، نشان می دهد که یکی از مهم ترین محورهای تبلیغی رهبر معظم انقلاب که بدون استثنأ در تمامی سخنرانی های خود بر آن اصرار می ورزیدند، مسأله امیدبخشی به مردم بود. امید به آینده ای روشن و آکنده از نشاط و پویایی و سرزندگی برای ملت صبور؛ امید به نظامی مقتدر، عزّتمند و سربلند در میان ملل جهان و امید به تحقق قطعی وعده های خداوند در پیروزی ملت مقاوم و نستوه ایران.مقام معظم رهبری در یکی از سخنان امید بخش خود در آن ایّام ، آینده این ملت را چنین ترسیم می کند: «آینده خیلی روشن و امید بخش است، گویی به سمت چشمه ای زلال در حرکت هستیم، طبیعی است که در بین راه با مشکلات و سختی هایی مواجه خواهیم بود، در چنین شرایطی که خداوند رهبر و مراد و مرشدمان را نیز از ما جدا کرده است، اگر برگردیم و یا تعلّل و توقّف کنیم، به او خیانت کرده ایم. باید راه را ادامه دهیم و شک نکنیم که نتیجه سعی و تلاش ما رسیدن به آن سرچشمه شفاف و زلال است، یعنی حاکمیت مطلق اسلام و دین خدا به صورت کامل و پیروزی همه جانبه اسلام بر دشمنان. . . با دل های محکم و اراده های قوی به شهرهای خودتان برگردید و روحیه کار و تلاش و وحدت و صفا و صمیمیت و حضور در صحنه و آمادگی برای خدمت و کمک به اسلام و انقلاب را در خودتان حفظ کنید. »مقام معظم رهبری مسئولین نظام را نیز به تقویت روحیه مردم در آن شرایط خطیر فرا می خواند و خطاب به آنها می فرماید: «از فرصت های گوناگون استفاده کنید و به عنوان نماینده دولت با مردم حرف بزنید، به آنها تسلّی دهید، به لطف الهی امیدوار کنید و روحیه توکل به خدا را در وجودشان تقویت کنید. . . من وقتی به وضع کلی کشور نگاه می کنم و خبرها و اظهاراتی که از خارج می رسد را می بینم و مشاهده می کنم، نگرانی از آینده ندارم، احساس می کنم امروز ملت ایران به حمدالله آن رشد را دارد که بتواند حرکتی را که آغاز کرده است براساس رهنمودهای امام عزیز(ره) آن را تداوم بخشد. »
رهبری بی نظیر در سراسر جهان
چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 25 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟امام خمینی بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:«یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... »و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»
چالش های مقام معظم رهبری پس از رهبری امام خمینی
جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد.به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید.پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه «مرجعیت»، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث ومشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت وملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان «برنامه اول توسعه اقتصادی کشور» از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند. یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. تدابیر دیگر ایشان در طول 25 سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین ، فتنه 88 و...نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.
اصرارافراطیون اصلاح طلب برای همراهی با صدام در حمله عراق به کویت و درایت رهبری
در کشور ما نیز گروه ها و شخصیت هایی که از قضا دستی بر مسایل سیاسی داشته اند و خود را صاحب تحلیل و شعور سیاسی بالا می دانستند، فریب سیاست های اغواگرانه و ریاکارانه صدام را خوردند. بعضی او را «خالد بن ولید» زمان خواندند، گروهی نیز او را در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دادند و با اعتراض به سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بی طرفی در جنگ، خواهان شرکت فعال ایران در حمایت از صدام شده بودند. این اظهارات شورانگیز، هر چند از روی حسن نیت بیان می شد، اما از ضعف بینش سیاسی، دستپاچگی و ناتوانی صاحبان آن در دشمن شناسی، تحلیل رویدادهای مهم، اهداف و انگیزه های بحران آفرینان منطقه ای و بین المللی حکایت داشت. حوادث بعد از جنگ نیز (که به آن اشاره خواهد شد) این سخن را کاملاً تأیید می کند. به یقین اگر جمهوری اسلامی براساس این توصیه ها و مواضع، خود را درگیر این جنگ ویرانگر کرده بود، امروز نه تاک نشانی بود و نه از تاک نشان. حمله صدام به کویت و ورود ایران به نفع صدام در جنگ، از نگاه آمریکایی ها می توانست یک تله و یک طعمه بسیار لذیذی باشد و همان تبانی که موجب شد آمریکا در جهت منافع خود از نیمه راه برگردد و از سرنگون کردن صدام منصرف شود، می توانست در رابطه با ایران نیز به عنوان حامی متجاوز تحقق یابد. در زیر با برخی از این مواضع آشنا می شوید. یکی از بحران های بسیار مهم منطقه ای در آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، جنگ اول خلیج فارس بود که شرایط فوق العاده حساس و بسیار خطرناکی را برای نظام جمهوری اسلامی پدید آورده بود.کوچکترین اشتباه و لغزش محاسبه و معادله سیاسی، می توانست نظام رنجور از یک جنگ هشت ساله تحمیلی که اینک در آغاز دوران بازسازی و شکوفایی به سر می برد را یکبار دیگر درگیر جنگ فرسایشگر دیگری نماید و حتی موجودیت آن را به خطر بیندازد.جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را «جنگ باطل با باطل» نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. درخواست یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران رخ داد، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است. در آن سالها گروهی از نخبگان سیاسی بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد، آنها در نطقهای پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتی در این راه تظاهراتهایی هم به راه انداختند و در نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستد ایران از بیطرفی خارج شده و به همراه صدام بر علیه آمریکا وارد جنگ شود.رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیتا... الحرام در اینباره فرمودند: "هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاهطلبى و افزونخواهى سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانهاى نقد بهدست آمریکا براى حضور بىسابقه نظامى و بالطبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربى - به آتش کشیده شد، کسانى از مسلمین غالبا از روى سادهاندیشى خیرخواهانه، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حسابگرانه، به جمهورى اسلامى مصرانه پیشنهاد مىکردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد... اسلام دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمىشمرد و آن را جایز نمىداند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانه مسئولان ویرانى عراق، که در برههای کوتاه براى جلب نظر سادهلوحان، بهدروغ دم از اسلام و مقدسات دینى مىزدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد مىدانستند، ما به آنان یادآورى مىکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ بهنفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضدمردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است. "
شکل گیری مطبوعات زنجیره ای
شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:« اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:«اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»
کودتای 18 تیر 78
تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند.
حادثه 11 سپتامبر
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود.اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیتهاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مىگیرد، کاملاً نشان مىدهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسى بهاصطلاح اصلاحطلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالىکه رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونىترین انگیزه این تحولات و روندهاى آنرا هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را بهسمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاستهاى تهاجمى پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشاندهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیارى در داخل به این اقدامات، مثبت مىنگریستند و برخى نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد مىکردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژى انزواطلبى 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بىطرفى مثبت و فعال. در شرایط چنین گفتمانهایى، رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایهاى را اتخاذ کردند که از یکسو بهلحاظ دیپلماتیک، طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوى دیگر راهبرد فرصتسازى براى ارتقاى منافع ملى مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آنرا بهوضوح مشاهده مىکنیم.حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار «هر که با مانیست برماست» که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد وجریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.
بحران دادگاه میکونوس
در ماجرای دادگاه میکونوس که به دنبال ترور صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان و سه تن از همفکران وی در 26 شهریور ماه 1371 در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان صورت گرفت و با نقش آفرینی بنی صدر خائن همراه شد , دادگاه میکونوس پس از پنج سال در حکمی موهن که بر مبنای شهادت گروهک منافقین شکل گرفت , حکم باز داشت وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را صادر نمود و در آن از برخی مقامات جمهوری اسلامی به عنوان طراحان این ترور نام برده شد که همزمان با اعلام این حکم موهن , رسانه های غربی به ویژه رسانه های آمریکا و رژیم صهیونیستی تبلیغات گسترده ای را بر علیه نظام جمهوری اسلامی به راه انداختند و تلاش نمودند که جمهوری اسلامی را به عنوان ناقض حقوق بین المللی معرفی نمایند , متعاقب صدور این حکم , مقامات رسمی کشور و وزارت امور خارجه ضمن محکوم نمودن این حکم , مراتب اعتراض شدید اللحن خود را به مقامات آلمانی اعلام نمودند که به دنبال آن روابط ایران و آلمان تیره شد و سفیر این کشور و سفرای کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ یکی پس از دیگری کشور را ترک کردند و روابط کشورمان با کشورهای اتحادیه اروپا نیز تیره گردید . در چنین شرایطی مقام معظم رهبری با اشاره به عدم نیاز جمهوری اسلامی به رابطه با کشورهای اروپایی , درباره سفیرانی که به خاطر دادگاه میکونوس، کشور ایران را ترک کرده بودند، با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایی که رفتهاند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانی که ما بگوییم. و اگر بنا باشد سفرای کشورهای اروپایی مجدداً به تهران بازگردند _ البته ایران در این راه پیش قدم و درخواست کننده نخواهد بود _ سفیر آلمان باید آخرین آنها باشد . پس از مدتی کشورهای اروپایی که از چنین اقدامی طرفی نبستند مجبور شدند سفرای خود را راهی ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند سفیر آلمان آخرین سفیری بود که به صورت تحقیر آمیز وارد ایران شد .قاطعیت و تدبیر مقام معظم رهبری در این ماجرا که با هدف تحت فشار گذاردن ایران و تحقیر جمهوری اسلامی و مقامات بلند پایه کشور شکل گرفت , موجب شد تا عزت و اقتدار جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی برای همگان آشکار گردد و کشورهای اروپایی تحت فشار و تحقیر قرار بگیرند . رهبر انقلاب: سفیر آلمان را تا مدتی راه ندهید!در سال 1371، در حالیکه ایران مسیر تبدیل شدن به یک کشور مقتدر را می پیمود، حادثه ای مشکوک در کشور آلمان رخ داد که می شد به وضوح رد پای صهیونیست ها را در آن دید. ماجرا از این قرار بود که تعدادی از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی (که اخیراً معتدل شده و دست از معارضه برداشته بودند و به شکل آشکاری به سمت جمهوری اسلامی متمایل شده بودند) در یک رستوران به نام «میکونوس» مورد حمله چند نفر ناشناس قرار گرفتند و کشته شدند.
بحران قتل های زنجیره ای
یکی از بحران هایی شدیدی که نظام را با مشکلات بزرگی روبرو ساخت , جریان قتل های زنجیره ای در سال 1377 بود . در این قتلها چند نویسنده گمنام و یکی از فعالان سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سالهای اخیر کمتر نامی از او به میان آمد (فروهر) و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد ، بدنبال تحقیقات انجام شده , وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتلها بودهاند. این اتفاق که با پوشش رسانهای و تبلیغاتی رسانه های خارجی و همزمان برخی رسانه های داخلی همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و بهخصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی بهوجود آورد. به دنبال آن , موج شدید جنگ روانی و جنجال بزرگی برعلیه نظام به راه افتاد که مشکلات زیادی را برای کشور به وجود آورد و می رفت تا اساس نظام و پایه های اعتماد مردمی آنرا متزلزل سازد که مقام معظم رهبری با هوشیاری و بینش عمیق خویش , ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دستهای پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در اینباره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و نقشه های پشت پرده این ماجرا و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت, ایشان در تحلیل این ماجرا فرمودند: « این قتلها بهضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلى که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بناى این کار را داشته باشند، در سطوحى از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایى بزنند. این افرادى که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک مىشناختیم. اینها کسانى نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمنکشى است، دشمنان خودش را مىکشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههاى سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بىخطر و بىضرر... ایشان معروفیتى در میان مردم نداشت؛ نفوذى نداشت؛ دشمن بىخطرى بود؛ انصافاً آدم نانجیبى هم نبود. البته ما دشمنانى هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدمها نانجیبى نبودند. حالا شما فکر کنید، کسى که مثل فروهر را مىکشد، آیا مىتواند دوست نظام باشد؟! مىتواند براى نظام کار کند؟! چنین چیزى معقول است؟! من این را باور نمىکنم. آشنایى من با مسایل سیاسى این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایى با اشخاص، آشنایى با جریانات سیاسى، آشنایى با توطئههاى گوناگونى که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمىدهد که من باور کنم این کار عناصرى است که با نظام مسئلهاى ندارند و نمىخواهند علیه نظام کار کنند. بعضى از این دو، سه نفر نویسندهاى هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالباً مجلات و کتابها و تازههاى فرهنگ را مىبینم. من آدمى نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفى در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلاً در بعضى از محافل فرهنگى یا غیرفرهنگى خارجى، اینها را مىشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادى که مردم اینها را نمىشناسند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکرىشان هیچ خبرى ندارند و کسى از اینها حرفى نمىشنود، برد تبلیغى ندارند. آن دستى که به فکر مىافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر مىتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحى شدهاى نباشد؟! »ایشان همچنین در خصوص برخوردهای نادرست بعضی از رسانه ها در قبال این ماجرا و نقش آفرینی آنها در راستای اهداف دشمنان خاطر نشان فرمودند:« آن چه موجب تعجب و حیرت است مواضع بعضی مطبوعاتی های خودی و رسانه های داخلی است که درست مانند دشمن عمل می کنند.»این بحران که می رفت نظام را با چالش جدی روبرو سازد با سرپنجه تدبیر و موضع گیری به موقع مقام معظم رهبری و تبیین زوایای قضیه , فروکش نمود و دشمنان و بدخواهان نظام نتوانستند از این ماجرا طرفی ببندند.
مرگ سعید امامی
ماجرای قتل های زنجیره ای ؛ ماجرای قتلهای زنجیره ای در اواخر آبان ماه سال 1377 و به دنبال قتل داریوش فروهر و همسرش آغاز شد و متعاقب آن سه قتل دیگر صورت گرفت که اذهان عمومی را متوجه خود ساخت و این حادثه در محافل رسانه ای به قتل های زنجیره ای موسوم شد بدنبال آن ریاست جمهوری وقت ( آقای خاتمی ) دستورتشکیل کمیته ویژه ای را با حضور وزیر اطلاعات وکشور صادر نمود تا این حادثه را مورد بررسی قرار دهند این کمیته پس از بررسیهای تخصصی با صدور اعلامیه ای برخی نتایج تحقیقات خود از جمله اقدامات صورت گرفته ,سر نخهای بدست آمده ,افراد دستگیر شده و...را به اطلاع عموم رساند( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/23) با شناسایی عوامل این حرکت مشخص شد تعداد معدودی از عناصر خود سر وزارت اطلاعات در آن نقش داشته اند ووزرات اطلاعات با شهامت و صداقت این مساله را با صدور اعلامیه ای به اطلاع عموم مردم رساند در بخشی از این اعلامیه چنین آمده است وزارت اطلاعات با همکاری کمیته ویژه تحقیق موفق گردید شبکه مزبور را شناسائی ,دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس , کج اندیش و خود سر این وزارت که آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدند ( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/16)در اینکه انگیزه این افراد از ارتکاب چنین جنایتی چه بوده است اظهار نظرهای متفاوتی مطرح شده است اما آنچه دارای اهمیت است این نکته است که اقدام این افراد با هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد نظام را باچالشی جدی روبرو ساخت که اگر درایت و تیزبینی مقام معظم رهبری و هوشیاری وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی نبود معلوم نبود که چه صدمات جبران ناپذیری متوجه کشور می شد
دیدگاه مقام معظم رهبری در باره قتل های زنجیره ای
مقام معظم رهبری در واکنش به این جریان و در راستای مدیریت بحران پدید آمده، ضمن محکوم نمودن این حادثه زشت چند اقدام مناسب را انجام دادند: 1. دستور پیگیری و برخورد قاطع و هوشیارانه با عاملان این حادثه به رئیس جمهوری و مسولان وزارت اطلاعات2. حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و ایجاد دلگرمی و تقویت روحیه در میان آنان؛ در شرایطی که موج گستره تبلیغات منفی علیه این وزارتخانه به دلیل حادثه پیش آمده از سوی رسانه های بیگانه و برخی از مطبوعات داخلی براه افتاده بود که زمینه دلسردی و تضعیف روحیه این مجموعه را فراهم می ساخت و این همان هدفی بود که دشمنان نظام جمهوری اسلامی به دنبال آن بودند. مقام معظم رهبری با حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و جداسازی عناصر خودسر این مجموعه با افراد متعهد و خدمتگذار نظام توطئه دشمن را خنثی نمودند ایشان در بخشی از سخنرانی مهمی که در اوج درگیری ها و منازعات و اتهامات بی اساس، ایراد نمودند که در فرونشاندن آن التهاب های گدازنده بسیار موثر بود فرمودند:«عده ایی در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگیرند و حالا بهانه جوئی برایشان شده است، مسئولان وزارت اطلاعات ما همین مدیرانی که اغلب شان حالا هم هستند این ها بزرگ ترین خدمات را به این کشور کردند ... اگر این عناصر اطلاعات نبودند اگر این مجموعه نبود، شما خیال می کنید که این انقلاب جان سالم به در می برد؟ ... حالا یک اتفاقی افتاده است و چند نفر در آن ها جرمی را مرتکب شده اند، برای خاطر آن ها، عده ای می خواهند از اصل وزارت انتقام بگیرند، علیه وزارت اطلاعات، تبلیغات می کنند و حرف می زنند این کمال بی انصافی است، این ظلم مسلم است من به مسئولان وزارت اطلاعات، به مدیران، به معاونان، به وزیر، به مدیرانی که در سراسر کشورند، عرض می کنم که عزیزان همان طور که در پیام رئیس جمهور محترم هم بود و من واقعا از آن پیام خوشوقت شدم, مبادا روحیه تان را از دست بدهید؛ سنگرهایتان را محکم حفظ کنید و از این ملت دفاع نمایید. امروز جنگ دشمن با ما، جنگ تبلیغاتی است تا در زیر لوای فتنه تبلیغات بیایند جنگ اطلاعاتی و امنیتی کنند و باز موج ترور راه بیندازند ... ». (روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)
مقام معظم رهبری این واقعه را توطئه ای پیچیده ارزیابی کردند که از سوی دشمنان انقلاب اسلامی طراحی و به واسطه چهره های داخلی به اجرا گذاشته شد. در نگاه مقام معظم رهبری این توطئه با هدف ایجاد فتنه بین جناح های سیاسی و ضربه زدن به ستون فقرات امنیت ملی یعنی وزارت اطلاعات صورت پذیرفت.ایشان در این باره فرمودند: «با توجه به تجربه خودم در زمینه های گوناگون اداره کشور در طول این بیست و چند سال و آشنایی با جریان های سیاسی داخلی و خارجی من نمی توانم باور و قبول کنم که این قتل هایی که اتفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد، چنین چیزی ممکن نیست. این قتل ها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزء اطلاعات هم باشند، هر چه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتل هایی بزنند این افرادی که کشته شدند، بعضی ها را ما از نزدیک می شناختیم، این ها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرف ها باشد، سراغ این ها برود اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن کشی است چرا سراغ فروهر برود؟ مرحوم فروهر قبل از انقلاب دوست ما بود اول انقلاب همکار ما بود، بعد از پدید آمدن این فتنه ها سال 60 دشمن ما شد؛ اما دشمن بی خطر و بی ضرر ... حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می کشد آیا این فرد می تواند دوست نظام باشد؟ چنین چیزی معقول نیست من این را باور نمی کنم.آشنایی من با مسائل این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئه های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده ایم، اجازه نمی دهد که من باور کنم که این کار عناصری است که این ها با نظام مساله ای ندارند و نمی خواهند علیه نظام کار کنند بعضی از این دو، سه نفر نویسنده ای هم که متاسفانه در این حادثه کشته شدند اسم شان را بنده هم نشنیده بودم ... افرادی که مردم این ها را نمی شناسند، مردم از کتاب ها و نوشته ها و آثار فکری این ها هیچ خبری ندارند و کسی از این ها حرفی نمی شنود، برد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر می افتد بیاید این ها را تصفیه کند و به قتل برساند مگر می تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده ای نباشد؟». ( روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)
همچنین رهبری انقلاب در جلسه دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (22 اسفند 1379 به مسئله قتلهای زنجیرهای پرداختند:: من در همان ابتدا که راجع به این مسئله پرجنجال و واقعاً مضر بحث کردم همین اظهارنظر را کردم. الان هم جز این اعتقادی ندارم. من دلم نمیخواهد که این بحث را دوباره زنده کنم چون این بحث برای کشور خیلی ضرر داشت. حادثهای اتفاق افتاده بود. باید دستگاه اطلاعاتی و دستگاه قضایی این مسئله را حل میکردند. اما کشاندن آن به افکار عمومی، هیجانهای کاذب درست کردن و اظهارنظرهای غیرواقعی و بعضاً صددرصد دروغ از اطراف و اکناف، فضای بسیار بدی درست کرد. بنابراین، من هیچ خشنود نیستم که این بحثها مجدداً مطرح بشوند.خوشبختانه کار دادگاه هم تمام شد و این بحثها خاتمه پیدا کرد. لیکن چون سئوال شده عرض میکنم. من باز هم اعتقادم همان چیزی است که گفتم. ببینید، این مسئله جنبههای مختلفی دارد. یک جنبه جنبه جنایی مسئله است. چند نفر وابسته به یک تشکیلات دولتی رفته اند و تعدادی را به قتل رساندهاند. این کار یک جنایت است و از این جنبه باید به آن رسیدگی شود. که این دادگاهی هم که تشکیل شد مطرح کرد که من فقط از جنبه جنایی به این مسئله رسیدگی میکنم، از جنبه دیگر رسیدگی نمیکنم. یعنی، صلاحیت این دادگاه همین اندازه بود و رسیدگی هم کرد. از طرف دیگر وقتی ما نگاه میکنیم، میبینیم که این قاتلها نسبت به آن مقتولها هیچ دشمنی و کینه شخصی و تزاحم منافعی نداشتند که بگوئیم با آنها بد بودند و به همین دلیل آنها را کشتهاند.از طرف دیگر، مگر آن افراد از لحاظ سیاسی برای کشور بسیار مضر و خطرناک بودند تا فرض کنیم که این افراد برای دفاع از نظام رفتند و آنها را کشتند؟ اینطور نبود. من در خطبه نماز جمعه گفتم که یکی از این مقتولان [داریوش فروهر] دوست قدیمی دوران مبارزات و همکار دوره بعد از انقلاب اسلامی و در این اواخر هم دشمن بیضرر ما بود. او از مخالفانی بود که واقعاً کمترین ضرری برای نظام نداشت. بنابراین، اینطور نبود که ما فرض کنیم یک انگیزه طرفدارانه از نظام موجب شد که اینها بروند و فلان کسی را که هیچ ضرری برای نظام نداشت بکشند. از طرفی، سنگینی این کار برای نظام خیلی زیاد بود. یعنی، یک حالت ناامنی و بیاطمینانی ایجاد کرده بود. از همه بدتر، مورد تهاجم قرار گرفتن و زیر سئوال رفتن دستگاه امنیتی کشور بود.در اینجا یک ذهن عادی، ولو هیچ قرینهای هم وجود نداشته باشد، بهطور طبیعی چه چیزی بنظرش میرسد؟ آیا غیر از این است که دستی میخواهد دستگاه اطلاعاتی را خراب و نظام را بدنام کند و حالت ناامنی به وجود بیاورد و تهمت فشار بر مخالفان نظام را در دنیا و علیه جمهوری اسلامی شایع کند؟ هر ذهن سادهای به این نکته پی میبرد. البته، بنده در این زمینه قرائن زیادی هم داشتم. فقط این نکته نبود. اعترافهایی هم که بعداً کردند این را ثابت کرد. اگر رسیدگی امنیتی دقیقی بشود و محاکمه دقیقی صورت گیرد، هیچ بعید ندانید که در این زمینه قرائن و شواهد روشنگری پیدا شود و در معرض دید قرار گیرد. منتها، این دادگاهی که تشکیل شد فقط از جنبه جنایی به این مسئله رسیدگی کرد.» (دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان، جلد ششم: مجموعه سخنرانیهای مقام معظم رهبری پیرامون دانشگاه و دانشجو در سال 1379، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، چاپ اوّل، پائیز 1380، صص
وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد : « وزارت اطلاعات با همکاری کمیته ویژه تحقیق موفق گردید شبکه مزبور را شناسائی، دستگیر و تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تأسف معدودی از همکاران مسؤلیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت که آلت دست عوامل پنهان قرارگرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدند».( روزنامه جمهوری اسلامی 16دی 1377) رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح در گفتگو با ایرنا گفت: عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی، مهرداد علیخانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند که سعید امامی نقش هدایت و برنامه ریزی این توطئه را بر عهده داشته است.( روزنامه کیهان 31 خرداد 1378)از جمله افرادی که در رابطه با این قتلها دستگیر شد آقای سعید امامی بود که از اعضای وزارت اطلاعات بود و بعد از تحقیقات به عمل آمده روشن شد که با همدستی برخی از عناصر خود سر دیگر این وزارتخانه به چنین اقدامی دست زدند. در جریان رسیدگی به پرونده قتلها سعید امامی در زندان خودکشی کرد که رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح در این رابطه اظهار داشت: با وجود مراقبت های ویژه ای که از سعید امامی یکی از عوامل اصلی و محوری این قتل ها به عمل آمد وی در زمان استحمام در بازداشتگاه با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد ولی تلاش های پزشکی برای نجات وی مؤثر واقع نشد البته با توجه به مدارک موجود و اعتراف صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود.( روزنامه کیهان 31خرداد 1378) 3 متهم دیگر پرونده نیز محکوم به اعدام شدند که البته با توجه به رضایت خانواده مقتولان به حبس ابد تبدیل شد.( روزنامه کیهان 5 بهمن 1378) . سعید امامی در خلال بازجوئیها خود کشی کرد وپرونده او ونیز قتل های زنجیره ایی در ابهام ماند.
