جنگ پنهان آمریکا و اسرائیل علیه دانشمندان هستهای ایران
خبرگزاری تسنیم: همسر مسعود علیمحمدی میگوید، "این ترورها باعث شد مساله هستهای به یک موضوع با ماهیت افتخار ملی تبدیل گردد." آنها در ایران به جایگاه قهرمانی دست یافتهاند و در سطح بزرگترین شهیدان جنگ تحمیلی از آنها یاد میشود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ اسکات پیترسون، عضو هیات تحریریه نشریه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور، در گزارشی از تهران، ضمن گفت و گو با همسر یکی از دانشمندان اتمی، از جنگ پنهان اسرائیل و آمریکا و دیگر دولت های غربی علیه دانشمندان هستهای ایران میگوید.
وی مینویسد: صبح روز ترور هیچ چیز غیرعادی به چشم نمیخورد.
مسعود علیمحمدی، دانشمند هستهای ایران، همراه با همسرش پیش از طلوع آفتاب برای نماز صبح بیدار شدند. سپس در حالیکه خانمش مشغول آماده کردن صبحانه بود، او کارهایی را که باید در آن روز انجام میداد، مرور نمود.
خانم منصوره کرمی در مورد همسرش میگوید: "او فردی بسیار دقیق بود و همیشه دوست داشت همه چیز طبق برنامه پیش برود".
آنروز صبح آقای علیمحمدی – مردی با موی کمپشت و سبیلی پرپشت ضخیم، چشمانی نزدیک به هم، و دارای چندین مقاله علمی منتشرشده- سه بار با همسرش خداحافظی کرد: یک بار زمانی که ناهارش را به دستش داد، یک بار زمانی که بند کفشهایش را میبست، و بار سوم زمانی که از ماشین پیاده شد تا در خانه را پشت سر خود ببندد. در این هنگام بود که انفجار رخ داد.
یک بمب کنترل از راه دور جاسازی شده در یک موتور سیکلت فیزیکدان هستهای را با باران مرگباری از ترکشهای فلزی کشت و اولین شهید هستهای را از ایران گرفت و موجی از حیرت را در جامعه علمی و هستهای ایران به وجود آورد.
به نوشته اسکات پیترسون، با کشته شدن پنجمین دانشمند هستهای ایران، این امر دیگر یک موضوع غافلگیرکننده نبود. کسانی که در برنامه هستهای ایران کار میکردند، سالها بود که از خود مراقبت میکردند.
کریستین ساینس مانیتور مینویسد، جنگ پنهانی که آمریکا و اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران به راه انداختهاند، شاهد کشته شدن پنج دانشمند هستهای ایران، انتشار ویروسهای رایانهای مخرب مانند استاکسنت، جاسوسی، و انفجارهایی با عوامل نامشخص بوده است؛ و در این میان ایران نیز با انجام عملیاتهایی عمداتا ناموفق از هندوستان تا چرجستان و تایلند، تلاشهایی علنی برای مقابله به مثل انجام داده است.
به نوشته کریستین ساینس مانیتور، شهیدان هستهای ایران سالها محور تاکید بر پیشبرد برنامه هستهای و حق این کشور برای غنیسازی اورانیوم، بدون توجه به هزینه بالای تحریمها، بودهاند. مذاکرات وین امروز به دنبال محدود کردن آن برنامه است تا بدین ترتیب تضمین نماید که ایران هرگز سلاح هستهای تولید نخواهد کرد – هدفی که خود ایران نیز آن را انکار میکند.
طلب بخشش
علیمحمدی بیم آن را داشت که به خاطر کار سریاش هدف قرار بگیرد، هرچند غیر از همسرش عده کمی میدانستند که او چیزی بیش از یک استاد دانشگاه است، یا اینکه اصلا تخصص هستهای دارد. علیمحمدی پی برده بود که کارش توجهاتی را در خارج از ایران جلب کرده است و به خاطر همین موضوع کمتر مسافرت میرفت.
قاتل او یک عامل ایرانی بود که از سوی سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد، استخدام شده و آموزش دیده بود. گزارشات خبری از اسرائیل حاکی از آن است که اعترافات مجید جمالی فشی که در اوایل سال 2001 از تلویزیون ایران پخش شد، صحت داشتند. این مرد جوان، که در زندان اوین صحبت میکرد، مراحل آموزش خود، از جمله چگونگی کار با دو موتورسیکلت نوی ایرانی و شبیهسازی دقیق خیابان و خانه علیمحمدی، در یکی از مراکز متعلق به موساد در کنار اتوبان تلآویو به بیتالمقدس در شرق فرودگاه بنگوریون را تشریح نمود.
مجید جمالی در دادگاه مجرم شناخته شد و به اعدام محکوم گردید. اما قبل از اعدامش خانم کرمی در زندان اوین با وی رودررو شد.
خانم کرمی به خبرنگار کریستین ساینس مانیتور میگوید: "چیزهای زیادی در مورد نحوه انتقام گرفتن به ذهنم خطور میکردند".
او کیف چرمی شوهرش را که آن روز دست شوهرش بود، آورد. در حالی که چشمانش از اشک پر شده بود، آن را باز کرد تا نشان دهد چگونه ترکشهای فلزی در نسخه صحافیشده رساله دکترای یکی از دانشجویانش فرو رفته بودند و قاب عینکش را شکسته بودند.
قبل از ملاقات، خانم کرمی قسم خورده بود که به تعداد ترکشهایی که در سر همسرش فرو رفته بود، با چکش میخ در سر آن فرد فرو نماید. اما زمانیکه قاتل را ملاقات کرد، با مردی شکسته مواجه شد که برای بخشش التماس میکرد، و از فرط گریه یک جعبه کامل دستمال کاغذی مصرف کرده بود.
خانم کرمی، مادر دو فرزند و دارای مدرک روانشناسی، که اکنون در رشته مطالعات زنان در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل است، اینطور به یاد میآورد که: "زمانی که او را دیدم، دیدم که خیلی عاجز و حقیر است. گفتم حیف دستانم است که این همه انرژی را برای این کار تلف نمایند".
وی در ادامه در حالیکه چشمان مصمماش را متمرکز میسازد، میگوید: "هرگز او را نخواهم بخشید، جایی برای بخشش وجود ندارد. اما معتقدم او تنها به خانواده من ضربه نزده است، بلکه به کل کشور ضربه زده است. تمام مردم دنیا – صرفنظر از اعتقاداتشان – به کشورشان احترام میگذارند، اما او به کشورش خیانت کرد."
برنامه موساد برای ترور شهید علیمحمدی
شهید علیمحمدی در زندگی آشکار خود به عنوان استاد دانشگاه و یک نظریهپرداز در حوزه کوانتوم شناخته میشد. اما خانم کرمی میگوید نشانههایی وجود داشت مبنی بر اینکه کار هستهای "فوق سری" او، که حتی مادر و خواهرش نیز از آن بیخبر بودند، در خارج از ایران به دقت زیر ذرهبین قرار دارد.
وی میگوید همسرش همیشه به این موضوع افتخار میکرد که 55 مقالهای که ارائه داده است هیچ ربطی به کار هستهایاش ندارند، به همین دلیل از نظر او در مورد آنچه که انجام میداد نوعی تردید وجود داشت. وی نیز در این مورد که جمهوری اسلامی به دنبال سلاح هستهای نیست و فقط به دنبال رشد علمی است، با مقامات ایرانی همعقیده است.
وی با اشاره به اینکه علیمحمدی میدانست که از سوی برخی کشورهای غربی و گروهک منافقین زیرنظر قرار دارد، می نویسد، برای مثال، در سال 2006 یکی از همکارانش در یک کنفرانس در انگلستان به مدت 24 ساعت در مورد فعالیتهای هستهای علیمحمدی مورد بازجویی قرار گرفته بود. در سال 2008 یکی دیگر از همکارانش ظاهرا در ایتالیا به مدت 48 ساعت مورد بازجویی قرار گرفته بود.
در سال 2009، علیمحمدی طی مراسم حج متوجه میشود که افرادی از او فیلم میگیرند و او تحت تعقیب است. خانم کرمی میگوید پس از آن او بیشتر مراقب بود و خیلی کم بیرون میرفت. یک ماه قبل از شهادت، وی ابراز نگرانی کرده بود که ممکن است در سفر به اردن مورد ربایش قرار بگیرد و قبل از عزیمت احساس خوبی نداشت.
این زوج پیادهرویهای طولانی روزانه خود در محله قدیمی قیطریه یا کوهپیمایی خود در پایان هفته را متوقف نساختند، اما آقای علیمحمدی احتیاط به خرج میداد.
خانم کرمی به یاد میآورد که: "قبل از مرگش شماره کسی را به من داد و گفت هر گاه خانه نیایم، یا اتفاقی برای من بیافتد، قبل از خبر دادن به پلیس با این شماره تماس بگیر."
وی میگوید، زمانیکه آن اتفاق افتاد دستانش از خشم چنان میلرزید که پسرش مجبور شد شماره را بگیرد.
قهرمانان ملی
محمد جمالی فشی یکی از ده عامل موساد بود که وزارت اطلاعات ایران از دستگیری آنها در ژانویه 2011 خبر داد. این خبر به عنوان یک پیروزی بزرگ که نشاندهنده برتری اطلاعاتی ایران در مقابل دستگاه جاسوسی رژیم اسرائیل بود، اعلام گردید.
جمالی فشی در اعترافات تلویزیونی خود گفت که پس از استخدام از سوی یکی از کنسولگریهای اسرائیل در خارج از ایران و سفر به اسرائیل، به او مدل کوچکشدهای از خانه علیمحمدی را با تمام جزئیاتش، از درختان گرفته تا چالههای آسفالت خیابان، نشان میدهند. مجله تایم در گزارشی در اوایل سال 2012 به نقل از منابع اطلاعاتی "عضویت جمالی در یک هسته موساد که توسط یک کشور ثالث به ایران لو داده شده بود" را تایید نمود.
جمالی در اعترافات خود گفته بود، "آنها به من گفتند سوژه عملیات شخصی است که در ساختن بمب اتمی شرکت دارد و اینکه بشریت در خطر است و من منجی آن هستم."
جمالی گفت که پس از عملیات "خیلی افتخار میکردم که کاری چنین مهم برای جهان انجام دادهام، و سپس ناگهان دریافتم که آنچه فکر میکردم دروغی بیش نبوده است."
پس از آن چهار دانشمند دیگر در ارتباط با برنامه هستهای ایران ترور شدند که در سه مورد تروریستهای موتور سوار بمب را وقتی که آنها در ترافیک گیر افتاده بودند، به خودروی آنها چسبانده بودند.
این خبرنگار کریستین ساینس مانیتور در ادامه مدعی میشود ایران تلاش کرده است با انجام عملیاتهای مشابه مقابله به مثل نماید. در فوریه 2012 یک موتورسوار با چسباندن یک بمب آهنربایی به خودروی همسر وابسته نظامی اسرائیل در در دهلی نو باعث جراحت او و سه نفر دیگر گردید. در همان روز، یک بمب مشابه کارگذاشته شده در خودرویی نزدیک به سفارت اسرائیل در تفلیس کشف و خنثی شد.
خانم کرمی میگوید، "این ترورها باعث شد مساله هستهای به یک موضوع با ماهیت افتخار ملی تبدیل گردد." تصاویر دانشمندان کشتهشده اغلب در کنفرانسهای خبری سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد پیشین ایران، به نمایش گذاشته میشدند، و در روزهای ملی مانند سالگرد انقلاب اسلامی به نمایش درمیآیند. آنها در ایران به جایگاه قهرمانی دست یافتهاند و در سطح بزرگترین شهیدان جنگ تحمیلی از آنها یاد میشود.
خانم کرمی میگوید، "افراد زیادی در محلهمان میشناسم که انقلابی نیستند، اما اکنون [پس از ترورها]، در مساله هستهای کاملا طرفدار نظام هستند. مطمئن هستم مقامات ما شهدایمان را فراموش نخواهند کرد."
انتهای پیام/