سخنگوی انجمن قلم: نابسامانی در وضعیت کپیرایت، دلیل خوبی برای غفلت از نشر دیجیتال نیست
خبرگزاری تسنیم: محسن پرویز معاون فرهنگی اسبق وزارت ارشاد، معتقد است که واسپاری ممیزی به ناشران در شکل عام امکانپذیر نبوده و ناشران نیز از آن استقبال نمیکنند، به هر حال ناشران نمیتوانند ریسک سرمایهگذاری در این کار را بپذیرند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صنعت نشر ایران طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر رو به رشدی را سپری کرده است، هر چه بر طول این مسیر افزوده میشود، توجه به عرض مسیر و کیفیت صنعت نشر نیز ضرورت بیشتری مییابد. اما مدتی است که حوزه نشر و بازار کتاب در کشور با سختیها و مسائلی روبروست. به طور خلاصه باید گفت در سالهای اخیر مسئله اقتصاد نشر، تهیه کاغذ، شبکههای توزیع، فروشگاههای کتاب، حقوق نویسندگان، تهیه محتوای مناسب و ممیزی از جمله مسائل اصلی این حوزه بودهاند. با این وجود کمتر مسئولی برای حل مشکلات ریشهای نشر قدم برداشت.
در همین راستا برای شنیدن مسائل اصلی حوزه نشر از زبان ناشران، سراغ تعدادی از آنها رفتیم. عمده دغدغه ما پیگیری مطالبات اصلی این حوزه در میان مسائل فرعیای بود که روز به روز خود را به عنوان مسئله اصلی جای میزنند و گاهی محور صحبتهای مسئولین قرار میگیرند.
محسن پرویز بین سالهای 1385 تا 1389 معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است، از اولین فعالیتهای پرویز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لغو یارانه کاغذ بود. پرویز چهار دوره رئیس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود و در دوران تصدی او، پس از دستور رئیسجمهور مبنی بر تغییر مکان نمایشگاه، نمایشگاه کتاب تهران به مصلای امام خمینی (ره) منتقل شد.
از جمله کارهای بنیادین وی در امور کتاب و کتابخوانی در این مدت، برقراری جوایزی چون جلال آل احمد، گام اول، کتاب فصل احیا و تقویت دو جشنواره پروین اعتصامی و شعر فجر، برگزاری نخستین همایش شاعران ایران و جهان، تأسیس بنیاد ادبیات داستانی و... بوده است.
پرویز اکنون به عنوان سخنگوی انجمن قلم ایران و معاون فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول فعالیت فرهنگی است. وی عضو شورای مهندسی فرهنگی و عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران نیز است.
بخش دوم گفتوگو با محسن پرویز به شرح ذیل است:
در اولین قدمهای حضور در عرصه نشر بینالملل، کلیات را نیز رعایت نکردیم
* تسنیم: حضور در عرصه بینالملل یکی از مشکلات جدی این سالهای حضور نشر ما بوده است. به نظر شما موانع اصلی آن چیست؟
نشر بینالملل بحث مفصلی است. واقعا یک سرفصل جداست و باید ابعاد مختلف آن را دید. تجربه حضور در خارج از کشور برای ما از نقطه بدی شروع شد و پیش رفت. اولین قدمهای ما در این حوزه این بود که یک سری کتب ارزشمند را اینجا به زبانهای مختلف ترجمه کردیم، سپس چاپ کردیم، کارتن زدیم و فرستادیم خارج از کشور. مشخص است که موفق نخواهد بود. در واقع شما نه تنها جزئیات، که کلیات ماجرا را نیز در نظر نگرفتید. ظاهر کتابی که در هندوستان مورد پسند مردم قرار میگیرد، کاملا متفاوت از آن چیزی است که در فرانسه مورد استقبال قرار میگیرد. یعنی اگر کتابی را با ظاهر هندی در فرانسه عرضه کنید، همه پس میزنند. فضاها بسیار متفاوت است.
ترجمه اثر باید توسط شخصی صورت گیرد که زبان مادریاش، زبان مقصد است
اینها جزئیات ماجرا است. کلیات ماجرا ترجمه است. ترجمه اثر باید حتما توسط شخصی صورت گیرد که زبان مادریاش، زبان مقصد است؛ نه زبان مبدأ. یک فارسزبان هر چقدر که به زبان انگلیسی مسلط باشد نمیتواند یک کتاب را به زبان انگلیسی به درستیای که یک انگلیسیزبانِ فارسی بلد میتواند، ترجمه کند. یعنی ما از الگوی اصلی دور شدیم. نمونههای ناموفق این موضوع برای کتابهای ترجمهشده به زبان فارسی، تلاشهایی است که رژیم سوسیالیستی شوروی سابق انجام میداد. بعضا کتابها را ترجمه میکردند، بار میکردند و به ایران میآوردند. من خاطرم است بعضی از این کتابها را که ما میخواندیم، بسیار دور از زبان رایج مردم بود و جذابیتی ایجاد نمیکرد. بلعکس، وقتی شعبه انتشارات فرانکلین در تهران تأسیس شد، افرادی را از ایران استخدام کرد. آنها وظیفهشان ترجمه آثار انگلیسی به زبان فارسی و ویرایش آن بود. سپس به شکل مناسب عرضه و تولید میکردند.
اما ما از جایی آغاز کردیم که مسیر خطایی بود و هنوز بدانگونه که باید، وارد مسیر درست نشدیم. برخی از نمونه تلاشهایمان جهت درستی داشته است، اما هنوز به آن مرحله که باید نرسیدیم. اینها همه راهحل دارد. بودجهای که ما در این حوزهها خرج میکنیم، خیلی کمتر از آن چیزی نیست که اگر خرج کنیم میتوانیم تأثیر بگذاریم. یعنی پول را خرج میکنیم، اما تأثیر نمیگذاریم. لذا مشکل کمبود بودجه نیست.
* تسنیم: نمونههایی هست که بتوان گفت ما در آن موفق بودیم؟
دو سه مورد از نمونه آثار در حوزه نشر بینالملل وجود دارد که به نظر من استقبال شده بود. آقای ابراهیمی ترکمان که امروز رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات هستند، یکی از رایزنان فرهنگی موفق ما در خارج از کشور بودند که به نظر بنده یکی از اقدامات خوب و انتصابات بسیار شایسته دولت، انتخاب آقای ابراهیمی ترکمان به عنوان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات است که هم با بدنه سازمان فرهنگ و ارتباطات آشنا است و هم جزو رایزنان موفق ما در خارج از کشور بود. ایشان دو جلد از کتابهای داستان ایرانی را در رایزنی فرهنگی ایران در روسیه منتشر کرد که مورد استقبال قرار گرفت و خیلی خوب این کار آنجا جا افتاد. یعنی یک نمونه موفق و قابل تعمیم، نمونه کار ایشان است. ایشان نه امکانات ویژهای در آنجا داشت و نه وضعیت مالی استثنائی. به نظر من تفاوتش با بقیه بخشها این بود که یک آدم زحمتکش و دلسوز بر سر کار بود که میخواست اقدام مثبتی انجام دهد. مشابه تلاشی که ایشان انجام داد و به سرانجام رسید، سعی شد در سایر کشورها نیز انجام شود اما آنچنان موفق نبود. لذا به نظرم میآید راهحلهای سادهای برای بسیاری از کارها وجود دارد. منتها ما باید آن راهحلهای ساده را با همفکری و تفکّر درست پیدا کرد.
دخالت ناشر در فرآیند توزیع و فروش کتاب، اشکال تخصصینبودن نشر در کشور است
* تسنیم: امروز وضعیت شبکه توزیع و تعداد کتابفروشیها در بعضی از شهرها جالب نیست. علی رغم افزایش تعداد عناوین کتاب، تعداد کتابفروشیها در کشور رشدی نکرده است. راهحل چیست؟ برخی معتقدند باید ناشر را از فرآیند توزیع حذف کرد. نظرتان در این زمینه چیست؟
طبق الگویی که در همه جای دنیا استفاده میشود، موزعین و ناشرین شغل جداگانهای دارند، اما در کشور ما اینگونه نیست. در واقع اگر ناشر توزیع خصوصی خود را تعطیل کند، عملاً به دلیل نبود شبکههای توزیع قوی و کارآمد، نمیتواند کتاب خود را توزیع کند و روی دستش میماند. بنابراین این موضوع سبب ایجاد فضای جدیدی میشود. فضایی بدین شکل که امروزه میبینید ناشر هم ناشر است، هم کتابفروش و هم موزع. همه کار را خودش انجام میدهد. برخی ناشران حتی چاپخانه دارند و در چاپخانه خودشان کتابها را چاپ میکنند. اینها اشکال تخصصینبودن این امور در کشور ما است. جزو مشکلات نشر ما است که باید به گونهای این مشکل را حل کرد.
ما به یک شبکه توزیع قوی نیاز داریم. موزعینی که شغلشان تنها توزیع باشد. سپس باید به دنیای نشر جدید فکر کنیم. یعنی با قدری تأمل با دنیای نشر کاغذی برخورد کنیم. اگرچه فضای مجازی جایگزین حوزه نشر کاغذی نمیتواند شود و در دنیای غرب نیز نشده است، اما وزن پیدا کرده است. در واقع این بخش را نمیتوان نادیده گرفت. در حوزه نشر دیجیتال نیز باید فکر کرد.
نابسامانی در وضعیت کپیرایت، دلیل خوبی برای غفلت از نشر دیجیتال نیست
* تسنیم: راهحل خوبی هم که در مقابل گرانی کتاب کاغذی وجود دارد، همین نشر دیجیتال و ترویج کتابخوانی الکترونیک است. اما یکی از نگرانیها و موانعی که سبب میشود برخی ناشران به این حوزه ورود نکنند، بحث حق کپیرایت و امکان سرقت آثار است. با توجه به اینکه در این زمینه وضعیت کپیرایت نامساعدتر است، راهحل چیست؟
این سوال را باید اینگونه جواب داد که آیا شرایط موجود برای کسانی که بخواهند از چاپ کاغذی سوءاستفاده کنند، یعنی اثری را سرقت کنند و آن را چاپ و در جامعه توزیع کنند وجود ندارد؟ در این زمینه خیلی فرقی نمیکند که اثر را به شکل دیجیتال یا کاغذی منتشر کرده باشید. امروز به سهولت و راحتی میتوان صد نسخه از یک کتاب را دقیقا با همان حروفچینی با دستگاه ریسوگراف تکثیر، به شکل کاغذی چاپ و وارد بازار کرد. در حوزه دیجیتال هم عین همین اتفاق میتواند بیافتد. سختی کار تفاوتی با هم ندارد. اگر کسی بخواهد سرقت کند در این ماجرا تفاوتی نیست. راجع به این موضوع باید گفتگوهای دقیقتری صورت گیرد. این دلیل خوبی نیست که ما به حوزه نشر دیجیتال نپردازیم و از فضای مجازی غفلت کنیم.
توجه شما را به این نکته جلب میکنم که ما نمونهای از این سرقت را در گذشته داشتیم. تقریبا 8-9 سال پیش بازار داغی پیدا شده بود که فیلمهای سینمایی را روی CD یا DVD کپی میکردند و دستفروشها میفروختند. یک بازار سرقت عجیب و کامل ایجاد شد. دلیلش چه بود؟ دلیلش این بود که اختلاف قیمت آنچه که رسمی و قانونی توزیع میشد با آنچه که به صورت قاچاق در جامعه عرضه میشد، بسیار زیاد بود. اما این مشکل را حل کردیم.
امروز شما چقدر میبینید که خارج از سیستم توزیع رسمی، فیلم کپی و توزیع شود؟ بله. فیلمهای غیرمجاز داریم، اما فیلمهای مجاز مدنظر است. چرا دیگر آثار داخلی و فیلمهای سینمایی قاچاق نمیشود؟ بدین خاطر که آن ارزشافزوده از بین رفته است. همان زمان میان مسئولان راجع به این موضوع، بحث زیادی صورت گرفت. بعضی از دستاندرکاران امور میترسیدند. فکر میکردند اگر مبلغ فروش را خیلی پایین بیاوریم، شبکه توزیع خانگی ضرر میکند. اتفاقا با گسترش مصرفکنندهها، نه تنها ضرری متوجه شبکه توزیع نشد، بلکه سودآور نیز شد و امروز یکی از بازارهای خوب است. حتی آثاری صرفاً برای توزیع در شبکه خانگی تولید میشود. آن زمان اصلا قابل تصور نبود. لذا باید مقداری نگاهمان به موضوعات را عوض کنیم و کمی دقیقتر و علمیتر به ماجرا نگاه کنیم. ترس نباید مانع از تصمیمگیری درست باشد.
در کشورهای پیشرفته دنیا نمایشگاه کتابی شبیه به نمایشگاه ما وجود ندارد
* تسنیم: بسیاری از افراد نمایشگاه بینالمللی کتاب را یکی از موانع توزیع تخصصی کشور میدانند که ناشر را به فروشنده کتاب تبدیل کرده است. نظر شما چیست؟ به نظرتان بهتر نیست توزیعکننده برود، بفروشد یا ناشر برود بفروشد؟
در کشورهای پیشرفته دنیا نمایشگاهی که شبیه به نمایشگاه ما باشد، کم میبینیم. نه نمایشگاه لندن اینگونه است، نه نمایشگاه فرانکفورت و نه نمایشگاه سوئد. تقریباً هیچ کدام از نمایشگاههای معتبر بدین سبک نیست. مشابه نمایشگاه کتاب ما در قاهره یا ریودوژانیرو برگزار میشد که تعداد بازدیدکنندگان بسیار بالایی دارند. شاید در میان 60-70 نمایشگاه بینالمللی بزرگ کتابی که در کشورهای پیشرفته دنیا برگزار میشود، به ندرت نمایشگاهی شبیه به نمایشگاه ما پیدا شود.
نمایشگاه کتاب اگر قرار باشد مرکز مبادله رایت باشد، یعنی حق تألیف در آن جابجا شود و اثر عرضه شود برای آنکه ترجمه شود، نباید بخش فروشگاهی داشته باشد و باید تنها نمایشگاه صرف باشد. این درست است. اما اولا نمایشگاه ما، نمایشگاهی از این جنس نیست. لذا این اتفاق نمیتواند به یک باره در نمایشگاه کتاب تهران بیافتد. در ثانی آیا اساسا باید ما به این سمت برویم؟ من صد در صد با تبدیل نمایشگاه فروش کتاب فعلی به یک نمایشگاه صرف، مخالفم. یعنی فروش را از آن حذف کنیم. نمایشگاه ما، مثل فرد محتضری میماند که به دلیل کمبود اکسیژن در شرایط بسیار بدی قرار گرفته است، حال منفذی به هوای آزاد پیدا کرده است. مثل لولهای پُرپیچوخم میماند که هوا به سختی از آن عبور میکند. اگر ما این لوله را ببندیم بگوییم این لوله بیخود از اینجا بیرونزده است، طبیعتا نفس آخرش را هم کشیده و خلاص میشود. یعنی شما راه تنفسش را بستید.
میتوان برگزاری نمایشگاههای محدود را به موزعین سپرد
* تسنیم: آیا به شبکه توزیع ضربه نمیزند؟
شبکه توزیع باید پابهپا شکل بگیرد و پیش برود. وقتی قانون وضع کردیم که در نمایشگاه کتاب غیر از ناشر نتواند شرکت کند، اهدافی را دنبال میکردیم. هدف این بود که ناشر با مخاطب رو در رو و مواجه شود، سلیقه مخاطب را ببیند، با مخاطبانش گفتگو کند و برای سال آتی خود برنامهریزی کند. صرف بحث اقتصادی و فروش مطرح نبوده است. حال میخواهیم در این میان به موزعین جایی بدهیم. اصلا موزعین کجا هستند؟ اگر ما موزعین خوبی داریم و توانستیم چند توزیعکننده خوب پیدا کنیم، میتوانیم برگزاری نمایشگاههای محدود را به موزعین بسپاریم. یک تجربه است. چند نمایشگاه محدود را موزعین برگزار کنند تا به مرور هم تجربهای برای آنها شود، هم جامعه با این موضوع آشنا شود و هم ناشران بفهمند که توزیع را باید به دیگری بسپارند.
* تسنیم: روزی این اتفاق میافتد که موزعین نمایشگاه کتاب را برگزار کنند؟
نمایشگاه کتاب ما نمایشگاه توأم با فروشگاه است. هرچند فروشگاههای کتاب ارتباط تنگاتنگی با موزعین دارند، اما نه اینکه خود موزع فروشگاه داشته باشد! هرچند ارتباطشان کاملا به هم نزدیک و چسبیده به هم است.
* تسنیم: برخی معتقدند نباید موزعین برند شوند و مطرح گردند؟
بله. قاعدتا باید به آن سمت برویم که ناشر ما کار تخصصی نشر انجام دهد. امروز بسیاری از ناشران ما کار تخصصی نشر انجام نمیدهند. یعنی نمیتوانند بازاریابی کنند و بگویند این کتاب، کتاب خوبی است. پس برنامهریزی کنند که برای سال آینده مثلا پنج کتاب دیگر در این حوزه منتشر کنند. به نویسنده سفارش دهند این کتاب را برای من بنویس و بعد تعهد کند که آن را چاپ کنند و نهایتاً حقوق مؤلف را بپردازد. متاسفانه این اتفاقات نمیافتد. لذا باید همه این موارد را در یک بسته کلی با هم دید و با هم جلو برد.
در همه جای دنیا نظارت وجود دارد، منتها حساسیتها متفاوت است
* تسنیم: بحث بعدی، نظارت است. مدتی است مسئله نظارت و ممیزی در حوزه کتاب مطرح شده است و گاها شنیده میشود ممیزی باید حذف گردد یا در دنیا چیزی به نام ممیزی وجود ندارد. به نظر شما اساسا وجود ممیزی چقدر ضروری است و آیا مسئله ممیزی تنها در کشور ما مطرح است یا در کشورهای دیگر نیز وجود دارد؟
نظاماتی که در حوزههای مختلف اقتدار کافی داشته باشند، نظارتشان در بخشهای مختلف، نظارت آشکار نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا سر چهارراهها و در خیابانها پلیس کم میبینید. اما این بدان معنای نیست که نظارتی وجود ندارد. نظمی وجود دارد که این نظم محصول این نگاه است که فرد احساس میکند تحت نظارت است. حال این نظارت ممکن است دوربینی باشد که بالای سر شخص نصب شده است یا در قالب نیروی پلیس غیررسمی باشد. گاهی نیز فرهنگ عمومی جامعه است. یعنی مردم خودکنترلی دارند و موضوعی این قدر جا افتاده است که دیگر نیازی به تذکر ناظران نیست. اساسا جامعه بینظارت یعنی جامعهای که دچار هرج و مرج است و در معرض خلاف و خطاست. لذا در همه جای دنیا نظارت وجود دارد، منتها حساسیتها متفاوت است. و چون حساسیتها متفاوت است، ما برخی موارد را در جامعه خودمان نگاه میکنیم، سپس میگوییم فلان جا نیست.
بحث هولوکاست و اصل لائیسیته دو نمونه خطوط قرمز در جامعه غربی و اروپایی
به طور مثال در جامعه غربی برای بزرگسالان ـ البته برای کودکان و نوجوانان به شدت کنترل میشود ـ طرح مسائل جنسی فاش جزو خطوط قرمزشان نیست. طبیعتا اینها آزادانه در جامعه منتشر میشود. اما بعضی چیزها جزو خطوط قرمزشان است. کسی جرئت نمیکند منتشر کند. اگر هم منتشر کند، دستگیر میشود. بحث هولوکاست یک نمونه خیلی مشخص آن است. هم در جوامع اروپایی و هم در آمریکا. یا بحث لائیسیته. اصل لائیسیته در بسیاری از کشورهای اروپایی جزو خطوط قرمز است. کسی جرأت نمیکند به آن تعرض کند و شما هیچ آزادی اندیشهای در طرح این موضوع نمیبینید. آقای احمدی نژاد - اینکه آیا به لحاظ سیاسی باید این موضوع مطرح میشد یا نمیشد را کاری ندارم - پس از آنکه طرح سوال از موضوع هولوکاست کرد و گفت بگذاریم عدهای صحت تاریخی موضوع را بررسی کنند، دیدید که قشقرقی عظیم در دنیای غرب به پا شد. بالاخره چند میلیون صهیونیست بر دامنه گستردهتر یهود در کشور آمریکا و کشورهای اروپایی سیطره دارند. با وجود آنکه تعدادشان بسیار کم است، اما آنچه را که مدنظر خودشان است تحمیل میکنند.
*تسنیم: دولت یازدهم و وزیر ارشاد عقیده دارد حمایتهای ویژهای باید در امر کتاب انجام بگیرد. از طرفی در تبیین این حمایت تأکید بسیار بر حمایت از آزادی فکر و اندیشه میکنند. نظر شما درباره تمرکز حمایت دولت بر نظارت و ممیزی چیست؟
طرح مباحث نظری برای تبیین سیاست کلان دولت در همین حد و اندازه هیچ مشکلی ندارد و شاید نکته پسندیدهای نیز باشد. یعنی دولت، سیاست خود و نظام جمهوری اسلامی مبنی بر آزادی بیان و اندیشه را از زبان مقام ارشد حوزه فرهنگ بیان کند. این خیلی ارزشمند و خوب است. باید تکرار نیز شود. اما این تبیین مباحث نظری و استراتژیهای کلان نظام نباید در سطوح پایینتر بدین تفسیر شود که پس قرار است ضوابط قانونی نادیده گرفته شود. نه تنها در جمهوری اسلامی، بلکه در هیچ حکومتی، جایی را سراغ نداریم که خط قرمزی وجود نداشته باشد. بالاخره خطوط قرمز وجود دارد. منتها گاهی این خطوط قرمز را افراد معنا میکنند و گاهی قانون. نکته اصلی این است که ما به قانون احترام بگذاریم و همه مقید باشیم که در چارچوب قانون حرکت کنیم.
اعطای امتیاز ممیزی به ناشران، به معنای واگذاری حق نظارت به آنان نیست
* تسنیم: اخیرا وزیر فرهنگ و ارشاد خبر از ارائه طرحی داد که طبق آن میتوان به برخی از ناشران باسابقهای که از مسیر قانونی تخلفی نداشتهاند اجازه داد که کتابها را خودشان منتشر کنند. از طرفی برخی میگویند از سالها قبل به برخی ناشران این امتیاز داده شده بود. آیا این مسئله صحت دارد؟
بله. این اتفاق پیشتر از آن در برخی حوزهها میافتاد و هنوز نیز ادامه دارد. به طور مثال از سالها پیش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خود کتابهایشان را چاپ میکرد. در واقع هیئتی برای انتخاب و نظارت بر چاپ کتاب داشتند. اما در ابتدای دولت نهم این بحث مطرح شد که با گستردهترکردن این طرح، ناشرانی که توانایی نظارت بر آثار چاپشده خود را دارند، نظارت به خود ایشان واگذار شود. اما سپس بحث انحرافیای مطرح شد که کتابهای ناشران، توسط ناشران دیگری که صلاحیت این کار را دارند، مورد تائید قرار گیرد که این بخش دوم معقول و منطقی و مورد تائید ناشران نبود و اجرا نیز نشد.
اما اینکه گروهی از ناشران که توانایی این کار را دارند با مسئولیت وزارت ارشاد برای کتابهایشان مجوز پیش از چاپ نگیرند، پیشتر نیز مطرح بوده است. اگر ناشری توانایی این کار را دارد، وزارت ارشاد به عنوان مجری نظارت، با مسئولیت خود میتواند بگوید من کارهای شما را به خاطر اطمینانی که دارم پیش از چاپ نمیبینم. اما این به معنای واگذاری حق نظارت به دیگری نیست. نظارت طبق قانون به وزارت ارشاد واگذار شده است. وزارت ارشاد مسئولیت نظارت را بر عهده دارد. حال اگر برای اجرای قانون راههایی پیدا کرد، با مسئولیت خود میتواند از آن راهها وارد شود.
مسئولیت نظارتی وزارت ارشاد، رفعکننده مسئولیت نویسنده و ناشر نیست
* تسنیم: و پاسخگو کیست؟
قطعاً وزارت ارشاد است. به خاطر آنکه ناظر وزارت ارشاد است. این پاسخگویی دو جنبه دارد. یک پاسخگویی از این باب است که مؤلف یا ناشری حرفی میزند یا اثری را منتشر میکند، طبیعتاً اگر خلاف باشد، در قبال کاری که انجام داده است، مسئولیت دارد. یعنی مسئولیت نظارتی وزارت ارشاد، رفعکننده مسئولیت نویسنده و ناشر نیست. مثل مواد غذایی میماند که در یک ساندویچی تولید میشود و افراد آنجا غذا میخورند. وزارت بهداشت وظیفه نظارت بر کار او را دارد. اگر آن ساندویچفروش، غذای مسموم به مردم دارد، طبیعتا مسئولیت دارد. از طرفی وزارت بهداشت نیز باید پاسخگو باشد که چرا نظارت خود را درست انجام نداده است و این اتفاق افتاده است. هر کس پاسخگوی بخش مربوط به خود است. در هر صورت در حوزه نظارت، وزارت ارشاد باید پاسخگو باشد.
* تسنیم: به نظر شما کلیت این موضوع، طرح خوبی است؟
من به دلایل متعدد فکر میکنم اعطای مسئولیت نظارت به ناشران در شکل عام امکانپذیر نباشد. دلایل متعددی برای این ماجرا وجود دارد. کوچکترین و سادهترین علت آن، این است که یک بار این بحث ابتدای دولت جدید مطرح شد و تقریباً اکثر قریب به اتفاق ناشران، موافق این اتفاق نبودند. حال اینکه چرا موافق نبودند، باید به دل ماجرا رفت تا دید چه اتفاقاتی ممکن است باعث شود که ناشر موافق نباشد. فرض کنید ناشری کتابی چاپ میکند، مثلا یک رمان 200 صفحهای، در خلال دیالوگهای یک صفحهاش، اهانتی به یکی از اقوام صورت میگیرد و در غفلت ناشر این کار چاپ میشود. سپس اگر اعتراضی صورت گرفت، همه کتابهای چاپ شده باید خمیر شود تا کتاب باید از گردونه خارج شود. یعنی سرمایه کلانی از ناشر حذف خواهد شد که طبیعتا ناشر علاقهمند به این ماجرا نیست. او دوست دارد یک سرمایهگذاری مطمئن انجام دهد.
* تسنیم: بسیاری از ناشران اصل نظارت و ممیزی را از ضرورتهای نشر میدانند. اما معتقدند که وضعیت امروز ممیزی اشکال دارد. نظر شما در این باره چیست و آیا روند فعلی ممیزی نیاز به تسهیل و اصلاح دارد؟
قطعا باید این اتفاق بیافتد. البته به شکل روزآمد باید این اتفاق بیافتد. به این خاطر که شرایط نشر دائم در حال تغییر است و باید متناسب با این تغییری که انجام میشود، شکل نظارت تفاوت یابد. من با قاطعیت تمام عرض میکنم که ما در هیچ دورهای شرایط مطلوب درباره کیفیت ممیزی نداشتیم. در دورهای که بنده مسئولیت داشتم نیز همینگونه بود. در واقع این مشکل، نیاز به عزم جدی برای اصلاح وضعیت و توجه دقیق به جزئیات ماجرا دارد.
سیاستگذاریهای کلان حوزه فرهنگ نباید در سازمانهایی که دستخوش تغییر میشوند، صورت گیرد
متأسفانه به استثناء دوره مسئولیت آقای مسجدجامعی در وزارتخانه که ایشان از بدنه وزارتخانه بالا آمده بود، بیش از 10-12 سال تجربه کار در وزارتخانه داشت و بسیاری از بخشها را به طور کامل میشناخت، تقریبا در همه دورهها کسانی در مسئولیتهای کلان حوزههای مختلف فرهنگی قرار میگیرند که شاید تنها یک نگاه فرهنگی خاص به موضوع داشته باشند. در بعضی موارد آن نگاه فرهنگی خاص را نیز ندارند. منتها در شکل ایدهآل آن عرض میکنم که با یک نگاه کلی اما بدون آشنایی با جزئیات ماجرا وارد میشوند و پس از مدتی تازه با زیروبم کار آشنا میشوند. وقتی میآموزند که کجا ممکن است دچار مشکل شود، دوره مسئولیتشان تمام میشود و نفر بعدی با اندیشههای نو و گاهی بیتوجه نسبت به پسزمینه تصمیمات قبل و مشکلات احتمالی تصمیمات جدید، میآید. به همین دلیل دیدگاه بنده این است که سیاستگذاریهای کلان حوزه فرهنگ در وزارتخانهها و سازمانهایی که دستخوش تغییر میشوند، نباید صورت گیرد.
ما نیاز به یک قرارگاه فرهنگی داریم
ما نیاز به یک قرارگاه فرهنگی داریم. که به گمان من آن قرارگاه فرهنگی با ساختارهای فرهنگی موجود، قاعدتاً باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی متمرکز شود. شورا همه بخشها را تحت نظر داشته باشد. سیاستگذاریهای کلان را انجام دهد و در واقع، بر مبنای آن سیاستهای کلان، اقدامات صورت گیرد.
--------------------------
گفتوگو از هادی فیروزمندی
--------------------------
انتهای پیام/