"بیانیه تحلیلی" اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل درباره استیضاح فرجیدانا
خبرگزاری تسنیم: اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با صدور بیانیهای تحلیلی تاکید کرد: تحرکات روز استیضاح و دیالوگ غیرمستقیم آقای فرجیدانا با آقای لاریجانی شائبههای یک توافق سیاسی در لایههای پنهان را تقویت کرد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل کشور با صدور بیانیهای تحلیلی درباره استیضاح وزیر علوم به ذکر پیامدها و عبرتهای این مسئله در فضای دانشگاهی و سیاسی کشور پرداخت.
متن این بیانیه به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
استیضاح آقای دکتر فرجیدانا، وزیر پیشین علوم، تحقیقات و فناوری در هفته گذشته، بدون تردید یکی از رخدادهای مهم و تاریخی در عرصه دانشگاهی است که ریشهها و پیامدهای آن محصور و منحصر به یک وزارتخانه یا حتی یک دولت نیست؛ بلکه هم در زمینه شکلگیری بسترهای این استیضاح، هم فرآیند انجام آن، هم نتیجه آراء مجلس و از همه مهمتر پس از آن در مناسبات دانشگاهی و سیاسی دارای آثار قابل توجه است که لازم است به آن پرداخته شود.
در حقیقت رها شدن موضوع استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم و عدم واکاوی و تبیین آن در فضای اجتماعی، از یک سو ابتر ماندن و ناتمام ماندن فرآیند استیضاح است و از سوی دیگر امکان تکرار روندهای ناصحیح گذشته را در وزارت علوم متحول میسازد.
بدین معنا اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور به عنوان بخشی از پیکره عظیم دانشجویی کشور بر خود لازم میداند با ورود به عرصه و استمرار مواجهه هوشمندانه با جریان مشکوک حاکمه بر مدیریت وزارت علوم، تحلیل و برداشت خود را از این استیضاح تاریخی به جامعه دانشگاهی و عموم مردم به شرح ذیل اعلام نماید:
1- در این تحلیل قصد نداریم به تکرار دلایل مهم استیضاح وزیر علوم(من جمله بیتوجهی به کارکرد اصلی دانشگاه یعنی دغدغه علمی و در عوض سوق دادن آن به باشگاههای سیاسی) از قبیل آنچه در بیانیههای گذشته این اتحادیه و سایر تشکلهای دانشجویی عنوان شد و در بیان و نطق نمایندگان محترم استیضاح کننده نیز وجود داشت بپردازیم، بلکه تلاش داریم به زوایای جدید و کمتر پرداخته شده استیضاح اشاره شود و در مورد تبیین و آسیب شناسی قرار گیرد.
هرچند دلایل اصلی متمرکز بر مسائلی بود که ادامه آن حکایت از ملتهب شدن فضای دانشگاهها و بهتبع آن کندی و توقف رشد علمی کشور میشد، اما باید تاکید کرد حوزه آموزش عالی کشور با چالشهای مهم دیگری نیز مواجه است که البته در مطالبات نمایندگان از فرجی دانا کمرنگ بود که برخی از آن شامل موارد ذیل میگردد:
الف) پاسخگو نبودن نظام آموزش عالی کشور
مهمترین مشکلی که نظام آموزش عالی با آن مواجه است مسئله پاسخگو نبودن آن است. بهطوریکه دانشگاههای کشور برای رفتارها و خروجیهای خود هیچ مسئولیتی را پذیرا نیستند. با اینکه وزارت علوم سیاستهای خود را برای پاسخگو کردن دانشگاهها اعلام کرده است، اما برای اجرایی شدن همین سیاست ناقص هم در این مدت یکساله اقدام قابلتوجهی انجامنشده است.
ب) تنوعبخشی به تأمین مالی دانشگاهها
باید گفت دانشگاهی که فقط از منابع مالی دولتی تغذیه میکند، در صورت بروز مشکل برای این تنها منبع، با مشکل مواجه خواهد شد و در مقایسه با دانشگاهی که از نظام تامین مالی متنوع برخوردار است به مراتب آسیبپذیرتر خواهد بود و با اینکه در برنامه اولیه وزیر که به مجلس ارائه شده بود، به درستی به مسئله تنوعبخشی به منابع مالی دانشگاهها اشاره شده بود، اما با وجود این دغدغه، متاسفانه در این راستا اقدام قابل توجهی صورت نگرفت.
ج) نظام ارتقای اساتید
به دلیل شیوه تأمین مالی نامناسب و عدم پاسخگویی دانشگاه به جامعه، نظام ارتقای اساتید نیز بیتفاوت نسبت به مسائل جامعه تدوین شده است و اشکال مهم این بود که وزارت علوم در این مدت حتی اولویتبندی خود در حل مشکلات نظام آموزش عالی کشور را مشخص نکرده و در نتیجه در مواردی هم که دستورالعملی اجرایی صادرشده، تحولی در عرصه واقعی رخ نداده است.
2- استیضاح وزیر علوم در حقیقت استیضاح یک فرد نبود، بلکه استیضاح یک جریان سیاسی- امنیتی بود که سالهای سال است مامن و پناهگاه خود را برای فعالیتهای حزبی- انتخاباتی و کسب قدرت سیاسی در دانشگاه ها قرار داده و بیش از آنکه دغدغه علم و فرهنگ و آموزش عالی کشور را داشته باشد، دغدغه کسب و حفظ قدرت را دارد. آن طور که بارها گفتهایم انتقاد ما دانشجویان به مشی و روندی بود که وزارتخانه علوم از ابتدای شروع بکار دولت یازدهم در پیش گرفت.
البته برای اثبات این مدعی آن قدر دلایل واضح و روشن وجود دارد که اساسا نیازی به بازگویی و رمزگشایی آن نیست؛ همراهی و اجرای پروژههای خطرناکی همچون 18 تیر سال 78، ماجرای تجمعات حمایت از آغاجری، 16 آذر سال 88، پیوند خوردن عیان مدعیان جنبش دانشجویی اصلاحطلب با دستگاههای امنیتی آمریکا و اسرائیل که خود در تصاویر دیدار افرادی همچون علی افشاری با جرج بوش و صدها مورد دیگر به نمایش گذاشته، کشف حجاب امثال فریبا داودی مهاجر در شبکه ماهوارهای صدای آمریکا، توهین آشکار نجفقلی حبیبی پدر معنوی جریان حاکم بر مدیریت فعلی وزیر علوم و دبیرکل سابق انجمن به اصطلاح اسلامی مدرسین دانشگاهها به نهضت عاشورا و عزاداری مردم برای سید و سالار شهیدان(ع)، در پیش چشم میلیونها ایرانی در برنامه دیروز، امروز، فردا، رویارویی با آراء اکثریت مردم در انتخابات سال 88 و حمایت فتنهگران داخلی و خارجی، بازگرداندن عناصر سلاح به دست و مرتبط با گروههای مسلح که دستشان به خون ملت ایران آلوده است به دانشگاهها با عناوین عوام فریبانهای همچون بازگشت نخبگان و دانشجویان ستارهدار، بازگرداندن مفسدان اخلاقی به دانشگاهها و... تنها و تنها نمونههایی از رفتار غیرعلمی، غیرفرهنگی و به شدت سیاستزده و هنجارشکن این جریان در دانشگاههاست.
از سوی دیگر بررسی سوابق مبهم آقای معین، خانیکی، ظریفیان، میلیمنفرد، توفیقی و دیگرانی که هماکنون مدیران واقعی و گردانندگان حقیقی وزارت علوم هستند، نشان میدهد که این استیضاح، به هیچوجه محدود در یک فرد آن هم آقای فرجیدانا نبود، بلکه استیضاح آن عقبه سیاسی- امنیتی بود که متاسفانه هنوز ریشهکن نشده و اکثریت نمایندگان محترم بایستی راهی که به درستی آغاز کردهاند تا نجات یافتن کامل دانشگاهها و نظام آموزش عالی از سیطره و نفوذ این افراد به پایان برسانند.
3- رویکرد رئیسجمهور محترم، جناب آقای دکتر روحانی نیز در قبال این استیضاح قابل تامل و بررسی است.
عدم همراهی و حضور ایشان در جلسه استیضاح وزیر علوم به بهانه سفر به استان اردبیل که میتوانستند با چند ساعت تاخیر در سفر، هم در جلسه حضور یابند و هم به سفر استانی عزیمت کنند، حاکی از نارضایتی نسبی آقای رئیسجمهور و غیرقابل دفاع دانستن بخشهای قابل توجهی از عملکرد وزیر علوم از سوی دکتر روحانی است که البته در گذشته نیز در قالب تذکرات ایشان به آقای فرجیدانا در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی به منصه ظهور رسیده بود.
ضمن آنکه مبهم بودن و غیرقابل پیش بینی بودن نتیجه استیضاح در صحن مجلس باعث شد تا آقای رئیسجمهور ریسک حضور در مجلس را به جان نخرد تا مبادا عدم رای اعتماد به وزیر، دامن دولت و شخص ایشان را نیز بگیرد که بایستی اذعان کرد این رفتار در پارادایم سیاسیون امروز، اقدامی هوشمندانه و مدبرانه بود!
لکن چالش پیش روی آقای روحانی بیش از مجلس با بخشی از بدنه اجتماعی حامیان خود و سبد آرای انتخاباتی ایشان در 22 خرداد سال 92 است که با گمان اصلاحطلبانه به شعارهای آقای روحانی به ایشان رای دادند و حتما توقع داشتند آقای رئیسجمهور برای وزیر علوم و مدیریت فعلی این وزارتخانه که از منظر اصلاح طلبان، راهبردیترین و کلیدیترین وزارتخانه برای اهدافشان است و شخص وزیر علوم نزدیکترین عضو کابینه به این جریان سیاسی است، سنگ تمام بگذارد و تمام قد به میدان بیاید، نه اینکه در روز واقعه وی را تنها گذاشته و به نوعی پیام عدم حمایت حداکثری خود از وزیر علوم را به بدنه مجلس، رسانهها و افکار عمومی القاء نماید.
این امر هم در بخش اصلاحطلب حامیان وزیر علوم قابل مشاهده است و هم در واکنش آقای رئیسجمهور به این استیضاح.
در واقع واکنش حقیقی آقای دکتر روحانی به استیضاح، بیش از آنکه در جملات و سخنان ایشان در اردبیل متجلی باشد، در انتصاب سرپرست وزارت علوم نشان داده میشود و انتصاب آقای محمدعلی نجفی به عنوان سرپرست وزارت علوم به یک معنا مرهمی بر دلخوریهای حامیان اصلاحطلب رئیسجمهور بود و البته از طرف دیگر حامل پیام اعتراض به اکثریت مجلس شورای اسلامی.
با این تحلیل بایستی تاکید کرد که خطر استمرار رویکردهای مدیرتی وزارت علوم در ماههای آینده به شدت وجود دارد و آن چنان که آقای بانک معاون نهاد ریاستجمهوری نیز تاکید میکند، تغییری در سیاستهای وزارت علوم انجام نخواهد پذیرفت.
یقینا این زنگ خطری برای نمایندگان محترم مجلس و دلسوزان جامعه دانشگاهی به تشکلهای دانشجویی است که دولت علاقمند است وزارت علوم را پاشنه آشیل تعاملات و مناسبات سیاسی آینده خود بهویژه در مواجهه با مجلس تبدیل کند. امری که شاید فصل مشترک رفتارهای دولت آقای احمدینژاد با دولت یازدهم است.
البته مشاوران محترم رئیسجمهور و تصمیمگیران و تصمیمسازان دولت محترم هم بایستی توجه داشته باشند که نگاه دلسوزان جامعه دانشگاهی به مدیریت حاکم بر وزارت علوم مبتنی بر اصول گفتمان انقلاب اسلامی و با هدف صیانت از کیان علمی، فرهنگی دانشگاه است، لذا در صورت عدم تمکین گردانندگان وزارت علوم به قانون و مطالبات منطقی دانشجویان و اساتید دلسوز(که برخی از آن در بندهای فوق اشاره شد) تشکلهای دانشجویی به وظیفه انقلابی خود عمل می نمایند و در این مسیر ذرهای به خود تردید راه نخواهند داد.
4- رفتارشناسی روزنامهها و رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب و همراهی و پشتیبانی سیاستهای این رسانهها توسط رسانههای بیگانه مخصوصا شبکههای ماهوارهای وابسته به خاندان سلطنتی انگلیس (BBC) و دولت آمریکا (VOA) در نوع خود قابل توجه و مستلزم تحلیل و بررسی است.
توهین آشکار به نمایندگان مجلس و طراحان استیضاح و اقلیت خواندن و افراطی دانستن نمایندگان محترم مجلس، خود ظلمی عیان و بدعتی خطرناک بود که از روز نخست طرح استیضاح توسط نمایندگان مجلس، در دستور کار مشترک رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت و این رسانهها تلاش نمودند در گزارشها، مصاحبهها و حتی طرح ها و کاریکاتورهای خود با راهاندازی جنگ روانی علیه اکثریت مجلس، اینگونه به مخاطبان و حتی جو مجلس القاء نمایند که استیضاح کنندگان عدهای محدود و اقلیتاند که با رویکردهای افراطی تلاش دارند دولت را به چالش بکشند.
این رسانهها که البته به شدت به لابیهای دولتی و فشارهای بیسابقه گروههای سیاسی و تطمیع و تهدید نمایندگان دلگرم بودند به هیچوجه باور نمیکردند که مجلس شورای اسلامی که عصاره فضائل ملت است، شرافت و استقلال نمایندگانی را که محصول خون شهدا و مجاهدتهای ملت ایران است با هیچ چیز عوض نمیکنند و آنچه در پایان فرآیند استیضاح برجای خواهد ماند، روسیاهی و افتضاح رسانههای زنجیرهای داخل و خارجنشینان است و هماکنون هم در باتلاقی که خود درست کرده اند دست و پا میزنند.
چرا که اقلیت مورد اشاره آنها 145 نفر نماینده بود که منطقیترین استدلالها را در دفاع از استیضاح مطرح نمودند و مردم خود قضاوت کردند که چه کسی افراطی و قانونشکن است. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس افراطیاند یا آن حلقه تنگ چند نفره مدیریت حاکم بر وزارت علوم که این وزارتخانه را به تاریک خانه اشباح تبدیل نمودهاند و معلوم نیست برای آینده دختران و پسران دانشجوی این مملکت چه سودای سیاسی در سر می پرورانند!
البته این روسیاهی به رسانههای دولتی که از اموال مردم و بیتالمال ارتزاق میکنند و بایستی صدای مردم باشند، نه صدای مدیران شان نیز مانده است.
عملکرد ناصواب، به شدت سیاستزده و غیرحرفه ای و غیراخلاقی روزنامه دولتی ایران و خبرگزاری دولتی ایرنا در حمایت بیچون و چرا از مدیریت و روند حاکم بر وزارت علوم و در مقابل بایکوت تشکلهای دانشجویی و استدلالهای اصلی نمایندگان مجلس هم مسئلهای است که از دید مردم و دانشجویان پنهان نمانده است.
از همه تاسف بارتر، عملکرد آن خبرگزاری شبه دولتی است که به دروغ نام و عنوان دانشجویان را بر لوگوی خبرگزاری خود هک نموده و با سوءاستفاده از نام و اعتبار دانشجویان، اهداف و سیاستهای حزبی- جناهی جریان حاکم بر وزارت علوم را دنبال میکند.
نگاهی گذرا به عملکرد خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) حاکی از روند جانبدارنه و مخالف اصول حرفهای حاکم بر این خبرگزاری است که این رسانه را بیشتر به یک وب سایت حزبی حامی بیچون و چرای وزارت علوم و مدیران این وزارتخانه تبدیل نموده و در جریان استیضاح وزیر علوم نیز دیدیم که چگونه همه شعارهای پرزرق و برق این خبرگزاری مبنی بر اخلاقمداری و انصاف در انجام وظایف رنگ باخت و چگونه مواضع اساسی دانشجویان و اساتید و نمایندگان منتقد مدیریت حاکم بر وزارت علوم سانسور شد.
این موضوع یکی از عبرتهای استیضاح وزیر علوم بود که علیرغم جبههبندی و مدیریت واحد حاکم بر رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب در یک سو و عملکرد غیرحرفهای رسانههای دولتی در سوی دیگر چگونه فرجام استیضاح بر خلاف تمام طراحیها و هزینههای هنگفت رسانهای رقم خورد و پروژه این جبهه رسانهای با شکست مفتضحانه مواجه شد.
5- مسئله دیگر که اگر نگوئیم از 4 محور فوق مهمتر است، کم اهمیتتر نیست، نقشآفرینی آقای دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در فرآیند استیضاح است.
پیشینه و سوابق عملکرد آقای دکتر لاریجانی در چنین مسائلی، از همان روز اول نگرانی دلسوزان جامعه دانشگاهی و به ویژه تشکلهای دانشجویی را در خصوص استیضاح وزیر علوم با خود به همراه داشت.
آنچه مدنظر دانشجویان و اساتید دلسوز و بخش قابل توجهی از نمایندگان بود، به هیچوجه این نبود که آقای دکتر لاریجانی به نفع و در حمایت از استیضاح نقش آفرینی کنند چه اینکه نه جایگاه ریاست مجلس چنین اقتضایی داشت و دارد و نه اینکه با توجه به مشی سیاسی آقای دکتر لاریجانی در گذشته چنین امری مورد انتظار بود.
اما مسئلهای که مورد مطالبه تشکلهای دانشجویی و سایر دلسوزان و فعالان فرهنگی بود و خود را در قالب نامههای سرگشاده به رئیس محترم مجلس نشان داد، درخواست موضع بیطرفی ایشان در روند استیضاح و عدم جانبداری و نقشآفرینی ایشان به نفع دولت و وزیر علوم هم در جایگاه شخصیت حقیقیشان، هم در جایگاه شخصیتی حقوقی به عنوان رئیس مجلس و هم به عنوان رئیس فراکسیون رهروان بود.
انصاف و اخلاق و امانتداری حکم میکرد ایشان شان مجلس و هیئترئیسه این قوه که بایستی نماد استقلال رای، آزاداندیشی باشد را حفظ نموده و اجازه دهند استیضاح روال طبیعی خود را طی کند و ایشان وظیفه اصلی خویش به عنوان رئیس جلسه را در اجرای آئیننامه داخلی مجلس ایفاء نمایند.
اما شوربختانه آنچه همگان شاهد آن بودند، عدم رعایت موضع بیطرفی و ورود ایشان و بخشهای مختلف وابسته به رئیس مجلس به موضوع استیضاح و در جانبداری از دولت و شخص وزیر علوم و تیم همراهش در وزارتخانه بود.
اگر بخواهیم تنها به نشانههای واضح این مدعی اشاره کنیم کافی است نگاهی گذرا به عملکرد چندماهه پایگاه خبری «خانه ملت» وابسته به بخش رسانهای تحت مدیریت رئیس محترم مجلس بیاندازیم تا ببینیم چگونه این پایگاه وظیفه پشتیبانی و تهیه خوراک برای رسانههای حامی دولت و سایر رسانههای اصلاح طلب را با عدم رعایت اصل بیطرفی حتی در بین نمایندگان ایفا نموده است. البته در خارج از فضای مجلس، رسانههای منسوب به آقای دکتر لاریجانی هم از این قاعده مستثنی نبوده و از هیچ تلاشی برای مقابله با اکثریت نمایندگان مجلس فروگذار نکردند.
زمان بر شدن فرآیند استیضاح و عدم وصول یا میانجیگری رئیس محترم مجلس با قصد انصراف استیضاحکنندگان از طرح خود در یک ماه گذشته هم بخش دیگری از این فرآیند است که در جای خود محل تامل است.
لکن اتفاقات یک روز قبل و روز استیضاح مهمترین قطعات پازل جانبداری ریاست محترم از دولت و وزیر علوم است.
تحرکات روز استیضاح و دیالوگ غیرمستقیم آقای فرجیدانا با آقای لاریجانی مبنی بر اینکه وزیر علوم، رئیس مجلس را به عنوان حَکَم قبول دارند، شائبههای یک توافق سیاسی در لایههای پنهان را تقویت نمود تا آنجا که با ورود مستقیم و نطق آقای لاریجانی در دقایق پایانی روز استیضاح تمام شکها و شبهات برطرف گشت و ائتلاف دولت و رئیس مجلس در موضوع استیضاح وزیر علوم عیان شد.
تقریبا تمام افرادی که شناختی ولو حداقلی از نحوه رفتار و شخصیت ریاست محترم مجلس دارند، بر این نکته اذعان میکنند که ایشان مادامی که اطمینان کامل از عملی شدن طرحها و نظراتشان نداشته باشد، به صورت مستقیم به هیچ موضوعی ورود نخواهند کرد و شاید این دقیقا مسئلهای بود که ریاست محترم مجلس به هیچوجه پیشبینی نکرده بودند.
برخلاف دفعات پیش این بار این اراده آقای لاریجانی بود که با جواب «نه» از سوی اکثریت نمایندگان محترم مجلس موجه شد و با وجود ورود مستقیم رئیس محترم مجلس به نفع وزیر علوم، استیضاح آقای فرجیدانا رای آورد و این شاید آغازی بر پایان میدانداری بیچون و چرای آقای لاریجانی در مجلس باشد.
در واقع بر فرض توافق آقای دکتر لاریجانی با دولت محترم که البته اثبات این فرضیه کار دشواری نیست، بلکه خلاف آن بسیار دشوار و تقریبا ناشدنی است، بایستی اذعان کرد که بازنده بزرگ یا حداقل یکی از بازندگان بزرگ استیضاح آقای فرجیدانا، رئیس محترم مجلس است که حالا دیگر اعتبار و نفوذ سیاسیشان هم در دولت و هم در مجلس با چالش جدی مواجه شده است.
چه بسا آقای روحانی با خیالی آسوده از نقشآفرینی آقای دکتر لاریجانی در مجلس به سفر استانی رفت و شاید اگر ذرهای احتمال میدادند که با وجود حمایت آقای لاریجانی از وزیر علوم، بازهم اکثریت مجلس رای به عدم اعتماد به آقای فرجیدانا خواهند داد، خود شخصا به دفاع از وزیر کابینهشان میپرداختند و این امر را به جای دیگر محول نمینمودند.
6- مسئله دیگری که حائز اهمیت است، اثرات گفتمانی استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم است.
شاید بهترین نامی که بتوان بر این اقدام و نتیجه آن گذاشت «پیروزی آرمانگرایی و حقمداری» است.
نمایندگان محترم مجلس نشان دادند، هرچقدر هم که لابیهای دولتی برای فشار به مجلس از ابزارهای مختلف و فشارهای رسانهای استفاده کنند و بهره ببرند، بازهم این عصاره فضائل ملت است که اراده خود را اعمال میکند و نه هیچ چیز دیگر!
همگرایی افراد و جریانات مختلف مجلس با نامها و نشانهای مختلف و سلایق و گرایشهای سیاسی گوناگون از جبهه متحد اصولگرایان گرفته تا جبهه پایداری تا فراکسیون رهروان و نمایندگان مستقل مجلس و حتی بعضا گرایشهای اصلاحطلبانه و وحدت رویه این نمایندگان در دفاع از کیان دانشگاهها و رشد علم و فناوری در کشور و مقابله با سیاست بازی و سیاست کاری در عرصه دانشگاه بیانگر این اصل است که همچنان این سکه «آرمانگرایی و حقمداری» است که در فضای کشور رواج دارد و هر جریانی که بخواهد بر خلاف این رویه عمل کند، محکوم به شکست و انزواست.
استیضاح وزیر و رای نمایندگان اعم از مخالف و موافق بیانگر این اصل بود که نمایندگان بیتوجه به گرایشهای سیاسی، تا آنجا که پای اصول و مصالح مردم به میان میآید، به حرف هیچکس توجه نمیکنند و رودربایستیهای فراکسیونی و یا دولتیها و ارتباطات تشکیلاتی، مانع اعمال نظرات مستقل نمایندگان نمیشود.
این امر یکی از دستاوردهای بزرگ این استیضاح بود که معادلات غیرواقعی را در ذهن بسیاری از سیاسیون و گروهها و جریانات بر هم زد و نشان داد چناچه جریانی آرمانگرا و اصولگرای خالص و واقعی –که اعم و به مراتب گستردهتر از فراکسیون اصولگرایان است- بر موضوعی اتفاقنظر داشته باشند، بر همه موانع و مشکلات فائق بیایند.
مسلما این استیضاح این پیام را داشت و همگان بایستی مراقبت کنند که این دستاورد با شیطنت عده ای معدود از بین نرود.
این دقیقا همان شکست راهبردی است که جریان سیاسیون معاملهگر که در مقاطع گوناگون انقلاب میخواستند بر سر همه چیز معامله کنند اکنون دچار آن شد و بیم آن را دارند که همین جریان آرمانگرا و اصولگرای خالص و حقیقی که جبههای فراگیر متشکل از همه علاقمندان به انقلاب و مردم و ایران اسلامیاند میباشد، زمام امور را در دست گرفته و به ویژه آرایش جریانات فعال در انتخابات آینده مجلس را دستخوش تغییر و تحول نماید.
عقلانیت حاکم بر نمایندگان محترم مجلس –به ویژه طراحان استیضاح- در واقع ترجمان واقعی همان اصل "عمل به تکلیف در عین اهتمام به نتیجه" است که رهبری فرزانه انقلاب به آن اشاره نمودند.
حقیقتا در این فضا بایستی هم از آنان که با ورود مستقیم و نقشآفرینی در طرح استیضاح و ایراد نطق، این دستاورد را رقم زدند تشکر کرد و هم آنانی که با عدم ورود مستقیم و سکوت، راه را برای ایجاد اجماع و همگرایی در مجلس ایجاد کردند تشکر نمود.
7- هفتمین و آخرین محور تحلیل، نقشآفرینی برخی "صلحکل"ها در روز واقعه است که نمیدانیم چرا و بنا به چه علت، این مشی صلحجویانه و مسامحهگرایانه ایشان همیشه و در همه حال تنها در حمایت از جریان اصلاحطلب و حامیان دولت فعلی معنا پیدا میکند.
شاید به ندرت در تاریخ سی و پنج ساله پس از انقلاب سراغ داشته باشیم که "صلح کل" ها یک بار، حتی یک بار هم که شده است در جهت ایجاد صلح و همگرایی مدنظرشان، اختلافافکنی و تفرقهاندازی جریانهای رادیکال و اصلاحطلب را خنثی کرده باشند و تا آنجا که ما به یاد داریم، این صلحجویی همواره در راستای تامین منافع اصلاحطلبان بوده است.
این بار نیز اینگونه تلاشها در جهت حمایت از وزیر علوم در مجلس شکل گرفت و البته به نظر میرسد اثر خود را نیز تا حدی گذاشت.
چه بسا اگر برخی افراد که دارای وجاهت اخلاقی در بین نمایندگان مجلس هستند و صدالبته ما نیز به این وجهه ایشان اعتقاد و ایمان کامل داریم، در مواضع و تصمیماتشان کمی دقت بیشتر به خرج میدادند، عدد موافقان استیضاح به بیش از 170 تن میرسید که در این صورت پیام قاطعتر و محکمتری داشت؛ اگرچه هماکنون نیز این رای از قاطعیت و صلابت لازم برخوردار است، لکن چرا؟ واقعا چرا برخی افراد که همه اعتبار سیاسیشان از جبهه انقلاب اسلامی و مردم مومن و متدین میگیرند، در روز واقعه به نفع جبهه مقابل وارد عمل میشوند و به قول معروف "میاش با دیگران میخورد و با من سر گران میکرد" این بزرگواران بایستی عنایت داشته باشند که اقدامات شان مورد توجه کسانی است که به ایشان رای دادهاند و از ایشان حمایت کردهاند. لذا نبایستی طوری عمل کنند که موجب ابهام و ایجاد سئوال در جبهه انقلاب گردد که در این صورت این سرمایه اعتماد و اعتقاد مردم است که به حراج گذاشته شده است.
در پایان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور، ضمن تقدیر و تشکر از تمامی دلسوزان، به ویژه نمایندگان محترم مجلس و تشکلهای دانشجویی، همه جریانها، افراد و گروهها اعم از حامیان و منتقدان دولت محترم، مجلس شورای اسلامی و ... به وحدت و همدلی حول محور ولایت مطلقه فقیه در راه دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و پیروی از خط امام و شهیدان دعوت نموده و آمادگی کامل دانشجویان این اتحادیه را برای انجام وظیفه در این مسیر پر بهجت و نورانی اعلام مینماید.
وللعاقبه للمتقین
انتهای پیام/