ویترین مطبوعات آمریکا/ خلأهای استراتژی خاورمیانه اوباما
خبرگزاری تسنیم: استراتژی باراک اوباما در منطقه خاورمیانه و برای مبارزه با داعش چند سئوال مهم بی جواب دارد.
خبرگزاری تسنیم نگاهی به مهم ترین عناوین سرمقاله های آمریکایی داشته است که در ادامه ملاحظه می فرمائید:
خلأهای بزرگی در استراتژی خاورمیانه اوباما موجود است
شورای سردبیری نشریه واشنگتن پست درباره خلأهای بزرگ در استراتژی خاورمیانه ای رئیس جمهور آمریکا هشدار داده است. در اینجا به اختصار این مطلب را مرور می نماییم:
باراک اوباما در تازه ترین سخنان خود گفته است که خاورمیانه در حال حاضر چالش هایی دارد که بسیار کم خطر تر از 20، 25 تا 30 سال قبل است. این تحلیل چندان معتبر به نظر نمی رسد که رئیس جمهور آمریکا آن را خصوصا پس از انتشار ویدئوی جدید از قتل روزنامه نگار آمریکایی به دست داعش بیان کند.
قتل این خبرنگار فرصت دیگری را در اختیار اوباما گذاشت تا استراتژی خود را برای مبارزه با این گروه تروریستی آغاز کند. اما به نظر می رسد این استراتژی خلاء هایی هم دارد.
وی بالاخره اعتراف کرد که داعش یک تهدید جدی نه فقط برای عراق که برای منطقه و منافع آمریکاست. اوباما اشاره داشته که حملات هوایی آمریکا در عراق در عقب نشینی تروریست ها موفق بوده است.
اما ایالات متحده هنوز مشخص نکرده است که چه کشور یا نیرویی باید برای ائتلاف استفاده شود تا در زمینه حملات زمینی از آمریکا حمایت کند. آیا ایران و سوریه که هر دو هم دشمن داعش هستند در این ائتلاف قرار دارند یا خیر؟ اگر عراقی ها در ساخت دولت جامع مورد نظر اوباما موفق نباشند چه؟ ثبات در سوریه که گام مهمی در این میان است چطور انجام می شود؟
باراک اوباما نباید تهدیدات موجود در خاورمیانه و یا نقش آمریکا برای مبارزه با آن ها را کوچک شمارد.
چطور با داعش بجنگیم؟
نشریه لس آنجلس تایمز در سرمقاله خود به قلم شورای سردبیری، همچون مطلب واشنگتن پست، عدم هماهنگی مواضع رئیس جمهوری آمریکا را بررسی کرده است. در ادامه به اختصار بخشی هایی از این مطلب را مرور می کنیم:
باراک اوباما وعده مبارزه و نابودی گروه ترویستی داعش را داده است. اوباما هنوز حملات هوایی آمریکا در سوریه را تایید نکرده و مخالف استفاده از پیاده نظام در عراق است.
آیا عدم هماهنگی میان سخنان و رفتارهای رئیس جمهور وجود دارد؟ اگر نگاهی دقیق به سخنان اوباما درباره داعش بیندازید به خوبی متوجه می شوید که رئیس جمهور هنوز استراتژی یکپارچه ای برای مقابله با تهدید داعش مدنظر ندارد. برای نمونه در کنفرانس مطبوعاتی هفته گذشته، اوباما گفت که داعش «تهدید قریب الوقوع برای مردم عراق و منطقه» است. اما وی استراتژی جامع تر و وسیع تری را که شامل مشارکت منطقه ای برای تحت فشار قرار دادن عراق برای یک دولت گسترده (شامل شیعه و سنی) است را اعلام کرد. همچنین اوباما اذعان نمود پنتاگون در حال ارزیابی گزینه های متنوعی – شامل حملات هوایی در سوریه – برای مقابله با داعش است اما وی هنوز تصمیم مشخصی در باره این گزینه ها نگرفته است.
با توجه به حساسیت و عواقب دخالت مستقیم ایالات متحده در جنگ داخلی سوریه، چنین اظهارنظرهایی در وهله اول محافظه کارانه به نظر می رسد. اما متاسفانه اوباما خود اقرار کرد که برای مقابله با تهدید داعش هنوز استراتژی مشخصی ندارد. شاید آنگونه که فکر می کنیم سیاست خارجی باراک اوباما بدون برنامه هم نباشد. به هر حال اگرچه گفته وی درباره فقدان استراتژی نشان دهنده سردرگمی کاخ سفید برای ورود به بحران جدید عراق است، اما اظهارات وی بعد از پخش تصاویر گردن زدن استیون ساتلوف خبرنگار آمریکایی مبنی بر اینکه آمریکا در آستانه یک جنگ تمام عیار با داعش است، سردرگمی دولت را مجددا نمایان کرد.
کاخ سفید باید هرچه زودتر سیاست خود برای مقابله با داعش را به طور شفاف اعلام کند. گردن زدن خبرنگاران آمریکایی عملی وحشیانه بوده و به راستی عاملان آن مستحق مجازات هستند. اما بین انتقام مرگ آنها با شروع یک عملیات نظامی برای نابودی داعش – تهدیدی که ممکن است بدون تعهد نظامی آمریکا هم خنثی شود – تفاوت اساسی وجود دارد.
هویت اسکاتلندی در بوته رای
سرمقاله نشریه نیویورک تایمز که از سوی شورای سردبیری به نگارش در آمده به موضوع رای گیری درباره استقلال اسکاتلند پرداخته است. در اینجا این مطلب را به صورت خلاصه مرور می نماییم:
تا دو هفته دیگر، رای دهندگان اسکاتلندی به یک سوال ساده پاسخ خواهند داد؛ آیا اسکاتلند باید یک کشور مستقل باشد؟ آری یا خیر. اما انتخاب خیلی ها هم ساده به نظر نمی رسد. مسائل عمیق مذهبی، اقتصادی یا جغرافیایی خاصی اسکاتلندی ها را از انگلیسی ها جدا نمی کند؛ اسکاتلندی ها تحت استعمار انگلیس نبوده اند، جنگ استقلالی وجود نداشته و اسکاتلندی ها در کنار انگلیسی ها به عنوان بریتانیای کبیر از سال 1707 تاکنون در صلح زیسته اند.
حامیان استقلال در واقع خواهان حفظ ملکه، پوند به عنوان پول ملی و عضویت در اتحادیه اروپا هستند. اگرچه مخالفان یعنی کسانی که مایل به پاسخ منفی به سوال درباره استقلال هستند در نظرسنجی ها جلوتر قرار دارند اما فاصله بین دو طرف بسیار اندک است. احزاب سیاسی انگلیسی جملگی اعلام کرده اند در صورت ماندن اسکاتلند ذیل بریتانیا، به آن استقلال بیشتری اعطا خواهند کرد. مساله استقلال فراتر از صرفا مزایای اقتصادی آن است و از سال 2011 که حزب ملی اسکاتلند اکثریت کرسی های پارلمان اسکاتلند را در اختیار گرفت، تحرک ها برای برگزاری رفراندوم شدت گرفت. جهانی سازی و فروپاشی امپراتوری بریتانیا، هویت بریتانیایی را تضعیف کرده و اتحادیه اروپا هم کار را برای اقلیت هایی نظیر کاتالانی، باسکی و اسکاتلندی آسانتر کرده تا ادعای استقلال کنند.
در مقابل مخالفان استقلال مدعی اند که دنبال کردن استقلال، مزایایی نظیر دوستی ها، ارزش ها، اقتصاد و هویت های مشترکی که برای قرن ها بین دو ملت شکل گرفته است را نادیده می گیرد. این نوع رفراندوم ها امتحانی برای ارزش های دموکراتیک در بریتانیا و اسپانیا – جایی که قرار است در ماه نوامبر رای گیری استقلال کاتالونیا صورت گیرد - محسوب می شود. در اسکاتلند هیچ تهدید و پیامدهای برای دو طرف وجود ندارد و تنها فشار، پیچیدگی ها و تقدیری است که از پاسخ به آن سوال ساده ناشی می شود.
انتهای پیام/ع