خاطرات محسن رفیقدوست برای سومینبار خواندنی میشود
خبرگزاری تسنیم: «برای تاریخ میگویم»، شامل بخش نخست خاطرات محسن رفیقدوست از اول انقلاب تا روزهای دفاع مقدس برای سومینبار از سوی انتشارات سوره مهر بازچاپ میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «برای تاریخ میگویم» نوشته سعید علامیان، نویسنده و پژوهشگر، است که در آن خاطرات محسن رفیقدوست از مقطع ورود حضرت امام(ره) در 12 بهمن که او راننده بلیزر امام(ره) بود و سپس حوادث دهه اول انقلاب و جنگ تحمیلی نقل میشود. این اثر تاکنون از سوی انتشارات سوره مهر دوبار روانه بازار کتاب شده است. این انتشارات قصد دارد تا چاپ جدیدی از این اثر را تا پایان شهریور ماه روانه بازار کتاب کند.
رفیقدوست یکی از چهرههای برجسته در تاریخ جنگ و انقلاب است که نمیتوان سهم او را در جهتدهی فعالیتهای هشت سال دفاع مقدس نادیده گرفت. وی به این دلیل که پایهگذار سپاه است و بعد از آن مسئول تدارکات جنگ بوده، به عنوان یکی از شخصیتهای مهم در این ایام به حساب میآید. مهمترین فعالیت رفیقدوست به زمانی بازمیگردد که به عنوان مسئول تدارکات سپاه در طی جنگ تحمیلی خدمت میکند.
علامیان نگارش این خاطرات را از سال 87 آغاز کرده و ساختار کتاب براساس پرسشهایی است که نویسنده از رفیقدوست پرسیده و این سؤالات بر اساس توالی زمانی انتخاب شده است. به نظر نگارنده زیباترین بخش اثر مربوط میشود به فعالیتهای رفیقدوست برای تأمین سلاح مورد نیاز در جنگ که در این راستا به لیبی هم مسافرت و با قذافی دیدار میکند. بسیاری از ناگفتهها در این اثر بازگو شده است. بسیاری از پرسشهایی که در آن زمان وجود داشته و تاکنون حل نشده است، در گفتوگو با رفیقدوست مطرح و او نیز به این پرسشها پاسخ میگوید.
راوی در مقدمه این اثر به چگونگی جمعآوری و نگارش خاطرات اشاره میکند و مینویسد:
«سه سال پیش، فرمانده محترم کل سپاه، سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری، یعنی همان عزیز جعفری خودمان، طی نامهای که از سوی سردار فتحالله جعفری فرستاده بودند، از بنده خواستند که خاطرات و محفوظات خودم را از دوران دفاع مقدس بیان کنم. کار مصاحبه و تدوین خاطرات بر عهده برادری محترم و خبره، آقای سعید علامیان، بود. کتاب حاضر نتیجه 21 جلسه (48 ساعت) گفتوگوی حقیر با ایشان است.
متأسفانه، امروز، پس از گذشت 22 سال از پایان جنگ، که اینجانب در آستانه هفتادسالگیام، مرور انبوه خاطرات دفاع مقدس، که هر روز و هر ساعتش داستانی و حکایتی است، کار راحتی نیست، اما با استناد بر نوشتهها و مصاحبههایی که در جراید و گفتارِ دیگر برادران آمده و آقای علامیان هم در طول مصاحبهشان بدانها اشاره کردهاند، مبنا را بر این گذاشتم که آنچه میدانمْ بگویم و آنچه نمیدانمْ بگویم نمیدانم و آنچه میدانم و نباید بگویمْ بگویم نمیگویم. از خداوند خواستم مرا یاری دهد تا بتوانم مطالبی را بیان کنم که در تاریخ بماند؛ ما باید تاریخی را که تا قبل از انقلاب اسلامی، سالهای سال، برای ما نوشتند خودمان بنویسیم و واقعیتها را هم بنویسیم. بسیاری از بزرگان نیز، پس از انقلاب، چنین کردند تا نسل جوان امروز و نسلهای آینده با حقیقتِ ماجراها آشنا شوند و ارزش کار نسل انقلاب را بهتر ارزیابی نمایند... .»
انتهای پیام/