رفتارهای مدیریتی و هشدارهای سیاسی و امنیتی رهبر انقلاب کم و بیش ادامه داشت اما باید اوج این هشدارها را در سالهای بعد از دوم خرداد 1376 جستوجو کرد. قتلهای زنجیرهای یکی از نخستین حوادثی بود که نشان از ورود کشور به دورهای جدید از بحرانهای امنیتی میداد که تنها در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، نمونههایی از آن دست مشاهده شده بود. در این قتلها که در پاییز سال 1377 رخ داد، چند نویسنده گمنام و یکی از فعالین سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سالهای اخیر کمتر نامی از او به میان آمد و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد، وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتلها بودهاند. این اتفاق که با پوشش رسانهای و تبلیغاتی رادیو تلویزیونهای بیگانه همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و بهخصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی بهوجود آورد.رهبر انقلاب در سخنانی ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دستهای پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در اینباره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت، ایشان فرمودند: "این قتلها بهضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.یک گروه داخلى که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بناى این کار را داشته باشند، در سطوحى از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایى بزنند. این افرادى که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک مىشناختیم. اینها کسانى نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمنکشى است، دشمنان خودش را مىکشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههاى سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بىخطر و بىضرر... ایشان معروفیتى در میان مردم نداشت؛ نفوذى نداشت؛ دشمن بىخطرى بود؛ انصافا آدم نانجیبى هم نبود. البته ما دشمنانى هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدمها نانجیبى نبودند.حالا شما فکر کنید، کسى که مثل فروهر را مىکشد، آیا مىتواند دوست نظام باشد؟! مىتواند براى نظام کار کند؟! چنین چیزى معقول است؟! من این را باور نمىکنم. آشنایى من با مسایل سیاسى این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایى با اشخاص، آشنایى با جریانات سیاسى، آشنایى با توطئههاى گوناگونى که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمىدهد که من باور کنم این کار عناصرى است که با نظام مسئلهاى ندارند و نمىخواهند علیه نظام کار کنند. بعضى از این دو، سه نفر نویسندهاى هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالبا مجلات و کتابها و تازههاى فرهنگ را مىبینم. من آدمى نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفى در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلا در بعضى از محافل فرهنگى یا غیرفرهنگى خارجى، اینها را مىشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادى که مردم اینها را نمىشناسند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکرىشان هیچ خبرى ندارند و کسى از اینها حرفى نمىشنود، برد تبلیغى ندارند. آن دستى که به فکر مىافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر مىتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحى شدهاى نباشد؟! "
در حالیکه چندین ماه از سخنان و تأکید رهبری برای روشن شدن ماهیت افراد پشت پرده این جنایتها میگذشت، ولی هیچ نتیجه مثبتی از روشن شدن موضوع و مشخص شدن عوامل قتلها دیده نمیشد و فقط اخبار مبهم در فضای رسانهای منتشر میشد که فقط اوضاع را ملتهبتر میکرد. در این شرایط، بحرانی دیگر سر باز کرد؛ حادثهای که بعدها به کوی دانشگاه مشهور شد. ماجرا از این قرار بود که مجلس شورای اسلامی تصمیم به بازنگری قانون مطبوعات برای حذف نکات مبهم آن گرفت. اما تعدادی از گروههای دوم خردادی با این کار مخالف بودند. روزنامه سلام که در اختیار طیفی از نیروهای استحالهطلب دوم خردادی بود با انتشار سندی از اسناد محرمانه وزارت اطلاعات مدعی شد، سعید امامی که پیش از این از سوی مطبوعات دوم خردادی بهعنوان عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی شده بود، تدوینکننده طرح بازنگری و اصلاح قانون مطبوعات است. در این شرایط وزارت اطلاعات از این روزنامه بهخاطر انتشار این سند محرمانه شکایت کرد و بدین ترتیب روزنامه سلام توقیف شد. در شامگاه روز هفدهم تیر 1378 تعدادی از دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز نسبت به توقیف این روزنامه اعتراض کردند. این تجمعات صد و یا دویست نفره کمکم به بیرون از محوطه کوی رسید و اراذل و اوباش هم با سوءاستفاده به شرایط به معترضین پیوسته در مناطقی از مرکز تهران دست به آشوب زده و به اموال مردم خسارت زدند.هر روز ابعاد این آشوبها بیشتر میشد تا اینکه رهبر انقلاب در یک سخنرانی تاریخی و مهم برای پایان دادن به این بحران از ملت دعوت کردند تا به صحنه بیایند. نکته جالب توجه دعوت از ملت و نه نیروهای نظامی و انتظامی برای پایان دادن به فتنهها و اغتشاشات بود. ایشان در این سخنرانی ضمن محکوم کردن حمله به خوابگاه دانشجویان تأکید کردند: "این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن جمعى - بهخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچوجه در نظام اسلامى قابلقبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هر کسى بوده، فرق نمىکند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن. مسلما با کسانى که در نظام جمهورى اسلامى تخلف مىکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلفى نکرده است؛ کسىکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود. "رهبر انقلاب همچنین در پایان نکتهای را که در آن سالها معمولا بر آن تأکید داشتند، بازهم به مسئولین و گروههای سیاسی یادآوری کردند: "آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم. شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید، دشمن سوءاستفاده مىکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسایل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یکطور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدى قایل شوید و خط قرمزى بگذارید. " اغتشاشات مربوط به غایله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروههای سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد.
نامه وقیحانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری درباره جام زهر
پس از حمله نظامی امریکا به عراق , 127 نفر از نمایندگان مشارکتی مجلس ششم در بهار 1382 , در نامه ای به مقام معظم رهبری با ارائه تصویری غیر واقعی و ناامید کننده از وضعیت داخلی کشور، و همچنین تجسم علامات فروپاشی نظام از داخل! از سویی و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهای خارجی از سوی دیگر، راهکار تسلیم و مذاکره با امریکا برای جلوگیری از حمله به ایران را توصیه می نمایند، در این نامه تأکید شده بود: اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.!مقام معظم رهبری در پاسخ به چنین تفکری با ارائه تصویری واقع بینانه از شرایط کنونی و لزوم حفظ دستاوردهای انقلاب و پرهیز از هرگونه رعب و وحشتی در مقابل جنگ روانی و تبلیغاتی آمریکا به نمایندگان هشدار داده و می فرمایند : «...در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مىرود؛ انسان مرعوب، اینطور است. جبن، هم عقل را از کار مىاندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مىتواند فکر کند، نه درست مىتواند عزم و ارادهى خودش را بهکار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمىدارد و یک قدم به عقب. این است که پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروفشان فرمودند: ((ولاتشاورنّ جبانا. لأنّه یضیق علیک المخرج))؛ با آدم جبان و ترسو در هیچ کارى مشورت نکن، زیرا که گریزگاه و دریچهى فرج را بر رویت مىبندد. انسان وقتى که مرعوب نیست، مىتواند درست فکر کند، درست تصمیم بگیرد و از این مانع عبور کند، اما وقتى مرعوب شد؛ ((یضیق علیک المخرج))؛ به بکنم، نکنم دچار مىشود و خود را دست بسته تسلیم مىکند...حقیقتا نظام اسلامى به ماها و امثال من و شما وابسته نیست. امام یک وقت مىگفتند که نظام اسلامى به من وابسته نیست، ما واقعاً تعجب مىکردیم، چون امام خالقِ این انقلاب و در واقع پدیدآورندهى این نظام بود و واقعاً تفکیک بین بقاء امام و بقاء نظام هم براى ما مشکل بود؛ اما امام قرص و محکم مىگفت نخیر، نظام اسلامى به من وابسته نیست. حالا وقتى امامِ با آن عظمت، وجودش ملازمِ با وجودِ نظام نباشد و با نبودن او این مردم انقلاب و اسلام را حفظ کنند، دیگر امثال من چه جاى حرف زدن دارند که بگوییم اسلام و نظام به من وابسته است! نه، صدها نفر از قبیل ما باید قربان اسلام بشویم؛ جانمان، مالمان، آبرویمان را بدهیم تا نظام اسلامى بماند و پایههاى آن استوار شود. آنچه را که دشمن هدف گرفته، این است؛ باید به این موضوع توجّه داشت. دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغزِ طراحِ سیاسى دارد، فکر مىکنند که چهکار باید بکند. یکى از طرّاحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام آرام و بتدریج طلبگارى ایجاد کنند و طرف مقابل را وادار به عقبنشینى کنند. بمجردى که عقبنشینى کردید، طلبگارى دیگرى شروع خواهد شد.حالا بعضیها مىگویند چیزى بدهیم، یک چیزى بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچى نخواهند داد. شعارهایى را درست مىکنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشتهاند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مىگذارند. اگر قرار است قدرتى این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم کند و بگوید من قوى هستم و مىزنم و مىبرم و مىبندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جاخوردن، حدّ یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مىنشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول مىکنید، بعد یک مطالبهى دیگرى را مطرح مىکنند: فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید؛ باز همان فشارها و همان تهدیدها. بمجردىکه او را شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح مىشود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّهذرّه عقب بنشینید؛ این حدّ یقِفى ندارد. من این موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى که دچار وسوسه و واهمههایى بودند، گفتهام که حدّ یقفِ فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخص کنید، که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشارى علیه ما نخواهد بود. من عرض بکنم حدّ یقف کجاست؟ آنجایى است که شما - که چنین حقّى را نه شما دارید، نه من - از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهورى اسلامى و حکومت مردمى را نمىخواهیم؛ هر کسى که شما مصلحت مىدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حدّ یقِف است؛ اولِ اسارت مملکت. مگر مىتوانیم؟ من و شما مگر مىتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقى داریم؟ این ملت ما را براى این سرِ کار نیاوردند.به نظر من در امکانات و اقتدار دشمن مبالغه مىشود. نه اینکه بنده خبر ندارم؛ نه، من از اغلب شما از امکاناتى که دارند و وسایلى که مىسازند، بیشتر اطلاع دارم، چون اینجا مرکز سیل اطلاعات گوناگون از جاهاى دیگر است و ما مىدانیم در دنیا چه خبر است. سلاح و تجهیزات و ابزارهاى جاسوسى و ابزارهاى اطلاعاتى و... براى ایجاد سیطره یک قدرت بر ملتى که بخواهد بایستد، کافى نیست. لذا مىبینید که امروز در حرفهایشان مىگویند که بایستى از درون با ایران برخورد کرد؛ باید ارادهها؛ ارادهى بر ایستادگى را سست کرد. اگر ارادهى یک ملت - که در ارادهى مسؤولینش تجسم و تجسد پیدا مىکند - سست نشود، هیچ کارى نمىتوانند بکنند.دشمنان فشار مىآورند؛ سختى هست. براى استقلال و حفظ هویت یک ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمل این سختیها لازم است. شما تصور کنید که اگر شاه سلطان حسین صفوى بهجاى اینکه دروازههاى اصفهان را بر روى مهاجمان باز مىکرد - بعد از ورود مهاجمان هم خودش به دست خودش تاج شاهى را روى سرشان مىگذاشت - فکر مىکرد که اگر به فکر خودم هستم، که یک جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر کردهام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم کرد؟ اگر به فکر مردم هستم، که در صورت تسلیم کردن شهر اصفهان، بلایى بر سر مردم خواهد آمد که از بلایى که در صورت جنگیدنِ با مهاجمان بر سرشان مىآید، کمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمىکرد. تاریخ اصفهان را نگاه کنید و ببینید که بعد از آن که مهاجمان وارد اصفهان، کاشان، مناطق مرکزى ایران، فارس ومناطق دیگر شدند، چه بلایى بر سر این مردم آوردند و چه کشتارى بعد از تسلیم شدن مردم کردند! مهاجمان نگفتند که چون خودتان تسلیم شدید، پاداشتان این است که همهتان در امن و امان زندگى کنید. امروز هم همینطور است.امروز هم شما ببینید در عراق با مردم چه مىکنند. هرجایى که اینها سیطره پیدا کنند، کارشان همین است. اگر شاه سلطان حسین این گونه فکر کرده بود که یک جان که ارزشى ندارد، هزار جان را انسان براى حاکمیت اسلام، رضاى خدا و سربلندى مردم فدا مىکند و آن بلایى که قرار است در صورت تسلیم من بر سر مردم بیاید، سختتر و توأم با ذلت است، اما آن بلایى که در صورت مقاومت پیش مىآید، دستکم بدون ذلت است، وارد میدان جنگ مىشد و مىجنگید. بنده به دلیل ارادهى ایستادگى در مردم، احتمال قوىام این است که اصفهان به دست مهاجمان نمىافتاد. البته خیلى از سرداران و مسؤولان خائن و ضعیف بودند؛ اما مردم آماده. او باید به میان مردم مىرفت و مبارزه مىکرد. مسألهى تاریخ و مسؤولیت مسؤولان حکومتى و دولتى، اعم از قوه مقننه، قضائیه و قوهى مجریه که همه جزو این مجموعه هستند و این بار سنگین بر دوش آنهاست، این است.امروز مسؤولیت من و شما خیلى خطیر است. بایستى با عقل، تدبیر و همراه با توکل به خدا و شجاعت، نه با جبن، راه را طى کرد. اولین کار، استحکام داخلى است. نباید بگذارید این مباحثات و بگومگوها به مقابله و مواجهه و تخاصم تبدیل شود؛ این تنها توصیه ى من به شماست. گفتن و شنودن و اعتراض کردن، هیچ اشکالى ندارد. افرادى از اعتراض کردن بدشان مىآید که یا متکبرند یا پشتوانهى مردمى ندارند؛ مىترسند؛ دلشان مىلرزد. اگر کسى اهل تکبر نباشد - که خداى متعال را شکر مىکنیم که این آلودگى را در ما قرار نداده - و متکى به حمایت مردم باشد، به هیچ وجه از این گفتنها و شنیدنها ناراحت نمىشود؛ اما مراقب باشید که از این گفت و شنودها، دشمن همان چیز را که مىخواهد وانمود کند، به دست نیاورد. امروز یکى از مهمترین شگردهاى دشمن این است که بگوید در داخل نظام جمهورى اسلامى دو دستگى است و این دو دسته با هم بدند. دو صدایى و چند صدایى که شماها مىگویید و بنده هم معتقدم، نمىگوید. بحث چند صدایى نیست؛ چند صدایى همهجا هست. مىگوید مخاصمه و دشمنى؛ یعنى فرض مىکند یک گروه، گروه دیگر را مىخواهد نابود کند؛ این جورى تصویر مىکند. نگذارید این تصویر سازىِ مطلوب دشمن تحقق پیدا کند؛ این را مراقب باشید. ..»(بیانات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی , 1382/3/7)
بحران کوی دانشگاه
هنوز التهاب ناشی از قتل های زنجیره ای در جامعه به طور کامل فرو کش ننموده بود که بحران کوی دانشگاه کشور را با چالش بزرگ تری روبرو ساخت , حادثهای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش انجام گرفت . ماجرا از آنجا آغاز گردید که در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم ، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات » در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف ) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه ، اعضای گروهک های تروریستی و ضدانقلاب ، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقاله ای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات ، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد.»
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران .
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس ، جناح های موسوم به جبهه دوم خرداد و روزنامه های وابسته به آنها از جمله نشاط , سلام , صبح امروز , خرداد و روزنامه های زنجیره ای به تبلیغات منفی و جنجال پیرامون این طرح پرداختند به عنوان نمونه روزنامه نشاط در تاریخ 13 تیر با انتشار بیانیه شورای شهر تهران و سردبیر 10 نشریه دوم خردادی نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد. روزنامه سلام هم در 15 تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس ، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت : «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است .» که به دنبال آن روزنامه سلام به دلیل نشر اکاذیب توقیف شد روزنامه های وابسته به جریان دوم خرداد با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام به هشدار و تهدید با تیترهای جنجالی روی آوردند . روز پنجشنبه 17 تیر، 10 روزنامه زنجیره ای با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی » و «پایان سیاست ورزی »، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند و همزمان رسانه های غربی تبلیغات گسترده ای را برعلیه نظام اسلامی به راه انداختند . که با تجمع برخی از دانشجویان درکوی دانشگاه که با تحریک دو فرد غیر دانشجو به نام منوچهر محمدی و اکبر محمدی که پس از دستگیری ، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراض آمیز اعترافات قابل تأملی داشته اند, صورت گرفت و دامنه آن به خارج از دانشگاه کشیده شد و به دنبال شعارهای ساختار شکن برخی افراد و درگیری با نیروی انتظامی و وارد شدن آنان به کوی , حوادث ناگواری پیش آمد که بسیاری از آنها با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته بود و امنیت و آرامش شهرتوسط برخی از افراد آشوب طلب به هم خود که همزمان با حمایت بی دریغ اپوزیسون و گروههای معاند و مخالف نظام همراه شده و رسانه های خارجی و داخلی وابسته به آنها سعی در ملتهب نمودن فضا و ادامه تشنجات داشتند که با هوشیاری و تدبیر به هنگام مقام معظم رهبری , حادثه ای که می رفت نتایج زیانباری برای نظام به دنبال داشته باشد و دشمنان را در رسیدن به رؤیاهای خود امیدوار نموده بود به صحنه کم نظیر حمایت و دلدادگی مردم به نظام تبدیل گردید. ایشان در سخنانی که در جمع دانشجویان ایراد فرمودند , ضمن اظهار ناراحتی از بروز چنین حادثه ای و لزوم برخورد با عاملان آن , حساب دانشجویان را افراد آشوب طلب جدا نموده و به تبیین دستهای پشت پرده برای ضربه زدن به نظام پرداختند و هوشیاری جوانان دانشجو و غیر دانشجو را در برابر توطئه های دشمنان , خواستار شدند و همه را به خویشتن داری و ندادن بهانه به دست دشمنان فراخواندند وفرمودند : «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هرکسى بوده، فرق نمىکند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن. مسلماً با کسانىکه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلّفى نکرده است؛ کسىکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود. این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمىشود براى اینکه کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مىآید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سختتر مىکند...براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم.اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گلآلودى ماهى بگیرند - وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند - خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مىشناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است. دشمن است که مىخواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند.من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بىانضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مىکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمىکنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزبالّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریبخوردهاى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرفنظر مىکنم.و اما یک مطلب به دشمن مىگویم؛ هر که هست و هرجا هست. دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان این قضایا هستند. این پولى که مجلس امریکا تصویب کرد که باید براى مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همینطور طرّاحیهایى مصرف مىشود؛ شکّى نیست. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلىِ حقیر، این عناصر سیاسىِ مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدى بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند. درست است که به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد کردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در اینجا این ضربه را وارد کردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را کسب مىکنند و مىفهمند که چه کسى در کجاست و چهکار مىکند. نمىتوانند این ملت را با این روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزیزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.»
ایشان همچنین خطاب به نخبگان سیاسی , مشغول شدن به درگیری های سیاسی و جناحی و رعایت نکردن حد و مرز در رقابت ها را زمینه ساز چنین حوادثی دانستند و فرمودند:«یک نکته هم به این خطّ و خطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید، دشمن سوء استفاده مىکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید. بىحساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آنقدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید اینطور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همهاش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى این که قانونى در مجلس تصویب مىشود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمىکنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و این خط و هر خطّ سیاسى و سلیقه سیاسى دیگر، تفاوت نمىکند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است.»
ایشان همچنین در پیامی که در پیرامون حوادث به وجود آمده خطاب به ملت ایران صادر نمودند , با تحلیل عمیق عوامل اصلی ایجاد این حادثه , قاطعیت و صلابت نظام اسلامی و پشتوانه مردمی نظام را عامل شکست چنین نقشه هایی دانسته و فرمودند: «ملت رشید و غیور ایران ، مردم عزیز تهران . در دو روز گذشته که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران ، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی ، آنان را بشدت منکوب خواهد کرد....» سخنان الهام بخش سکان دار انقلاب اسلامی چنان روح حماسه و شجاعت را در میان ملت با صلابت و ولایتمدار ایران دمید که با راهپیمایی 23 تیر همچون موجی خروشان در صحنه دفاع از نظام و ارزش ها و اصول آن حاضر شده و نقشه های دشمنان و بد خواهان نظام را نقش بر آب نموده و این حادثه را به حماسه ای ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل نمودند.
بحران در انتخابات دوره ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی
اغتشاشات مربوط به غائله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروههای سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد. در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد. در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ما وقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید فرمودند:«1. صندوقهایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد.2. بهنظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهاى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوقهاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. »این ماجرا با دستور مقام معظم رهبری خاتمه پیدا کرد و برخی از مسئولان وزارت کشور که در این مورد مقصر شناخته شدند مورد محاکمه قرار گرفتند .
در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف تجزیه طلب دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند. رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: «اگر (مسایل) بهجاى حساسى برسد و محتاج تصمیمگیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مىشوم و به آنچه تشخیص مىدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آنها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهاى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونىاش را طى مىکند.» دو روز بعد ایشان در دیدار اعضای شورای نگهبان فرمودند: « درباره اختلاف نظرهایى که بین شوراهاى نظارت و شوراى مرکزى نظارت و وزارت کشور وجود دارد - همیشه این اختلاف نظرها وجود داشته - بنده توصیهام به طرفین همیشه این بوده و هست که ملاک را قانون قرار دهند؛ چون آن چیزى که مىتواند خطّ شاخص باشد و از هرج و مرج ناشى از اختلافنظر مانع شود، قانون است. خطّ قانون را ملاک قرار دهند و بر طبق قانون کار کنند...آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفتهاند و او هم حرفى زده، یا در جلسهاى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مىکنند، جملهاى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىکند. »بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجدداً مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند.
با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، مقام معظم رهبری در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند.« انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضى افراد از روى غفلت، همان حرفهایى را تکرار مىکنند که دشمنان این ملت مىزنند. آنها با تبلیغات و روشهاى سیاسى و حیلههاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مىکنند. مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مىخواهم یا نمىخواهم؟ وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاههاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مىتواند بگوید چون من این پدیده را نمىپسندم، یا فلان روش را نمىپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمىدهم؟ مگر مىشود چنین کارى کرد؟! شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیرى و استعفا و غیر اینها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است. مگر مىشود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! اکثر مسؤولان ما، اکثر نمایندگان مجلس ما، اکثر مسؤولان اجرایى ما، مردمان متدین، علاقهمند به انقلاب و آمادهى براى خدمت به مردمند. اینطور خیال نشود که مجلس چنین است یا چنان است؛ نه، مجلس رکن نظام است. البته در داخل مجلس - مثل همه جاى دیگر - ممکن است عناصرى نفوذ و رخنه کرده باشند؛ حقایق را وارونه کنند؛ فضا را بر کسانى سخت و سنگین کنند؛ آنها را وادار به کار ناشایسته و نامناسبى کنند. اغلب نمایندگان براى خدمت به مردم آمادهاند؛ وظیفهى آنهاست؛ باید هم این کار را بکنند؛ باید هم خدمت کنند. فلسفهى وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسؤولان، خدمت است. »اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود.
تحصن در مجلس ششم
نگاهی گذرا به عملکرد مجلس ششم و قضاوت افکار عمومی از عملکرد این مجلس بیانگر این واقعیت است که این مجلس به جای حل مشکلات اساسی جامعه و توجه به مسائل معیشتی، مبارزه با فقر و بیکاری و تورم و... عمده دقت و تلاش خود را صرف طرح مسائل سیاسی، جناحی، جنجالی، تنش زا نموده و در حقیقت فرصت های طلایی خدمت به مردم را هدر داد البته این بدین معنا نیست که مجلس ششم کارهای مثبتی انجام نداده است اما حقیقتی است که عملکرد آن مجلس نمایانگر آن بوده است.به عنوان نمونه آغاز مجلس ششم همراه بود با ارائه و بررسی طرح جنجالی اصلاح قانون مطبوعات که با هدف کاهش نظارت و کنترل به مطبوعات کشور صورت گرفت و پس از فراز و نشیب های زیاد و تشنج آفرینی در افکار عمومی سرانجام مسأله با حکم مقام معظم رهبری مبنی بر کنار گذاشتن این طرح و توجه به مسائل اصلی مردم پایان یافت. مسأله دیگری که با جنجال زیاد و اعتراض گسترده مردم مواجه شد، نامه 127 نماینده به مقام معظم رهبری با لحنی توهین آمیز که با هدف ایجاد شبهه درباره عملکرد ارکان نظام و زیر سؤال بردن ناجوانمردانه رهبری مطرح شد، همچنین حمایت برخی نمایندگان مجلس در حمایت از متهمان و محکومان قضایی حتی آن دسته از متهمانی که خود اعتراف کردند که در اغتشاشات دست داشته اند و طرح مسائل محرمانه کشور در نطق های قبل از دستور، ضعف نظارت و رفتار دو گونه مجلس با دستگاه ها و نهاد های مختلف نیز از نقاط ضعف این مجلس محسوب می شود در حالی که مجلس چشم خود را بر ناکارآمدی و عملکرد ضعیف برخی از دستگاه های دولتی و وزارت خانه ها بسته بود و به وظیفه نظارتی خود عمل نمی کرد تحقیق و تفحص از نهادهای انقلابی را دنبال می کرد.پایان دوره مجلس ششم هم با جنجال آفرینی و سناریوی تحصن و طرح استعفای دسته جمعی همراه بود که حسن ختامی! بود بر آن آغاز جنجالی این تنها نمونه ای بود از عملکرد جناحی و سیاسی مجلس ششم که آن را نزد افکار عمومی و قضاوت مردم نامطلوب جلوه داد این در حالی بود که مطالبات حقیقی مردم از سوی این مجلس نادیده گرفته شده و حرکتی جدی در حل مشکلات معیشتی مردم و رفع فقر و بیکاری و تورم و... انجام نگرفت.
تحصن و استعفا
با رد صلاحیت اکثر اعضای مشارکت در مجلس هفتم در حالیکه آنها برای ادامه حضور در مجلس نیز تمایل چندانی نداشتند اما تلاش برای استفاده حداکثری از اقدام شورای نگهبان جهت ایجاد جنجال در کشور در دستور کار قرار گرفت، تحصن 20 روزه نمایندگان در مجلس ، روزه سیاسی ، استعفای نمایندگان یکی پس از دیگری و اعلام استعفای استانداران و فرمانداران و بخشداران سراسر کشور از جمله این اقدامات بود. هنگامیکه استعفای نمایندگان تاثیری نداشت به ترتیب چند تن از نمایندگان من جمله بهزاد نبوی به عنوان نایب رئیس اول مجلس استعفانامه خود را در مجلس قرائت کردند. اما این حرکت با کمترین واکنش اجتماعی روبرو شد لذا استعفای دسته جمعی دولت و استانداران آغاز گردید با اعلام استعفای استانداران ، آقای خاتمی اعلام کرد اگر قرار شد برویم همه با هم می رویم وی پس از بازگشت از سفر سوئیس در پاسخ به استعفای معاونان وزراتخانه ها گفت تا من در تهران بودم خبری نبود شایعه ها کم رنگ شد و نهایتا وی اعلام کرد هر ادامه خدمت به جمهوری اسلامی و ملت شریف را وظیفه خود می دانیم. پس از این ، اقدام دیگر مشارکتی ها تلاش برای تاخیر زمان انتخابات توسط دولت بود و به وزارت کشور جهت اعلام عدم آمادگی به دلایل امنیتی وارد می شد اما مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری مبنی بر عدم پذیرش یک روز تاخیر انتخابات و طرح «شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا یا به هر شکل دیگر خلاف قانون و طرح شرعی است.» توطئه فوق نیز خنثی گردید و انتخابات در راس اول اسفند 82 موعد مقرر برگزار شد. با شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم ضربه سنگینی به این جبهه وارد آمد .اگر چه افراطیون سعی داشتند این شکست خود را به بهانه رد صلاحیت شورای نگهبان توجیه کنند اما عدم اقبال عمومی به آنها در جریان انتخابات دور دوم شوراها که تحت نظارت مجلس ششم صورت گرفته بود ، این بهانه راحتی ترد خود آنها کمرنگ ساخته بود. کسب اکثریت کرسی های مجلس هفتم توسط نیروهای اصولگرا چنان جبهه لیبرالیسم را به تلاطم انداخت که رئیس جمهور آمریکا در اولین نطق خود پس از انتخابات مایوسانه گفت: «دوباره باید از صفر شروع کنیم.»
اشتباه فاحش خاتمی؛ ارائه لوایح دوقلو!
رئیس مجلس ششم در مورد ارائه لوایح دوگانه دولت اصلاحات به مجلس اعلام کرد: اگر لوایح دوگانه تصویب می شد از بزرگ ترین اشتباهات این مجلس بود و باعث می شد که با بن بست برخورد کنیم بنابراین یکی از مشکلات مجلس ششم همان لوایحی بود که آقای خاتمی ارائه کرد. مهدی کروبی در ان زمان می گوید: در آن گیرودار، لوایح دوقلو به مجلس رفت که وضع را به کلی به هم زد زیرا چیز جدیدی بود و حتی خودم نگاه کردم و دیدم که تذکراتی درباره دخالت در امور مجلس دارد. در جلسه ای که من، خاتمی و موسوی خوئینی ها بودیم، گفتم، من مخالف این لایحه هستم، توضیح دادم و گفتم نظارت و سوال حق مجلس است و نمی توانید بگویید که از این حق خود استفاده نکند. آقای موسوی خوئینی ها هم حرف من را تایید کرد. تحرک و حرکتی شد که هر چه جلوتر رفتیم شاهد تندتر شدن فضا بودیم بالاخره یک حرکاتی در داخل و خارج مجلس شروع شد که توپ را به زمین مجلس بیندازند. درباره لوایح دوگانه حتی من تذکراتی دادم و جلساتی با شورای نگهبان داشتیم ولی به نتیجه نرسید. مهدی کروبی به ماجرای نامه ذلت بار تعدادی از نمایندگان مجلس ششم خطاب به مقام معظم رهبری، که در آن همزمان با حمله آمریکا به عراق خواهان تسلیم در برابر زیاده خواهی های استکبار جهانی شده بودند، اشاره کرد و گفت: نامه را نمایندگان روی سایت ها قرار دادند. در آن روزها بود که یکی از نمایندگان اقلیت های مذهبی به دفتر من آمد و گفت که برخی از دوستان می آیند و بالای سر من می ایستند و امضا می گیرند و من آمده ام که صریحاً از این امضا اعلام برائت کنم. عده ای مکرر می آمدند و می گفتند که ما فکر می کردیم این نامه محرمانه است و حتی عده ای می گفتند که از اصل ماجرا خبر نداشتند و از امضای آن ابراز پشیمانی می کردند. روز شنبه بود که به جلسه شورای عالی امنیت ملی رفته بودیم احساس کردم که وضع مطلوبی حاکم نیست و بخش مهمی از اعضا و به ویژه نیروهای مسلح از اوضاع ناراحت هستند. در همان حال دیدم که یکی از فرماندهان نظامی آنجا در حال توزیع نامه است، برخی اسامی را من آنجا دیدم و البته می دانستم که بسیاری با رضایت آن را امضا نکرده اند، بارها به دوستان گفته بودم که از بچه های مجلس با این روش امضا نگیرید، از کسانی امضا بگیرید که پایش بایستد. در جلسه شورای امنیت ملی، دیدیم آقای خاتمی بسیار برافروخته شد و نامه ای به رئیس دفترش که برادرش بود نوشت و گفت به روزنامه ها اعلام کنید نامه را منتشر نکنند، بعد هم آقای ربیعی را فرستادیم که حتماً تأکید شود، روزنامه ها آن را منتشر نکنند.رئیس مجلس ششم یادآور شد: همان جا آقای خاتمی با توجه به حساسیت مجلس گفت: در مجلس نامه را نخوانید. من آمدم خودم برکارم تکیه کردم، بنا هم نداشتم از کسی هزینه کنم و هزینه هم نکردم. همان شب یک فرد مهم و حساس به من تلفن کرد و گفت: اگر این نامه در مجلس خوانده شود رادیو مجلس قطع می شود، من هم به آنها گفتم که شما نباید رادیو را قطع کنید زیرا رادیو مجلس در اختیار رئیس مجلس است و با دستور رئیس قطع می شود ولی من جلوی این قضیه را می گیرم و حتی اگر هم لازم باشد می گویم که رادیو را قطع کنند اگر شما این کار را بکنید اوضاع به هم می ریزد.
ماجرای تلخ اصلاحیه قانون مطبوعات
مهدی کروبی در بخش دیگر این گفت وگو به غائله اصلاح قانون مطبوعات در نخستین گام مجلس ششم اشاره کرد و گفت: ما هنوز هیچ کاری در مجلس نکرده بودیم، تازه وارد مجلس شده بودیم که دیدیم عده ای دارند امضا می گیرند، برای دو فوریت اصلاح قانون مطبوعات، شما به آیین نامه داخلی مجلس نگاه کنید، معلوم می شود دو فوریت ها برای چی است. اخبار این ماجرا به مقام معظم رهبری می رسد، از دفترشان تماس می گیرند پیامی برای من و نفر دوم مجلس می آورند، پیام دوستانه بود، در آن این بود که شما می خواهید قانون مطبوعات را اصلاح کنید، خوب! اجازه دهید یک مقدار مجلس جلو برود، کارهایش را آغاز کند، کمیسیون ها تشکیل شود، قانون مطبوعات قبلی عملی شود و نقایص آن مشخص شود، آنوقت تصمیم بگیرد. از دفتر مقام معظم رهبری گفتند که آقا خواسته فعلاً طرح مطرح نشود، اما آقایان آمدند طرح را در مجلس مطرح کردند و فوریت آن مطرح و بررسی شد، رفته رفته ماجرا وارد فاز دیگری شد، کم کم باخبر شدیم، مقام معظم رهبری یک نامه ای برای مجلس نوشته اند، ما نمی خواستیم به آنجا برسند، از آقای هاشمی در یک جلسه پرسیدم ایشان گفت، بله، نبایست نامه ای نوشته شود. یکبار خدمت مقام معظم رهبری رفتم و در این مورد صحبت کردم، سابقه مصوبه را دادم و درباره طرح صحبت کردم و بعد گفتم، نامه نیاید به نظر ما بهتر است، ایشان احساس کرده بودند که مجلس نمی خواهد اطاعت کند، توضیح دادم که این طور نیست، مجلس اهل اطاعت هست. از نکات تلخ این بود همان روز که با مقام معظم رهبری ملاقات داشتیم هم طرح تصویب شد و هم نامه ای به قوه قضائیه نوشته شد که نکات تندی داشت. یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری به من گفت، تو با این مجلس در این چهار سال چه می کنی، یک نفر دیگر که در آنجا بود پرسید ماجرا چیست که او توضیح داد امروز نمایندگان مجلس نامه ای نوشتند که این نامه کیفرخواست علیه قوه قضائیه است.رئیس مجلس ششم ادامه داد: به هر حال رسیدیم به مصوبه، تلاش کردیم، نامه نیاید، اما طرح آمد تو دستور، آقای حجازی از دفتر رهبری خبر داد که اول وقت نامه ای از مقام معظم رهبری می آید، ما صبح در هیئت رئیسه بودیم که نامه رسید، نامه را یکی از آقایان خواند، در نامه آمده بود که این طرح نه مصلحت است و نه مشروع که در دستور کار قرار گیرد و طرح را از دستور کار خارج کنیم، پس طرح را از دستور کار خارج کردیم. مهدی کروبی در ادامه به واکنش های نمایندگان تندرو مجلس ششم به توقف اصلاح قانون مطبوعات اشاره کرد و گفت: خدا عنایت کرد و حمایت کرد، می آمدند می گفتند مجلس را تعطیل کن، اما مجلس را ادامه دادیم؛ با شوخی و خنده گذراندیم، تا مجلس آرام شد، واقعاً اگر مجلس را تعطیل می کردم معلوم نبود چه می شد افرادی که از صحن رفته بودند را به مجلس آوردیم، به هر حال تلاش کردیم و اوضاع آرام شد. وقتی از مجلس بیرون آمدم خبرنگاران از اتفاقات درون مجلس پرسیدند، گفتم طبیعی است، مجلس محل بحث و نظر است.
ماجرای خروج از حاکمیت اصلاح طلبان!
رئیس مجلس ششم در ادامه این گفت وگو به طرح افراطیون تحت عنوان «خروج از حاکمیت!» اشاره کرده و گفت: همان زمان احساس کردم که طرح خروج از حاکمیت به شدت مطرح می شود و حرف هایی در جلساتی زده می شود و نامه هایی نوشته می شود که گویای درگیری های تندی است. در جلسه ای که بزرگان بودند به صراحت گفتم، من وارد ماجرایی می شوم که بدانم از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود. کروبی افزود: زمزمه خروج از حاکمیت آنقدر در جامعه پیچیده که یک روز رفتم تا جلسه مجلس را اداره کنم، یکی از نمایندگان آمد و گفت: «برای چی مانده ای، همه می گویند نباید در حکومت بمانیم، نتیجه ندارد، فقط به او نگاه کردم و رفتم.» به هر حال همان حرف ها برای ما مشکلاتی ایجاد کرد که امروز داریم تاوان همان روزها را پس می دهیم. من تا همین اندازه سربسته می گویم، عده ای از دوستان از فرصت ها استفاده نکردند و دستی دستی جریان اصلاحات را به این روز انداختند.
انتخابات مجلس ششم
در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد. در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند: "1. صندوقهایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد.2. بهنظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهاى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوقهاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. "
انتخابات مجلس هفتم
در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف استحالهطلبان دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند.رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: "اگر [مسایل] بهجاى حساسى برسد و محتاج تصمیمگیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مىشوم و به آنچه تشخیص مىدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آنها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهاى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونىاش را طى مىکند. " دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئتهای اجرایی هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسی صلاحیت کسانی که در دوره ششم نماینده مجلس بودهاند، تأکید کردند: "آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفتهاند و او هم حرفى زده، یا در جلسهاى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مىکنند، جملهاى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىکند. " بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجددا مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند.با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، آیتا... خامنهای در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند. "انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضى افراد از روى غفلت، همان حرفهایى را تکرار مىکنند که دشمنان این ملت مىزنند. آنها با تبلیغات و روشهاى سیاسى و حیلههاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مىکنند. مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مىخواهم یا نمىخواهم؟وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاههاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مىتواند بگوید چون من این پدیده را نمىپسندم، یا فلان روش را نمىپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمىدهم؟ مگر مىشود چنین کارى کرد؟!
شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیرى و استعفا و غیر اینها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است. مگر مىشود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! " بعد از این سخنان، آقایان خاتمی و کروبی در نامهای به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزاری انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیتا... خامنهای نیز در پاسخ به آنها تأکید کردند. اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود. شکست در انتخابات بعدی که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود، نمود بارز حذف این جریان از فضای سیاسی ایران بود. این پایان غایلههای سیاسی و امنیتی در تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی نبود. انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری آخرین نمونه از این غایلهها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملی و خط قرمزها در رقابتهای سیاسی، هزینههای مادی و معنوی زیادی را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعی ناشی از حضور هشتاد و پنج درصدی مشارکت در انتخابات را از بین برد. اندکی دقیق شدن در علت بهوجود آمدن چنین غایلهای ما را به این حقیقت میرساند که توجه به هشدارهای رهبری از کاندیداها و طرفداران آنها گرفته تا صدا و سیما و رسانه، تأثیر بهسزایی در رخ ندادن چنین غایلهای داشت و البته این غایله و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند؛ درست همانند جمهوری اسلامی که خود ایشان فرمودند: "من سالهاست این را گفتهام - جمهورى اسلامى نظامى است که تمام ارکان اقتدار معنوى در او جمع است؛ مقتدر است، اما مقتدر مظلوم. اینها با هم منافات ندارد. مظلوم است بهخاطر چى؟...یکىاش این است که دشمنان جمهورى اسلامى براى اینکه فکر و آرمان جمهورى اسلامى در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغها را به جمهورى اسلامى بستهاند؛ از دروغهاى اعتقادى و فکرى بگیرید تا دروغهاى فرقهاى و سیاسى و اجرایى. این کار را میکنند، آن کار را میکنند، اینجور میگویند، آنجور میگویند، اینجور فکر میکنند، آنجور عمل میکنند. سى سال است که دارند علیه ما دروغ میبافند. "
بحران جریان های سکولار و اصلاحات
یکی از بحران های کشور نفوذ جریان های سکولار در پوشش عنوان اصلاحات در کشور بود که به دنبال حاکمیت جریان اصلاحات , فضا و زمینه را برای طرح افکار خود در جامعه مناسب دیدند . دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به اصلاحات و توسعه سیاسی را باید جزو تلخترین و سختترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنههایی چون قتلهای زنجیرهای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیرهای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. مقام معظم رهبری در برابر چنین جریان خطرناکی که بنیان ها و اصول نظام را نشانه رفته بود با چند تدبیر حکیمانه آنان را خلع سلاح نموده و ابتکار عمل را از آنان گرفتند . که از جمله می توان به این موارد اشاره نمود: 1- تبیین ضرورت اصلاحات در کشور ؛ ایشان اصلاحات را امری ضروری ولازم در کشور برشمردند وفرمودند:« بنده معتقدم که اصلاحات , یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ا انجام گیرد . اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست ... اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت . اصلاحات یک فریضه است... اصل اصلاحات یک کار لازم است و باید انجام بگیرد وقتى اصلاحات انجام نشود برخى از نتایجى که ما امروز با آنها دست بگریبانیم پیش مىآید، توزیع ثروت ناعادلانه مىشود، نوکیسهگان بىرحم بر نظام اقتصادى جامعه مسلط مىشوند , فقر گسترش پیدا مىکند , زندگى سخت مىشود , از منابع کشور به درستی استفاده نمی شود... وقتی که اصلاحات باشد , این آفت ها و این آسیب ها و ده ها مورد از قبیل آنها پیش نمی آید»2- ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اصلاحات غیر حقیقی؛ ایشان پس از تبیین ضرورت اصلاحات در کشور به ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اسلامی و اصلاحات غیر حقیقی و به تعبیر ایشان اصلاحات آمریکایی پرداختند تا از انحراف این حرکت و نفوذ افکار بیگانه در آن جلوگیری نمایند. ایشان در این باره فرمودند :«اصلاحات یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمانى است که همه مسؤولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحب نظران با آن موافقند و یا اصلاحات , اصلاحات آمریکایى است که همه مسؤولان کشور, همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملّت با آن مخالفند» « اصلاحات یعنی این که نقاط مثبت و منفی را فهرست کنیم و نقاط منفی را به نقاط مثبت تبدیل کنیم . این همان چیزی است که انقلاب , قدم بلند آغازین آن را برداشت و موفق شد و عوامل با اخلاص انقلاب در طول این بیست و پنج یال در دستگاه های مختلف همه تلاش خودشان را برای این کار کرده اند و موفقیت های بزرگی هم داشته اند . این اصلاحات انقلابی است , اصلاحات اسلامی است . البته دشمنان این نظام و انقلاب , تغییر ساختار اصل نظام را هدف گرفته اند و اصلاحات از نظر آنها , یعنی تغییر نظام و تبدیل نظام جمهوری اسلامی به یک نظام وابسته و سر سپرده دشمن های مستکبر»3- تبیین محورهای اصلاحات حقیقی؛ ایشان با تبیین محورهای اساسی اصلاحات , تلاش نمودند تا مسیر صحیح اصلاحات را ترسیم نموده و آن را از بیراهه رفتن باز دارند . رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند:« اگر مسئولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومی بسیار مستعد و علاقه مند , یک مبارزه خستگی ناپذیر را با عوامل انحطاط و عقب ماندگی شروع کنند , هم موفق خواهند شد , هم مردم را به هدف های خودشان خواهند رساند , هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی – به همان معنایی که دشمنان آن را دوست ندارند , به آن معنایی که رسانه های بیگانه , از آن متنفرو بیزارند , اما دل های مؤمنان و مسئول به آن علاقه مند است , اتفاق خواهد افتاد . آماج این مبارزه , سه چیز است ؛ فقر , فساد و تبعیض , اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور , مبارزه شود , اصلاحات به معنای حقیقی ـ اصلاحات انقلابی و اسلامی ـ تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایه شوم و از این سه عنصر مخرّب است . »4- تشریح اهداف پشت پرده دشمن از اصلاحات؛ مقام معظم رهبری با تشریح اهداف دشمنان از شعار اصلاحات و حمایت از آن به تشریح دستهاى پنهان و آشکارى پرداختند که در مرحله مشابه سازى اوضاع ایران با شوروى سابق براساس طرح آمریکا و دقیقاً با انگیزه فروپاشى نظام جمهورى اسلامى وارد عمل شدند . ایشان در این باره فرمودند:« یک طرح همه جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد , این طرح , طرح بازسازی شده ای است از آنچه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد , به نظر خودشان می خواهند همان طرح را در ایران پیاده کنند ... اما واقعیت با آنچه که آنها طراحی کردند به قدر زمین تا آسمان متفاوت است , اشتباه بزرگی را مرتکب شدند اینها در چند مورد اشتباه کردند ؛ اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی گورباچف نیست . اشتباه دومشان این است که اسلام , کمونیسم نیست . اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی , نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست . اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه , شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده نیست . اشتباه پنجمشان این است که نقش بی بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران شوخی نیست.»5- تبیین نقاط ضعف و انحراف در جریان اصلاحات ؛ مقام معظم رهبری با درایت و هوشمندی به تشریح نقاط انحراف و ضعف جریان اصلاحات پرداختند تا از بیراهه رفتن آن جلوگیری نمایند. در این راستا به دو مورد از نقاط ضعف و انحراف این جریان از دیدگاه ایشان, اشاره می کنیم ؛الف: نفوذ عناصر غیر معتقد به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب در این جریان , مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :« امروز متاسفانه در داخل کشور ایادی دشمن و منافقان فعالی مانند عبد الله بن ابی حضور دارند . آنها کسانی هستند که خیال می کردند اگر انقلابی در این کشور روی دهد حکومت متعلق به آنهاست آنها نه فقاهت نه امام نه مردم و نه احساسات دینی را قبول دارند .آنها همان کسانی هستند که با حرفها موضع گیری ها و تبلیغات خود و احیاناً با دخالت در برخی از اغتشاشات دشمن خارجی را امیدوار می کنند .»ب: آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها ؛ یکی از نقاط ضعف و منفی جریان اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبری , آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها بود که موجب شد که اصول و مبانی وارزشهای اسلام و انقلاب مورد هجوم قرار گرفته و سیل اهانت و توهین به مقدسات در زیر لوای آزادی و به بهانه آن , فضای فکرو روح جامعه را تخریب نماید که این مساله بارها و بارها مورد اعتراض مردم متدین و علما و مراجع دینی و مقام معظم رهبری قرار گرفت .ایشان در این باره فرمودند:« به صرف این که مطبوعات رکنی از ارکان آزادی و حقوق مردم است نمی توان هر چه در امر مطبوعات و میدان کار مطبوعاتی می گذرد قبول کرد و خطرهای واضح فرهنگی را که بر ضد ذهن و دین و ایمان مردم وجود دارد و پیوسته در حال تقویت است نادیده گرفته شود .» همچنین فرمودند: « من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای 20 روزنامه 200 روزنامه نیز در ایران منتشر شود خوشحالتر خواهم بود و از اینکه مطبوعات و روزنامه ها در این کشور زیاد باشند هیچ احساس بدی ندارم من می دانم که در بسیاری از مطبوعات , عناصر خوب و مومنی در میان قلم به دستان و اداره کنندگان آنها وجود دارند اما در لابلای همین ها اثر انگشت عبد الله بن ابی ها را می بینم که کارشان , تفرقه افکنی ایجاد , اختلاف , تشنج آفرینی , تشویش افکار عمومی و یاس پراکنی است . آنها عناصر وابسته به دشمن و مرید دشمن را چهره سازی می کنند و می کوشند عناصر , مومن دلسوز و مفید را از نظرها بیازدازند ... من بارها به مسئولان دولتی تذکر داده ام و به طور جدی از آنها خواسته ام که جلوی این وضعیت را بگیرند . این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست . این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست . انتقال سالم اطلاعات مورد تایید ماست . این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است . جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه تبلیغاتی دشمن است . من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور , به حال جوانان , به حال آینده , به حال انقلاب و به حال ایمان مردم مضر می دانم . این جریان , دائم در صدد قداست شکنی از مسائل اساسی اسلامی است . » متأسفانه گروههای اصلاح طلب به هشدارها و تأکیدهای مقام معظم رهبری توجه ننمودند و با نفوذ افکار غربی در جریان اصلاحات , این جریان , دچار انحراف و فاصله گرفتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلاب شده و از مسیر صحیح نظام و مطالبات حقیقی مردم خارج گردید و به همین دلیل پایگاه مردمی خویش را از دست داد و مردم دست رد به سینه آنان زدند.
بحران در فتنه 88 و حوادث پس از انتخابات
یکی ار بحران های شدیدی که نظام جمهوری اسلامی را با مشکلات زیادی روبرو نمود حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود , آنچه پس از انتخابات رخ داد در لایه ظاهری اعتراض به نتیجه انتخابات با ادعای واهی تقلب بدون هیچ گونه دلیل و مدرکی و با استفاده از روش های غیر قانونی و کشاندن اعتراضات به سطح خیابانها بود . در حالی که راه حل قانونی برای این مساله وجود داشت و انتظار این بود کسانی که معتقد به نظام اسلامی بوده و سالیان زیادی به نظام خدمت نموده و قانون گرایی و احترام به قانون را از برنامه های اصلی خود معرفی نموده بودند , از طریق مجاری قانونی مطالبات و ادعاهای خود را پیگیری نمایند. ولی متاسفانه اصرار بر پیمودن مسیرهای غیر قانونی برای پیگیری مطالبات , منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنیت و آرامش مردم شد . اما در پس پرده ی حوادث رخ داده و لایه زیرین آن , تلاش برای بر هم زدن امنیت و آرامش کشور و براندازی نظام و مقابله با نظام اسلامی در سایه حوادث و آشوب های خیابانی تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور کار دشمنان و بد خواهان داخلی و خارجی نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خویش را برای سوء استفاده از فضای بدست آمده و به اصطلاح ماهی گرفتن از آب گل آلود به کار بستند و سیل عظیم تبلیغات منفی رسانه های غربی و پوشش گسترده حوادث و بزرگ نمایی ها و سیاه کاری های صورت گرفته توسط آنها و حمایت کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان - که دشمنی آنان بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست - و این بار تحت لوای حمایت از مردم ایران و آزادی به میدان آمده بودند , شاهد گویایی بر برنامه ریزی دشمنان در این مسأله بود . مقام معظم رهبری چند ماه پیش از آغاز این بحران , با شناخت عمیقی که از هدف دشمنان انقلاب برای ضربه زدن به اعتماد و اطمینان مردم نسبت به نظام به منظور تضعیف مشروعیت آن , داشتند نسبت به هدف دشمن هشدار دادند و فرمودند: « من مىبینم بعضىها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دورهاى رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟»ایشان در جریان بحران با چند اقدام و موضع گیری صریح , ضمن ترسیم ابعاد مختلف این حادثه و زوایای مختلف و ابعاد داخلی و خارجی آن , به گونه ای شایسته با آن برخورد نمودند و بار دیگر نقش بی بدیل رهبری نظام را در هدایت نظام جمهوری اسلامی از فراز و نشیب های مختلف را در معرض دید همگان قرار دادند . در اینجا به مهمترین اقدامات و مواضع ایشان در برخورد با این بحران اشاره می کنیم .
1- تلاش برای پیمودن راههای قانونی توسط نامزدهای معترض و حل مسائل از طریق قانون و تبیین موضع نظام در برابر مطالبات غیر قانونی ؛ ایشان ابتدا تلاش نمودند تا نامزدهای معترض را به تمکین در برابر قانون و پیگیری مطالبات خود از مجاری قانونی رهنمون سازند و در این راستا از شورای نگهبان خواستند مدت اعتراض به انتخابات را علاوه بر زمان قانونی مقرر تمدید نمایند و در دیدار نمایندگان نامزدهای معترض با ایشان , از آنها خواستند که از مجاری قانونی مطالبات خود را پیگیری نمایند , در عین حال با قاطعیت اعلام نمودند که نظام زیر بار مطالبات و بدعتهای غیر قانونی نخواهد رفت و در این رابطه فرمودند :« بنده زیر بار بدعتهای غیر قانونی نخواهم رفت , امروز اگر چارچوب های قانونی شکسته شد , در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت . بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده اند , بعضی برنده نیستند هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد . بنابر این همه چیز دنبال بشود , انجام بگیرد , کارهای درست , بر طبق قانون . اگر واقعاً شبهه ای هست از راه های قانونی پیگیری بشود . قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند , حق دادند که شکایت کنند , حق دادند که بررسی بشود , بنده از شورای محترم نگهبان خواستم که اگر مواردی خواستند صندوق ها را باز شماری بکنند , با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند . خودشان باشند , آنجا بشمرند و ثبت کنند , امضا کنند بنابر این هیچ مشکلی در این جهت وجود ندارد .» «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی , یک اهرم فشاری علیه نظام درست می کنند و مسئولین نظام را مجبور می کنند , وادار می کنند تا به عنوان مصلحت , زیر بار تحمیلات آنها بروند . نه این هم غلط است . اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونی , زیر فشار , خود این , شروع دیکتاتوری است این اشتباه محاسبه است , این محاسبه غلطی است عواقبی هم اگر پیدا کند , عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهدشد.»
2- توجه دادن نخبگان سیاسی به پیامدهای زیر پا گذاشتن قانون و غفلت نکردن از دشمنان نظام؛ ایشان ضمن فرا خوانی نخبگان سیاسی کشور به رعایت قانون و پیامدهای زیر پا گذاردن قانون آنان را متوجه دشمنانی نمودند که به دنبال سوء استفاده از فضای بدست آمده اند «اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند , یا برای اصلاح ابرو , چشم را کور کنند , چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج ها آنهایند من به همه این آقایان , این دوستان قدیمی این برادران توصیه می کنم بر خودتان مسلط باشید , سعه صدر داشته باشید دستهای دشمن را ببینید , گرگ های گرسنه کمین کرده را که امروز دیگر نقاب دیپلماسی را یواش یواش دارند از چهره هایشان بر می دارند و چهره حقیقی خودشان را نشان می دهند ببینید از این ها غفلت نکنید ... من به این برادران عرض می کنم به مسئولیت پیش خدای متعال فکر کنید ؛ پیش خدا مسئولید از شما سؤال خواهد شد آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید , قانون فصل الخطاب است , قانون را فصل الخطاب بدانید . انتخابات اصلاً برای چیست ؟ انتخابات برای این است که همه اختلاف ها سر صندوق رأی حل وفصل بشود باید در صندوق های رأی معلوم شود که مردم چی می خواهند , چی نمی خواهند نه در کف خیابانها , اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آنهایی که رأی نیاورند , اردو کشی خیابانی بکنند , طرفدارانشان را بکشند به خیابان , بعد آنهایی که رأی آورده اند هم در جواب آنها اردوکشی کنند بکشند به خیابان پس انتخابات چرا انجام گرفت ؟ ... من از همه می خواهم به این روش خاتمه بدهند این روش , روش درستی نیست اگر خاتمه ندهند , آن وقت مسئولیت تبعات آن , هرج و مرج آن , به عهده آنهاست ... من از همه این دوستان , این برادران می خواهم بنا را بر برادری بگذارید , بنا را بر تفاهم بگذارید , قانون را رعایت کنید , راه قانون باز است , راه محبت و صفا باز است از این راه بروید .»
3- تبیین درونی بودن اختلافات ؛ ایشان در برابر تبلیغات دشمن که تلاش می نمودند رقابت های انتخاباتی و اختلافات به وجود آمده را با نظام و در برابر آن قلمداد نمایند , اختلافات به وجود آمده را در درون نظام دانسته و شرکت کنندگان در انتخابات را در خط انقلاب معرفی نمودند وفرمودند: « مسأله , مسأله درونی نظام است , اینی که بخواهند مسأله را تغییر بدهند , این صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است . دعوا بین نظام و بیرون نظام نیست , دعوا بین انقلاب و ضد انقلاب نیست , اختلاف بین عناصری در درون چارچوب نظام است .آن مردمی هم که به این چهار نفر رأی دادند , اینها هم با اعتقاد به نظام رأی دادند , تشخیص دادند این برای کشور بهتر است , به نظام پایبندی اش بیشتر است به او رأی دادند . آن کسی را که صالحتر برای خدمت به نظام می دانستند به او رأی دادند , مردم هم در چارچوب نظام عمل کردند ... همه کسانی که به این چهار نامزد رأی دادند , مأجورند ان شاء الله اجر الهی دارند , همه شان در درون جبهه انقلابند , متعلق به نظامند . خط انقلاب چهل میلیون رأی دارد نه بیست و چهار و نیم میلیون که رأی به رئیس جمهور منتخب است .»
4- جدا نمودن خط تخریب و اغتشاشات از مردم ؛ ایشان با تبیین اهداف دشمنان ونقشه آنان از قبل و بعد از انتخابات صف مردم را از اغتشاشگرانی که با هدف ضربه زدن به اساس نظام , و در این رابطه فرمودند :« قبل از شروع انتخابات جهتگیری رسانه هایشان ( رسانه های آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی) دولتمردانشان , این بود که در اصل انتخابات , ایجاد تردید کنند , شاید شرکت مردم کم شود ... بعد از آنکه این حضور عظیم دیده شد , اینها شوکه شدند ... وقتی اعتراض بعضی ا نامزدها را دیدند , ناگهان احساس کردند فرصتی برایشان پیش آمد . این فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج سواری کنند ... وقتی چشمشان به بعضی از اجتماعات مردمی که به دعوت نامزدها در خیابانها پیدا شدند , افتاد , امیدوار شدند , یواش یواش نقابهایشان کنار رفت و حقیقت خودشان را نشان دادند ... از قول رئیس جمهور آمریکا نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابانها بریزند ... در داخل کشور هم عوامل این عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخریب خیابانی شروع شد , خط تخریب , خط آتش سوزی , اموال عمومی را آتش بزنند , حریم کسب و کار مردم را نا امن کنند , شیشه های دکان مردم را بشکنند , اموال بعضی از مغازه ها را به غارت ببرند , امنیت مردم را از جانشان و مالشان سلب کنند , امنیت مردم مورد تطاول اینها قرار گرفت . این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد , این مال بدخواهان است , مال مزدوران است , مال دست نشاندگان سرویس های جاسوسی غربی و صهیونیست است . این کاری که در داخل , ناشیانه از بعضی سر زد , این ها را به طمع انداخت , خیال کردند ایران هم گرجستان است »« رقابت در بین نامزدهاى ریاست جمهورى به نگاه ما، به عقیدهى ما، یک رقابت درونخانوادگى است، گاهى به عصبانیت هم میکشد. دو برادر هم ممکن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگیرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بیگانه چه ربطى دارد. بیگانگانى که در این قضیه در سطوح مختلف سیاسى و تبلیغاتى وارد این میدان شدند، نیتشان ایجاد شقاق و اختلاف بود؛ ایجاد شکاف بود... دو دسته، یک دسته به یک نامزد، یک دسته به یک نامزد دیگر رأى دادند، اکثریت و اقلیتى هست، قواعدى هست، آن کسانى که نامزدشان رأى نیاورده، طبیعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ اما این معنایش اغتشاش نیست؛ اینها اغتشاشگر نیستند. اغتشاشگر یک عدهى معدودى هستند؛ همانهائى که بودجهى تصویب شدهى بعضى از دولتهاى غربى را براى ایجاد اختلاف در داخل ایران مصرف میکنند، آنها اغتشاشگرند.» دستگیری اغتشاشگران نشان از حضور طیف گسترده مخالفان نظام از منافقین و سلطنت طلبان گرفته تا فرقه ضاله بهائیت و وابستگان به رژیم صهیونیستی و... در این ماجرا داشت و به خوبی گویای عمق کینه و تلاش دشمنان و مخالفان نظام برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بود .
5- موضع گیری قاطعانه و با صلابت در برابر دخالت ها و توطئه های استکبار جهانی در حوادث پس از انتخابات ؛ مقام معظم رهبری به دنبال دخالت های برخی کشورهای استکباری در حوادث پس از انتخابات و حمایت از اغتشاشگران , با هشدار به چنین رفتارهای مداخلانه جویانه ای , و اخطار به آنان , صلابت و اقتدار نظام جمهوری را در برخورد با چنین رفتارهایی را به رخ آنان و کسانی که چشم به حمایت های آنها دوخته بودند , کشیدند و فرمودند: « بعضى از سران کشورهاى غربى در سطح رئیس جمهور و نخست وزیر و وزیر خارجه و مسئولان گوناگون، صریحاً در مسئلهى داخلى ملت ایران دخالت کردند. به شما چه؟ چرا در ماجرائى که مربوط به ملت ایران است، دخالت میکنید؟ دخالت میکنند، بعد هم میگویند ما دخالت نمیکنیم؛ پس دخالت معنایش چیست؟ تشویق اغتشاشگرى دخالت نیست؟ مردم ایران را اغتشاشگر معرفى کردن، دخالت نیست؟ اهانت نیست ...ما اخطار میکنیم؛ ملت ایران به سران بعضى از کشورها که سعى میکنند از یک مسئلهى داخلىِ کشورمان علیه ملت ایران استفاده کنند، اخطار میکند: حواستان جمع باشد، ملت ایران عکسالعمل نشان میدهد.این را همه بدانند، سران کشورهاى استکبارى بدانند، مداخلهگرانِ فضولِ در مسائل جمهورى اسلامى بدانند: ملت ایران بین خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتى پاى شما دشمنان ملت ایران به میان بیاید، همه با هم متحد میشوند؛ یک دست واحد، یک مشت محکم علیه شما میشوند.اینجور نیست که شما خیال کنید وقتى از یک جریانى به خیال خودتان دفاع کردید، حمایت کردید، این جریان به شما متمایل خواهد شد؛ ابداً. ما سى سال تجربه داریم؛ سى سال این ملت در حافظهى خود دشمنىهاى شما را ثبت کرده است؛ ضبط کرده است. ملت می فهمد شما چکار می خواهید بکنید، چکار دارید می کنید...بلاشک.ما این اظهارات خصمانه را، این رفتارهاى خصمانه را از این دولتها محاسبه خواهیم کرد، اینها را در حسابشان خواهیم نوشت؛ این را بدانند. در آیندهى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با این مداخلهگرها، این رفتار تأثیر منفى خواهد داشت؛ بلاشک؛ این را بدانند، بفهمند. ملت ایران ملتى نیست که زور را تحمل بکند. ملت ایران، ملت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ریشهدار و تثبیت شده است. مسئولین جمهورى اسلامى اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ایستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال این کشور، همه با هم یک کلام و یک دستاند. این را دشمنان بدانند؛ خیال نکنند که میتوانند بین ملت انشقاق بیندازند.»
6- درخواست از نخبگان سیاسی و خواص برای موضع گیری شفاف و جدا نمودن مرز خود با دشمنان ؛ به دنبال موضع گیری ها و حمایت های نامزدهای معترض و برخی نخبگان سیاسی از حرکت ها و جریان های برانداز و مخالف نظام , مقام معظم رهبری به نخبگان و خواص نسبت به موضع گیری های غیر شفاف و چند پهلو در برابر اقدامات برانداز هشدار داده وفرمودند:«آن کسى که براى انقلاب، براى امام، براى اسلام کار میکند، بمجردى که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیرىاى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟ وقتى شنفتند که از اصلىترین شعار جمهورى اسلامى ـ «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف میشود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند که دارند راه را غلط میروند، اشتباه میکنند؛ باید تبرى کنند. وقتى مىبینند در روز قدس که براى دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده میشود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بکشند کنار، بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتى مىبینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت میکنند، رؤساى آمریکا و فرانسه و انگلیس و اینهائى که مظهر ظلمند - هم در زمان کنونى، هم در دورهى تاریخىِ صد سال و دویست سالهى تا حالا - دارند از اینها حمایت میکنند، باید بفهمند یک جاى کارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتى مىبینند همهى آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اینها حمایت میکند، تودهاى از اینها حمایت میکند، رقاص و مطرب فرارى از کشور از اینها حمایت میکند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند که کارشان یک عیبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمیخواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستى میکنند من هیچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداکثرى و دفع حداقلى است؛ اما بعضى کأنه خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند. یک اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را - که مبارزات انتخاباتى بود - یک عدهاى تبدیل کردند به مبارزهى با نظام - البته اینها اقلیتند، کوچکند؛ در مقابل عظمت ملت ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار میدهند، اینها هم دل خوش میکنند به این - این باید مایهى عبرت باشد. تبلیغ باید بتواند این حقایق را براى مردم و براى خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا میکنند و اشتباه میکنند.»
7- قاطعیت در برخورد با متخلفان در برخی حوادث ؛ متأسفانه در جریان برخورد با عاملان این حوادث , برخی تخلفات صورت گرفت از جمله حادثه کوی دانشگاه و قضیه کهریزک که دشمنان و بدخواهان نظام تبلیغات گسترده ای با هدف تخریب چهره نظام براه انداختند که می رفت تا بحران و مشکل جدی را در درون اصل حوادث پس از انتخابات به وجود آورد که با هوشیاری و دستور مقام معظم رهبری به پیگیری قاطع و جدی با این حوادث و برخورد قاطع و سریع دستگاه قضایی با متخلفان , این نقشه دشمنان خارجی و داخلی نیز نقش بر آب شد . ایشان در این باره فرمودند :«این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد... از اولین روزها دستور داده شده و کسانى دنبال هستند؛ منتها کارها باید درست با دقت و با مراقبت پیش برود.در کوى دانشگاه، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، کارهاى بدى انجام گرفته. ما گفتهایم پروندهى ویژهاى براى این کار تهیه شود و به طور دقیق دنبال بگردند و مجرمان را پیدا کنند و وقتى پیدا کردند، به وابستگىهاى سازمانى آنها هم هیچ نگاه نکنند و باید مجازات شوند این را من به طور قاطع گفتم.همین طور قضیهى کهریزک، که حالا آن اعلام شد . قضیهى کوى دانشگاه هم دنبال می شود؛ حتّى افرادى که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودى هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالى دیدند. بنا شده براى هر کدام اینها پروندهى جداگانهاى تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثهى اصلى نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد»
تدابیر و موضع گیری های قاطع مقام معظم رهبری در این حادثه نیز بار دیگر , قدرت , توانمندی و کارایی مثال زدنی رهبری نظام را در مواجه با بحران ها و گذر از آنها را به جهانیان نشان داد و اهمیت جایگاه رهبری نظام را بر همگان آشکار ساخت .
انتخابات ریاست جمهوری 88-مناظره کاندیداها
هرچند مقام معظم رهبری حمایت های گسترده ای از دولت آقای احمدی نژاد داشته و دیدگاههای ایشان را در برخی زمینه ها به نظر خویش نزدیک تر می دانند ؛ اما شبهه مذکور که در صدد است این حمایت ها را به انتخابات مرتبط نماید ، به هیچ وجه صحت نداشته و با موضعگیری های بیطرفانه و منصفانه مقام معظم رهبری و تذکرات متعدد ایشان به کاندیداها از قبل از مناظره ها ، حین مناظره ها و بعد از آن مغایرت دارد . حقیقت اینست که رهبر فرزانه انقلاب همواره با هوشیاری کامل در صدد مواجهه با این قبیل سوء برداشت ها بوده و از ابتدای امسال صراحتاً اعلام می نمایند : « دربارهی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانهزنی و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق میاندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بیانصافی است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفهای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست.»( بیانات دراجتماع بزرگ زائران ومجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع (1388/01/01)اما اینکه چرا ایرادات مربوط به مناظره مذکور را « در ایام تبلیغات نامزدها و پس از مناظره آقایان احمدی نژاد و موسوی بیان نکردند» این ایراد نیز ناشی از عدم اطلاع از مواضع علنی مقام معظم رهبری است ؛ زیرا گذشته از تذکرات متعددی که ایشان در خصوص لزوم پرهیز کاندیداها از تخریب یکدیگر و سیاهنمائی دستاوردهای انقلاب و خدمات دولت ، در بیانات مختلف خویش ایراد می نمودند ؛ دقیقاً در فردای مناظره آقایان دکتر محمود احمدی نژاد و میر حسین موسوی ، در سخنرانی خویش در مرقد حضرت امام (ره) ، کاندیداها را از چنین رفتارهایی و پیامدهای شوم آن بر حذر می دارند : « نکتهی سوم دربارهی انتخابات. خودِ نامزدهای محترم هم مراقب باشند. نمیپسندد انسان که ببیند یک نامزدی، چه در نطقهای تبلیغاتی، چه در سخنرانی، چه در تلویزیون، چه در غیر تلویزیون، برای اثبات خود متوسل بشود به نفی آن دیگری، آن هم با یک استدلالهای گوناگون؛ به نظر من این درست نیست. قبلاً هم من یک توصیهای در این مورد کردم، حالا هم در این روزهای آخر عرض میکنم. نامزدها همه برای یک هدف دارند کار میکنند. هر کسی به نظر خودش یک احساس مسئولیتی، تکلیفی دارد، میآید میدان. من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتی ندارم؛ اما سعی کنید این در چهارچوبهای درست شرعی و دینی انجام بگیرد. مردم، مردم بیداری هستند، میفهمند، میدانند. این چهار نفر نامزدی که از شورای نگهبان تأیید شدهاند و در اجتماعات گوناگون سخنرانی میکنند، خودِ آن نامزدهای محترم توجه کنند، مراقبت کنند که در این سخنرانیها، در این اظهارات، جوری نباشد که منتهی بشود به ایجاد دشمنی و ایجاد نقار؛ با برادری و با مهربانی پیش بروند. البته اختلاف نظر، اختلاف رأی، اختلاف سلیقه، در مسائل گوناگون، در مسائل شخصی، در مسائل عمومی، یک امر طبیعی است؛ اشکالی هم ندارد. نگذارید این به اغتشاش منتهی بشود. این را خود نامزدهای محترم هم توجه کنند.» ( بیانات در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)1388/03/14 )و علاوه بر این تذکر علنی و عمومی ، به برخی نامزدها نیز تذکر می دهند : « من همان وقت - بعد از مناظره - به آقای رئیس جمهور هم تذکر دادم؛ چون میدانستم ایشان ترتیب اثر میدهند.»( خطبههای نماز جمعهی تهران ، 29/3/1388 )بنا بر این چنین اتهاماتی مغرضانه بوده و به هیچ وجه صحت ندارد .
صبر رهبری در برابر سران فتنه ای که حکم شان در حد اعدام است
در انتخابات سال 88، عوامل مختلفی در نضج گرفتن فتنهای که بعد از انتخابات اتفاق روی داد، نقش داشتند که از منظر حقوقی هر کدام احکام مخصوص به خودشان را دارند. در حوادث سال 88 که اوج آن در عاشورای همان سال اتفاق افتاد، به صورت خلاصه میتوان جرایم 4 عنصر و دسته افراد را بررسی کرد.در جریان آشوبهای پس از انتخابات، عدهای به عنوان سران خارجی فتنه نقشآفرینی کردند؛ عدهای سران داخلی فتنه بودند و گروه سوم هم بدنهای که در اغتشاشات در کف خیابان حضور پیدا کردند. بدنه اجتماعی جریان فتنه خود به 2 دسته قابل تقسیم است؛ دسته اول کسانی که صرفا در تجمعات و تظاهرات شرکت مسالمتآمیز داشتند و دسته دوم کسانی که اقدامات مجرمانه انجام دادند، توهین و تخریب کردند و با نیروی انتظامی درگیر شدند.برای بررسی جرایم هر دسته از عوامل حاضر در فتنه، باید به قانون مجازات عمومی مراجعه کرد. به جهت اینکه در سال 1392 قانون مجازات عمومی دستخوش تغییرات شد، و با توجه به این مساله که فتنه در سال 88 اتفاق افتاده، بررسی جرایم عوامل موثر باید براساس قانون مجازات قبلی صورت گیرد.براساس قانون پیشین، افرادی که در این دست از تجمعات شرکت کردند و اعمال مجرمانه همچون غارت، آتش زدن بانکها و... را مرتکب شدند و در اصطلاح حقوقی «نهب» کردند و یا به مقامات دولتی از جمله رهبری و نظام به صورت خاص توهین کردند، مشمول مجازاتهای مندرج در قانون ازجمله ماده 683 که میگوید «هر نوع نهب و غارت و اتلاف اموال و اجناس و یا محصولات که از طرف جماعتی بیش از سه نفر به نحو قهر و غلبه واقع شود، اگر چنانچه محارب شناخته نشوند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد»میشوند. اگر هم محارب شناخته شوند، حکمشان اعدام است. البته تشخیص اینکه چه سنخ نهب و غارتی، محاربه است و چه سنخی نیست، با قاضی است ولی حداقلش این است که کسانی که در خیابانها اموال عمومی را آتش زدند، سد معبر کردند و نظم عمومی را به هم زدند، حداقل 5 سال محکومیت دارند اما با توجه به شرایط کشور و با توجه به گستردگی غارت و اتلاف اموال و با توجه به قصد عرفی و نوعی که خیلی از این شرکت کنندگان در مخالفت با نظام داشتند، سردستههای این افراد را میتوان به عنوان محارب شناسایی کرد.علاوه بر نهب و غارت، مستنداتی موجود است که توهینهایی به مقام معظم رهبری و رئیسجمهور وقت از سوی فتنهگران صورت گرفته است. این توهینها نیز عناوین مجرمانه دارد. علاوه بر ماده 608 قدیم، که توهین به افراد عموما جرم بود، در ماده 609 آمده «هرکس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیسجمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید، به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق و یا 50 هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود».علاوه بر این یک ماده خاص هم در قانون وجود دارد که توهین به مقام معظم رهبری بود. مطابق قانون هر کس به امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری به نحوی اهانت کند به حبس 6 ماه تا 2 سال محکوم خواهد شد.جدای از این افراد، گروهی هم که در تجمعات حضور داشتند که اقدام به تخریب اموال عمومی نکردند. حضور این افراد را ذیل عنوان مجرمانه معاونت در اغتشاشات میتوان تعریف کرد. زیرا مطابق اسناد موجود این افراد به تشویق اغتشاشگران میپرداختند و در آشوبها مشارکت معنوی داشتند.دسته بعدی سران این جریان هستند. در مورد سران و کسانی که دعوت و تشویق به حضور و اغتشاش کردند، باید یک تفکیک بین سران داخلی و خارجی قائل شد. سران خارجی فتنه ذیل فصل اول کتاب تعزیرات از ماده 498 به بعد که «هرکس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه، جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوان تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد، در صورتی که محارب شناخته نشود به حبس از 2 تا 10 سال محکوم میشود» جرمشان تعریف میشود. به نظر میرسد سران منافقین، سلطنتطلبها، بهائیان و لیبرالها و... به خاطر اعلام هدفشان که برهم زدن نظم کشور است و بارها اعلام کردند در عاشورای 88 از فتنهگران پشتیبانی مالی کردند و شبکه تشکیل دادند، با توجه به گستردگی کارشان محاربند و حکمشان اعدام است.اما در مورد سران داخلی فتنه (موسوی و کروبی) دعوت از بدنه اجتماعی برای اردوکشی در کف خیابانها و علم بر گسترده شدن آشوبها و بر هم زدن امنیت ملی و همچنین با توجه به اینکه در جریانی که رهبران معنوی آن، سران داخلی فتنه بودند، بسیاری از هموطنانمان به شهادت رسیدند و خسارت جبران ناپذیری متوجه اصل نظام از سوی حامیان این جریان گردید، عنوان فقهی جرایم سران داخلی فتنه «بغی» است.بغی در فقه یکی از مصادیق بارز جرم سیاسی است که به معنای شورش دربرابر حاکم و حکومت اسلامی، و خروج گروهی از مسلمانان بر امام عادل است. تعریف و احکامی را که فقها در کتابهای فقهی برای این جرم ارائه دادهاند، محدودتر از آن چیزی است که از آیات و روایات فهمیده میشود و بسیاری هم در کتابها و مقالههای خود به ذکر همان احکام و شرایط بسنده میکنند؛ درحالیکه این جرم، دایرهای گستردهتر دارد.جرم بغی، اگرچه در غالب موارد بهصورت گروهی واقع میشود، اما بهصورت فردی هم امکانپذیر است. این جرم شامل تجاوز و تعدی فرد یا گروهی از مسلمانان بر فرد یا گروهی دیگر از مسلمانان، و حتی شامل دولتی مسلمان برضد دولت دیگر میشود که ممکن است بهصورت مسلحانه یا غیرمسلحانه یا از روی شبهه یا غیرشبهه صورت گیرد. در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت که بغی دارای دو معنای خاص و عام است. معنای خاص آن، جرم سیاسی، و معنای عام آن، تعدی و تجاوزی است که ممکن است به جرائم دیگر بیانجامد. برای مجازات مرتکبان جرم سیاسی، به احکام مترتب بر این آیه رجوع میکنیم؛ اما اگر جرمی دیگر واقع شود که دارای خصوصیات گفتهشده نباشد، برای اجرای حکم، به احکام مخصوص همان جرم مراجعه میشود.
انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که تحقیقا، شیرینی ها و تلخی هایی نیز در پی داشت.مهم ترین و اصلی ترین نقطه عطف و بارزترین مظهر شیرینی آن،حضور 40 میلیونی و به عبارتی حضور حداکثری 85 درصدی مردم در پای صندوق های رای بوده است. باید با تاسف نیز اعتراف کرد که مهم ترین جلوه تلخ کامی آن نیز، همان جنجال های بی حاصل پس از انتخابات بود که با آبروی ملت و نظام در دید جهانیان بازی کرد که قطعا ظلمی نابخشودنی خواهد بود و ضرورت برخورد با عوامل آن از دید هر منصفی بدور نخواهد بود.آنچه در این میان جالب توجه بوده این است که از سوی عدهای از نخبگان که به تعبیر رهبری عزیز انقلاب دچار بی بصیرتی شدند این جریان کور،هدایت شده و مرتبا بر آتش آن دامن زده می شد که بدون شک این نیز از جلوه بسیار زشت این ماجراجویی بود که قلوب دوست داران اسلام و انقلاب را جریحه دار و دشمنان قسم خورده این ملت را شاد کام کرد.یکی از مباحثی که در اینجا مطرح است برخورد قاطع و به تعبیر دیگر، محاکمه سران یا سایر عوامل این فتنه می باشد که برخی افراد و گروه های حقیقی و یا حقوقی آن را طرح کرده و خواستار آن هستند که به نوبه خود درخواست و توقعی بجا و منطقی خواهد اما آنچه نباید از یاد برد این است که گاه ممکن است محاکمه برخی افراد، موجبات مسائل و زحمات دیگری را فرهم آورده که در سطح داخلی و بین المللی نتوان به این زودی ها آن را جمع و جبران نمود.به تعبیر دیگر گاه در برخی شرائط بخاطر مصلحت مردم و نظام، شاید نتوان به برخی امور توسل جست بلکه تمام تلاش بر این است تا به بهترین صورت و با پرداخت کمترین هزینه بتوان آن را حل و از ماجرا جوییهای گسترده تر بدور ماند بعلاوه که نسبت به اموری از این دست باید کاملا حساب شده برخورد شود و به معنای حقیقی کلمه، روند منطقی و قانونی خود را باید طی کند تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت تا دیگر این گونه حوادث تکرار نشود. هرچند شاید بتوان در آینده بحث محاکمه را نیز از نظر دور نداشت چرا که این موضوع بعد عمومی پیدا کرده و بر اساس قوانین موجود،از سوی دادستانی کشور بعنوان مدعی العموم قابل تعقیب می باشد و در واقع، این حق مردم است که از حقوق شهروندی خود و مهمتر از آن نظام اسلامی خویش دفاع کنند و نگذارند تا برخی افراد به راحتی به منافع مادی و سرمایه های معنوی آنان تعرض و تجاوز نمایند.بطور خلاصه می توان گفت عدم محاکمه و رسیدگی قضائی سریع برخی از سران یا عوامل جریانات پس از انتخابات نه از روی مسامحه بر سر حقوق مردم، بلکه بخاطر حفظ منافع مردم و مصلحت نظام بوده و تلاش بر حل معقول آن می باشد در عین حالی که این مهم می تواند در دراز مدت و فرارسیدن شرایط لازم قابل طرح و پیگرد قانونی باشد. در پایان توجه شما را به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری جلب نموده که در بیانات خویش در دیدار مردم قم با تاکید برلزوم بیداری و حضور همیشه در صحنه آحاد جامعه می فرمایند : « یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان میبینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عدهای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد میآید، سینههاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویهای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همهی وجود، با همهی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههای مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». [ سوره مائده ، 8 یعنی ؛ «... و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...» ] بله، یک عدهای دشمنی میکنند، یک عدهای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثتکنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بیگناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابی خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی، 19/10/1388)
تدابیر رهبری در جریان فتنه 88
در مورد حوادث پس از انتخابات که در تعبیرات فراوانی از مصادیق فتنه دانسته شده است، نکته قابل ذکر اینکه، در هر کشور و نظامی موضوعی وجود دارد به نام فصلالخطاب. یعنی نهاد یا کسی که سخن نهایی را در مسائل بیان کرده همگان به آن تسلیم باشند. به این صورت که در هنگام بروز چالش به سمت فصل الخطاب بروند اگر چه آن فصل الخطاب مطابق میل تمامی افراد نیز سخن نگوید. این مسئله در بسیاری از کشورها مورد توجه است. نکته دیگری که در این زمینه قابل ذکر است اینکه یک نظام سیاسی را نمیتوان تنها با موعظه اداره کرد و مردم هم نباید توقع داشته باشند رهبر تنها به موعظه بسنده کند. رهبر در یک نظام سیاسی، باید نسبت به مسائلی که در جامعه رخ میدهد حساس باشد به خصوص در مسائلی که کلیت نظام را با چالش مواجه میکند. حتی در برخی موارد با قاطعیت عمل نماید. بعضی گمان میکنند چون رهبر یک روحانی است تنها باید موعظه کند. معنای ولی امر یعنی فرمانده، که در موارد لازم دستور داده و اجرا را از تمامی ارکان جامعه بخواهد.
در تبیین این امر میتوان عملکرد رهبری را در مسائل اخیر در سه مقطع بررسی نمود. مقام معظم رهبری قبل از انتخابات، در حین و بعد از انتخابات چه تدابیری اتخاذ کردهاند و این تدابیر آیا میتوانسته در وضعیت بهتری هم باشد یا نه؟ به صورت کلی، رفتار رهبر انقلاب در قبل، حین و بعد از انتخابات یک رفتار مدبرانه، اخلاقی، مبتنی بر قانون و در جهت مصالح و تعالی کشور بوده است.
1. قبل از انتخابات؛ در این مقطع رهبری به مانند برگزاری تمامی انتخابات گذشته که دستگاههایی در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند،ضمن تاکید بر مشارکت حد اکثری و پرهیز از شایعات دشمنان مبنی بر وقوع تقلب ، هیچگونه جانبداری و موضعگیری صریحی نیز نسبت به کاندیداها نداشتند. تنها برخی رهنمودها را برای مسائل بیان مینمودند. در این باره میتوان به پیام رهبری به بعضی از کاندیداها اشاره کرد که از ایشان خواسته بودند، که اسمی را قبل از اینکه مسئلهای ثابت شود نبرند و این نشان میدهد که رهبری در پیشگیری از حوادثی اقدام کردند که احساس میکردند امکان دارد اتفاق بیفتد.
رهبری در این برهه، ضمن اینکه بنا به یک وظیفهی الهی مردم را به شرکت حداکثری در این انتخابات تشویق کردند. تدابیری را هم انجام دادند که تمام جناحهای سیاسی بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسی نظام بتواند خودش را نشان بدهد. در عین حال شاخصهایی را هم مشخص کردند که به شخص خاصی متوجه نبود، بلکه میشد در بین کاندیداها با نسبتهای مختلف برای آن مصادیق پیدا کرد. مدعی این امر این است که بعضی روزنامهها که طرفدار جناحهای مختلف بودند، هرکدام آن شاخصهای مد نظر رهبری را با کاندیدای خودشان تطبیق میدادند. لذا به طور کلی میتوان گفت؛ که قبل از انتخابات، رهبری تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به دور از تشنج و درگیری بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود.
2. در طول انتخابات هم رهبر انقلاب از هرگونه اظهار نظری که توازن انتخاباتی را به نفع یکی از کاندیداها تغییر بدهد خودداری کردند. ایشان همچون برنامه انتخابات گذشته در اولین ساعات حضور پیدا کرده و ضمن انتخاب کاندیدای مورد نظرشان، همگان را به شرکت در انتخابات و حفظ آرامش و اتحاد دعوت نمودند. این روش هر ساله ایشان نوعی ایجاد آرامش در جامعه است که توجه به آن میتواند باعث برگزاری یک انتخابات پرشور و سالم شود.
3. اما بعد از انتخابات موقعیتی شکل گرفت که خارج از ادارهی نهادهای جمهوری اسلامی بود. در آن موقعیت باز رهبری بهترین و اثرگذارترین تدابیر را به کار بردند. آن فتنهای را که همه فکر میکردند که تا ماهها ممکن است رشد کند و جامعه را به سوی مسائل غیرقابل پیشبینی ببرد، با تدابیر رهبری و البته با اتکاء به خداوند و آموزههای اسلامی و نیز حمایت تودههای مردم، یعنی تشکیل سه اصل اسلام رهبری و مردم، با حداقل هزینه آرام شد. درواقع بردباری مقتدرانهی رهبری، آن اخلاق الهی و انصاف، قانونمداری و حقمداری واقعبینانهی ایشان و مهمتر از همه سطح بصیرت عموم مردم، توانست کسانی را هم که دچار غفلت یا حتی تردید شدند، بهتدریج هوشیار کند. رهبری با تبیین و ارائهی تحلیل، با گذر زمان و حوادثی که بعداً اتفاق افتاد، زمینه را فراهم کردند تا حتی برخی از کسانی که دچار لغزش شده بودند، خودشان متوجه و متنبه شوند. با وجود اینکه در فضای منفی بعد از انتخابات، قدرتطلبی بعضی جناحها، بیانصافیها، تهمتها، خودخواهیها و کینهورزیها نسبت به رهبری و نظام و انقلاب موج میزد، ما میبینیم که خوشبختانه ایشان با مدیریت بسیار عالی و خویشتنداری، بدون شتابزدگی، با آن اعتماد قلبی که نسبت به توان و همراهی مردم داشتند و با توکل به خداوند متعال توانستند بسیار مدبرانه جامعه را از این مسیر عبور بدهند.
به نظر میرسد خود این جریانهای آن سال(88) که به تعبیر مقام معظم رهبری امتحان بزرگ بود برای همهی اقشار جامعه، برای شخص رهبری هم یک امتحان الهی بزرگتر بود که ایشان بسیار سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند. امروز هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری بهخاطر رفاقت یا نسبتهای خاصی که با برخی اشخاص داشتند، از آنها حمایتهای خاصی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری در این جریانها از یک جناح خاص جانبداری غیر قانونی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری راه را برای تبیین و اعتراض منطقی معترضان بستند، چرا که در همان چند روز اول حاضر شدند که بنشینند و با نمایندگان کاندیداها بهطور صریح صحبت کنند و مسائلشان را مطرح کنند. رهبری از لحاظ قانونی شاید چنین وظیفه و تکلیفی نداشتند. ولی برای رهبری انجام تکلیف الهی، حفظ کشور و نظام و انقلاب و پیشبرد جریان امور در جهت مصالح کشور بر همه چیز اولویت داشته و دارد. به طور کلی در قضایای یک سال اخیر رهبری نظام در مقام این نبود که اقتدار حکومتی خویش را به رخ معترضان بکشد، بلکه بهعکس، دائماً معترضان را هم به عنوان بخشی از مردم و به عنوان کسانی تلقی میکردند که به هر حال اگر حرف قانونی دارند، باید شنیده شود. به نظر میرسد که خود همین برخورد، قضایا را برای خیلی از افراد روشن کرده است. به همین جهت موجب شد که آن پشتیبانی اجتماعی که بعضیها توانسته بودند با یک نوع اغواگری و فریب برای خودشان به دست بیاورند، بهشدت تضعیف شد و جریان فتنه دچار ریزش شدیدی شود. بهگونهای که امروز وقتی آنها حرفی میزنند و اقدامی انجام میدهند، اساساً در جامعه هیچ گوشی به سمت آن برنمیگردد و هیچ چشمی به آنان نگاه نمیکند. بنابراین خودبهخود میشود گفت که آنها در حاشیه قرار گرفتهاند. البته این به آن معنی نیست که ما آن لایههای عمیق این فتنه را نادیده بگیریم و از طراحیهای دشمن غافل باشیم، ولی به نظر میرسد آنچه را که تا امروز پشت سر گذاشتهایم، بهترین وضعیتی بوده و این خودش یکی از نمادهای توانمندی و کارآمدی رهبری ولایی است.
کارآمدی ولایتفقیه در فتنه 88
مردم کشور ما صدها سال در نظامهایی زندگی میکردند که استبداد کامل بر آن حاکم بوده و مردم و حقوق آنها در حاشیه قرار داشته است. بنابراین یکی از آسیبهایی که در آستانهی انقلاب اسلامی مورد نگرانی بود، این بود که ممکن است انقلاب اسلامی ایران هم پس از مدتی به سوی استبداد چرخش داشته باشد، ولی مهمترین و اساسیترین عاملی که طول سه دههی گذشته مانع از استبداد شد، عنصر ولایت فقیه بود.مؤثرترین نهادی که همیشه مدافع قانونمداری بوده، نهاد ولایت فقیه است. همچنین کارآمدترین عنصری که در نظام به تعمیق و گسترش مردمسالاری پرداخته، نهاد ولایت فقیه بوده است. شما مشاهده میکنید که از همان آغاز حضرت امام (ره) بیشترین تأکید را بر این داشتند که ما باید قانون اساسی داشته باشیم. در زمانی که حتی برخی روشنفکران و چپگرایان تأکیدی بر تدوین قانون اساسی نداشتند، حضرت امام بر این نکته پافشاری میکردند. بعد هم در فرایندی که برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طی شد، از جمله انتخاب خبرگان قانون اساسی، رفراندوم آن و حتی اصلاح و بازنگری آن، مردم نقش اول را ایفا کردند. در چند مقطعی هم که جناحهای زیادهطلب دنبال این بودند که قانون را به نفع خودشان متوقف یا تحریف کنند، ولی فقیه جلوی آنها را گرفت. در حقیقت ما میبینیم که گسترش مردمسالاری در کشور ما مرهون مجاهدتها، تدابیر و تلاشهای رهبری بوده و تعمیق این مردمسالاری و ذیحق دانستن مردم کاملاً اثر کارآمدی نهاد ولایت فقیه است. عینیت جامعهی ما در این سه دهه نشان میدهد که رهبری نقش اساسی و محوری در تعمیق و گسترش قانونمداری و دفاع از مردمسالاری داشته است. یعنی در زمانهایی که بعضیها اساساً نمیخواستند که دانشجویان و دانشگاههای ما سیاسی باشند، رهبری گفتند: لعنت بر کسانی که نمیخواهند دانشجوی ما سیاسی باشند. در حالی که حتی برخی حکومتهای دموکراتیک این مجال را نمیدهند که آزاداندیشی و مباحث جدی بین صاحبنظران بالا بگیرد، در کشور ما رهبری خودش پرچم آزاداندیشی را برافراشته نگهمیدارد. حتی ایشان با زبان گلایه و اعتراض دستاندرکاران را خطاب قرار میدهند که چرا کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها تشکیل نمیدهید؟- سال88 و پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری شاهد فتنهی عمیقی بودیم که چندین ماه کشور ما را تحت تأثیر قرار داد. بسیاری معتقدند که اگر رهنمودها و رفتار رهبر معظم انقلاب نبود، شاید این جریان لطمههای بسیار بزرگی میزد و زمان بیشتری کشور را درگیر میکرد. اساساً توانمندی هر مدیری در مواقع بحرانی خودش را نشان میدهد. اینکه مدیران چگونه بحرانها را مدیریت میکنند و با کمترین هزینهها جامعه را از مشکلات بزرگ میرهانند، مسئلهای بسیار مهم است. این اتفاقات هم محدود به کشور ما نیست، بلکه در هر کشوری ممکن است چنین اتفاقاتی رخ دهد. هم در کشورهای غربی، هم در کشورهای شرقی و هم کشورهایی که دموکراتیک یا غیر دموکراتیک اداره میشود، کمابیش چنین اتفاقات میافتد. اتفاقاً در کشورهایی که مردمسالاری بیشتری وجود دارد، زمینهی چنین اتفاقاتی بیشتر خواهد بود. لذا چگونگی مدیریت این حوادث بسیار مهم است و خودش یک شاخص اساسی است. رفتار رهبر انقلاب در قبل، حین و بعد از انتخابات 88 یک رفتار مدبرانه، اخلاقی، مبتنی بر قانون و در جهت مصالح و تعالی کشور بوده، بهگونهای که هر مقداری که بررسی میکنیم، نمیتوانیم بگوییم در یک نقطهای از این تصمیمگیریها و تدابیر بهتر از آن میتوانسته عمل بشود. البته این هم امری خارج از انتظار نیست که بعضیها میخواهند نسبت به تدابیر رهبری تردید بکنند، چرا که در زمان پیغمبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و دیگر امامان معصوم نیز چنین وضعی وجود داشته است.مثلاً قبل از انتخابات این امکان بود که رهبری چند نوع برخورد با انتخابات داشته باشند. یک برخورد ممکن بود این باشد که خب قرار است انتخاباتی اتفاق بیفتد و دستگاههایی هم در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند. بنابراین ایشان هیچگونه حساسیتی به انتخابات نشان ندهد.سناریوی دیگر این بود که مثلاً رهبری اساساً باید روی یک شخص تأکید کند تا مردم متوجه آن فرد بشوند؛ حالا یا به صراحت یا به کنایه. چنین اقدامی از طرف رهبری برخلاف قانون یا عرف هم نیست. یعنی شما میبینید در یک کشوری مثل آمریکا، هنگام انتخابات آن رئیسجمهوری که رهبری جامعه را هم به عهده دارد، صریحاً از کاندیدای حزب خودش حمایت میکند و جامعه هم میداند.سناریویی سوم این بود که رهبری ضمن اینکه بنا به یک وظیفهی الهی مردم را به شرکت حداکثری در این انتخابات تشویق کردند. تدابیری را هم انجام دادند که تمام جناحهای سیاسی بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسی نظام بتواند خودش را نشان بدهد. در عین حال شاخصهایی را هم مشخص کردند که به شخص خاصی متوجه نبود، بلکه میشد در بین کاندیداها با نسبتهای مختلف برای آن مصادیق پیدا کرد. این نشان میداد که شاخصهایی را که رهبری مشخص کردند، واقعاً بهطور مشخص انگشت اشاره را به سمت هیچکدام از کاندیداها نشانه نمیرفت.این برداشت که پس از انتخابات برخی کاندیداها بیانصافی کردند و گفتند که رهبری از قبل مشخص کرده بود که به چه کسی باید رأی داد، برداشت مغرضانهای بود، چون تا قبل از انتخابات هیچکس چنین حرفی را نمیزد. اتفاقاً بعضی روزنامهها که طرفدار جناحهای مختلف بودند، هرکدام آن شاخصهای مد نظر رهبری را با کاندیدای خودشان تطبیق میدادند. حتی رهبری صریحاً مطرح کردند که حمایت من از دولت به معنی موضع انتخاباتی من نیست و این تعبیر صریح رهبری بسیار شفاف و روشن بود. قبل از انتخابات، رهبری تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به-دور از تشنج و درگیری بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود. حتی رهبری حرکتهای خیابانی را که هواداران برخی کاندیدها انجام میدادند و بسیاری از متدینین هم ممکن بود از آن ناراحت باشند، آنها را هم رد نکردند. به خاطر اینکه بتوانند این شور را کاملاً حفظ کنند. حتی رهبری فرمودند که من پیغام دادم به بعضی از کاندیداها که اسم نبرند از دیگران و این نشان میدهد که رهبری باز در پیشگیری از حوادثی اقدام کردند که احساس میکردند امکان دارد اتفاق بیفتد.بنابراین در موقعیتهای قبل از انتخابات، رهبری کاملاً بیطرفی و قانونمداری خودشان را بهنحوی با ارائهی نشانههایی مطرح کردند که بتواند جناحهای مختلف را البته با رعایت آن شاخصهای اصولی انقلاب زیر چتر خودش قرار بدهد.
فتنه 88 سند مظلومیت مقام معظم رهبری
غایله پس از انتخابات و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند.بحرانها و چالشهای سیاسی - امنیتی که نظام جمهوری اسلامی با آنها دست و پنجه نرم کرده، چندان کم نیستند. ماهیت نظام جمهوری بهگونهای است که حقد و کینه دشمنان را برمیانگیزد و آنان از هر فرصتی برای ضربهزدن به منافع این ملت، بهره میبرند.تاریخ انقلاب هم مملو از اینگونه چالشهاست؛ از غایلههای تجزیهطلبانه آغازین روزهای پیروزی انقلاب، تا حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و تلاش برای سازماندهی انقلاب مخملی در ایران، همه و همه نمونههایی از تلاش دشمنان برای ضربه زدن به "ثبات " این کشور است. رهبر انقلاب همواره سعی کردهاند با هشدارهای خود، انقلاب را در مسیر تعالی آن به جلو هدایت کنند و مانع انحراف از اصول و ارزشهای مبتنی بر آرمانها و افکار حضرت امام(ره) شوند.هرچند از اولین روزهای رهبری آیتا... خامنهای طیفی از نخبگان سیاسی بهعلت عدم توانایی در بازشناسی جایگاه حقوقی و نه شخصی ولی فقیه زمان، در مسیر زاویه گرفتن با مواضع رهبری قدم گذاشتند و در مواقع مختلف و از جمله انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان رهبری علیرغم تأکید رهبری بر برگزاری پرشور این انتخابات با ارایه طرحی سه فوریتی به مجلس سوم، در پی به تعویق انداختن این انتخابات برآمدند. اما رهبری موضعگیری چندان صریحی در قبال آنها نداشتند و آنان نیز کموبیش به اینگونه رفتار که در بیشتر مواقع به ضرر منافع ملی کشور نیز بود، ادامه میدادند تا اینکه بالاخره در پی بالاگرفتن التهابات سیاسی در کشور و کارشکنیهایی که در مسیر کار دولت از سوی تعدادی از گروههای سیاسی انجام میگرفت، رهبر انقلاب در سخنانی درباره انتخابات مجلس چهارم فرمودند: "بنده بسیارى از فتنهگریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم.گفتم، این دوران، مىگذرد و تمام مىشود و مىرود. مردم چگونه حاضرند به کسانى که فتنهگرى کردند و حقایق را در نظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأى بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟! البته تعداد فتنهگرها، معدود بود. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس، از هر جاى کشور که بودند - چه از تهران و چه از شهرهاى دیگر - مردمانى شریف، دلسوز و علاقهمند بودند.
تدبیر جذب حدأکثری بعد از فتنه 88
با نگاهی به حوادث سال 88 در می یابیم ایشان تلاش بسیاری انجام دادند تا در راستای سیاست "جذب حداکثری "، افراد و گروه های مختلف سیاسی در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران باقی بمانند و به فعالیت بپردازند ولی برخی شخصیت های سیاسی ، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای ، فضا را به سمتی بردند که نهایتاً منجر به حذف خودشان از آینده سیاسی کشور شد.با دقت در فاصله زمانی بین انتخابات ریاست جمهوری سال88 تا خلق حماسه 9دی همان سال در می یابیم رهبری با تدبیر و نیز تبیین و شفاف نمودن فضای غبار آلود شکل گرفته سعی در آرام نمودن فضای کشور ونیز کنترل برخی عناصر استحاله شده گرفتند .فضای جامعه گونه ای بود که تفرقه و اختلاف به صورت جدی در جامعه شکل گرفت و این اختلافات حتی به داخل نهاد خانواده ها نیز کشیده شده بود.لذا مقام معظم رهبری به درستی سعی در هدایت جامعه به سمت آرامش داشتند و در ابن فاصله نیز با تبیین امام گونه خود از حوادث جاری بسیاری از موانع را مرتفع نمودند لذا خیلی از معترضین با شفاف شدن فضا توسط ایشان ، به دوروئی و نیرنگ استکبار برای براندازی این نظام پی بردند اما عده ای از افراد فریب خورده و عامل فتنه نفاق خود را آشکار نموده و در خدمت به استکبار با تمام توان کوشیدند و در برابر فرامین ایشان سر کشی نمودند. لذا باید اذعان نمود برنامه ریزی راهبردی مقام معظم رهبری برای شفافسازی فضای غبارآلود فتنه 88 در مدت 8 ماه به گونه از سوی ایشان تنظیم شده بود که گام به گام مردم به پیش روند و با افزایش بصیرت و نیز جذب حداکثری ، زمینه برای دفع فتنه آماده گردد ؛ که نتیجه این نوع رهبری ژرف اندیشانه ایشان ، سرانجام در 9 دی متبلور شد و شد آنچه باید میشد و وعده "ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم " بر همگان عیان شد.
رهبری و تواناسازی ملت ایران
هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند:«اگر بودجه بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می کردم، همین مسئله «پژوهش» بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند.ایران در طول قریب 25 سال رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به سطح مناسبی از توانمندی رسیده است. توانمندی ایران عمدتا در پرورش و تربیت نیروهای متخصص کارآمد و فن آور در سطح منطقه جز آولین ها به شمار می آید. به گونه ای که اکنون ایران قادر است نیروهای ماهر و متخصص خود را برای کشورهای دیگر صادر نماید. پیشرفت و توسعه انسانی ایران چه در بعد مهندسی و فنی و علوم پایه و بسیاری از رشته های پیشرفته دنیا و بالاخره سد سازی و پروژه سازی های بزرگ در حد قابل قبولی رسیده است.در مرحله دیگر تولید محصولات فنی و فن آوری های پیشرفته است که اکنون ایران به غیر از نفت صادرات زیادی از جمله خودرو و کالای پیشرفته نظامی و .. دارد که همگی نشان از مدیریت صحیح کشور در سطح کلان آن دارد. از سوی دیگر ایران از نظر رفاه و خدمات اجتماعی و بهداشتی به نرخ قابل قبولی رسیده است. فعالیت درمانی و بهداشتی ایران در میان کشورهای خاورمیانه حد بالائی را به دست آورده است. جدا از پیشرفت های علمی در فنون و ابعاد مختلف شاخص سلامتی و امید به زندگی در ایران رشد بسیار خوبی داشته است.رسیدن ایران به کشور هسته ای و فتح قله های رفیع دانش و فن آوری ایران را در رتبه بالای علمی رسانده است. به گونه ای که حتی دشمنان ایران نیز از پیشرفت همه جانبه ایران در حیرت افتاده اند. به نظر می رسد که رهبری خردمندانه حضرت آیت الله خامنه ای یکی از عوامل مهم و تعیین کننده پیشرفت و ترقی ایران به حساب می آید.نکته قابل توجه در رهبری ایران توسط ایت الله خامنه ای این است که ایران برای رسیدن به قله های پیشرفت و توسعه پایدار همواره در خط اسلامی و ارزش ها حرکت کرده است. برای احراز منافع ملی پشت به ارزش های اسلامی نکرده است. بنابراین مدیرت کشور برای رسیدن به عدالت و رعایت ارزش های اسلامی، صیانت و حفاظت از احکام ناب اسلامی قدم های جدی و محکمی را برداشته است.حضرت آیت الله خامنه ای از میان مسئولان عالی رتبه نظام بیشترین دغدغه و اهمیت برای عدالت و رعایت حال مستضعفان ومحرومان داشته است. اگر در ایران هنوز به میزان مطلوب عدالت الهی نرسیده ایم، علتش نه تقصیر و قصور رهبری معظم انقلاب است بلکه سطوح برنامه ریزی و اولیت بندی در دولت های گذشته بوده است.در حالی که دولت ها، همواره به عدلت توجه می کردند اما کلید رسیدن به عدالت را اولویت در توسعه اقتصادی و یا سیاسی می دانستند، به همین جهت در تشخیص اولویت ها چه بسا که دقت لازم انجام نمی گرفت لذا به وضعیت مطلوب از نظر تحقق عدالت نرسیده ایم. اما به دلیل اهمیت و تأکیدی که رهبری درباره عدالت داشتند و دارند، هم اکنون رسیدن به عدالت به صورت یک برنامه جامع در دولت نهم مطرح شده است. قطعا در این زمینه اینان به موفقیت های بلندی رسیده و خواهد رسید. حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بیش از یک هزار نفر از نخبگان جوان دانشگاهی، علم را یک ارزش و وسیله ای برای رسیدن به اقتدار و ثروت ملی دانستند و تاکید کردند: امروز باید یکی از گفتمان های پایه ای کشور، گفتمان پیشرفت علم و فناوری باشد.رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری حرکت علمی و نهضت تولید علم در دوازده سال اخیر در کشور خاطرنشان کردند : در این مدت پیشرفتهای زیاد و شگرفی بدست آمده است اما به هیچ وجه نباید به این حد قانع بود.
فرهنگ سازی و ابتکار نامگذاری سال ها
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. مروری بر راهبردهای حضرت آیت الله خامنهای در نامگذاریهای سالهای گذشته به خوبی نشان میدهد که معظم له در این مسیر مبتنی بر یک نقشه راه کلان، بسیاری از شاخصههای مهم را برشمردهاند که همگی مولفههای "فرهنگ مقاومتی" برای ساختن و رسیدن به اقتصاد مقاومتی است. سال 1372 تاکید بر «عدالت اجتماعی»، سال 1373 تاکید بر «صرفهجویی»، سال 1374 تاکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی»، سال 1375 تاکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور»، سال 1376 تاکید بر «مبارزه با اسراف»، سال 1377 تاکید بر «صرفهجویی و پرهیز از اسراف»، سال 1380 تاکید بر «تلاش برای رفع مشکل اشتغال»، سال 1382 تاکید بر «نهضت خدمترسانی به مردم»، سال 1387 سال نوآوری و شکوفایی، سال 1388 تاکیذ بر «حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف»، سال 1389 سال «همت مضاعف، کار مضاعف»، سال 1390 سال «جهاد اقتصادی»، سال 1391 تاکید بر «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی»حال در سالی که با عنوان سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی" نامگذاری شده است، ضروری است تا فرهنگ جهادی و مقاومتی بار دیگر بازخوانی شده و در خدمت اقتصاد جهادی و مقاومتی قرار گیرد. حضرت آیت الله خامنهای (مدظله العالی) نام سال 1391 را هم بنا به سنت این چند سال، به سوی زندگی اقتصادی مردم و جامعه ایران سوق دادند و با اعلام سال «حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی» همگان را متوجه مسئولیتشان در برابر آینده ایران عزیز کردند؛ آیندهای که تحقق سیاستهای کلی چشماندار 20 ساله در سال 1404 تنها بخش کوچکی از آرمانهای بلند مردمان این سرزمین است. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت آغاز سال 1392، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته بویژه در مواجهه ی اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم انداز سال 92 را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال 92 را "سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی" نامگذاری می کنیم.رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود خطاب به ملت ایران، سال 92 را سال « حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی » نام گذاری کردند. این امر نشان دهنده اهمیت اقتصاد در کنار سیاست در تفکر رهبر انقلاب است و ایشان با اذعان به سختی های اقتصادی که در سال 91 بر ملت ایران بار شد، با این نام گذاری درجه اهمیت اقتصاد را در برهه حساس کنونی یاد آور شدند.هرچند سال های قبل نیز محور شعارهای رهبر معظم انقلاب اقتصاد بود، این سال با عنوان سال « حماسه » اقتصادی در شعار ایشان تجلی میابد.
احیای اصل 44 قانون اساسی
از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
اعتماد به مردم
یکی دیگر از ویژگیهای بارز رهبری برای مهار بحرانها ، اعتماد ایشان به مردم و نیز تبئین دقیق حوادث و بحرانها برای مردم می باشد که وجه بارز آن خطبه های مقام معظم رهبری است که گامی بزرگ برای مدیریت بحرانهاست.خطبه های تاریخ ساز ایشان نقش مهم و حیاتی در حل مشکلات جامعه ایفا نموده است , لذا باید از خطبه ایشان دربعد از رحلت امام(ره) در تیر ماه 68 و نیز خطبه ایشان در مذمت دنیا گرائی و مباحثی در مورد عبرتهای عاشورا در 18 اردیبهشت 77و خطبه ایشان در برهه قتلهای زنجیره ای در 18 دی ماه 77و همچنین خطبه معروفشان در حوادث کوی دانشگاه در8مرداد78و نهایتأ خطبه طوفانی ایشان در 29 خرداد 88 را جزو خطبه های تاریخ سازواز مهمترین ویژگیهای ایشان در مدیریت بحرانها به شمار آورد.
تبیین امور
مدیریت مقام معظم رهبری در مواجه با فتنه 88 و نیز نقش بی نظیر ایشان در حفظ این نظام و نیز نقش بی نظیر ایشان در خلق حماسه ، جزو شاهکارهای مدیریتی مقام معظم رهبری بوده است ، خلق حماسه ای که به یک تعبیری باید آن را به عنوان انقلابی در داخل نظام اسلامی علیه خائنین داخلی و دشمنان خارجی دانست که با این حرکت عظیم مردمی ، کشور از تهاجمات رسانه ای و عملیاتی مزدوران استکبار جهانی به سلامت عبور کرده و نظام دوباره به آرامش مد نظر خود دست پیدا کرد.با بیان مذکور نمی شود و نباید از نقش مقام معظم رهبری در مدیریت این بحرانها به سادگی گذشت.
حوزه سیاست خارجی ؛ رهبری و مدیریت عزت مندانه در مناسبات بین الملل
در حوزه سیاست خارجى است. گفته مىشود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن بهشمار مىآید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واکنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى بهموقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه 1370، افشاى سناریوى یلتسینىکردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راهانداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درک سریع و بهموقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است. آیت الله خامنه ای در سطح مناسبات خارجی با حفظ استقلال به صورت عزت مندانه از منافع و مصالح ملی حمایت کرده است. به لحاظ استقلال و خود اتکایی همواره الگویی قابل قبول برای استقلال خواهان و مسلمانان مطرح است. حمایت ایران از حقوق فلسطین و مقابله با سیاست های شرور و توسعه طلبانه آمریکا و شرکای آن اندیشه و فکر درست مقاومت را در جهان اسلام رهبری می کند برای ایران الگو شدن نسبت به مسلمان یک ارزش بزرگ به حساب می آید. هنگامی می تواند وضعیت مناسب الگو شدن را تثبیت و نهادینه کند که با تکیه بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت در برابر زیاده خواهی های استکبار مقاومت نماید و از محرومین و مظلومین جهان حمایت کند، طبعا بدون دقت و رعایت مصالح و منافع ملی و جهانی اسلام نمی توان الگوی مناسب قرار گرفت. به گونه ای بهانه برای زورگویان بین المللی فراهم نشود. و از سوی دیگر فطرت و اندیشه سالم بشری موضع و دیدگاه ایران را صحیح و درست تلقی کند.ایران اسلامی به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای توانسته است با مقاومت صحیح و مناسب در مقابل زیاده خواهان زورگو بایستند و از طرفی دیگر ادبیات مقاومت به طرزی دلنشین و دلپذیر است که فطرت و طبع انسان را مجذوب خود می سازد به همین جهت آمریکا از مقابله با ایران عاجز می آید. بدون تردید روش مقاومت یک اصل بزرگ و ارزشمندی است که با آن می توان مقاومت را حفظ و نهادینه کرد و از سوی دیگر طرفدارانی زیادی در سطح بین الملل پیدا کرد.بر این اساس می توان گفت که رهبری حضرت آیت الله خامنه ای موفقیت آمیز، تحول انگیز، و پیشرونده بوده است و بحمد الله توانسته است به بهترین صورت کارویژه ها و وظایف اصل رهبری را که همان مدیریت کلان انقلاب و نظام اسلامی انجام داده و ضمن راهبری صحیح آن در جهت تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی، از انحراف آن در فراز و نشیب ها و امواج سهمگین زمانه، جلوگیری نماید.
دستاوردهاى بىنظیر سیاست خارجى ایران در دوران امام خامنه ای
واقعیت امر این است که موقعیت جمهورى اسلامى ایران در طى سالهاى اخیر بهشدت تحکیم یافته و در کلاسبندى قدرت به رتبههاى بالایى دست یافته است. در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ یکى از دستاوردهاى مهم هدایتها و رهنمودهاى خارجى رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسى و نظامى غرب بر این باورند که جمهورى اسلامى ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه است. رومانو پرودى نخستوزیر سابق ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصرى اخبار الیوم گفت که ایران کشور کلیدى در صحنه سیاسى خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگکننده سابق سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنى بر اینکه ایران در جریان بازى قدرت اینقدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلماً این نفوذ و قدرت جنبه سختافزارى ندارد بلکه این نفوذ و اقتدار ناشى از منابع معنوى و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالتخواهانه و اسلامخواهانه در منطقه است که افکار عمومى منطقه را در سطوح تودهاى و نخبگى به خودش جذب و جلب کرده است.
مؤسسه سلطنتى امور بینالملل انگلیس در گزارشى با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهاى منطقهاى نوشت: آمریکا براى جلوگیرى از افزایش قدرت منطقهاى ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهاى همسایه حتى آن دسته از کشورهاى عربى و سنىمذهب که از نفوذ آن بیم دارند، سود جسته و به موقعیت قابل توجهى در منطقه رسیده است.
با این حال اکنون هیچ مقامى و تحلیلگرى وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاسبندى قدرت در خاورمیانه بهطور بنیادى بههم خورده است و ایران در رأس هرم قدرت منطقهاى قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتى است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را براى برونرفت از چالش عمیق در عراق داد و اساساً جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلى آنرا در مناظرههاى کاندیداهاى ریاست جمهورى آمریکا مشاهده کردیم، ناشى از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکى نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزى رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههاى برخى از جریانات سیاسى میانهرو یا اصلاحطلب هرگز چنین موقعیتى نصیب ایران نمىشد.
2- تبدیلشدن ایران به یک کشور شکستناپذیر و مقاوم؛ هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجى که خود تداومدهنده مشى اصولى و شجاعانه امام راحل بوده است، کشور ایران را به یک دژ مستحکمى تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده مىشود، قوىتر مىگردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهاى کشورهاى جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتداى انقلاب فوقالعاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایى تایمز طى گزارشى با توجه به یافتههاى کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمى در سنگر خود قرار گرفته و بههیچعنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهورى اسلامى 13/1/85) بهواسطه چنین شرایطى، پروژه حمله نظامى (چه تمامعیار و چه نقطهاى) آمریکا یا رژیم صهیونیستى براى همه امرى نشدنى و اساساً غیر خردمندانه تلقى شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامى در رسانهها اوج گرفت، همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعى را مىدادند. معظمله همانطورکه در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربهزدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمىتواند بکند. (28/6/70) در سالهاى اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضى به خاک ایران بکنند، تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیرى در واقع ناشى از قدرت و توانایىهاى جمهورى اسلامى ایران از یکسو و ضعف و پوشالى بودن ابهت قدرتهایى مثل آمریکا است. چنانکه ریچارد هاوس رئیس شوراى روابط خارجى آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحققیافتنى نیست. بههمینترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهورى اسلامى است که شاهد تغییرات پىدرپى سیاستهاى غرب علیه ایران هستیم.
3- شکستهشدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش؛ دیپلماسى هدایتشده توسط رهبر معظم انقلاب، راهبردها و سیاستهاى آمریکا در منطقه را با شکست سختى مواجه ساخت. این سخن ریچارد هاوس شنیدنى است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس، عصر آمریکایى در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم، شاهد پایان عصر آمریکایى هستیم. در واقع مدیریت منطقهاى ایران که با رهنمودهاى مقام معظم رهبرى صورت گرفته، تمام طرحهاى این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت بهگونهاىکه مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معماى خاورمیانه، بهویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا براى مذاکره با ایران در شرایطى رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پى برده و رادیکالهاى جامعه آمریکا این اقدام را سرافکندگى بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبرى درخواست مذاکره با آمریکا را بهخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.
4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران؛ سیاست حمایت از نهضتهاى رهایىبخش و کمک به مسلمانان از تأکیدات جدى رهبر معظم انقلاب بوده است، بهعنوان نمونه معظمله در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنارنیامدن با ظالم، رشوهنپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایى است که هیچوقت در دنیا کهنه نمىشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسى) مىباشد، توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیرى شد و اکنون ثمره آنرا ملاحظه مىکنیم.
اتفاقى که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و... رخ داده است، نتیجه استقامت در پیگیرى این اصول از سوى رهبرى انقلاب بوده است. تأکید اخیر از این بابت است که در سالهاى گذشته کسانى بودند که با چنین رویکردى مخالفت مىورزیدند. با این حال این سیاست با وجودى که ریشه در اصول و باورهاى اسلامى و انقلابى دارد، نتایج ژئواستراتژیکى نیز براى ایران داشته است. این سیاست، مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقهاى است که یک بازیگر در خارج از محیط ملى خود تعریف نموده و با ایفاى نقش مؤثر در آنجا و ایجاد مشکل براى رقباى خود، توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آنرا تخفیف مىدهد.
نقش رهبرى در تحولات منطقه و موج بیداری اسلامی
منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشتسازى بوده است. بىتردید بخش عمدهاى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاستها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مىباشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى بهعنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورىپرداز و تصمیمساز نظام، نقش بىبدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آنچنانکه بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است. الف: مقاومت اسلامى؛ مقوله مقاومت اسلامى بهعنوان یکى از شاخصهها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژهاى دارد. نگاه معظمله به مقاومت، یک نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدینمعنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعدههاى الهى و پیروزى جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى رهتوشهاى سترگ از تجارب مقاومت چندینساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر این باور است که این تجارب راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک » در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود. مقاومت اسلامى در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشترى یافته است: نخست مقاومت اسلامى لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگرى اسراییل برخاست و شکستهاى سختى را به ارتش اسطورهاى رژیم صهیونیستى تحمیل کرد. نماد دوم در صحنه فلسطین تجلى یافت که با ظهور گروههایى چون حماس و جهاد اسلامى، مبارزات تاریخى مردم فلسطین را در برابر اشغالگران صهیونیستى، وارد مرحله جدیدى نمود. رهبر انقلاب اسلامى روند مقاومت اسلامى در اراضى اشغالى را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشتسازى همچون شکلگیرى روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقبنشینى ارتش صهیونیستى از جنوب لبنان، برافروختهشدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانى یا صدور پیام، به ارائه دیدگاههاى راهبردى خود پرداخته و مواضع اصولى نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند.
بیدارى اسلامى
موج بیدارى اسلامى که از سال 1389 در شمال آفریقا آغاز شد و بهسرعت سایر مناطق خاورمیانه را درنوردید، از همان ابتدا مورد اهتمام ویژه مقام معظم رهبرى قرار گرفت. در سطح کلان و راهبردى، نگاه معظمله به این تحولات، ناظر به احیاى امت واحده اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق بود که در مقابل طرحهاى سلطه جویانه غربى همچون جهانىسازى قد علم کرده است.
پیروزی مقاومت اسلامی در منطقه با رهبری امام خامنه ای
مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی، در نگاه نافذ مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفی جمهوری اسلامی ره توشه ای سترگ از تجارب مقاومت چندین ساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامی بر این باور است که این تجارب راهگشای ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومت هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.مقاومت اسلامی در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشتری یافته است: نخست مقاومت اسلامی لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگری اسراییل برخاست و شکست های سختی را به ارتش اسطوره ای رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. نماد دوم اما در صحنه فلسطین تجلی یافت که با ظهور گروه هایی چون حماس و جهاد اسلامی مبارزات تاریخی مردم فلسطین را در برابر اشغالگراین صهیونیستی، وارد مرحله جدیدی نمود.رهبر انقلاب اسلامی روند مقاومت اسلامی در اراضی اشغالی را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشت سازی همچون شکل گیری روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان، برافروخته شدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانی یا صدور پیام، به ارائه دیدگاه های راهبردی خود پرداخته و مواضع اصولی نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند. در این جا به نمونه هایی از تاثیرات و نقش رهبر انقلاب در روند مقاومت اسلامی می پردازیم:
ـ جنگ 33 روزه: سید حسن نصرالله 5 سال پس از جنگ 33 روزه، برای نخستین بار پیام شفاهی رهبری را فاش نمود که آیت الله خامنه ای طی آن در اوج حملات مرگبار اسراییل، خطاب به رزمندگان حزب الله فرموده بود: «برادرانم، این جنگ همچون جنگ خندق و جنگ احزاب است. ولی به خدا توکل کنید، بنده به شما میگویم که شما پیروز هستید و وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرت دیگری جلودارش نیست.» نصرالله در ادامه، ضمن تمجید از نگاه ژرف و آینده نگری مقام معظم رهبری می گوید: چه کسی میتوانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟
ـ جنگ 22 روزه: گروه های مقاومت فلسطینی همواره خود را مدیون رهنمودها و کمک های مقام معظم رهبری می دانند. اسماعیل هنیه در پاسخ به پیام رهبری به مناسبت جنگ 22 روزه گفت: «این برای من مایه افتخار است که به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین و به نمایندگی از غزه مجروح ولی پیروز، مراتب قدردانی و تشکر خود را از مواضع ممتاز و شجاعانه و اسلامی جنابعالی که نشان دهنده، روح والای رهبری ایران اسلامی و روح بزرگ ملت ایران است، اعلام کنم. سخنان و پیامهای جنابعالی قبل از تجاوز به غزه و همچنین به هنگام روزهای سخت جنگ غزه، موجب دمیده شدن روح عزت، آزادگی، کرامت، و ایستادگی در میان مردم غزه و نیروهای مقاومت در مقابله با تجاوز دشمن شد...»
ـ راهکاری برای حل مساله فلسطین: با توجه به پیچیدگی و قدمت قضیه فلسطین، رهنمودهای بدیع رهبر انقلاب در این باره، افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است. یکی از این رهنمودها پیشنهاد «همه پرسی عمومی» است که معظم له برای حل مشکل دیرین این سرزمین ارائه نموده اند. به اعتقاد مقام معظم رهبری همه راه هایى که غربیها و وابستگان آنها براى حل مساله فلسطین پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است (از جمله طرح «دو دولت») و در آینده نیز چنین خواهد بود.اما ما راه حلى عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم: همه فلسطینىها، چه ساکنان کنونى آن، و چه کسانى که به کشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یک همهپرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینانبخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسى این کشور را انتخاب نمایند و همهى فلسطینیانى که سالها رنج آوارگى را تحمل کردهاند، به کشور خود باز گردند و در این همهپرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.بسیاری از محافل و رسانه های منطقه ای از این راهکار استقبال کرده و به بررسی ابعاد مختلف سیاسی و حقوق و اجرایی آن پرداختند. به عقیده این محافل طرح ایران برای حل مسئله فلسطین، طرحی منطقی و برخاسته از راهکارهای سیاسی قابل قبول نزد افکار عمومی جهان است و بر خلاف تبلیغات غرب و صهیونیسم، ایران قصد ندارد یهودیان را به دریا بیفکند. یکی از مطبوعات لبنانی در این باره نوشته است: این سخنان متعلق به رهبر انقلاب اسلامی ایران است؛ رهبر بزرگترین کشور منطقه که در برابر بزرگترین طرح مقابله با رژیم صهیونستی و آمریکا در منطقه قرار دارد.رهبری که به حمایت از اکثر جنبش های مقاوم مورد انزجار رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین و دولت سوریه پرداخته است. در ادمه این تحلیل آمده است: پیشنهاد رهبر ایران برای حل مسئله فلسطین، بر اساس طرح ایجاد نظام جدید در فلسطین همزمان با اعمال حقوق کامل فلسطینی ها و حق بازگشت آنها به سرزمین شان تهیه شده و با مروری به تاریخ مبارزه اعراب با رژیم صهیونیستی می توان گفت که طرح ایران اولین طرحی است که به مشارکت حقیقی و طبیعی جهان اسلام و عرب در احساس مسؤولیت نسبت به مبارزات عربی - اسراییلی دعوت می کند.
به همین دلیل است که عضو شورای امور خارجه مصر با بیان اینکه «من از طرح آیتالله خامنه ای در خصوص برگزاری رفراندوم در فلسطین شگفت زده شدم»، نسبت به سران عربی و اسلامی که چگونه در گذشته به این پیشنهاد نرسیده و یا آن را مطرح نکرده بودند، انتقاد کرد. یسریابوشادی تاکید می کند اگر پیشنهاد رهبر ایران عملی شود، ما به کشوری واحد برای فلسطینی ها دست خواهیم یافت.
به رغم آن که اسراییل و حامیان غربی آن با چنین طرحی مخالف هستند، اما پیشنهاد رهبر انقلاب در داخل اسراییل با استقبال کسانی مواجه شد که سیاست های توسعه طلبانه اسراییل را برنمی تابند. یکی از شخصیت های صهیونیست گفته است: با پیشنهاد رهبر ایران برای برگزاری یک رفراندوم با حضور همه شهروندان فعلی و قبلی فلسطین از جمله یهودیان، مسلمانان و مسیحیان موافقم تا خود این شهروندان نوع، شکل و ماهیت حکومتشان را انتخاب کنند.این ایدهای است که بر اساس آن همه مردم فلسطین با هم برابر خواهند بود و همه از حقوق بشر و حقوق شهروندی خود در یک جامعه دموکراتیک استفاده خواهند کرد.این طرح تنها زمانی محقق خواهد شد که صهیونیسم همانند آپارتاید از قدرت کنار رود.رهبر انقلاب اسلامی روند مقاومت اسلامی در اراضی اشغالی را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشت سازی همچون شکل گیری روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان، برافروخته شدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانی یا صدور پیام، به ارائه دیدگاه های راهبردی خود پرداخته و مواضع اصولی نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند.
الهام بخشی والگوسازی جمهوری اسلامی
از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد. در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم (اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و... این دروغها را سی سال است می گویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند...با این حال این رهنمودهای مشفقانه، همواره مخاطب خود را در میان وجدان های پاک و بیدار می یابد و مشتاقان الگوی جمهوری اسلامی را به خود جذب می کند. یکی از شخصیت های مصری در این باره گفته است: تجربه جمهوری اسلامی ایران از این حیث مهم است که در سه دهه گذشته مشکلات و چالشهای بسیاری همچون تحریمهای اقتصادی و غیره را تحمل کرده و از سر گذرانده است. ایران ثابت کرده که میتوان در برابر این چالشها مقاومت کرد و به پیش رفت. از همین رو ایران الگویی برای ملتهای منطقه شده تا بدانند که اسلامگراها هم میتوانند همانند گذشته از پیشرفتهای علمی برخوردار شوند.این اتفاقی است که در ایران رخ داده است. پس همکاری و همگرایی کشورهای عربی و اسلامی می تواند راه را برای ما کوتاه کند تا به جای آنکه از صفر شروع کنیم، مسافتی را که ایران طی کرده است، ما در یک زمان کوتاهتری طی کنیم. وی با اشاره به فن آوری های پیشرفته ایران در شکار پهباد آمریکایی می گوید: آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه می توانیم با غرب روبه رو شویم. در آن دوران اگر ما از مواجهه با آمریکا سخنی میگفتیم، ممکن بود ما را مسخره کنند. امروز شکار هواپیماهای آمریکایی با فناوری پیشرفته توسط مسلمانان (ایران) مایه افتخار است...اسماعیل هنیه در پاسخ به پیام رهبری به مناسبت جنگ 22 روزه گفت: «این برای من مایه افتخار است که به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین و به نمایندگی از غزه مجروح ولی پیروز، مراتب قدردانی و تشکر خود را از مواضع ممتاز و شجاعانه و اسلامی جنابعالی که نشان دهنده، روح والای رهبری ایران اسلامی و روح بزرگ ملت ایران است، اعلام کنم.»
ـ انقلاب مصر و پیش بینی سقوط مبارک: روند بیداری اسلامی در مصر به عنوان یک کشور محوری و تاثیرگذار، از نگاه تیز رهبر انقلاب اسلامی مخفی نماند و معظم له در نماز جمعه 15 بهمن 1389 یک خطبه عربی را به تبیین انقلاب مصر اختصاص دادند. با آن که انقلاب مردم مصر هنوز به پیروزی نرسیده بود، اما مقام معظم رهبری پیروزی آن را پیش بینی کردند.این در حالی بود که حتی دستگاه های اطلاعاتی منطقه و غرب در برابر تحولات مصر غافلگیر شدند. نکته قابل توجه آن است که در همان روز جمعه روزنامه های صهیونیستی «هاآرتص» و «یدیعوت احارونوت» دومقاله منتشر کرده و تاکید کردند حسنی مبارک به این زودیها نخواهد رفت. در آن یادداشت آمده بود که مبارک با بنعلی تفاوت دارد. زیرا مبارک به عنوان هم پیمان وفادار غرب سیسال حکومت کرده و قطعا از حمایت های غرب برخوردار خواهد شد.خطبه عربی آیتالله خامنه ای، هم به لحاظ بلاغت و تسلط خطیب بر زبان فصیح عربی و هم از جنبه محتوایی، در حوزه مخاطبین عرب زبان و به ویژه مصر، با استقبال خاصی روبه رو شد. «کمال هلباوی» سخنگوی سابق اخوان المسلمون مصر با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه با تاکید بر این که رهبری ایران در همه سخنان و مواضع خود موفق بوده است، گفت: این بار نیز رهبری ایران در مواضع خود تمام قد در مقابل سیطرة غربیها و استکبار جهانی ایستاد. وی ضمن ستودن شجاعت رهبر انقلاب تاکید کرد: به اعتقاد من هیچ فرقی میان حسن بنا وسایر رهبران مقاومت اسلامی با آیتالله خامنه ای نیست و آنها امت اسلامی را به سوی وحدت هدایت می کنند.یک جوان مصری که در همایش بیداری اسلامی و جوانان شرکت کرده بود تاکید کرد پیام آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران به مردم مصر، موتور انقلاب را در کشور من به شدت پرحرارت کرد، جمهوری اسلامی امید همه ما در مصر بود و چشممان شبانه روز به مسئولان ایران و مردم این کشور بود و حمایتهای آنان از انقلاب ما واقعا دلگرم کننده و انگیزه بخش بود. کسانی که این پیام را شنیدند، واقعا منقلب شدند؛ مثل خود من که با هر جمله از این پیام اشک ریختم و برای طول عمر ایشان و حفظ ایشان برای همه مسلمانان جهان دعا کردم.
یکی از جوانان بحرینی شرکت کننده در این اجلاس هم تاکید کرد آیتالله خامنهای رهبر همه ما مسلمانان است و به خوبی راه را به ما نشان داده است. من به عنوان کسی که با انقلابیون بحرینی در ارتباط است، میگویم که تک تک سخنرانیهای ایشان در سریعترین زمان ممکن توسط خود مردم بحرین به عربی ترجمه میشود و به صورت دست به دست میان مردم میچرخد. تقریبا خانهای در میان مردم انقلابی بحرین وجود ندارد که از کتابها، مقالات و سخنرانیهای ایشان خالی باشد...
به این ترتیب آیتالله خامنه ای در سیر تحولات منطقه به ویژه مقاومت و موج بیداری اسلامی، نقش و جایگاهی متمایز دارند که سایر رهبران منطقه و جهان فاقد آن هستند. این نقش و نفوذ بیش از آن که رسمی و ظاهری باشد، در قلوب مردم مسلمان جای گرفته و به رغم تبلیغات سوء دشمنان، هر روز بر جایگاه و محبوبیت ایشان افزوده می شود. ویژگی رهبر انقلاب اسلامی ایران آن است که در کسوت یک فقیه و عالم دینی، نقش رهبری سیاسی را توام با بصیرت و روشن بینی خاصی بر عهده داشته و نه تنها در داخل ایران، بلکه در منطقه و جهان اسلام به ارائه رهنمودهای راهبردی و سرنوشت ساز می پردازند.
بررسی جایگاه رهبری در هندسهی نوین جهانی
مقام معظم رهبری بارها نظم مستقر بینالمللی را به چالش کشیدهاند. از نظر ایشان، نشانههای بروز نظام نوین چندوجهی در مقابل نظام یکجانبهگرایی سلطه، اکنون برجسته است؛ زیرا هندسهی غلط بینالمللی موجود از ساختارهای معیوب، منسوخ، ناعادلانه و غیردمکراتیک تشکیل شده است که نیازمند بازنگری است. در واقع نظم بینالملل جهانی در دهههای اخیر بیشتر دستخوش انواع تحولات شده است که همگی حاکی از ناراضی بودن اکثر بازیگران بینالمللی از وضع موجود و نظم مستقر است. تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و دنیای اسلام نیز حکایت از اعتراض به نظم مستقر به رهبری آمریکا دارد. ایدئولوژیهای گذشته و حال، مطابق با نیازهای امروز بشر نیست و بسیاری از ملتها در پی تغییرات اساسی هستند. این نشان میدهد که هندسهی جدید جهانی در حال شکلگیری است. نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس دیدگاه و بیانات رهبری، مؤثر در این هندسهی نوین جهانی است.بر اساس بیانات رهبری یکی از فاکتورهای هندسهی نوین جهانی، توجه به خداوند متعال است. نشانهى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیهى به وحی. بشر امروز، که به علت سیاست برخی از کشورها غرق در لذایذ مادی شده است، در درون خود نوعی خلأ را احساس مینماید. رهآورد چنین سیاستهایی برای بشر امروز یا پوچگرایی (Nihilism) بدون ارزشهای اخلاقی و معنوی درونی است یا غرق ماندن در امور مادی و ظاهری.اما در مقابل، دهههاست که جمهوری اسلامی ایران و رهبری بر توجه به خدا به عنوان تنها راه درمان تأکید نمودهاند. در هندسهی نوین جهانی، بسیاری از ملتها در پی بازگشت به خداوند، دین و مذهب هستند. اعتراضات درونی و بیرونی به سیاستهای دولتهای غربی، موج بیداری اسلامی و استقلال و تأکید ملت ایران بر حقوق خود بدون ترس و واهمه از تهدیدها و غیره، بیانگر تغییر وضع موجود در آیندهی نزدیک است که خداوند و امور دینی به جایگاه واقعی خود بازخواهد گشت. موج بیداری اسلامی اکنون کشورهای عربی را درنوردیده است و هر روز گسترهی آن افزایش مییابد. اگرچه کشورهای غربی سعی دارند با فشار و نفوذ، این موج را از مسیر اصلی خود منحرف نمایند، اما این واقعیتی اجتنابناپذیر است که خواست و ارادهی ملتها را به راحتی نمیتوان منحرف کرد. به همین علت، مقام معظم رهبری، با حساسیت ویژهای از پیچ تاریخی سخن گفتند، زیرا به این امر واقف بودند که کشورهای غربی اگر بتوانند ارادهی دولتمردان کشورهای دستخوش تحول را آن گونه که میخواهند جهت دهند، ارادهی ملتها آن گونه که امروز هست باقی خواهد ماند و در آینده غالب خواهد شد. ایشان به صراحت اعلام نمودند که: «یک پیچ تاریخی جلو بشریت گذاشته شد یعنی روند به سمت مادیگرایی بود و یک پیچ به سمت معنویت داده شد" در گذشته به سمت مادیگرایی پیش می رفت ولی یکی از برکات حضرت امام(ره)،انقلاب اسلامی و شهدا این بود که نه تنها حاکمیت دین را در جامعه برپا کردند بلکه جهان را به سمت خدا پیش بردند.». هندسهی نوین جهانی با سرکوب دیکتاتوریها، در دو عرصهی داخلی و بینالمللی، همراه خواهد شد. دیکتاتورهایی که اکنون زمام امور را در کشورهایشان در دست دارند، در پیچ تاریخی سقوط خواهند کرد و در هندسهی نوین، جایگاهی نخواهند داشت.
امام خامنه ای نظریه پرداز تئوری مردم سالاری دینی و پایبند جدی به آن در عرصه عمل
صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها «نمی از یم» ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.
راه اندازی نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی رهبری
طرح مسئله نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی مقام معظم رهبری را می توان در راستای تولید بهینه ی ساختارهای مورد نیاز دولت اسلامی عنوان کرد محصول نهایی این نهضت تولید نوعی از الگوهای عملگرایانه و کارشناسی است که توان تصمیم گیری تصمیم سازی و اجرا را در ارتباط با موضوعات مختلف اجتماعی و در سطوح متفاوت (خرد کلان توسعه ) بالا برده و امکان برنامه ریزی را از طریق آسیب شناسی هدایت و کنترل قابلیت های ملی را برای دولتمردان نظام و در راستای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی فراهم سازد. از این رو نهضت نرم افزاری را باید شاهراه دستیابی به دولت کریمه اسلامی و در نهایت ساخت و ایجاد تمدن اسلامی دانست .
در ادامه برخی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد جنبش نرم افزاری ارائه می گردد :«امروز عده ای با یاس پراکنی در محیطهای علمی سعی دارند توانایی عظیم این ملت را زیر سوال برند. خوشبختانه باتوجه به همه مشکلات و تجربیات تاریخی تاریخ و تمدن این سرزمین و پیشرفت های 25 سال اخیر ثابت می کند که ملت بزرگ ایران قادر است در تولید و نوآوری علمی نیز به مرزهای تازه ای دست یابد. زمانی که جنبش نرم افزاری یا تولید علم به معنای خروج علم از حالت تقلیدی و ترجمه یی مطرح شد ضرورت بکارگیری و حضور خلاقیت ها و نقش نوآوریهای جوان در این نهضت بخوبی قابل درک نبود اما اینک که همه محیطهای دانشجویی و دانشگاهی و همه احساسات و علائق علمی استاد دانشجو محقق و پژوهشگر از جنبش نرم افزاری حمایت می کند و این مجموعه باور به وجود آمده است تا این باور پشتوانه و حرکتی ماندگار و پایدار را رقم زند .» (مقام معظم رهبری 1385 )مقام معظم رهبری، از برکات انقلاب اسلامی را زنده کردن روحیه ابتکار و خلاقیت علم و فناوری می دانند. ایشان در این رابطه می فرمایند: «قدرت علمی، پایه های قدرت های اقتصادی، نفوذ فرهنگی و... است.» ایشان به جوانان تاکید می کنند که هر چه می توانید علم بیاموزید و آن را در حد اعلادنبال کنید.حضرت آیت الله خامنه ای ضمن معرفی و تبیین اهمیت جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم می فرمایند: «ما می خواهیم عقب ماندگی علمی مان را جبران کنیم و این باید خواسته ای همگانی و ملی شود، باید فرهنگ تولید را جایگزین فرهنگ مصرف نماییم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم.»
تدوین سند چشم انداز 20 ساله
آیندهنگرى و پیگیرىهاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.رهبر مدیر و مدبّر انقلاب، در امتداد تصمیمات بدیع و شجاعانه خود برایالزام دولت به خروج از روزمرّگی و حرکت در چارچوب یک استراتژی کاملاًشفاف و عملی، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی،ضرورت تهیه چشماندازی که افق بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را بهنمایش گذارد، گوشزد و برابر اصل 110 قانون اساسی، ایشان را موظف بهپیگیری آن، فرمودند؛ که خوشبختانه با تلاش کارشناسان دولت، اعضایمجمع تشخیص مصلحت نظام و یک کمیته 400 نفره متشکل از کارشناسانارشد مسایل گوناگون و در نهایت توصیهها و نقطهنظرات هوشمندانه و کاربردیرهبری نظام، سرانجام این تلاش به ثمر نشست و از سوی معظم له، به مراکزاجرایی کشور ابلاغ شد.اجرای دقیق سند چشمانداز که پس از قانون اساسی، مهمترین سندجمهوری اسلامی محسوب میشود، نظام اسلامی را پس از 20 سال در سال1404 به قدرت برتر در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (آسیای میانه،قفقاز، خاور میانه) تبدیل خواهد کرد.ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهبا هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثردر روابط بینالملل، امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگیهمهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت، برخوردار از سلامت، رفاه، امنیتقضایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهادمستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و متعهد به انقلاب و نظاماسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.براساس تدابیر مقام عظمای ولایت، دولتها موظفند برنامههای پنجسالهتوسعه را براساس مفاد و روح کلی حاکم بر این سند تدوین و عملیاتی نمایند.ایشان در فرازی از پیام نوروزی سال 84 که سال شروع سند چشمانداربیست ساله نظام بود به مسئولان کشور تأکید فرمودند:در سالهای اول لازم است زیرساختهای این چشماندازِ مهم و سازهها وسازوکارهای آن، آنچنان تنظیم و چیده شود که بتوان براساس آن، این بنایمستحکم را بالا برد؛ و ان شاء الله برای آینده کشور و ملت جادهای هموار برایپیشرفت فراهم نمود.
سیره حسنه رهبری در بدرقه دولتها
آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت. نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابلمشاهده است.آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت. نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابلمشاهده است.آخرین دیدار رهبری با دولت دهم، دیداری بود که در خصوص دولتهای قبلی نیز وجود داشت و رهبر معظم انقلاب در پایان مأموریت دولت آقایان هاشمی و خاتمی نیز با نگاه پدرانه خود، آن دولتها را بدرقه فرمودند. سیره حسنه رهبر حکیم انقلاب هنگام پایان مأموریت دولتها که خاطرات آن در تاریخ موجود است، نوعی تقدیر و تشکر رهبری از دولتها خصوصاً رئیس دولت است. حال آنکه ممکن است در دیدارهای پیش از آن، رهبر معظم انقلاب تذکرات یا هشدارها و حتی اخطارهایی را به دولتیها داده باشند، اما ایشان در دیدار آخر با سه دولت گذشته همچون یک پدر که بر خطای فرزندان چشمپوشی کرده، با کشیدن دست نوازش بر سر آنان، سعی میکنند دیگران را به مسیری دعوت کنند که با کنار گذاشتن اختلافات، به دولتی که روزهای پایانی خود را میگذراند، به جای طعنه و کنایه، خسته نباشید بگویند.نگاهی به اخبار و تصاویر آخرین دیدار رهبر معظم انقلاب با دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدینژاد حاکی از وجوه مشابهی است که رهبری در بدرقه دولتها رعایت میفرمایند و از جمله آن قدردانی پدرانه است.این در حالی است که در جامعه ما پس از پایان عمر هشت ساله هر دولت، یک موج منفی علیه رئیسجمهور و کابینه وجود دارد که نکات مثبت دولت را تحتالشعاع قرار میدهد. در میان یکهتازی این موج منفی در رسانهها و ذهنیت جامعه، رهبر انقلاب همواره شرط انصاف را لحاظ میکنند و در پایان عمر دولتها در جلسه خداحافظی با رؤسای جمهور وقت، از خدمات و ویژگیهای مثبت آنها تقدیر میکنند تا فضای اجتماعی به سمت تلطیف شدن حرکت کند.
پیشرفت های هسته ای در پرتو رهنمودهای رهبری
دستاوردهاى گسترده ایران در عرصه هستهاى، از تأسیس مراکز هستهاى اصفهان، نطنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسلهاى دوم، سوم و... سانتریفیوژ غنىسازىاورانیوم، ساخت مرکز آب سنگین اراک و... نمادى از قابلیتها و ظرفیتهاى بالاى نسل جوان ایرانى است که نشان داد هنگامى که اراده یک ملت آزاد و مستقل بر امرى تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکى و روانى نظامهاى سلطه قادر به شکست اراده ملتها نخواهند بود. پیشرفت ایران در عرصه فناورى صلح آمیزهستهاى امروز به مرزى رسیده است که قدرتهاى سلطه جو که زمانى اصرار بر توقف کامل این فعالیتها داشتند، امروز حتى از این موضع خود نیز عقب نشسته اند.در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران تنها هدف خود از غنى سازى اورانیوم را تولید سوخت اتمى مورد نیاز براى نیروگاههاى اتمى و مصارف صلح آمیز عنوان کرده است، غرب و در صدر آن ایالات متحده آمریکا، هدف از تصویب تحریمها بر علیه ایران را واداشتن این کشور به متوقف ساختن غنىسازى اورانیوم قرار داده است.اگر چه در حال حاضر فضاى مانور براى پیگیرى فعالیتهاى هسته اى براى ایران بسیار محدودتر گردیده است، اما هم اینک که ایران به پیشرفتهاى قابل ملاحظه اى در مباحث هسته اى نایل آمده است، باید پرقدرت این مسیر را ادامه دهد. این حق ایران است که براى رسیدن به مرحله توسعه یافتگى از این دانش بهره مند باشد. ضمن آن که نباید از یاد برد که اگر ایالات متحده آمریکا و قدرتهاى اروپا به این نتیجه برسند که در صورت ایجاد بحرانهاى متوالى و فشار همه جانبه مىتوانند ایران را به عقب نشینى از برنامههاى هستهاى خود وادار نمایند، در آن صورت امتیازات بیشترى طلب خواهند کرد. فتوای ایشان مبنی بر حرام بودن بمب هسته ای، الگوی مناسبی برای توسعه رژیم منع اشاعه است. در چارچوب این فتوا می توان مانع از اشاعه هسته ای شد. ایران نه تنها بمب هسته ای را حرام می داند بلکه خواهان امحای بمب های هسته ای نیز هست. «نرمش قهرمانانه» مفهومی ابداعی از سوی امام خامنهای(مدظلهالعالی) است که میتواند در دیپلماسی نظام نقش تعیین کنندهای ایفا کند؛ به گونهای که هم برای استفاده دیپلماسی کشور امکان مانور و انعطاف هوشمندانه را فراهم میکند و هم مانورها و انعطافهای لازم را برای مردم انقلابی و ارزشی قابل فهم میسازد.
تدبیراقتصادمقاومتی
پس از گذشت حدود دو سال از مطرح کردن راهکار و برنامه اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری، حال سیاستهای کلی آن از سوی ایشان ابلاغ شد. در طول این مدت، مقام معظم رهبری به کرار درخصوص این گفتمان در محافل مختلف راهنمایی و تبیین کردهاند. ولی اکنون با ابلاغ سیاستهای کلی این گفتمان به نوعی حجت را بر تمامی بخشهای مرتبط با مسائل اقتصادی و همچنین سیاسی کشور تمام کردند. سیاسی از آن نظر که بسیاری از این سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، پس از طی مسیر درست دیپلماسی خارجی و تکیه آن بر توان داخلی و نداشتن امید به دست بیگانگان حاصل میشود. بر اساس این دستور فوری، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطافپذیر، فرصتساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا در جهت تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، ابلاغ شده است.از زمان اعمال تحریمهای اقتصادی علیه اقتصاد کشور، رهبری معظم به درستی راهکار اقتصاد مقاومتی را پیشنهاد و تجویز کردند، ولی به علت خطای دید برخی از مسئولان و کارشناسان اقتصادی ناشی از اقتصاد غرب که همان اقتصاد سرمایهداری است، گفتمان اقتصاد مقاومتی را با برنامه غربی، اقتصاد ریاضتی تعبیر و تفسیر کردند. حال آنکه در تعاریف و ابعاد اقتصاد مقاومتی، هیچ نوع برنامه و طرحی که بهدنبال فشار وارد کردن بر مردم و بنگاههای تولیدی باشد، وجود ندارد. اصل و شالوده این نوع اقتصاد بر کاهش مصارف و بودجه دستگاههای دولتی، افزایش تولیدات راهبردی(در بخش صنعت و کشاورزی)، تکیه بر عوامل داخلی اقتصاد (درونزا و برونگرا) و عدم وابستگی شدید اقتصاد به درآمدهای نفتی استوار است. ولی در طرف دیگر، اقتصاد ریاضتی که برنامه اصلی کشورهای اروپایی برای برونرفت از بحرانهای اقتصادی پیش آمده مطرح شده، بیشتر ظرفیت و تأکید خود را بر افزایش مالیاتهای مستقیم قرار داده است و از آثار و نتایج آن نیز همین بس که از زمان اجرای این طرح تاکنون، روزی نبوده که در یکی از این کشورهای بحرانزده، شاهد اعتراض، اعتصاب و درگیری نباشیم.
امام خامنه ای و پاسداری از فرهنگ و هشدار دهنده درباره تهاجم فرهنگی
آیت الله العظمی خامنه ای به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی کشور، فرهنگ را همواره جزو اساسی ترین مسائل کشور به شمار آورده اند (بیانات9/12/1379) و مردم و مسئولان را به هوشیاری و چاره اندیشی برای حفظ استقلال فرهنگی که صیانت از آن از همه جنبه های استقلال سخت تر است فرا خوانده اند (بیانات 20/9/1370) رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند که فرهنگ و باورهای ملی یک ملت عامل اصلی هویت، پویایی و حیات آن است و با تکیه بر آن می توانند در مسیر پیشرفت و توسعه گام بردارند. به همین سبب در طول تاریخ استعمار برای غلبه بر ملتها، سعی کرده است بنیانهای فرهنگی آنان را از بین ببرد (بیانات 11/7/1369، 21/5/1371).مفاهیمی چون انقلاب فرهنگی، تحول فرهنگی و بازگشت به فرهنگ دینی در مواضع و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی مکرر مطرح شده است و ایشان همواره نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن به فرهنگ انقلاب اسلامی است هشدار داده اند. در حوزه داخلی نیز صیانت از فرهنگ اسلامی از آسیبهای احتمالی ناشی از کارکرد گفتمانهای حاکم بر دولتهای جمهوری اسلامی ایران، بخش دیگری از اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با مقوله فرهنگ بوده است با توجه به ناکامی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در جبهه نظامی در طول جنگ تحیلی در سالهای پس از پایان جنگ، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به راهبرد اصلی برای مقابله با انقلاب اسلامی تبدیل شد که آیت الله خامنه ای برای نشان دادن وسعت و اهمیت آن از آن به عنوان شبیخون فرهنگ و ناتوی فرهنگی نام بردند. در منظر آیت الله خامنه ای فرهنگ و مسائل فرهنگی از مسائل اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و جز آن مهم تر است زیرا همه اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناکام می ماند (فرهنگ: مسائل000، 23) و فرهنگ در رشد و شکوفایی همه امور جامعه تاثیر دارد (حدیث، 2/41) به نظر آیت الله خامنه ای استقلال یک ملت به جز با استقلال فرهنگی تامین نمی شود (همان، 3/61) زیرا سلطه واقعی قدرتها سلطه فرهنگی فرهنگی است (همان 4/50- 51).دیدگاهها و اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ شامل این موارد است:الف- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد تهدیدات و آسیبهای فرهنگی که جامعه اسلامی را هدف گرفته است. ایشان از این تعهدیدات با عناوینی چون "تهاجم فرهنگی"."شبیخون فرهنگی"، "غارت فرهنگی"، "ناتوی فرهنگی" و "تهدید نرم" به فراخور شرایط استفاده کرده و هر کدام را به وضوح تبیین کرده اند.ب- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد وضعیت موجود که به دلیل عدم توجه و یا غفلت از آسیبها و تهدیدهای فرهنگی پیش آمده است ایشان در این باره عباراتی چون "عرب گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "استحاله گرایی" و "جمود فرهنگی" را به مقتضای زمان مطرح و تبیین کرده اند.ج- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد طراحی، برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی جامعه برای برون رفت از وضعیت نامناسب فرهنگی و رسیدن به الگوی مناسب و متناسب با یک جامعه واقعا اسلامی در این مورد هم عبارات و مفاهیمی چون "مهندسی فرهنگی"، "الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت"، "سبک زندگی" و جز آن، مطرح گشته و برای تحقق آن پیگیری و سعی شده است (پایگاه بش).
شرایط حساس سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخل از یک سو، تحولات،حوادث و وقایع منطقهای و جهانی از سوی دیگر، تأثیر شگرفی بر وضعیت کشورگذاشته بود. هر چند امکان بررسی بحرانها و توطئههای ایجاد شده از سویدشمن و نقش بیبدیل رهبری در خنثیسازی آنها، در گنجایش این مقالهنبود، امّا آگاهی اجمالی از عناوین برخی از آنها، تأثیر شگرف و کارساز رهبرینظام را آشکار میسازد. بحرانهایی مانند: (فتنه طالبان در افغانستان) ،(غائله هیجده تیر) ، (تحریمهای شدید اقتصادی) ، (قطعنامههایشورای امنیت) ، (دادگاه میکونوس) ، (کنفرانس برلین) ، (قتلهایزنجیرهای) ، (تحصن نمایندگان مجلس ششم) ، (تهاجم فرهنگی) ،(جُنگ 33 روزه حزبالله) ، (جنگ 22 روزه حماس)، ( انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن) (انتخابات 92)، (سیاست نرمش قهرمانانه در مسائل هسته ای)و... نشان میدهدکه انقلاب چه نگین ارزشمندی را بر پیشانی خود نشانده است.
انتهای پیام/