فضا سازی داعش و النصره برای مداخلات نظامی غرب در سوریه


فضا سازی داعش و النصره برای مداخلات نظامی غرب در سوریه

خبرگزاری تسنیم: گروگانگیری جمعی از نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل بوسیله گروه النصره در بلندی های اشغالی جولان نشان می دهد که این گروهها چگونه در مسیر اهداف جدید ائتلاف ملی مخالفان خارج نشین گام برمی دارند و زمینه را برای مداخلات خارجی فراهم می‌کنند.

مرور اخبار سوریه در روزهای اخیر به روشنی نشان می دهد تحولات این کشور- که پس از پیشروی های ارتش سوریه برابر مخالفان مسلح و همچنین  ظهور داعش در عراق در حاشیه قرار گرفته بود- دوباره از حاشیه به متن تحولات خاورمیانه برگشته است  .از جمله این تحولات خبرساز می توان به: قتل عام دسته جمعی 250 تن از سربازان اسیر سوری بدست داعش  در رقه و انتشار فیلم آن در فضای مجازی ،گروگانگیری 44 تن از نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در بلندی های اشغالی جولان سوریه  و همینطور محاصره بیش از 72 نفر دیگراز آنها به وسیله جبهه النصره ،طرح مجدد اتهام استفاده  دولت سوریه از تسلسحات شیمیایی گاز کلر علیه مخالفان و همزمان با آن طرح نابودی تسلیحات شیمیایی سوریه ، بازگشایی پرونده ابعادانسانی جنگ داخلی سوریه و در نهایت بحث های جاری در امریکا در خصوص جایگاه دولت سوریه در دور جدید مبارزه با تروریسم اشاره کرد.

حال سوال این است که آیا خبرساز شدن مجدد بحران سوریه و از حاشیه به متن آمدن تحولات آن امتداد نتیجه طبیعی رویدادهاست و یا اینکه اساسا اراده ای برای اینکار وجود دارد ؟ و اینکه چه ارتباطی بین این رخدادها وجود دارد و تقدم و تاخر آنها به چه شکل است ؟ از همه مقدم تر اینکه چه مقطعی را می توان برای تعیین نقطه عطف جدید تحولات سوریه در نظر گرفت ؟
ارتباط تحولات امنیتی سوریه در فضای ناشی از قطعنامه 2170 شورای امنیت سازمان ملل
قبل از همه یاد آوری این نکته ضروری است که قطعنامه  2170 در فضای نگران کننده ناشی از پیشروی غافلگیر کننده داعش به سمت مناطق کردنشین شمال و قتل عام اقلیت های ساکن این مناطق از جمله ایزدی ها به تصویب رسید و در آن از همه کشورهای جهان و منطقه خواسته شده است با بستن منافذ مالی و تسلیحاتی این گروه به مقابله با آن اقدام کنند.

همچنین از آنجا که این قطعنامه در چارچوب فصل 7 منشور ملل متحد به تصویب رسیده است لذا امکان توسل به زور را برای اعضای این سازمان جهت مقابله با داعش مجاز می شمارد. هر چند تحرکات غافلگیرکننده داعش در عراق و خطرات ناشی از آن باعث تصویب سریع این قطعنامه شد اما از آنجا که بخشی از قلمرو دولت خودخوانده داعش در خاک سوریه قرار دارد لذا از همان ابتدای تصویب این  قطعنامه این بحث پیش آمد که نقش و جایگاه دولت سوریه در دور جدید مبارزه با داعش و النصره چیست ؟

تاکنون سه پاسخ  مختلف از سه مرجع متفاوت به این سوال داده شده است . دولت سوریه با افزایش حملات خود علیه النصره و با در اولویت قرار دادن مبارزه باداعش کوشیده است ضمن همراهی با روند جدید در عرصه بین المللی اساسا خود را پیشگاه مبارزه با تروریسم و در عین حال بزرگترین قربانی این عرصه معرفی کند تا از این طریق زمینه خروج  خود را از انزوای  تحمیلی و بازگشت به جامعه جهانی فراهم سازد .

اما در مقابل ائتلاف ملی مخالفان کوشیدهاند از فضای ناشی از تصویب قطعنامه برای در سیبل قرار دادن دولت سوریه استفاده کنند.آنها برای رسیدن به این هدف چند تلاش را بکار گرفته اند. نخست تلاش های تبلیغاتی است که عمدتا با محوریت رسانه های عربستان اتخاذ می شود و در آن تلاش می شود داعش ساخته و پرداخته دولت سوریه معرفی شود .البته بخش دیگری از تبلیغات علیه دولت سوریه در محافل و رسانه های غربی بکار گرفته شده و در این راستا کوشش شده است اتهامات گذشته علیه دولت سوریه در خصوص استفاده از سلاح شیمیایی علیه مخالفان و یا ارتکاب جنایات جنگی و نقض گسترده حقوق انسانی بار دیگر احیاء و در دستورکار قرار گیرد.

اما بخش دیگری از تلاش ها از سوی خود گروههای تروریستی مثل داعش و النصره بکار گرفته شده و در این راستا داعش به قتل عام 250 سرباز اسیر سوری و النصره به گروگانگیری 44 نیروی پاسدار صلح سازمان ملل در بلندی های اشغالی جولان و محاصره 72 نفر دیگر دست زده است و اگر چه بخشی از این تحرکات می تواند واکنشی تلافی جویانه به افزایش حملات ارتش سوریه باشد اما به نظر می رسد بخش مهم دیگر آن با هدف کشاندن پای مداخلات نظامی خارجی به سوریه صورت می گیرد .

اما نکته قابل تامل مهمی که در این زمینه وجود دارد همدستی ائتلاف مخالفان دولت سوریه (که از حمایت غرب برخوردار است )با گروههای تروریستی مثل داعش و النصره است و این نشان می دهد که گروههای سیاسی  مخالف سوری و گروههای مسلح ضد دولتی اعم از تکفیری و غیرتکفیری چگونه در ورای جنگ زرگری اعلامی با یکدیگر همکاری دارند و در مواقع مقتضی به کمک هم می آیند .
در این میان پاسخ غرب به امکان تعامل با دولت سوریه برای مقابله با داعش و النصره بسیار مبهم ومتناقض بوده است که همین امر خود یکی از آفت ها و کاستی های دور جدید سیاست اعلامی غرب و آمریکا برای مقابله با تروریسم و مظاهر عینی آن یعنی داعش و النصره محسوب می شود .از جمله مصادیق اتخاذ یک چنین رویکرد متناقض می توان به طرح مجدد اتهامات گذشته علیه دولت سوریه در خصوص استفاده از سلاح شیمیایی علیه مخالفان وادعای نقض گسترده حقوق انسانی و ارتکاب جرایم جنگی علیه آنها اشاره کرد.اما در اینکه چرا رویکرد عملی این کشورها متناقض است چند نکته را می توان دخیل دانست.
نخست اینکه برخورد دوگانه با تروریسم به لحاظ کارکردهای گسترده استفاده از آن  به یک امر نهادینه شده در مراکز تصمیم گیری غربی تبدیل شده است و لذا امکان دل کندن از آن با توجه به پیوندهای که با منافع  مراکز قدرت پیدا کرده است ،حداقل در کوتاه مدت امکان پذیر نیست .
دوم اینکه دولت های غربی از زمان بحران سوریه از دولت چهره اهریمنی و از مخالفان چهره قربانی به تصویر کشیده و در این چارچوب هشدارهای دولت دمشق مبنی بر خطر روز افزون گروههای تروریستی در سوریه و همپیمانی ائتلاف مخالفان با این گروهها را نادیده گرفته بودند و با یک چنین پیشینه ای چرخش  مواضع اساسا برای خود کشورهای غربی سخت است و عملکرد گذشته آنها را زیر سوال می برد .
از این دید اساسا غرب برای توجیه افکار عمومی داخلی خود و برای اصلاح رویکرد گذشته خود نیاز به زمان دارد و یک شبه نمی تواند در این زمینه تصمیم بگیرد .
و بلاخره عامل سوم در رویکرد متناقض غرب در قبال داعش و النصره فشارهایی است که ظاهرا از سوی همپیمانان عرب و اسرائیلی خود احساس می کنند .

پروژه براندازی دولت و نظام سوریه با ائتلاف عربی ، غربی و اسرائیلی آغاز شد اما به مرور دچار انشاق های داخلی شد و اعضای آن به تحلیل رفت به گونه ایی که در نشست اخیر جده تنها 5 کشور عربی (عربستان، امارات عربی متحده ،اردن ،قطر وبحرین )حضور یافتندو دستور کار نشست نیز نحوه مقابله با خطر داعش و استفاده از ظرفیت دولت سوریه در این زمینه است. هر چند در پی این نشست اخباری مبنی بر بازگشت نمایندگان سوریه به مقر دائمی سازمان همکاری اسلامی در جده منتشر شد اما در رسانه های عربستان همچنان بحث لزوم کناره گیری اسد از قدرت دنبال شد و این نشان می دهد که رویکرد عملی ریاض در قبال دمشق  برخلاف مواضع اعلامی آن علیه داعش  تغییر نکرده است . همین نکته برای اسرائیل نیز- که همواره نقش قدرت در سایه را در ائتلاف بین المللی ضد دولت سوریه بازی کرده است -صادق است .بر این است به نظر می رسد لابی های اسرائیلی و سعودی همچنان به تلاش های خود برای بهره گیری از فضای ناشی از تصویب قطعنامه 2170 شورای امنیت علیه دولت دمشق ادامه می دهند .

نتیجه‌گیری :
از آنچه که گفته شد مشخص می‌شود که لزوم مقابله با خطر داعش  که پس از پیشروی‌های آن به سمت مناطق کردنشین عراق و قتل عام اقلیت ها ی ساکن این مناطق بخصوص ایزدی ها در دستور کار جامعه جهانی قرار گرفته و با تصویب قطعنامه 2170 ابعاد عملی به خود گرفته است هر چند در عراق نتایج سیاسی و امنیتی به همراه داشته اما در سوریه با بیم و امید همراه است و اگر چه در برخی موارد علائمی از شکنندگی مجدد ائتلاف موسوم به دوستان سوریه (ائتلاف برانداز)یا تمایل به لزوم همکاری با دولت سوریه در غرب دیده می شود اما در عمل رویکردها کاملا متناقض بوده است .

در این میان در حالی که دولت و ارتش سوریه با افزایش و تمرکز حملات خود علیه النصره و داعش کوشیده است پایبندی خود را به الزامات این قطعنامه نشان دهد اما در مقابل ائتلاف ملی مخالفان با همکاری  حامیان خارجی خود کوشیده است مقابله با دولت دمشق را در سیبل توجه غرب قرار دهد و لزوم مقابله با دولت سوریه را در کنار مقابله با داعش و النصره مطرح کند . در این میان توسل به برخی اقدامات تحریک آمیز همچون اعدام دسته جمعی 250 سرباز سوری به وسیله داعش و گروگانگیری جمعی از نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل بوسیله گروه النصره در بلندی های اشغالی جولان نشان می دهد که این گروهها چگونه در مسیر اهداف جدید ائتلاف ملی مخالفان گام برمی دارند و زمینه را برای مداخلات خارجی فراهم می کنند تا شاید آنها بتوانند در فضای جدید ماهی خودشان را بگیرند.

انتهای پیام/ر

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران