«ویزای فرهنگی»، گره کور مساله مهاجرین افغانستانی را باز میکند؟
خبرگزاری تسنیم: صدور ویزای فرهنگی برای نخبگان مهاجر افغان پیشنهادی است که به عنوان یک راهحل برای برقراری تعاملات بهتر و بیشتر میان نخبگان فرهنگی دو کشور مطرح شد، پیشنهادی که همه از آن استقبال میکنند اما کسی کمر همت نمیبندد.
تقریبا یک سال پیش بود که سیدضیاء قاسمی، شاعر جوان افغانستانی بعد از سالها زندگی در ایران راهی سوئد شد.سیدضیاء در ایران تحصیل کرده بود، در ایران شاعری کرده بود، در ایران کتاب شعر چاپ کرده بود و حالا مجبور بود ایران را ترک کند، فقط به یک دلیل ساده: مجوز اقامت او در ایران به مشکل خورده بود.
سیدضیاء اولین شاعر افغانستانی نبود که مجبور شده بود از جایی که در آنجا زندگی کرده بود، هزاران هزار پیوند مشترک با مردمان و فرهنگش داشت و سالها در فضای فرهنگی آن تنفس کرده بود به دیار غربت بگریزد. از قهار عاصی، شاعر افغانستانی که مجبور شد به آنجا برگردد و دو ماه بعد بر اثر اصبات یک خمپاره از سوی نیروهای طالبان کشته شد تا رضا محمدی،محبوبه ابراهیمی، شکریه عرفانی، محمدحسین محمدی، ذکریا راحل،سید احمدنادری, محمد شریف سعیدی،و... نمونه متاخرش قنبرعلی تابش که به دلایل مشکلات بوروکراتیک اقامتی در ایران مجبور به ترک وطن شدند.
دنباله این ماجرا را بگیرید و برسید به دهها جانباز و آسیب دیده افغانستانی جنگ تحمیلی ایران، که روزگاری برای این مرز و بوم جانشان را به خطر انداختند، سلامتی و عضوی از بدنشان را اهدا کردند و حالا برای ماندن و فقط ماندن در همان مرز و بوم، تحمل نمیشوند.چون اتباع بیگانه هستند.
اینها فقط نمونههای رسانهای شده مسالهای هستند که امروز دیگر در حال تبدیل به یک معضل در فضای جمهوری اسلامی ایران است. مساله واضح و ساده است: بوروکراسی سف و سخت ایرانی، جایی برای ملاحظه درباره نمونههای متفاوت باقی نگذاشته است. انگار حکمی ازلی و ابدی صادر شده است و قانونگذاران و صادرکنندگان این احکام جایی برای تغییر، انعطاف و جابهجایی نگذاشتهاند. قانونهای اقامتی در مورد مهاجرین افغانستانی، همه افغانستانیها را دقیقا به شکل یک افغانستانی کارگر غیرقانونی حساب میکنند که باید برگردند. فقط همین.
از امروز پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» وارد فاز پیگیری یک راه حل برای مشکل اقامت مهاجرین افغانستانی خواهد شد. چیزی به نام «ویزای فرهنگی».
***
افغانستان امروز کشوری است در همسایگی ایران که از یک عقبه تاریخی مشترک، فرهنگ و زبان مشترک با ایرانیان برخوردار است، در طول سالهای پیروزی انقلاب و پس از آن بخش وسیعی از مردم این کشور به دلیل جنگهای پیدر پی و ناامنیدر این کشور به ایران مهاجرت کردند و نسل جدید از افغانستانیها به نام مهاجران ایران را ساختند.
مهاجران افغانستانی ساکن در ایران طیفها و طبقههای گوناگون فکری، فرهنگی و اقتصادی را شامل میشدند، عده کثیری از این مهاجران در ایران را کارگران افغانستانی تشکیل دادند، اما این همه ماجرا نیست، بخش قابل توجهی از این مهاجران که طی سالهای متمادی پنهان مانده و از دیدنشان غفلت کردیم، اهل فرهنگ و تحصیلکردگان افغانستانی بودند که سالها در کنار ما رشد کردند و امروز جامعه فرهنگی افغانستان را تشکیل میدهند، به گونهای که امروز در میان مسئولان، پزشکان، مهندسان و تحصیلکردگان افغانستان کمتر کسی را میتوان یافت که در دانشگاههای ایران تحصیل نکرده باشد یا متأثر از زندگی در ایران نباشد.
در این میان و در سالهای گذشته که اغلب رسانههای ایران به مردم افغانستان تنها به چشم کارگران افغانستانی نگریستند، اغلب کشورهای اروپایی و حتی آمریکاییی در میدان حاضر شده و با ایجاد تسهیلات مناسب فضا را برای مهاجرت نخبگان افغانستان باز کردند. به گونهای که برخی از نخبگان فرهنگی و علمی افغانستان که در ایران چندان شرایط مناسبی نداشتند، از سوی این کشورها حمایت شده و توانستند بورسیههای تحصیلی بگیرند. اگر چه بارها و بارها اعلام کردند که ماندن در ایران و برخورداری از شرایط حداقلی را به رفتن ترجیه میدهند.
پس از سالها فراموشی مطلق این قشر از نخبگان جهان یعنی نخبگان فرهنگی افغانستان در ایران، طی یکی دو سال گذشته برخی رسانهها و نهادهای فعال فرهنگی تلاش کردند تا این غبار فراموشی را کنار بزنند، در این میان فعالیت خود فعالان فرهنگی افغانستان و تعاملاتی که با فعالان فرهنگی ایران برقرار کردند بیتأثیر نبوده است. فراروی همه مشکلات و دغدغههایی که برای این قشر در سالهای اخیر در ایران وجود داشته است، تمدید کارت اقامت در ایران و صدور ویزا برای سفر به ایران بیشترین دشواری را داشته است.
راهحلهایی که جدی گرفته نمیشوند: از امتیاز حق شهروندی تا صدور ویزای فرهنگی برای نخبگان افغانستان
در این زمینه پیشنهادات بسیاری برای حل مشکل ارائه شده است، از پیشنهاد امتیاز حق شهروندی برای نخبگان مهاجر افغان در ایران تا صدور ویزای فرهنگی که هیچ یک به درستی از سوی اهل فرهنگ دنبال نشده است، در صورتیکه که با یک پیگیری ساده در هیئت دولت به راحتی میتوان نسبت به صدور بخشنامهای از سوی وزارت امورخارجه امیدوار بود، همچنانکه طی سالهای گذشته وزارت امور خارجه صدور ویزای رایگان برای اساتید و دانشجویان فارسی زبان سراسر جهان را تصویب کرد.
وعده وزیر ارشاد برای طرح موضوع در هیئت دولت
پیشنهاد صدور ویزای فرهنگی برای اهل فرهنگ افغانستان برای نخستینبار از سوی خبرگزاری تسنیم به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در رأس آنها شخص وزیر ارائه شد، علی جنتی در برابر این پیشنهاد وعده داد که بحث صدور این ویزا را در هیئت دولت دنبال کند.
وی همچنین گفت: من معتقدم قطعاً باید برای اینگونه افراد جایگاه جدایی دید باید بگونهای بررسی کنیم که افراد به چه منظور به ایران سفر میکنند اگر به منظور توسعه روابط فرهنگی باشد باید تسهیلات لازم انجام شود.من این موضوع را دنبال خواهم کرد.
وعده کنسولگری ایران در افغانستان برای تحقق صدور ویزای فرهنگیدر غبار فراموشی
محمدرضا وصفی مدیر اداره مجامع و تشکلهای فرهنگی وزارت ارشاد دیگر مسئولی بود که از این پیشنهاد استقبال کرد، وصفی در سخنانی گفت: نخبگان فرهنگی افغان اذعان داشتند که کشورهای اروپایی بهراحتی به آنها ویزا میدهند، اما برای دریافت ویزای سفر به ایران، کشورهای همسایه مجبور هستند مدتها مانند کارگران در صف دریافت ویزا بایستند و این موضوع متأسفانه بسیار برایشان آزار دهنده بود، بهدنبال طرح این مباحث مسئولان سفارت ایران که در جلسه حضور داشتند، قول دادند شرایطی را فراهم کنند تا قبل از اینکه به هرکدام از این نخبگان، نامه ویژه رایزن فرهنگی برای دعوت به ایران ارائه شود، امکانات ویژهای در نظر گرفته شود تا تردد راحتتری به ایران داشته باشند.
وصفی: متأسفانه نگاهی برای شکل دادن به یک سرفصل جدید تا به حال در این زمینه وجود نداشته است
وی ویزای فرهنگی را تعبیر بسیار جالبی دانست و افزود: من تاکنون این تعبیر به ذهنم نرسیده بود، شاید یک سوژهای شود برای کمک به ملت افغانستان، با توجه به اینکه ما ویزای سیاسی و ویزای عادی داریم، چقدر خوب میشود اگر بتوانیم برای ایرانشناسان، اسلام شناسان و فعالان فرهنگی افغانستان و پاکستان نیز ویزای فرهنگی صادر کنیم، متأسفانه نگاهی برای شکل دادن به یک سرفصل جدید تا به حال در این زمینه وجود نداشته است. حتی میتوان به فعالان فرهنگی ویزاهای طولانیمدت فرهنگی ارائه کرد، و دیگر اینگونه نباشد که به فعالان فرهنگی افغانستانی ویزای یکساله ارائه کنیم.
وصفی همچنین از ارائه این پیشنهاد به کنسولگری ایران در افغانستان از سوی هیئت فرهنگی ایران که اسفند ماه به افغانستان سفر کرده بود، خبر داده و گفته بود، مسئولان کنسولگری وعده دادند این پیشنهاد را عملی کنند. ای کاش بتوان این ویزا را محقق کرد، چرا که فعالان فرهنگی به هر حال یک میراث بزرگی را با خود بههمراه میآورند، ما باید گذشته مشترک تاریخی خود را پاس بداریم، ما زمانی که از گذشته یاد میکنیم، باید به آنها افتخار کنیم، چرا که اینها در گذشته بخشی از هموطنان ما بودهاند، نیروهایی هستند که ما روزگاری در این کشور تربیت کردیم، خیلی خوب بود ما ویزاهای مخصوص به آنها میدادیم و امیدوارم این مشکلات حل شود.
نیکنام حسینپور مشاور معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز با اشاره به برنامه این معاونت در حوزه دیپلماسی فرهنگی بر محور کتاب گفت: اسفند ماه سال گذشته هیئتی از نویسندگان، ناشران و چاپخانهداران به همراه معاونت فرهنگی ارشاد برای ایجاد تعاملات بیشتر به افغانستان سفر کرده و از نزدیک با صنعت نشر و چاپ این کشور آشنا شدند.
وی ادامه داد: در پی این سفر تفاهمنامهای نیز میان نشر ایران و افغانستان به امضا رسید که به موجب آن در نظر داریم تا نمایشگاه کتابی را شهریور ماه در افغانستان برگزار کنیم، که انجمن ناشران دانشگاهی پیگیری امور را بر عهده دارد.
حسینپور تصریح کرد: اما نکته حائز اهمیت در این سفر این بود که در خلال جلسات و تعاملاتی که میان اهل فرهنگ ایران با افغانستان برگزار شد، مشکلات و دغدغههای اهل فرهنگ افغانستان برای ارتباط با ایران و تعاملات فرهنگی مطرح شد که از مهمترین این دغدغهها و مشکلات بحث صدور ویزا برای سفر به ایران بود.در جلسهای که در سفارت ایران در افغانستان داشتیم، پیشنهاد صدور ویزای فرهنگی برای فعالان فرهنگی افغانستان به ایران مطرح شد و مسئولان سفارت وعده دادند این موضوع را از طریق سفارت و وزارت امور خارجه پیگیری کنند.
وی تصریح کرد: رایزن فرهنگی ایران در افغانستان در آن زمان آقای جهانشاهی بود که قول داد تا پیگیری این امور را از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت خارجه انجام دهد تا بتوان برای برقراری تعاملات فرهنگی بیشتر میان دو کشور نسبت به صدور ویزای فرهنگی اقدام کرد. اکنون نیز بهتر است نسبت به این مهم همت شود، چرا که وزارت ارشاد بر دیپلماسی فرهنگی بر محور کتاب میان کشورهای فارسیزبان منطقه تأکید دارد.
حسینپور: کشورهای غیر فارسی زبان به شدت فعال هستند و در این زمینه از ما پیشی گرفته و فرهنگ و زبان فارسی تهدید خواهد شد
حسینپور افزود: در کشورهای فارسیزبان منطقه اگر ما به عنوان کشور قدرتمند منطقه فعالیت نداشته باشیم، کشورهای غیر فارسی زبان به شدت فعال هستند و در این زمینه از ما پیشی گرفته و فرهنگ و زبان فارسی تهدید خواهد شد.
انتخاب شغل چوپانی از سوی عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی
اما اینک پس از گذشت ماهها از وعده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای طرح موضوع در هیئت دولت، وعده کنسولگری ایران در افغانستان برای تحقق این پیشنهاد هنوز که هنوز است نه تنها هیچ اتفاق قابل توجهی در این زمینه نیافتاده است، بلکه به نظر میرسد، این پیشنهاد اساسا فراموش شده و مشکلات کما فیالسابق ادامه دارد، همین چند روزر پیش بود که محمدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغانستان در ایران که امروز دیگر همه او را یک شاعر برجسته فارسی زبان میشناسند و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی به شمار میرود، در صفحه شخصی خود در فیس بوک ماجرایی را نقل کرد که حیرتانگیز بود، کاظمی نوشته بود که برای تمدید کارت شناسایی خود به اداره اتباع مراجعه کرده و ناچار شده در لیست مشاغل به شغل چوپانی را برای خود برگزیند، چرا که در این لیست بلند بالا همه گونه شغل از قالب زنی، کارگر، گچپز آهکپز و پوست کن وجود داشت الا ضشغلی که حدالق بتوان از آن تعبیر فرهنگی داشت.
حالا با این وجود به نظر میرسد، که این قضیه سر دراز دارد و به جد نیازمند یک اقدام زیرساختی و تحولآفرین در همه سطوح اجرایی کشور هستیم، از تغییر نگاه فرهنگی و معرفی صحیح ملت شریف افغانستان به ملت ایران گرفته تا تغییر نگاه دولتمردان، اصحاب رسانه و .... هر چند گره کار از هر کجا که باز شود باز هم عافیت است.
مطالب دیگر پرونده:
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-1 : خیلی دور، خیلی نزدیک؛ مقدمه داستان بلند «ایرانیها» و «افغانها»
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-2 روایت امیرخانی از مساله «مهاجرین افغان»: دیگر وقت نگرانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-3برای آقای ایرانی که به نجات برادر افغانش شتافت
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4 (بخش اول):مادر شهید افغانستانی مدافع حرم: کاش آن جام زهر را «ما» هزار هزار مینوشیدیم اما امام اذیت نمیشد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان»-4(بخش دوم) :مادر یک شهید افغانستانی: خیابانهای اردوگاه مهاجرین را به نام «امام» نامگذاری کردیم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 5افغانیالاصل است اما قبر پاکش...
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 6 شش سوءتفاهم بزرگ درباره مهاجرین افغان
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 7 سوغات جعفریان از افغانستان برای رهبر انقلاب/اینجا کسی به پاسپورتها نگاه نمیکند
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 8( بخش اول) میزگرد فعالان فرهنگی: با وجود تمام دلخوریها ایران همچنان پناه مستضعفین افغانستانی است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ 8 (بخش دوم):گلایههای ما مهاجرین افغانستانی، انتقاد به جمهوری اسلامی نیست؛ به موانع تحقق انقلاب است
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ 10محدودیت شغلی مهاجرین افغانستانی، نخبگان و اهالی فرهنگ کجای ماجرایند؟
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ـــ 11شاعر افغانستانی: «ایران» عشق من است و برای گرفتن یک ویزا ماهها اذیت میشوم
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ12 پدر طلبه شهید افغانستانی مدافع حرم: دید جهانی محمود متأثر از درسخواندنش در ایران بود، آخوند معمولی نبود
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» ــ12 پدر شهید افغانستانی:از «راهیان نور» خاک جبهههای ایران را سوغات آورد و آخرمثل شهدای ایرانی شهید شد
پرونده «جانِ ایران، جانِ افغانستان» - 13 مخترع افغانستانی: دانشمند دانمارکی پاسخ داد ایران تحریم است؛ یاد «ما میتوانیم» امام افتادیم و تحریم را شکستیم
انتهای پیام/