شاعر اجتماعی می‌تواند انقلاب فرهنگی ایجاد کند، اگر مصلح باشد نه صرفاً منتقد

شاعر اجتماعی می‌تواند انقلاب فرهنگی ایجاد کند، اگر مصلح باشد نه صرفاً منتقد

خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا شکارسری با بیان اینکه برتری عاطفه بر اندیشه شعر اجتماعی امروز، شاعر را تنها به یک منتقد محدود کرده نه یک مصلح گفت: شعر اجتماعی در صورتی که راه حل ارائه کند و مصلح باشد، می‌تواند انقلاب فرهنگی ایجاد کند.

حمیدرضا شکارسری، شاعر و منتقد ادبی، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به معنی شعر اجتماعی و کارکرد آن در سه دهه پس از انقلاب گفت: اگر ماهیت شعر را ماهیت زبانی بدانیم و زبان را یک عنصر اجتماعی در نظر بگیریم، خواه ناخواه شعر مقوله‌ای اجتماعی خواهد بود؛ به این معنی که خواه ناخواه یکی از عناصر و مقوله‌های ارتباطی در نظر گرفته می‌شود. در این حالت شعر منجر به ایجاد ارتباط با جوامع انسانی دیگر می‌شود. پس با توجه به این مقدمات باید گفت که در ماهیت شعر نمی‌توان تردیدی داشت چون ماهیت زبان شعر اجتماعی است.

وی ادامه داد: از سوی دیگر، ماهیت شعر ماهیتی غیر مستقیم‌گو و استعاری است. شعر نمی‌تواند مانند نثر مطالب را مستقیم بیان کند، مجبور است با واسطه صور خیال و مقوله‌های مورد نظر خودش را منتقل کند. زمانی که شعر می‌خواهد مقوله‌ای اجتماعی باشد به این معنا نیست که مسائل اجتماعی را به صورت مستقیم به مخاطب القا کند، بلکه به اینم معناست که با واسطه خیال و صورت استعاری مطالب را منتقل کند. از این منظر شعر اجتماعی در رده‌بندی اجتماعی به شعری اطلاق می‌شود که با واسطه صور خیال به مسائل اجتماعی می‌پردازد.

نوک پیکان سانسورچی‌های پهلوی به سمت شعرهای اجتماعی

شکارسری با بیان اینکه این دسته از اشعار به دو طریق مجال بروز می‌یابند، افزود: در یکی از این دو طریق تنها معضلات مطرح می‌شود و در دیگری، شاعر به عنوان مصلح اجتماعی عمل می‌کند. او علاوه بر اینکه مشکلات را بیان می‌کند، راه حل‌ مشکلات را نیز بیان می‌کند. ما از دوره مشروطه تا به همین سال‌ها، پیوسته با شعر اجتماعی روبرو هستیم. تا پیش از آن مفهوم شعر اجتماعی وجود نداشته و پس از این تاریخ بار آن بر دوش شعر گذاشته شد. اما همین شعر اجتماعی در دوره‌های مختلف به اشکال مختلف بروز کرده باست. به عنوان نمونه، در دوره پهلوی این دسته از اشعار به صورت سمبلیک و استعاری نمود یافته است. استعاره و سمبل‌هایی که در ابتدا نو بودند و کم‌کم شناخته شدند؛ از این جهت سانسورهای حکومتی به راحتی می‌توانستند این استعاره‌ها را بشناسند و آنها را سانسور کنند.

این منتقد ادبی در ادامه به جریان شعر اجتماعی در دوره انقلاب پرداخت و یادآور شد: شعر اجتماعی در سه دهه انقلاب ماهیتی متفاوت یافت و با مسائل سیاسی گره خورد. در این زمان مشکلات اجتماعی با سیاست گره خورده است؛ از این جهت شعر اجتماعی در سال‌های پس از انقلاب، برخلاف بسیاری از جریان‌های شعری وجهه و رنگی سیاسی داشته است. معمولاً کسانی در این سه دهه شعر اجتماعی می‌گویند که کلیت نظام را قبول دارند، اما در عین حال به نقد وضعیت موجود و کاستی‌ها نیز می‌پردازند. علاوه بر این، رویکردهای جدیدی نیز در جریان شعر اجتماعی این سه دهه اخیر نیز دیده می‌شود و آن ورود برخی از رویکردهای جدید شعری به فضای شعر اجتماعی است، رویکردهایی مانند طنز برای اولین‌بار در سال‌های اخیر پا به این عرصه گذاشت. در این حالت شاعر در پس پشت طنز حرف‌های خود را می‌زند و همین امر منجر به این شده که شاعر این امکان را بیابد که بی‌پروا و کمتر از حالت استعاری سخنان خود را بیان کند.

از شعر اجتماعی امروز نمی‌توان انتظار انقلاب فرهنگی داشت

وی در ادامه با بیان اینکه شعر اجتماعی ما در سال‌های اخیر صرفاً به بیان معضلات پرداخته است، گفت: از این رو ما کسی را که بخواهد در کنار مشکلات، راه حل هم ارائه دهد یا نداریم و یا کمتر دیده‌ایم. در حققیت فضای شعر اجتماعی ما نمی‌تواند ادعا کند که شاعر اجتماعی به عنوان مصلح اجتماعی نیز در خود دارد. از این جهت نمی‌توان با شرایط موجود، انتظار اثرگذاری این نوع سروده‌ها را در هویت فرهنگی کشور داشت. در دوره‌ای که تیراژ کتاب‌ها کمتر از 1500 نسخه است، نمی‌توان انتظار جریان‌سازی شعر در فضای فرهنگی فعلی را داشت.

شعر پیشتازی خود در عرصه فرهنگ را از دست داده است

شکارسری ادامه داد: شعر پیشانی فرهنگ ما در طول دوره‌های مختلف بوده است، اما متأسفانه این پیشانی و پیشتازی خود را در سال‌های اخیر به دلایل متعدد از دست داده است. اگر بخواهیم شعر مانند دیگر مقوله‌های فرهنگی بر مخاطب امروز ما تأثیر بگذارد، باید آن را پیش روی مخاطب خود قرار دهیم. این در حالی است که ما هنوز نتوانسته‌ایم جایگاه مناسبی برای کتاب و ادبیات در رسانه‌های خود تعریف کنیم.

مردم مخاطب شعر اجتماعی امروز هستند، اما خواننده آن نیستند

شکارسری با بیان اینکه ما در یک جمهوری ادبی به سر می‌بریم، یادآور شد: دیگر جریان شعری امروز مانند گذشته نیست که تنها کسانی که با فرهنگ آشنایی دارند، به سراغ آن بیایند. خیل عظیم شاعران امروز نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر شاعران از هر دسته و گروهی و با هر میزان دانشی به این خیل پیوسته‌اند. تعداد شاعران بسیار است و بخش اعظمی از شعر روزگار ما برخاسته از جماعت فرهنگ‌آشنا نیست. از این رو نمی‌توان انتظار انقلاب فرهنگی از این جریان ادبی کشور داشت. متأسفانه مشکل دیگری که در سال‌های اخیر مانع از تأثیرگذاری شعر بر مخاطب شده، فراتر رفتن بعد عاطفه و فروتر رفتن بعد اندیشه شعر است. غالب شعر امروز به لحاظ اندیشگی این ظرفیت را ندارد که انقلاب ایجاد کند و از این جهت تنها به بیان معظلات بسنده می‌کند.

این منتقد ادبی یادآور شد: اگر می‌بینیم که در دوره مشروطه شاعری مانند میرزاده عشقی را ترور می‌کنند، به این خاطر نیست که او فعالی سیاسی است، بلکه از این نظر است که او شاعری تأثیرگذار در جامعه خویش است و همین تأثیرگذاری منجر به این می‌شود که مردم برای خرید روزنامه‌ای که سروده‌های او را منتشر می‌کند، صف بایستند. این در حالی است که مردم ما مخاطب شعر اجتماعی هستند، اما خواننده آن نیستند. شعر درباره آنها نوشته می‌شود، اما مردم نه فرصت دارند بخوانند و نه میل. 

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران