حس می‌کنم سینمای جشنواره‌ای ایران برای سیاره دیگری است/متاسفم که «بهزادپور‌» ها دیگر فیلم نمی‌سازند

حس می‌کنم سینمای جشنواره‌ای ایران برای سیاره دیگری است/متاسفم که «بهزادپور‌» ها دیگر فیلم نمی‌سازند

خبرگزاری تسنیم:بعد از یک سکوت تقریبا طولانی، ابراهیم حاتمی‌کیا دوباره در یک رسانه زنده به خروش آمد. مسیری که حاتمی‌کیا از یک هفته پیش از شروع جشنواره فیلم فجر سال گذشته آغاز کرد همچنان ادامه دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ابراهیم حاتمی‌کیا با حضور در برنامه «هفت» درباره اینکه چرا به دنبال ساخت فیلم «چ» رفته است، گفت: مدت‌ها به این فکر می‌کردم که کدام شخصیت‌ها در این زمان برایم بهتر جواب می‌دهد تا اینکه متوجه شدم چمران بیشترین بازخورد را برای خودم دارد. شخصیت چمران چند بعد علمی، عارفانه، چریک و سیاسی داشت و هیچ کدام را برای خود حرام ندانسته و هرجا احساس کرده می‌تواند خدمتی انجام دهد، وارد می‌شد و زیبایی چمران به همین است که تمام این مؤلفه‌ها را دارد.

حاتمی‌کیا ادامه داد: بخشی که بیشتر از آن در صداوسیما یاد شده، وجه عرفانی اوست. چمران مردی در خلوت و جلوت بود و همه این‌ها را در لحظه با هم داشت و نشان دادن این مسأله در سینما سخت است. این نوع بیان برایم سخت بود و واقعا وحشت می‌کردم که نکند عده‌ای را با نوع بیانم در فیلم سرخورده یا عصبانی کنم و به همین دلیل همیشه دنبال بهانه‌ای بودم که این فیلم را نسازم چون می‌ترسیدم و خطرناک بود.

این کارگردان با اشاره به فیلم «دیده‌بان» گفت: یادم می‌آید که فیلم دیده‌بان درباره شهید عارفی بود. این قصه دیده بانِ من یا به تعبیر دیگر جبهه‌ای بود که من باز کرده بودم. این به معنای افتخار نیست بلکه غیر از این هیچ شخص دیگری نمی‌تواند کار کند. هرکس کار می‌کند از زاویه یک هنرمند است و چون این تفسیر بر آن حمل می‌شود، قطعا انتخاب‌ها به گونه‌ای می‌شود که خود کارگردان به آن نوعی نظم خاص می‌دهد.

وی افزود: واقعیت این است که خالق چمران فیلم «چ» خودم هستم و چیزهایی که برایم مهم است را برجسته می‌کنم و برای آن استدلال‌ها و منطق‌هایی دارم. من 48 ساعت از زندگی چمران را بیان کردم و برایم نقطه حساسی بود که دو نیروی ایرانی درگیر می‌شوند و هر دو معتقدند ما فهم و نظری از انقلاب داریم و می‌خواهیم همین پیاده شود.

حاتمی‌کیا در پاسخ به اینکه آیا شما فرزند زمان خودتان هستید، گفت: سعی من همین است و اگر این قطب نما را از من بگیرند که حرفی به قصدی بیان کنم که مسأله جامعه نباشد و جواب ندهد، حضور در آن رشته برایم حرام است. این مسأله را در میان بعضی بچه‌ها و همکاران می‌بینم که برخی می‌گویند تعدادی فیلمنامه داریم، کدامشان را بسازیم و اصلا برایشان جنگ مسأله نیست و حتی 10 سال بعد هم می‌بینید‌‌ همان فیلم‌ها را دارند.

وی با اشاره به مشکل سینمای ایران توضیح داد: معتقدم گرانیگاه و مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند از زمانش به دلایل مختلف ممیزی‌ها، کوته بینی‌ها و سخت گیری‌ها گرفته شد. نتیجه این می‌شود که به عنوان یک فیلمساز از آنچه جامعه احتیاج داشت فاصله گرفتم و به تدریج به سمت سینمایی می‌رویم که می‌پرسیم چه نسبتی با ما دارد؟... سینمای امروز خیلی غم انگیز است و وقتی به جشنواره می‌روم و آن را حاصل سینمای ایران می‌بینم، حس می‌کنم برای یک سیاره دیگر است. منظورم مسائل روز اقتصاد و بچه نیست بلکه ما حرف و افقی داریم که آن‌ها را نمی‌بینیم.

کارگردان فیلم «آژانس شیشه‌ای» یادآور شد: حرفم به سمت فیلمساز‌ها نیست اما مهم این است که چه مسأله‌ای را در سینما می‌بینید تا ارتباط ایجاد شود و رابطه ضعیف به معنای این نیست که نشان دادن مصیبت‌های مردم صحبت اجتماعی است. ما هنرمندیم و به اثرمان رنگی می‌دهیم که می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم. ما در دهه‌ای آرمان‌هایی در سینما داشتیم که حضور عرفان در سینما را مطرح می‌کردیم و در آن مقطع جدال شد که چرا اتفاق می‌افتد؟... اتفاق نیفتد که چه بشود؟... مسأله این است که قرار بود سربازان افرادی مرز مسائلی را در جامعه خود مطرح کنند و نترسند و مقاومت کنند برای آنچه می‌خواهند بگویند تا یک آینده بهتر داشته باشیم اما این اتفاق در سینما نمی‌افتد.

حاتمی کیا درخصوص صحبت برخی منتقدان در اول جنگ تشریح کرد: وقتی منتقد 2 سال بعد از پایان جنگ می‌گوید جنگ دیگر تمام شده و درباره آن صحبت نکنید، متوجه نمی‌شود که 1200 کیلومتر این کشور با کشور بیگانه درگیر بوده و 8 سال کشته و شهید دادیم و به نظر شما من باید با او چه کنم؟... آن‌ها کاری انجام می‌دهند که کهنه به نظر بیایم. در فیلم «وصل نیکان» گفتند این چه حرف‌هایی است بیان می‌کنید، وارد بحث‌های جامعه شوید.

وی افزود: الان چند سال از پایان جنگ می‌گذرد و اگر این نگاه تازه نسل دهه 40 نبود، شرایط خوبی به وجود نمی‌آمد. آن دوست منتقد ما به این نسل به عنوان افراد خسته‌ای نگاه می‌کند که به نظر جنگ شوخی بوده که رخ داده است. در آن زمان جامعه درگیر بود، زخم بر تن شهدا نشسته و کوچه‌ها به نام شهدا شده و هنوز زخم‌ها التیام پیدا نکرده است. چه طور می‌شود که سینما سعی می‌کند به این‌ها پشت کند؟... بخشی مربوط به فیلمساز است که تأمل نمی‌کند.

حاتمی‌کیا درخصوص اینکه برخی فیلمسازان نبود وسیله و تجهیزات را دلیل فیلم در حوزه جنگ می‌دانند، گفت: فیلمساز‌ها در ایران سه دسته هستند؛ عده‌ای وارد سینمای بدنه شدند و دکان آنهاست و این اصلا بد نیست، عده‌ای سینمای جشنواره‌ای و دیدبانی دارند که مخاطبان آن خارجی هستند و عده‌ای هم به سینمای بومی می‌پردازند که با درد وارد این حوزه شدند. کمال تبریزی برای فیلمبرداری آن روز‌ها از دیوار سفارت آمریکا بالا رفت و مسأله داشت که به سینما آمد. من هم فکر می‌کردم باید بروم بجنگم و فکر می‌کردم باید سهم خودم را از این ماجرا ادا کنم و بعد متوجه شدم با فیلم می‌توانم حرفم را بیان کنم و این حیرت‌ها را نشان دهم. این نوع فیلمساز‌ها همیشه بین دو جناح لِه می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: این نوع فیلمسازی احتیاج به وقت و حوصله دارد و بخش خصوصی و دولتی باید از آن حمایت کند و این شاخه سینما متأسفانه ضعیف‌ترین شرایط را دارد. 35 سالست کار می‌کنم و مدعی هستم که قصدم این بود تغییری رخ بدهد. برای این نوع گفتن من باید شجاعت و حوصله داشته باشم و بجنگم. این نوع فیلمسازی آدم‌هایی را می‌طلبد که برآنچه می‌خواهند بگویند، مقاومت کنند و هرچیزی را نپذیرند و به راحتی جهت آن را تغییر ندهند. برخی فیلمسازان عزیز از این طیف به این دچار شدند که اگر آمار سینما بالا برود، تماشاچیان مسأله ما می‌شود.

کارگردان فیلم «روبان قرمز» عنوان کرد: جان فورد در آمریکا می‌گوید باید برای آنهایی که در جنگ ویتنام شرکت کردند، تسهیلاتی قائل شد. جامعه ما بی‌طبقه نیست بلکه هرکس نظر خودش را دارد و ما هم به عنوان فیلمساز باید بجنگیم تا آنچه را که می‌خواهیم، بسازیم. الان این جنگجویی را از ما گرفتند و حتی معتقدند بهشت و جهنم را از دست ما گرفتند و دیگران تصمیم می‌گیرند که ما بهشت برویم یا جهنم. اگر این طور باشد که همه جا جهنم می‌شود اما مسأله اینجاست که فیلمساز ما به این موضوع راضی می‌شود.

حاتمی کیا تأکید کرد: بحثم این است که فیلمساز باید خودش برای آنچه می‌خواهد بگوید، مقاومت کند. اصلا نباید انتظار داشت که بگویند بفرمایید، این فرش قرمز و این هم راه. ما باید برای آنچه ایده آل ذهنمان است بجنگیم. چرا برخی تفنگ جبهه را برداشته‌اند و جای دیگر مصرف می‌کنند؟... چرا بچه‌هایی که این فضا‌ها را دیده بودند از مسأله جدا می‌شوند؟... برخی منتقدان این را تبدیل به وجاهت کردند که جنگ مسأله کهنه‌ای است که درباره آن نباید صحبت کنیم. البته این اتفاق افتاد و به آرامی به عنوان یک کارگردان به من گفتند: برای چه در فیلمت از این حرف‌ها می‌زنی؟... برو حرف‌های دیگرت را بیان کن.

وی ادامه داد: نتیجه این می‌شود که فیلمساز کفش‌هایی را به پا می‌کند که اندازه خودش نیست و در حوزه‌هایی کار می‌کند که اصلا ربطی به او ندارد. در سینمای دفاع مقدس چرا باید فیلم «شیار143» بیاید و واکنش مردم این طور باشد؟... این فیلم که حرف تازه‌ای نمی‌گفت اما می‌بینید که چه طور می‌درخشد و نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که نسبت به این فیلم‌ها نوعی غریبگی به وجود می‌آید. منظورم فرد خاصی نیست بلکه حرف این است که این جو راه افتاده و ما به عنوان فیلمساز از آمدن به این سینما می‌ترسیم.

کارگردان فیلم «چ» توضیح داد: به عنوان فیلمساز جنگ آمدم که حرفی از بچه‌های جنگ بگویم. بعد از فیلم «دیده‌بان» فیلم‌های دیگرم دیگر تفنگ ندارد و در حال طرح جامعه هستم. فیلم‌های «آژانس شیشه‌ای» و «بوی پیرهن یوسف» همه جامعه زمان خودشان را مطرح می‌کنند و من هم مسائل خودم را می‌گویم. من بیشتر از نسلی که با انقلاب شکل گرفته حرف می‌زنم و می‌گویم اگر من و تو نگوییم، نسبت به این مسائل مثل چمران و پاوه غریبه می‌شوند. متأسفانه تا زمانی که در حوزه فکر، اندیشه، نرم افزار امثال آقا مرتضی‌ها را کم داریم.

حاتمی کیا با اشاره به افرادی که درگیر جنگ بودند گفت: قرار بود افراد شهید شوند و درصد زنده بودنشان خیلی پایین بود. چه طور تغییر کردند و عوض شدند. اصلا چرا باید فکر کنیم که باید معاش خود را با سینما گره بزنیم. اگر می‌توانید فیلم بسازید و اگر نمی‌توانید نسازید. فیلم ایده آل خودتان را بسازید، نه اینکه دائما بگویید به دلیل اینکه فلان مسأله را فانی گفته نمی‌توانم حرفم را بیان کنم. بار‌ها پای صحبت این آدم‌ها نشستم و می‌بینم که از خودش هیچ برای مطرح کردن ندارد.

وی تأکید کرد: من از هم قبیله‌های خودم در دوران جنگ صحبت می‌کنم. این نسل که جنگ را دیدند باید از این فضا صحبت کنند و نباید اجازه کهنه شدن بدهند. شرم بر فیلمسازی باد که بگوید پول در همین بخش است بلکه باید حرف‌هایی از جنس زمانه داشته باشد که بتواند در اثرش بیان کند. الان ایران در خاورمیانه و جهان حرف و هویت برای گفتن دارد و این هویت از بچه‌های جنگ و‌‌ همان فضا شکل گرفته اما بچه‌های جنگ پای این کار ناایستادند و حوصله و تحقیق نکردند و ناله می‌کنند. من با تمام گروهم به پادگان می‌رفتم و یک سرباز کل کار ما را می‌خواباند.

حاتمی کیا ادامه داد: بحث بر سر این است که خودمان را داریم گم می‌کنیم و باید چیزی را در فیلم خود بگوییم که حرف زمان حال را بزند. چمران من برای سال 58 است و دارم درباره حرف الانم صحبت می‌کنم. متأسفانه عزیزان این کشور را فراموش کردند. باید فکر کنیم رفتن به سراغ شهید باکری از کدام وجه باشد که بتواند جواب دهنده زمان حال ما باشد. این هنر من به عنوان یک فیلمساز است که طوری اثرم را ارائه کم که ملت بیایند و نگاه کنند. چرا بهزادپور با «خداحافظ رفیق» که توانست حافظه‌ای برای مردم بسازد، دیگر فیلم نمی‌سازد؟... چرا افرادی که فیلم‌های جنگی این طوری ساختند دیگر به سراغ این کار نمی‌روند؟

این کارگردان درباره «گزارش یک جشن» و دیدار با رهبری بیان کرد: برخی دوستان خط کشی صریح و واضحی برای ساخت فیلم ارائه می‌دهند اما من به این معتقد نیستم و علاوه بر آن دیدار با آقا فرصت مغتنمی بود. ایشان فیلم «چ» را دیده‌اند و درباره آن زیبا صحبت کرده‌اند.

وی با اشاره به فیلمسازی ضعیف در حوزه جنگ اذعان کرد: وقتی میدان را خالی می‌کنیم، افرادی وارد می‌شوند که در این حوزه ضعیف هستند؛ یعنی این فیلم‌ها سکوی پرتاب فیلمساز می‌شود و این اوائل جزو مسائل پشت پرده بود که فرد اصلا هیچ اعتقادی به موضوع نداشت. نمی‌دانم چرا این اتفاق می‌افتد؟... مگر نه این است که بعد‌ها باید پاسخ بدهند؟... اگر از منظر عراق به ایران نگاه کنید، می‌بینید که این بچه‌ها در جنگ چه کردند.

حاتمی کیا با طرح سوالی گفت: چه طور می‌شود مسئول سینما و تلویزیون ما هنگام طرح سینمای جنگ غیرت به خرج نمی‌دهد که به بهترین‌ها فرصت ساخت بدهد؟ انگار همین قدر که فرد چفیه داشته باشد برای پخش از تلویزیون کافی است. متأسفانه حرف‌های این نوع سینما که باید هویت داشته باشد، تا حدودی حرف‌های خشن دارد و بوی باروت می‌دهد. حرف نسل انقلاب باروتی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم. نسل بچه‌های جنگ گلی است و وقتی می‌آیند روی فرش‌ها رد باقی می‌گذارند و باید این را بپذیریم. اگر مسئول این را نپذیرد و برای بچه‌اش این محیط را توضیح دهد، چه طور می‌خواهد فضای جنگ را درک کند؟... ما فیلمسازان جنگ این کار را نکردیم.

این فیلمساز جنگ در رابطه با ساخت فیلم با رگه‌های واقعیت بیان کرد: من چندان عنوان واقعیت را جدی نمی‌گیرم. واقعیت از زاویه نگاه من تعریف می‌کند. من به کسانی که ادعا می‌کنند فلان مسأله اصل است، مشکوکم. واقعیت این است که سینماگر گرته برداری می‌کند و بیان واقعیت اصلا یک طنز و برای آرام کردن ذهن مخاطب است. هرکس از زاویه خودش به فیلم نگاه می‌کند و این گزینش فیلمساز است. اصلا از جزیره مجنون طبق قاعده فیلم بسازند و در آن پنگوئن بگذارند و مهم این است که منطق قصه درست باشد. این حرف قلابی است که فکر کنیم فیلم‌های مستند یعنی بیان واقعیت. خلقیات ما تعیین کننده بود که در روایت فتح به سمت چه سوژه‌ای جذب می‌شدیم.

حاتمی کیا با اشاره به اینکه تا الان به انجمن سینمای دفاع مقدس نرفتم، افزود: تا دیروز می‌توانستم بروم فرمانده لشکر فلان جا را ببینم و الان وارد تو در تویی شدم که عده‌ای نظراتی عجیب و غریب دارند و اصلا از این تشکیلات چه چیز بیرون آمد؟... اگر خروجی ندارد در‌ها ببندید. وقتی می‌خواستم «برج مینو» را بسازم، 9 نفر می‌گفتند این کار ساخته شود و یک نفر فقط موافق نبود. زمان فیلمبرداری گفتند کار تعطیل است چون آن یک نفر می‌خواهد با من صحبت کند و گفت با کار شما مشکل دارم و کارم را خواباند. این فرد قبول نکرد سر صحنه بیاید و گفتم تعطیل نمی‌کنم و به بچه‌های گروه گفتم پول نداریم، آیا پای کار هستید؟... جریان به این رسید که می‌ن‌ها را از میدان‌های مین به صورت دست ساز بیرون آوردیم و تفنگ‌های انبار شهربانی را برای ساخت فیلم استفاده کردم. در ‌‌نهایت این فیلم در جشنواره جایزه گرفت. باید به ما اعتماد کنند.

وی افزود: بعضی دوستان وقتی آنجا هستند می‌خواهند همه چیز را حفظ کنند اما وقتی بیرون می‌آیند، تبدیل به یک فرد رادیکال می‌شوند. متأسفانه پول‌ها خورده شدند و سر ما را پایین انداختند.

حاتمی کیا درباره فیلم‌های سیاه گفت: ما فیلمساز‌ها پر از اشتباه هستیم و افتخار می‌کنیم و اصلا هیچ کس نیست که اشتباه نکرده باشد. در فیلم «شیار143» مادری بچه‌اش را دوست دارد و به جبهه می‌فرستد و برنمی گردد و کل فیلم انتظار می‌کشد و بعد جنازه را می‌آورند و اصلا این احساس را ندارم که جنگ ما اشتباه بود. یک فیلم دیگر هم طوری نشان می‌دهد که بگوید اشتباه کردیم جنگیدیم.

وی افزود: درد این است که فیلمساز بگوید که فیلمی از آبادان می‌سازم که آبادان شبیه دزد دوچرخه ویتوریا دسیکاست. دزد دوچرخه‌ای که از کشور فاشیسم زده حرف می‌زند و آیا کشور من را هم فاشیسم زده است؟ درد این است فیلمساز آبادانی ما از قبل از انقلاب حرف بزند و من را با فاشیسم یکی کند بعد بگوید من سبک دزد دوچرخه را اینطور برداشتم، دسیکا مختصات آن کشور است و ماجرایی که برای موسیلینی رخ داده است. آیا من در کشورم موسولینی داشتم؟ من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل می‌کند خجالت بکشید و با جیغ و داد از فارابی بیرون آمدم.

حاتمی کیا تصریح کرد: این دلیل دارد که فیملساز آن طرف را نمی‌بیند چون با اولین صدا او به تهران آمده است. مسئله مردم هستند، مسئله کوچه‌هایی است که هنوز اسم شهید دارند و بعضی‌ها برای عوض کردن اسامی کوچه‌ها مقاومت می‌کنند. هنوز تخت طاووس برای ما مهم‌تر از اسم شهید مطهری است که باعث تاسف است.

وی با با بیان اینکه امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم، افزود: جریان حاکم بر این هرم لعنتی سینما طوری شده که ما اقلیت قرار گرفتیم و ما را به بازی می‌کشند که باید در آنجا صفر شویم ولی خدا ان‌شاءالله به ما مقاومتی بدهد که بچه‌های این حوزه اصلا کوتاه نیایند و به مسیر خود ادامه بدهند.

کارگردان «دیده‌بان» درباره فیلمسازان جوان دفاع مقدس گفت: سینما که ورشسکته است. من کاری به این ندارم که الان «شهر موش‌ها» خوب می‌فروشد که ان‌شاءالله این روند فروشش هم ادامه پیدا کند و 100 میلیارد بفروشد اما مگر میلیارد چقدر است؟.. یا من باید وارد چرخ‌دنده شوم و حرف‌های سخیف بزنم تا ملت به سینما بیایند که این اتفاق برای بچه‌های ما افتاده است که وای بر ما و وای بر آینده ما، یا اینکه ما فقط مواظب شترهای خودمان باشیم و بچه‌های خود را بچسبیم. من عشقم این است که فیلمم را در شهرستان ببینند، چون ما باید بشارت خود را بدهیم.

وی افزود: سینمای دفاع مقدس تنها ژانری است که هویت دارد و این سینما خیلی حرف‌ها برای گفتن دارد که با مطرح شدن آن باید سر از لبنان در بیاوریم.
حاتمی کیا خطاب به فیلمسازان جوان ارزشی گفت: مبادا خالی بودن سینما‌ها شما را گمراه کند، شما حرفتان را بزنید تا بعدا شرم از فیلمی که ساختیم نکنیم. به اندازه کافی فیلمسازانی را داریم که سینما‌ها را به بتکده تبدیل کنند.

این فیلمساز بیان کرد: چون من در «گزارش یک جشن» زمان خود را توضیح می‌دهم، برای آن کتک می‌خورم وگرنه من در آن فیلم نگاهم به جوان هاست. اما دوستان مصلحت اکران آن را نمی‌بینند. من در سینما حامل پیام هستم و برای آن درد وارد سینما شدم که اگر این را از من بگیرند، دیگر حرفی برای گفتن ندارم.

حاتمی کیا در پایان صحبت‌های خود توضیح داد: من مخلص سینما هستم. خدا را شاکرم که مردم من را به عنوان فرزند خود در این خانواده پذیرفتند و معتقدند که حرف‌هایی را بیان می‌کنم که برای اینجامعه است.

حاتمی کیا درباره دعوت از برخی منتقدان در برنامه «هفت» گفت: شما بعضی اوقات کسانی را می‌آورید که اصلا این بحث مسئله او نیست و وقتی ارزش‌های این ماجرا مسئله او نیست و افتخارش این است که تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه نمی‌کند و فقط بی‌بی‌سی و من‌و‌تو را نگاه می‌کند و به فیلمهای ایرانی اه اه اه می‌کند، چه توقعی می‌توان از این افراد داشت؟

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران