خطبهای که امام علی(ع) در آن از لطافت خلقت مورچه سخن گفتند
خبرگزاری تسنیم: به مورچه و کوچکى جثّه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمىشود. نگاه کنید چگونه روى زمین راه مىرود، و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مىکند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، امیرالمومنین امام علی علیه السلام: اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمتهاى او مىاندیشیدند، به راه راست باز مىگشتند، و از آتش سوزان مىترسیدند، امّا دلها بیمار، و چشمها معیوب است.
آیا به مخلوقات کوچک خدا نمىنگرند که چگونه آفرینش آن را استحکام بخشید و ترکیب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم براى آن پدید آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق کرد.
به مورچه و کوچکى جثّه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمىشود.
نگاه کنید چگونه روى زمین راه مىرود، و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مىکند دانهها را به لانه خود منتقل مىسازد، و در جایگاه مخصوص نگه مىدارد.در فصل گرما براى زمستان تلاش کرده، و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمىکند.
روزى مورچه تضمین گردیده، و غذاهاى متناسب با طبعش آفریده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمىکند.
و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمىسازد، گر چه در دل سنگى سخت و صاف یا در میان صخرهاى خشک باشد.
اگر در مجارى خوراک و قسمتهاى بالا و پایین دستگاه گوارش و آنچه در درون شکم او از غضروفهاى آویخته به دنده و شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، اندیشه نمایى، از آفرینش مورچه دچار شگفتى شده و از وصف او به زحمت خواهى افتاد.
پس بزرگ است خدایى که مورچه را بر روى دست و پایش بر پاداشت، و پیکره وجودش را با استحکام نگاه داشت، و در آفرینش آن هیچ قدرتى او را یارى نداد، و هیچ آفرینندهاى کمکش نکرد.
اگر اندیشهات را به کار گیرى تا به راز آفرینش پى برده باشى، دلائل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتى که جدا جدا در آفرینش هر چیزى به کار رفته است... .
متن حدیث:
و لو فکروا فی عظیم القدره و جسیم النعمه ، لرجعوا الی الطریق ، و خافوا عذاب الحریق ، ولکن القلوب علیله ، والبصائر مدخوله الا ینظرون الی صغیر ما خلق ، کیف احکم خلقه ، و اتقن ترکیبه ، و فلق له السمع والبصر ، و سوی له العظم و البشر انظروا الی النمله فی صغر جثتها ، و لطافه هیئتها ، لا تکاد تنال بلحظ البصر ، و لا بمستدرک الفکر ، کیف دبت علی ارضها ، و صبت علی رزقها ، تنقل الحبه الی جحرها ، و تعدها فی مستقرها تجمع فی حرها لبردها ، و فی وردها لصدرها ، مکفول برزقها ، مرزوقه بوفقها ، لا یغفلها المنان ، و لا یحرمها الدیان ، و لو فی الصفا الیابس و الحجر الجامس و لو فکرت فی مجاری اکلها ، فی علوها و سفلها ،و ما فی الجوف من شراسیف بطنها ، و ما فی الراس من عینها و اذنها ، لقضیت من خلقها عجبا ، و لقیت من وصفها تعبا فتعالی الذی اقامها علی قوائمها ، و بناها علی دعائمها لم یشرکه فی فطرتها فاطر ، و لم یعنه علی خلقها قادر و لو ضربت فی مذاهب فکرک لتبلغ غایاته ، ما دلتک الدلاله الا علی ان فاطر النمله هو فاطر النخله ، دقیق تفصیل کل شی ء ، و غامض اختلاف کل حی.. .