شب قدر شاعران؛ از دلدادگی یک برهمن به امیرالمومنین(ع) تا تهدید داعش به شیوه شاعرانه
خبرگزاری تسنیم: سنت هر ساله شب شعر شاعران با رهبر معظم انقلاب امسال هم در آستانه میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع) برگزار شد. رمضان ۹۳ هم با حاشیههایی همراه بود؛ شب قدر شاعران؛ از دلدادگی یک برهمن به امیرالمومنین(ع) تا باز شدن پای داعش به شعر.
گفته بودند ساعت 17 همه برای گرفتن کارت در حوزه هنری باشیم. تا زمانی که کارتم به دستم نرسیده بود، از صادر شدنش مطمئن نبودم. نگران بودم که نکند سهو و خطایی شده باشد، نام مرا به جای دیگری گفته باشند و هزار اما و اگرهای دیگر که معمولاً دقیقه 90 به حقیقت میپیوندند. غیر از من شاعران هم کمکم به حوزه میآمدند. شاعران جوانتر بیشتر بودند و زودتر هم آمده بودند. بعضیهاشان دور هم جمع شده بودند و شعرشان را تکرار میکردند، ویرایش میکردند، خط میزدند و دوباره با صدای بلند میخواندند. طلایی که از شاعران طنزسرا است، برگهای را در دست خود گرفته بود و بلند بلند ابیات آن را تکرار میکرد. غیر از او چند نفر دیگری هم بودند که بیشتر از آنکه نگران شعرشان باشند، دلشوره چطور خواندن آن را داشتند.
کمکم بزرگترها هم به جمع پیوستند. حسین اسرافیلی، عباسعلی براتیپور، حسن شعبانی، سیدعبدالله حسینی و خیلیهای دیگر. چند نفری از آنها گرد هم جمع شده بودند و هم از خاطراتشان میگفتند و هم شعرشان را میخواندند. سیمیندخت وحیدی یکی از این شاعران پیشکسوت بود که به گفته خودش از سالها پیش در این جلسات حضور داشت. وحیدی با نگاهی مهربان در گوشهای میان شاعران جوانتر نشسته است. از او میپرسم چندمین بار است که در این جلسات حضور دارید؟ میگوید: چندینبار است. بعد خودش سر حرف را میگیرد و ادامه میدهد: از زمان حیات امام(ره) شاعران به دیدار ایشان میرفتند. شعر میخواندند و مشکلاتشان را میگفتند. من هم چندباری مشکلاتم را گفتم و حل شد. یکی از بهترین خاطراتم دست کشیدن امام(ره) بر سر نوهام بود که یکبار او را به این جلسات برده بودم.
جلسات شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب، برکت شعر امروز ایران
وحیدی که چندسالی است نوبت خود را به شاعران جوانتر میدهد، ادامه میدهد: جلسات آقا من را یاد همان روزهای شیرینی میاندازد که در کنار امام(ره) شعر میخواندیم.
محمدمهدی سیار هم در گوشهای میان شاعران همسن و سال خودش ایستاده و شعر یکی دو نفر دیگر را میخواند و ویرایش میکند. از او از تأثیرات این جلسات میپرسم که میگوید: جلسات شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب، برکت شعر امروز ماست. ضیافتی برای خود شاعران است که نکتههای بسیاری از از آن میآموزند.
ساعت نزدیک 18 است و حالا دیگر کمکم شاعران دیگر کشورهای فارسیزبان که گفته بودند امسال تعداد بیشتری از آنها حضور خواهند داشت، هم به جمع دیگر شاعران پیوستند. شاعرانی از هند، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان. بلرام شکلا که همه او را از علاقهاش به امام حسین(ع) میشناسند، هم یکی از میهمانان است. میگوید خیلی مشتاق دیدار رهبر انقلاب و خواندن شعرش است. او شعری برای امام علی(ع) سروده و آماده کرده است.
حالا دیگر حیاط حوزه پر از شاعرانی بود که منتظر بودند تا اتوبوسها رفتن را آغاز کنند. دیگر جمع شاعران جمع شده بود. امسال انگار تعداد جوانترها بیشتر از آن چیزی بود که در سالهای قبلتر دیده بودیم. همه آمادهاند. اتوبوسها با صدای صلوات شاعران راهی میشوند. خیابانهای شهر در شلوغی گم شدهاند، اما عدهای در همین هوار غبار گرفته عصر تهران، شعرشان را تکرار میکنند و گاه برای سلامتی امام زمان(عج) و رهبر انقلاب صلوات میفرستند. هر پیچی که اتوبوس آن را رد میکند و به خیابان جدیدتری میرسید، همه نگاهشان به سمت خیابان خیره میشود تا ببینند این راه تمام شده یا نه.
ساعت نزدیک به 19 است. رسیدهایم. شاعران هم پیاده می شوند. برخی از آنها کتابهایی از خودشان و یا دوستانشان را در دست دارند تا هدیهاش دهند. تقریباً همه هدیهای برای رهبر انقلاب دارند. آنهایی هم که ندارند، نامهای را آماده کردهاند. پیشکسوتها و قدیمیترها دستشان پرتر است. هم کتابهای خودشان را آوردهاند و هم شاگردانشان را. محمدکاظم کاظمی هم بستهای پر از کتابهای داستان و شعر در دست دارد که به نظر میرسد از جدیدترین کتابهای اهالی ادب افغانستان است که فرصت آمدن برایشان مهیا نشده بود.
نزدیک به اذان است. همه منتظراند. نگاهها به هر گوشه باغچهای است که در آن برای خواندن نماز نشستهایم تا شاید بتوانند آمدن رهبر انقلاب را فارغ از همه شلوغیهای اطراف ببینند ... صلوات در فضا میپیچد. رهبر انقلاب هم به جمع شاعران پیوستهاند. همه به احترام بلند میشوند و برخیها که عقبتر ایستادهاند، از سر ذوق روی انگشتان میایستند تا شاید راحتتر ببینند. خیلی زود رهبر انقلاب همچون نگین انگشتری، در حلقه شاعراناند. آقایان همه جلو رفتهاند و کمتر کسی نشسته است. خانمها به خصوص خواهر احمد عزیزی که میگوید پیامی برای آقا دارد، کمی معترض هستند و از مردها شکایت میکنند. تا به او قول نمیدهند که فرصت برای رفتن خانمها هم فراهم میشود، آرام نمیگیرد.
صدای اذان پیچیده است. همه قامت میبندند به امامی که در پیش همه ایستادهاند. رهبر انقلاب نمازشان را شروع میکنند و به گمانم به خاطر احوال روزهداران حاضر، نماز را زودتر تمام میکنند.
خواهر احمد عزیزی از بعد از نماز، با هر فرصتی که مییابد به مسئولان یادآوری میکند که هنوز نتوانسته پیام خود را به رهبر انقلاب برساند. مسئولان هم او را به فرصتی نوید میدهند و او برای چند دقیقهای از اصرار دست میکشد. خانمها را به سمت دیگر حیاط هدایت کردهاند تا زمانی که آقا برای جلسه شعر میروند، بتوانند حرفشان را بزنند. خواهر عزیزی در جلوی صف ایستاده است که ناگهان شروع میکند: ای آروزی ما... ای رهبر ما... امیدواریم تمام ابرقدرتهای دنیا جلوی شما زانو بزنند و پرچم خونین انقلاب اسلامی به دست شما به دست امام زمان(عج) برسد. ای آرزوی ما... امیدواریم سالها به نیابت از ایشان شما به اسلام خدمت کنید. رهبر انقلاب با لبخند از او تشکر میکنند.
خلیلی طول نکشید که هر یک از شاعران خطاب به ایشان چیزی میگفتند. برخی التماس دعا داشتند و برخی دیگر طلب چفیه می کردند. در گوشهای دو تن از شاعران تاجیک و روس ایستادهاند و خیلی آرام به چهره رهبر انقلاب نگاه میکنند. آنها را معرفی میکنند. شاعر تاجیک به آرامی خود را چنین معرفی میکند: فرزانه خجندی هستم، از شهر کمالالدین خجندی به این آستان از پی دعا آمدهایم.
***
بعد از افطار است. همه مشتاق آغاز جلسهای هستند که یکسال در انتظارش بودهاند. قزوه به سنت چند سال گذشته، اجرای برنامه را آغاز میکند. وی ابتدا توضیح میدهد که امسال انتخاب شاعران مانند گذشته نبوده و از کشورهای فارسیزبان دیگر هم حضور دارند. او از بزرگان مجلس اجازه میخواهد و دور شعرخوانی را به ظهیر احمد صدیقی، شاعر پاکستانی، میسپارد و او را از دوستان اقبال لاهوری معرفی میکند. صدیقی شعری را با مضمون دوستی ایران و پاکستان آغاز میکند که گویا این شعر را دقایقی پیش با خط نستعلیق به رهبر انقلاب هم تقدیم کرده است:
ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
ثابت و قایم مثال کوه کردار شما
همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما
ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل
دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما
من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص
صد دعای دوستان پاک نثار شما
شاد بادا اصفهان و مشهد و تهران و قم
زنده بادا مردم جانباز و سالار شما
جان تازه در دمیدی میبدی
قلب ما را کرد روشن کشف اسرار شما
رهبر معظم انقلاب پس از اتمام این شعر خطاب به صدیقی فرمودند: خیلی خوب بود، هم خوش مضمون، خوش لفظ و خوش جهت بود، این مورد از همه مهمتر است، برخی اشعار خوش مضمون و خوش لفظ نیست که این موضوع مهم است.
بلرام شکلا شاعر بعدی است که شعرش را در مدح امام علی(ع) آماده کرده است. شکلا که از اساتید جوان دانشگاههای هندوستان است، به تازگی دیوان محتشم کاشانی را ترجمه کرده و به گفته قزوه، بر بسیاری از اشعار مولانا هم اشراف دارد. شکلا شعرش را چنین میخواند:
به من رساند نسیم سحر سلام علی(ع)
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کوکی که ز مادر آموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی(ع)
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(ع)
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی(ع)
علی علی و علی عالی و علی اعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی(ع)
سلام ما به علی(ع) آن وصی پیغمبر(ص)
سلام ما و رسولان به احترام علی(ع)
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجدهو قیام علی(ع)
علی(ع) امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی(ع)
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی(ع)
شعرخوانی شکلا با تشویق حضار همراه بود. رهبر انقلاب هم در میان خواندن اشعار وی، فرمودند که انشاالله مشمول کمک و توجه ایشان قرار بگیرید.
مومن قنات، شاعر تاجیکستان یکی دیگر از شعرای حاضر در این مراسم بود. قزوه در معرفی او گفت که او امشب شعری را آماده کرده است که سالها پیش به خواسته یکی از امرای عرب در مورد «خلیج» گفته است. یکی از امرای عرب از ایشان میخواهد که درباره «خلیج» شعر بگویند که ایشان هم شعری با مضمون خلیج فارس میگویند و کام همهگان را تلخ میکنند. قنات شعرش را چنین آغاز کرد:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بیشکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی...
شعر قنات هم با تشویق حضار همراه بود. رهبر انقلاب بعد از اتمام شعرخوانی وی، فرمودند که خیلی خوب بود، به یاد آقای قزوه هم آوردید که بگویند «خلیج فارس».
آنا برزینا شاعر دیگری بود از روسیه که به زبان فارسی تسلط کامل داشت و چند سال پیش هم در سریال شهید بابایی هم نقشآفرینی کرده بود. برزینا هم سرودهای درباره ایران خواند که با تشویق حضار و رهبر معظم انقلاب همراه بود:
مهتاب نشسته سر هر گوشه این خاک
مانند کبوتر که نشستهاست به کامش
از مرز فرار فته به پیغمبری شعر
با سعدی و با مولوی از عشق پیامش
با فارس درخشنده شده نام خلیجش
از نیشکر فارسی شکرگونشده نامش...
سیده تکتم حسینی، از افغانستان شاعر دیگری بود که به قرائت پرداخت. حسینی شعری با مضمون پدر خواند که البته در آن کام تلخ مهاجران افغانستانی در کشور هم شنیده میشد:
نشسته برف پیری روی مویت
دلم میخواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است
بیا تا خانه بوی نان بگیرد
بهـــــاران از تو تصویـــری ندارد
پــدر پاییـــــز تقصیـــری ندارد
نمی خواهم که در این فصل غربت
دل پرمهــرت از آبان بگیرد
غریب و خسته و بی سرپناهم
سیاه است آسمان بختگاهم
برای برگهای زرد عمـــــرم
بگـــو جنگل حنــابندان بگیــــرد
پدر اندوه در دلهــا زیاد است
سرِ راه تو مشکل ها زیاد است
بگو کی می رسد از راه آن روز
که بر ما زندگــی آسان بگیرد
خدا قوت.. نباشی خسته ای ماه
از این دنیای تاریک و پر از آه
خدای یوسف ِ افتـــاده در چاه
تقاصت را از ایــن زندان بگیرد..
خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست
حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من امکان ندارد
دل سادات در ایــران بگیرد
شعر حسینی بارها مورد تشویق رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. حتی در فاصلهای که دور شعرخوانی باید به بانوی دیگری میرسید، ایشان چند مصرع از جمله «بگـــو جنگل حنــابندان بگیــــرد» را تکرار کردند.
بعد از شعرخوانی غزاله شریفیان و انسیهسادات هاشمی، دور شعرخوانی اینبار به شاعران مرد حاضر در جلسه رسید. حسین عباسپور شاعر دیگری بود که سرودهای را برای امام حسن مجتبی(ع) آماده کرده بود. رضا شیبانی شاعر دیگری بود که سرودهاش را چنین آغاز کرد:
طلوع میکنی آخر به نور و نار قسم
له آسمان به افقهای بیغبار قسم
هنوز منتظر بازگتنت هستیم
به لحظههای غمانگیز انتظار قسم...
به خون نشسته دلم مثل قالب تبریز
به حلقه و گره و مرگ و چوب دار قسم
شیبانی شعرش را تا پایان خواند. رهبر معظم انقلاب در پایان شعر شیبانی خطاب به او به ترکی فرمودند: شما تبریزی هستید؟ ترویج قالی تبریز معروف است. شهریار هم در سن شما بود همینجورها ظاهراً شعر میگفت.
قزوه در ادامه گفت که یعنی خوب نبود. رهبر معظم انقلاب فرمودند: نه ضعیف نیست، رو به آبادانی دارد، خیال نباید کرد اینجا منزل آخر است، بلکه منزل اول است، فردی که شعر خوبی نمیگوید، وارد راه نمیشود، اما شما وارد منزل شدهاید، پیش روید از شهریار هم بالاتر میزنید.
قزوه با این لحن طنز دور شعرخوانی را از قالب تبریز به قالی کاشان و به علی فردوسی سپرد. فضای جلسه فضای پر از نشاط بود؛ همان فضایی که رهبر معظم انقلاب همیشه از شاعران انتظار داشتند. شاعران یکییکی شعرهای خود را میخواندند و گاه در خلال شعرخوانی، نکتههای رهبر معظم انقلاب را هم میشنیدند.
احمد بابایی، شاعر دیگری بود که نوبت به او رسیده بود. بابایی که مدتی است سرودههایش در حال و هوای کربلا و دمشق است، اینبار هم شعری با همین مضمون آماده کرده بود که مورد تشویق حضار قرار گرفت. بابایی سرودهاش را چنین آغاز کرد:
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمه سرنیزه تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضه مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله... سرجوخهی وهابیها
کوچه پسکوچهی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینهی کابوس، به منبر شده است...
شعرخوانی بابایی همه را تحت تأثیر خود قرار داده بود. رهبر معظم انقلاب هم پس از این شعر فرمودند: امشب ماشاءالله جوانها غوغا کردهاند.
بعد از علی سلیمانی، علی ملکیان از اصفهان شعری با موضوع جانباز خواند. رهبر انقلاب پس از اتمام سروده وی فرومودند: پدر شما جانباز است؟ ملکیان هم تأیید کرد. معظمله فرمودند: سلام ما را به پدرتان برسانید.
میثم داوودی به نظر میرسید جوانترین شاعر حاضر در این مراسم بود. او سرودهای را تقدیم به امام هادی(ع) کرد:
شعر خواندی و استوارترین کاخهای جهان خراب شدند
دست بردی به چشمه زمزم، آبهای جهان شراب شدند...
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند
رهبر معظم انقلاب پس از اتمام شعر داوودی، فرم.ودند جوانها انصافاً خیلی خوب شعر میگویند.
سعید طلایی تنها شاعر طنزپرداز در جلسه شب گذشته بود. او شعری درباره نماز خواند:
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجادۀ زر دوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانیست!
شعر طلایی مجلس را به وجد آورده بود. رهبر معظم انقلاب که در این جلسه بارها و بارها با نکتهبینی و دقت در ظرائف، جلسه را پرنشاطتر کرده بودند، خطاب به طلایی گفتند: که باید این نماز در گینس ثبت شود. خیلی خوب بود، خدا انشاءلله این نماز را از شما قبول کند.
بلال کمالی شاعر دیگری بود که به سنت چند سال اخیر، خواندن شعر ترکی به نوبت او افتاده بود. شاعران یکییکی شعرهایشان را میخواندند و من به این فکر میکردم که در جامعهای که شعر جزء اولویتهای بسیاری از مسئولان ما نیست و به نظر خیلیها که حتی میتوان سراغ آنها را در امور فرهنگی کشور هم گرفت، شعر کارکردی فرهنگی ندارد، چطور رهبری با این همه مشغله شبی را به شاعران اختصاص میدهد و شعر را یکی از ابزار مهم فرهنگی می داند.
پس از حجتالاسلام عبدالله حسینی و انصارینژاد، رهبر انقلاب از زکریا اخلاقی خواستند که شعری بخواند. اخلاقی که یکی از روحانیون محاسن سفید حاضر بود، ملمعی را به استقبال از جامی قرائت کرد.
حدادعادل پس از اخلاقی به امر رهبر انقلاب شعری را قرات کرد:
آسمان ابریست اما ماه پیدا میشود
ماه پنهان است، اما گاه پیدا میشود
ماه بازی میکند با خاکیان از پشت ابر
گاه پنهان میشود، گاه پیدا میشود
آسمان تاریک، ره باریک مقصد ناپدید
زیر نور ماه اما راه پیدا میشود
از برای دیدن مهتاب پنهان زیر ابر
گاه گاهی فرصتی کوتاه پیدا میشود
حجتالاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی که طبع ادبی هم دارند، نفر دیگری بود که شعر خواند. وی در ابتدا توضیحی داد و گفت: من چند سالی است که در اینجا شعر نمیخوانم. شاید آقا چندان راضی نباشند، اما این شعر وصفالحال همین مجلس ماست:
بیا که طالع صبح امید ما اینجاست
بیا سرای حسین پور مصطفی اینجاست
به شادی شب میلاد زاده زهرا
بیا که محفل انس غزلسرا اینجاست
رهبر معظم انقلاب پس از اتمام سروده محمدیگلپایگانی، مثل سال گذشته، سراغ مرتضی امیری اسفندقه را گرفتند و فرمودند کهآقای اسفندقه شعر ندارند. اسفندقه سخن خود را ابیاتی آغاز کرد:
با تو اکر دوباره قراری نداشتم
هرگز به کار آیینه کاری نداشتم
مثل دلم تمامی آیینههای من
در هم شکسته بود که یاری نداشتم
وی ادامه داد: چند سال پیش قصیدهای در کحضر شما خواندم که فرمودید این قصیده را میتوان در چهار غزل خلاصه کرد:
به محفلی که سخن از لطلئف غزل است
قصیده هر که بخواند خروس بیمحل است
بعد از شعرخوانی اسفندقه، تعدادی از خانمهای شاعر حاضر اعتراض کردند که رهبر انقلاب فرمودند: شما هم شعر کم نخواندهاید. مردها اسمشان به بدی در رفته است، مظلوم تر از خانمها هستند.
پایانبخش ضیافت شاعران، سخنان رهبر معظم انقلاب بود. ایشان در این جلسه به نکات متعددی اشاره و تأکید کردند. توجه بیشتر شاعران به حکمت در شعر، آمیختن شعر با معنویاتی که شعر را به نشاط و تحرک وامیدارد و تلاش برای تأثیرگذاری بر مخاطب امروز در شرایطی که همه شیاطین انسانها را در سرپنجه افکار خود قرار دهند و... ار جمله نکاتی بود که ایشان در این مراسم تأکید فرمودند.
انتهای پیام/