یک آیه قرآن بخوانیم؛ «کتاب و ایمان»


خبرگزاری تسنیم: قرآن کتابی است عظیم الشأن که ما معمولا از توجه به آن غافل بوده ایم و قلبی که در آن چیزی از قرآن نباشد، همچون خانه ویران است . روزانه یک آیه از قرآن و نکات پیرامون آن منتشر می شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، خداوند در سوره شورا آیه 52 می فرماید:

اعوذبالله‌من‌الشیطان‌الرجیم

«وَكَذَلِكَ أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»

همچنین کلام خود را به فرمان خود به تو وحی کردیم تو نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری ساختیم تا هر یک از بندگانمان را که بخواهیم بدان هدایت کنیم و تو به راه راست راه می نمایی

***

در تفسیر نور ذیل آیه آمده است:
این سوره با آیه وحى شروع شد، «حم، عسق، کذلک یوحى الیک» و با آیه وحى پایان مى‏ پذیرد. «و کذلک اوحینا الیک» مراد از «روح» در این آیه را بعضى روح الامین گرفته‏ اند و بعضى فرشته ‏اى بالاتر از سایر فرشتگان که همراه آنهاست، نظیر «تنزّل الملائکة والروح فیها» و گروهى قرآن دانسته‏ اند که به نظر این معنا بهتر است.
روح مایه حیات و زندگى است و قرآن رمز حیات معنوى انسان است. همان گونه که جسم بدون روح متلاشى و متعفن مى‏ شود، جامعه‏ ى بدون کتاب و قرآن در معرض متلاشى شدن است. آن گونه که حقیقت روح درک نشدنى است، حقیقت قرآن نیز درک ناشدنى است و آن طور که روح کهنه نمى‏ شود قرآن نیز کهنه شدنى نیست.
امام على علیه السلام در نهج ‏البلاغه مى‏ فرماید: «لقد قرن اللّه به صلى اللّه علیه و آله من لدن کان فطیماً اعظم ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن الاخلاق لیله و نهاره» همانا خداوند از لحظه از شیر گرفتن پیامبر، یکى از بزرگ‏ترین فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مکارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعلیم دهد. بنابراین مراد از جمله «ولا الایمان» رها بودن و گمراه بودن و بى‏ ایمان بودن پیامبر، قبل از بعثت نیست، بلکه مراد آنست که پیامبر از جزئیّات و محتویّات آئین خبر نداشت.
براى حرکت معنوى انسان امورى لازم است از جمله:
راه «صراط مستقیم»، راهنما «انّک لتهدى»، نور «و جعلناه نوراً»، نقشه «اوحینا الیک روحاً من امرنا»، مقصد «الى اللّه تصیر الامور».
1- وحى به پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله استمرار وحى به انبیاى پیشین است. «و کذلک اوحینا الیک»
2- سه نوع وحى که در آیه قبل آمده بود براى پیامبر اسلام بوده است. «و کذلک اوحینا الیک»
3- پیامبر اسلام امّى و درس نخوانده بود. «ما کنتَ تَدرى ما الکتاب»
4- حتّى پیامبران بدون هدایت الهى راهى از پیش نمى‏ برند. «ما کنتَ تَدرى...»
5- صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّى حاضر نیستند سابقه‏ى خود را این گونه براى مردم مطرح کنند. «ما کنتَ تَدرى...»
6- گرچه هدایت به دست خداست «من نشاء» لکن بستر هدایت، روح بندگى و دورى از تکبّر است. «عبادنا»
7- کسى که مى‏ خواهد دیگران را هدایت کند باید خود بر راه حقّ مسلط باشد. «انّک لمن المرسلین على صراط مستقیم» <68> ، «انّک لتهدى الى صراط المستقیم»
8- قرآن و رسول وسیله هدایتند. «نوراً نهدى به... انک لتهدى»
9- ملاک، لیاقت فعلى افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالى باشد. «ما کنت تدرى... انک لتهدى»
10- تکامل حتّى براى انبیا نیز هست. «و ما کنت تدرى... انک لتهدى»
11- اگر لطف خدا شامل حال انسانى شود، ناآگاه دیروز معلم امروز مى‏ شود. «ما کنت تدرى... انک لتهدى»
12- قرآن به تنهایى کافى نیست، با اینکه قرآن نور هدایت است «نوراً نهدى به...» لکن باز هم نیاز به رسول است. «انک لتهدى»
13- راه راست همان راه خداست. (مکاتب غیر الهى از تعیین راه درست براى بشر عاجزند.) «صراط مستقیم صراط اللّه الّذى»
14- راه کسى را بپیمائیم که فرمانرواى هستى باشد. «صراط اللّه الّذى له ما فى السموات...»
15- اهل ایمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و کفر هشدار یابند که پایان کار آنها با خداست. «الى اللّه تصیر الامور»
16- حرکت جهان هستى، هدفدار و تکاملى است. «الى اللّه تصیر الامور»
«والحمدللّه ربّ العالمین»

انتهای پیام/