مدیرعامل منانشر:‌ مواجهه ما با شیوه ترویج کتاب توسط رهبری بیشتر تشریفاتی است تا سیستماتیک

مدیرعامل منانشر:‌ مواجهه ما با شیوه ترویج کتاب توسط رهبری بیشتر تشریفاتی است تا سیستماتیک

خبرگزاری تسنیم: مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب معتقد است در برخورد مسئولان با ترویج کتاب از سوی رهبر معظم انقلاب به‌جای آنکه متدولوژی این اتفاق درآورده شود و برایش سیستم تدارک دیده شود، با آن تشریفاتی برخورد شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عرصه نشر کتاب، قطعاً یکی از مهم‌ترین عرصه‌های گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی و ایرانی است و صنعت نشر ایران از این حیث طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر رو به رشدی را سپری کرده است.‌ هر چه بر طول این مسیر افزوده می‌شود،‌ توجه به عرض مسیر و کیفیت صنعت نشر نیز ضرورت بیشتری می‌یابد. امروز این حوزه علی‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر خود، با معضلات و موانعی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند که اگر برای حل آنها تدبیر نشود، می‌تواند در رسیدن به هدف اصلی یعنی ارتقای کتابخوانی در مردم ناموفق عمل کند.

در همین راستا و برای شنیدن مسائل اصلی حوزه نشر از زبان ناشران، این بار به سراغ میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی (منانشر) رفتیم. عمده دغدغه ما پیگیری مطالبات اصلی این حوزه در میان مسائل فرعی‌ای بود که گاهی خود را به عنوان مسئله اصلی جای می‌زنند.

مجمع ناشران انقلاب اسلامی در سال 89 توسط جمعی از ناشران در راستای راهبردهای کلان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برای ایجاد بستر مناسبی برای ارتقای کیفیت محتوایی و فنی در عرصه تولید، ترویج و توزیع کتاب و شکل‌گیری بازارهای جدید با توجه به نیازهای متنوع جامعه اسلامی و در جهت مقابله با جبهه معارض در این عرصه تأسیس شد.

میثم نیلی معتقد است، هرچند نشر مسائل زیادی دارد، اما معضل اصلی، مسئله کتاب‌نخوانی یا کتاب کم‌خوانی است. او با برشمردن علت‌های ایجاد این معضل، راه‌حل اصلی را نهضت محتوایی و معارفه معرفی می‌کند. همان اقدامی که رهبر انقلاب به عنوان امام جامعه اسلامی انجام می‌دهد...

مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:‌

سوال اصلی این است که هدف از نشر کتاب چیست؟

* تسنیم: مدتهاست که حوزه نشر و بازار کتاب در کشور با سختی‌ها و مسائلی روبروست که هم ناشران از آن گلایه دارند و هم مخاطبان. بطور خلاصه باید گفت ضعف‌های جدی در حوزه اقتصاد نشر، شبکه‌های توزیع، فروشگاه‌های کتاب و ... وجود دارد. در این میان گاهی مسائلی نظیر ممیزی و نظارت نیز به عنوان دغدغه اصلی این حوزه محور صحبت‌های مسئولین قرار می‌گیرد. به عنوان سوال نخست مسائل اصلی حوزه نشر از دیدگاه شما چیست؟

مسئله نشر از آن دست مقولاتی است که ذوالابعاد است. ما یک کلمه نشر به کار می‌بریم، در ذهن برخی چاپ، در ذهن برخی ویراست کتاب، در ذهن برخی آراست یا پردازشِ هنریِ کتاب، در ذهن برخی محتوای کتاب و در ذهن برخی نویسندگان کتاب می‌آید. در حالی که همه این‌ها صحیح است. همچنین وقتی از معضلات نشر می‌گویید، یک نفر مسئله نویسنده‌ها را، یک نفر مسئله عدم تمرکز محتوایی یا عدم اتقان علمی را، یک نفر مسئله عدم شفافیت و اتقان اطلاعات یا نبود بانک‌های جامع اطلاعاتی را، یک نفر مسئله زیرساخت‌ها فنی را، یک نفر مسئله زیرساخت‌های معنایی و محتوایی را و یک نفر مسئله کاغذ را معضل این حوزه می‌نامد و این‌ها نیز تماما صحیح است. اما در ابتدا باید دید نشر چه مسئله‌ای از مسائل جامعه ما است تا در ادامه دریابیم که معضل و مشکل آن چیست و چرا نمی‌تواند وظیفه خود را انجام دهد. سوال اصلی آن است که اساسا هدف از نشر کتاب چیست که تا این حد برای ما مهم است؟ پس از یافتن پاسخ این مسئله، باید فکری به حال معضلات و موانع آن کنیم تا اوضاع بهبود یابد.

من معتقدم مسئله نشر، مسئله فلسفه نشر است. باید در فلسفه نشر کمی بررسی کنیم. یعنی اساسا نشر قرار بوده چه کار کند؟ تولید آثار مکتوب به نحوی که فرهنگ، معرفت و آگاهی در جامعه ارتقاء یابد و به صورت مستمر بر دانش و معرفت افزون کند و نهایتاً جامعه را به سمت تمدن درخشان اسلامی که به ما نوید داده شده است، نزدیک کند. پس نشر برای کشور ما، انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی قرار بود چنین کند.

اگر مردم کتاب نخوانند، نشر زمین می‌خورد/ معضل اصلی نشر، مسئله کتاب‌نخوانی یا کتاب کم‌خوانی است

نشر یک فرآیند است که بر پایه مخاطب شکل می‌گیرد. یعنی باید مصرف‌کننده استفاده ببرد. چرا که آن آگاهی و معرفت مورد نیاز در میان آن دو جلد نهفته است. وگرنه این کاغذهای پر از نوشته به چه دردی می‌خورد؟ تنها یک سند در اسناد است. در حالی که اگر به مخاطب جامعه نرسد، این فرایند ناقص است. یعنی به هدف‌مان نرسیده‌ایم. لذا اگر مردم کتاب نخوانند، نشر زمین می‌خورد.

لذا هرچند نشر، مسائل زیادی دارد، اما معضل اصلی، مسئله کتاب‌نخوانی یا کتاب کم‌خوانی است و این‌ها به یکدیگر مرتبط هستند. یعنی دو طرفه است. مسئله‌ای که سبب شده نشر ما، یک نشر ممتاز درجه یک نباشد و آن مسئله، مسئله کتاب‌نخوانی است.

اولین علت کتاب‌نخوانیِ مردم، در نظر نگرفتن اقتضائات تولید و مخاطب است و به درست تولید نکردن کتاب توسط ناشران مربوط است. هنگامی که منِ ناشر بدون در نظر گرفتن نیاز مخاطب، کتاب نامتناسب با او تولید می‌کنم، طبیعی است که مخاطب نیز به سمت آن کشش نمی‌یابد و کتاب به معضل و دردسری برای من تبدیل می‌شود. لذا بخشی از مسئله کتاب‌نخوانی به فرآیند تولید کتاب در جامعه نشر کشور مربوط است. به نظر من مقصر اصلی آن نیز ناشران هستند. اما این همه مسئله نیست.

تولید نادرست کتاب؛ اولین علت کتاب‌نخوانیِ مردم/فقدان شبکه توزیع؛ دومین علت کتاب‌نخوانیِ مردم

علت دوم کتاب‌نخوانیِ مردم، مسئلۀ نبودِ دسترسی به کتاب است. دسترسی به کتاب در کشور ما بسیار ضعیف و مریض احوال است. یعنی حال توزیع کتاب حال بسیار بدی است. به خصوص هنگامی که با نگاه جبهه انقلاب اسلامی به موضوع نگاه می‌کنیم. وقتی تصور می‌کنید چقدر از تولیدات با محتوای انقلابی و اسلامی در جامعه شما توزیع می‌شود، غصه‌تان بیشتر نیز می‌شود. می‌گویید ما این همه محتوا داریم، این همه تولیدات دوست‌داشتنی داریم، اما تیراژ کتاب‌هایمان حداکثر پانصدهزار تا یک میلیون است یا حداکثر نوبت چاپ یک کتابِ فوق‌العاده 110-120 نوبت چاپ است؛ آن هم ظرف مدت 5-6 سال! در صورتی که باید همان کتاب در مدت زمان کمی به پانصد نوبت چاپ یا به تیراژی نزدیک به 2-3 میلیون می‌رسید، اما نرسید. چرا؟ به نظرم یکی از دلایل آن به خاطر دسترسی ضعیف به کتاب است.

بخش اعظم پول یارانه کتاب باید صرف توسعه زیرساخت‌های توزیع شود

لذا توزیع، فصل دوم از معضلات کتاب‌نخوانی مردم است. دسترسی آسان به کتاب بدین معنا که به محض آمدن یک کتاب، بتوانم سریعا از آن اطلاع و در نزدیک‌ترین محل به خود آن را بیابم و سپس خریداری یا در کتابخانه‌ها به آن دسترسی پیدا کنم. در این زمینه به نظر من به طور کلی دولت‌ها تقصیر دارند. نبود زیرساخت‌های لازم توزیع، بهینه‌ نبودن وضعیت مدیریت کتابخانه‌ها، رسانش نامطمئن و بسیار گران کتاب، نبود ویترین‌ها در فروشگاه‌های بزرگ و جامع محصولات فرهنگی با محوریت کتاب، نبود شرکت‌های کارآمد و عظیم‌الجثه در توزیع کتاب و اکتفاء و رضایت به روش‌های سنتی بسیار ناکارآمد همگی مقصرش دولت‌ها هستند. آن دولتی شجاع است و آن مدیری، مدیر شجاع و راهبردی است که اگر 30-40 میلیارد پول یارانه کتاب دارد، بخش قابل توجهی از آن را _ حدود یک دوم و حتی دو سوم از آن را _ به توسعه زیرساخت‌های توزیع در کشور اختصاص دهد.

* تسنیم: مسئولان برگزاری نمایشگاه‌های استانی کتاب را به جهت دسترسی مردم به کتاب موثر می‌دانند،‌ نظر شما چیست؟

اگر در هر استانی، در هر منطقه‌ای و در هر محله‌ای دو تا سه فروشگاه بزرگ محصولات فرهنگی با محوریت کتاب داشته باشیم، چه نیازی است که سالی یکی دو بار نمایشگاه کتاب در استان برگزار کنیم؟ وقتی نمایشگاه کتاب را در استان برگزار می‌کنیم و کتاب را با 40درصد تخفیف دست مردم می‌دهیم، عملا شبکه توزیع را به دست خودمان کُشته‌ایم و ناکارآمد کرده‌ایم. عملا فروشنده کتاب را از بین برده‌ایم. چرا؟ چون او نمی‌تواند کتاب را چهل درصد بفروشد و مردم منتظر برگزاری سالی یک‌بارِ نمایشگاه استانی هستند. پس شبکه توزیع از بین رفت. چه کسی شبکه را از بین می‌برد؟ همان کسی که موظف است این شبکه را بسازد و تقویت کند.

*تسنیم: یعنی نباید ناشران در رقابت با توزیع‌‌کننده‌ها ‌فروش کتاب داشته باشند؟ چون امروز ناشران در نمایشگاه ما، کتاب می‌فروشند.

ناشر به جای آنکه بر تولید تمرکز کند، دائما برای حرکت به سمت نمایشگاه استانی کتاب اسباب‌کشی دارد. البته امروز اکثرا، ناشران نیز در نمایشگاه حضور پیدا نمی‌کنند. بلکه دلال‌ها حضور دارند. اما همین دلال‌ها یا عناصر واسطه 20-30 نفر می‌فرستند و غرفه‌های متعددی به نام‌های مختلف می‌گیرند تا کتاب‌ها را با کیفیت مد نظر خود عرضه کنند. در نتیجه هم کیفیت نمایشگاه استانی پایین می‌آید، هم شبکه توزیع زمین می‌خورد و هم فروشنده ترجیح می‌دهد که بعد از نمایشگاه تا 2-3 ماه فروشگاه خود را تعطیل کند. گاهی فروشنده‌های ما بعد از نمایشگاه‌های استانی تا چند ماه در کما به سر می‌برند. چرا؟ چون کتاب‌ها به نحو غیردرستی عرضه می‌شود. شاید آن روز که مردم ما بتوانند در منطقه و محله خود هفته‌ای یکی دو بار از آخرین تولیدات فرهنگی باخبر شوند، کتاب بخرند یا به عاریت بگیرند تا بخوانند، دیگر ما نیازی به یک چهارشنبه‌بازاری مثل نمایشگاه استانی نداشته باشیم. اما کسی برای این روز تدارک نمی‌بیند. شاید 3-4 ساعت وقت نیاز باشد تا راجع به اینکه در شرایط فعلی چه اتفاقی برای فروشگاه، برای ناشر، برای مخاطب و برای شرکت‌های پخشی و توزیعی در کشور می‌افتد، صحبت کنیم.

باید دسترسی به کتاب در نزدیک‌ترین فروشگاه منطقه‌ای برای مخاطب فراهم  باشد

* تسنیم: اگر توزیع‌کننده‌ها، نمایشگاه‌‌ها را برگزار کنند چطور؟

این نیز خوب نیست. چون اصولا توزیع‌کننده‌ها بیشتر منافع خود را در نظر می‌گیرند. درست این است که دسترسی به کتاب در نزدیک‌ترین فروشگاه منطقه‌ای مخاطب باشد؛ نه در یک شهر، یک فروشگاه یا حتی صفر فروشگاه. باید در یک شهر مثلا با پنج منطقه، هرکدام از این پنج منطقه یک فروشگاه خوب داشته باشند. فروشگاه خوب یعنی فروشگاهی با متراژی 100-150 متری. نه فروشگاهی با متراژ 17-18 متری! چه کسی این را تدارک می‌کند؟ یارانه‌ها باید به کمک این قسمت بیایند. اگر قرار است کسی برای توزیع فکری کند، آن کس دولت است. دولت به معنی اعم کلمه. منظور تنها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. در واقع دستگاه‌هایی که قابلیت‌ فراهم‌آوردن زیرساخت‌ها را دارند باید به کمک بیایند.

عدم احساس نیاز به کتاب در مخاطب؛ سومین و مهمترین علت کتاب‌نخوانیِ مردم

*تسنیم: یعنی نقش حمایتی دولت در این زمینه متمرکز شود؟

بله. البته تنها فروشگاهها نیست. بخشی از این زیرساخت توزیع، کتابخانه‌ها هستند. کتابخانه‌ها بخش مهمی از فرآیند رسانش کتاب هستند. در این موارد نیاز به اصلاح داریم و اصلاح آن‌ها شجاعت می‌خواهد. پس دومین مسئله کتاب‌نخوانیِ مردم، مسئله توزیع است.
سومین علت کتاب‌نخوانیِ مردم، مسئله تورم و دسته‌بندی‌نشدن اطلاعات، عدم معارفه بین کتاب و مردم، عدم تحریک نیاز و در نتیجه عدم احساس نیاز به کتاب در مخاطب است. یعنی خواندن این کتاب کدام مسئله من را حل می‌کند؟! نخوانم چه می‌شود؟! آنها که خواندند چه شدند؟! این حالت از همه مهلک‌تر است. یعنی اگر شما مسئله تولید را حل کردید، بهترین کتاب را تولید کردید، مهمترین نیاز را نیز دیدید و در بهترین شکل و شمایل و رنگ و لعاب پرداخت کردید، زیرساخت توزیع را نیز در نظر گرفتید، حتی کتابخانه بسیار بزرگی را در همسایگی ما آوردید، رایگان نیز بود، اما من احساس نیاز نداشتم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این شاید یکی از مهمترین معضلات و دلایل کتاب‌نخوانی یا کتاب کم‌خوانی است.

چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ از طریق معارفه و ترویج کتاب. اگر ما در حوزه کتاب ضعف داریم بخشی از آن بدین خاطر است که نیاز داریم، اما نیازمان را بیان نمی‌کنیم. در روز ده‌ها سؤال اعتقادی برایمان پیش می‌آید. همان موقع احساس می‌کنیم که ای کاش می‌دانستیم جوابشان چه می‌شود. اما به فردی که به ما بگوید که کدام کتاب می‌تواند شما را در این مسئله حاجت‌روا کند، دسترسی نداریم. در واقع درون‌مایه کتاب است که آن را ارزشمند می‌کند. کتاب محصور بین دو جلد خود است. باید فرد آن را دست گیرد و فتحش کند. یعنی باز کند و بخواهد که از آن بهره گیرد. این اتفاق در مورد رسانه‌های دیگر نیز تا حدی وجود دارد، اما آن‌ها به دلیل تصویری‌بودن یا اقتضائات دیگر، راحت‌تر در معرض فتح قرار می‌گیرند. اما کتاب این‌گونه نیست. کتاب قابلیت آن را ندارد تا خود را معرفی کند. اقتصاد کتاب نیز آن قدر گرم نیست که کسی به خاطرش هزینه کند و تیزر بسازد. کتاب حتی حالتی مشابه یک نشریه سلسله‌وار ندارد که آبونمان باشد تا مخاطب بگوید من به موضوع مثلا مبلمان در منزل علاقه‌مندم، لذا با نشریه‌ای که در این مورد مطلب می‌نویسند، اشتراک دارم و پیگیری می‌کنم. یعنی ناشران به اقتضاء توان مالی‌، ظرفیت‌های محتوایی و تولیداتی که از نویسنده‌ها به دست ایشان می‌رسد، کتاب‌های متعددی با موضوعات مختلف در طول سال تولید می‌کنند. پس باید اتفاق دیگری رخ دهد.

باید یک نهضت محتوایی رخ دهد و حرکت از محتوا آغاز شود، نه از ساختار

مکانیزم ترویج کتاب با مکانیزم ترویج رسانه‌های دیگر متفاوت است. در حزوه کتاب باید یک اتفاق خوب بیافتد. من اسم آن اتفاق خوب را یک نهضت محتوایی می‌گذارم. باید یک تحول و انقلاب عظیم در معارفه کتاب ایجاد کرد. و حرکت از محتوا آغاز می‌شود؛ نه از ساختار و سخت‌افزار. والا اگر با شیبی کنونی مسیر را ادامه دهیم، وضعیت کتابخوانی در کشور از این چیزی که هست، بدتر خواهد شد.

* تسنیم: یعنی از تولید محتوا؟

خیر. فرض کنید من و شما اینجا نشسته‌ایم. فرد سومی می‌آید، من به احترام ایشان بلند می‌شوم. شما با وجود آنکه او را نمی‌شناسید وقتی می‌بینید، من بلند می‌شوم و برای احترام به استقبالش می‌روم، با خود می‌گویید پس ایشان فرد محترمی است و احتمالا شما نیز برای احترام بلند می‌شوید. این حداقل ادب است. با خود می‌گویید او چه کسی است؟ او دوستِ فلانی است که من فلانی را می‌شناسم و علاقه‌مندی بین ما وجود دارد. بعد من آن فرد را به شما معرفی می‌کنم: آقای دکتر فلانی، استاد فلسفه فلان دانشگاه. شما که دانشجوی فلسفه هستید با خود می‌گویید: چه خوب!

باید همه ما‌به‌ازای شناختی که از هم دارند کتاب‌هایی را به یکدیگر معرفی کنند

چه اتفاقی افتاد؟ من بین شما و آن استاد معارفه‌ای ایجاد کردم و از توانمندی‌های ایشان برای شما گفتم. مثلا آنکه ایشان فلان کتاب معروف در حوزه فلسفه را نوشته‌اند. یا همان استاد محرز دانشگاه‌ها و حوزه‌ها هستند. شما نیازها و علاقه‌مندی‌های خود را می‌بینید، درون‌مایه و علاقه‌مندی‌های درونی شما با ویژگی‌ها و درون‌مایه این استاد مرتبط می‌شوند. این اتصالی که بین دو دوست ایجاد می‌شود، همان اتصالی است که باید بین کتاب‌ها به عنوان دوستان مهربان - به قول شعر آقای رحمان‌دوست - و انسان‌ها اتفاق بیافتد. یعنی باید همه ما‌به‌ازای شناختی که از هم دارند، کتاب‌هایی را که در آن زمینه می‌شناسند به یکدیگر معرفی کنند.

با ترویج کتاب توسط رهبری به عنوان یک رویداد تشریفاتی برخورد می‌کنیم

این اتفاق می‌تواند در وهله اول در سطح کلان نظام بیافتد و همانطور که می‌دانید سال‌هاست رهبر انقلاب انجام می‌دهد. اما ما بدان نگاه سیستمی نداریم، بلکه اغلب به عنوان یک رویداد با آن مواجه می‌شویم. رهبر انقلاب به عنوان امام جامعه اسلامی بر اساس فهمی که از امت و نیاز جامعۀ در معرض دنیازدگی و رفاه‌زدگی دارد، کتاب‌هایی را برای خواندن توصیه می‌کند. با این نگاه باید به 45 کتاب تقریظ شده رسمی توسط ایشان توجه کرد. ما به جای آنکه متدولوژی این اتفاق را در بیاوریم و برایش سیستم تدارک کنیم، با آن به عنوان رویداد تشریفاتی برخورد می‌کنیم.

* تسنیم: اما برخی معتقدند تأثیرگذاری رهبری به خاطر جایگاه خاص ایشان است. آیا رفتار رهبری قابل تعمیم است؟

هر کسی جایگاهی دارد. فرض کنید پدر من در رشته‌ تحصیلی من، متخصص است. کتابی را به من معرفی می‌کند. آن کتاب در ذهن من جای می‌گیرد که من باید این کتاب را بخوانم. از کتابخانه دانشگاه یا محل، از کتاب‌فروشی، از نمایشگاه بین‌المللی یا از هر جایی که شده این کتاب را بدست می‌آورم. بالاخره تورق می‌کنم و سعی می‌کنم آنچه که او به من گفته می‌توانی در این کتاب این مطلب یا مفهوم بسیار ارزشمند را پیدا کنی، در لابه‌لای آن کتاب بیابم و استفاده کنم. این اتفاق در سطح کلان توسط امام جامعه با امت در حال انجام است. اما آیا آنچه امام جامعه انجام می‌دهد، در لایه‌های بعدی نظام هدایت جامعه نیز در حال انجام است؟ آیا این کار را ائمه جمعه، ائمه جماعت مساجد، مسئولین تشکل‌ها، مربیان تربیتی مدارس، مدیران تشکل‌های دانش‌آموزی و دانشجویی و... در جامعه تا پدر، مادر، برادر و خواهر در خانه در مراتب مختلف تربیتی نظام امت و امامت انجام می‌دهند؟ این‌ها مراتبی است که یک فرد در جامعه اسلامی می‌تواند مسیر نشان دهد، هدایت‌گری و دستگیری کند تا فرد دیگری در جامعه را رشد دهد.

اگر نهضت معارفه کتاب محقق شود بدون حل باقی معضلات مسئله کتاب‌خوانی حل خواهد شد

این ظرفیت آن چیزی است که اگر فعال شود بدون داشتن یک چرخه تولید کتاب صحیح و شبکه توزیع قدرتمند، ما موفق شده‌ایم. اگر حتی آن زیرساخت مورد نیاز در صنعت نشر کامل نباشد، تمام تولیدات ما متناسب با تمام نیازها نباشد و از 70 هزار کتاب چاپ شده در هر سال، تنها 500 کتاب خوب یافت شود که امروز این‌گونه نیست، اما این انقلاب محتوایی و تحول عظیم محقق شود، مسئله کتاب‌خوانی تا حد قابل قبولی در کشور حل خواهد شد. و این نهضت محتوایی و معارفه شروع نمی‌شود، جز با توجه به لایۀ اول و تأسی به امام جامعه.

اصلاح مسیر تولید و توجه به نیاز مخاطب با تحقق نهضت محتوایی و معارفه کتاب ممکن است

*تسنیم: خود این اتفاق نیز می‌تواند بر شبکه تولید و توزیع اثر بگذارد؟

بله. اگر این اتفاق بیافتد، تولیدکننده یا ناشر زمانی که با تشویق مخاطب مواجه می‌شود، درمی‌یابد این مسیر، مسیر درستی است و تولید بعد خود را مرتبط و تکمیل‌کننده تولید قبل اجرا می‌کند. اما زمانی که بازخوردی نمی‌گیرد و نمی‌داند جامعه اثر او را پس‌زده است یا خیر، تصور می‌کند مسیر درستی را رفته و ادامه می‌دهد. چرا؟ چون آن ارتباط و اتصال وجود ندارد. امروز بعضا برنامه‌هایی را ما در تلویزیون تولید و پخش می‌کنیم که نه توجیه اقتصادی دارد و نه توجیه فرهنگی. صرفاً وقت‌پُرکن است. شما اسم این کار را چه می‌گذارید؟ من می‌گویم اگر ما هنرمندیم و بدانیم که این هنر ما مورد استقبال واقع می‌شود، مگر عقل‌مان ناقص است که در ژانر دیگری وقت صرف کنیم؟ جامعه ما بر پایه دین است. اگر در نظام امت و امامت جامعه به توده جامعه کتاب‌های سالم، رشددهنده، تفکربرانگیز و مقوی ایمان و یقین داده شود، جامعه شما در اتصال به مبدأ توحید با بهترین محتواها و کتاب‌ها درگیر شده است.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران