ژست تو خالی!


ژست تو خالی!

خبرگزاری تسنیم: نمونه بارز آن کنفرانس ژنو ۲ بود که بدون حضور ایران رسما به شکست انجامید. لذا جایگاه، نفوذ و تجارب ایران مولفه‌های قدرتمندی هستند که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

 غربی‌ها و به طور مشخص آمریکایی‌ها، با واژه تروریسم برخورد گزینشی داشته‌اند. به این معنا که آنها مبتنی بر منافع خود این واژه را تفسیر کرده‌اند. در این برخورد، تعریف واژه تروریسم همیشه یکسان نبوده است. زمانی حتی حرکت‌های آزادی‌بخش و گروه‌هایی که برای رهایی از ظلم، استعمار یا استثمار می‌جنگیدند، تروریسم می‌نامیدند. زمانی هم تروریسم را به تروریست خوب و بد تقسیم می‌کردند و آن بخش از جنبش‌های تروریستی که در جهت منافع آنها بود را تأیید و یا با سکوت بدان می نگریستند. در کنار این نیز گاه با توجیهات مختلف، سعی می‌کردند بخش منفی گروه‌های تروریستی را تطهیر کنند و بخش دیگری را که در جهت منافع شان بود، با آب و تاب فراوان بزرگ‌نمایی کنند. در نگاه به تروریسم بد، گاه نشان می‌دادند که خطر عمده‌ای جهان را تهدید می‌کند. چنانچه بعد از واقعه‌11سپتامبر، عمدتا تلاش رسانه‌ای غرب در این مسیر قرار گرفت که تروریسم را مترادف با اسلام تلقی کنند و از این راه، اسلام هراسی را در دنیا تحت این عنوان که گروه‌های اسلامی حامی تروریسم هستند و می‌خواهند به وسیله تروریسم به اهداف خود برسند، دامان بزنند.   به عنوان نمونه با وجود حضور در افغانستان و عراق، غرب نتوانست نظام‌های کاملا وابسته و دست‌نشانده خود را به قدرت برساند.

همچنین با وجود این که غالب زیرساخت‌های سوریه را از بین بردند اما نتوانستند حکومتی مورد نظر خود را روی کار آورند. در این مرحله غربی‌ها دست به تاکتیک جدیدی زدند و این بار تروریسم را در شکل بسیار خشن و عریان به میدان آوردند. یعنی ابتدا به نام گروه دولت اسلامی عراق و شام وارد شدند و بعد آرام آرام آن را به دولت اسلامی تبدیل کردند. آنها از این رویکرد به دنبال چند هدف بودند: اول این که به نام مبارزه با دولت اسلامی، مجددا حضور خود را در منطقه تمدید و تشدید کنند و دوباره جایگاه خود را در این کشورها برای سال‌های دیگر تثبیت کنند. دوم این که به جهان اعلام کنند که ما مخالف تروریسم هستیم. یعنی با وجود این که آنان این سازمان‌های تروریستی را ایجاد کرده بودند، اما با تبلیغات وسیع رسانه‌ای، خود را حامی صلح قلمداد کرده و وانمود کنند که پیشقراول مبارزه با تروریسم هستند و به این شیوه، لکه‌های دامان‌شان به عنوان حامیان تروریسم را پاک کنند. سوم این که در ادامه همان طرح اولیه، نابسامانی در خاورمیانه و کشورهای اسلامی، کماکان مستمر باشد، حکومت‌ها مستقل نباشند، دستخوش تحولات شوند و از برنامه‌ریزی برای احیای اقتصاد خود عاجز و درگیر فتنه‌ای به نام تروریسم باشند تا غرب به نام مبارزه با آن وارد صحنه شود و حضور خود را تثبیت کنند؛ این را نیز نباید از نظر دور داشت که هیچ‌گاه آمریکا اعلام نکرده که خواستار نابودی داعش است بلکه همواره با کلی‌گویی اعلام کرده هدف این کشور مبارزه با تروریسم در منطقه است. حملات اخیر آمریکا به داعش نیز صرفا در حد تضعیف و نه نابودی آن است.

گذشته از این، یکی دیگر از اهداف غرب این است که کشورهای واقعا حامی تروریسم که غالبا کشورهای آمریکایی و غربی هستند را تطهیر و از طرف دیگر کشورهایی که واقعا به مبارزه با تروریسم اعتقاد دارند و خود قربانی تروریسم هستند را در حاشیه قرار دهند تا خود صحنه‌گردان مبارزه با تروریسم شوند تا با این اقدام خود را سردمدار مبارزه با تروریسم معرفی کند و از این رهگذر وجهه ضعیف خود را بازسازی نماید. علاوه بر این آنها دریافتند که اگر در مبارزه با داعش کوتاهی کنند مسلما عراق و سوریه با کمک و راهنمایی‌های ایران خواهند توانست داعش را از میان ببرند. در صورت کسب این موفقیت توسط این سه کشور، در منطقه حرف اول را جبهه مقاومت می‌زد. زیرا پس از پیروزی مقاومت غزه در جنگ با اسرائیل، پیروزی مردم عراق در امرلی و کسب این موفقیت توسط محور مقاومت، نوار پیروزی‌های مقاومت تداوم می‌یافت و افتخار نابودی داعش و تروریسم نصیب مقاومت می‌شد. همچنین این امکان وجود داشت که با ظهور ایران به عنوان ابرقدرت منطقه‌ای، رقیب قدرتمندتری نسبت به گذشته علیه آمریکا در منطقه ظهور یابد. از سوی دیگر، از تبعات این حملات این است که این حملات باعث می‌شود که به داعش وجهه‌ای ضدآمریکایی داده شود. این وجهه باعث تقویت داعش خواهد شد. زیرا مردم منطقه به خوبی می‌دانند که داعش دست پرورده آمریکاست که با این حملات این صفت از داعش زدوده و بر آن سرپوش گذاشته خواهد شد.

از آنجا که در منطقه غرب آسیا، ضدآمریکایی بودن ارزش محسوب می‌شود، این حملات باعث تجمیع نیروهای ضدآمریکایی ذیل خیمه داعش در منطقه خواهد شد. لذا این حملات نه تنها داعش را از بین نخواهد برد بلکه تقویت آن را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، آمریکا با پیوند زدن دو موضوع کاملا جدای از هم مانند برنامه هسته‌ای و ائتلاف ضد داعش، قصد دارد تا با فضاسازی رسانه‌ای و شانتاژ خبری و پمپاژ آن به افکار و اذهان مردم دنیا اینگونه وانمود کند که ایران قصد معامله بر سر موضوع برنامه هسته‌ای دارد و می‌خواهد تا با مشارکت با آمریکا در زمینه مبارزه با داعش امتیاز کسب کند. در حالی که این آمریکا است که نیاز به حصول توافق با ایران در این دو صحنه دارد. یکی دیگر از اهداف رسانه‌ای طرح ادعای آمادگی و تقاضای ایران برای ورود به ائتلاف ضدداعش این است که ارزش وجهه ضدآمریکایی بودن ایران در افکار عمومی منطقه و جهان از بین خواهد رفت. لذا از اهداف اصرار آمریکا از ایران برای ورود با ائتلاف ضدداعش گرفتن ارزش و وجهه ضدامریکایی از ایران در سطح افکار عمومی جهان است. مضاف بر این، آنها به توانمندی‌های ایران واقف هستند. آنها به کرّات دیده‌اند که هرگاه ایران در معادلات منطقه ورود داشته باعث حل و فصل آن شده و در هر معضلی که حضور نداشته، پیچیدگی و تداوم معضل را در پی داشته است.

نمونه بارز آن کنفرانس ژنو 2 بود که بدون حضور ایران رسما به شکست انجامید. لذا جایگاه، نفوذ و تجارب ایران مولفه‌های قدرتمندی هستند که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. به عنوان نمونه، ملل منطقه و جهان در معادلات منطقه‌ای و جهانی چشم به موضع و اقدام ایران دوخته‌اند. درصورت اتخاذ هر موضع و اقدامی از سوی ایران، موجی از جهت‌گیری منطقه‌ای همسو با ایران شکل می‌گیرد. لذا آمریکا قصد دارد تا با همراه کردن ایران با خود اندیشه و عمل حوزه نفوذ ایران را با خود همراه سازد. البته از اهداف کوتاه مدت این حملات، کسب دستاوردهای خارجی برای مصارف داخلی دموکرات‌ها است. از آنجا که آنها دستاوردهای چندانی در صحنه داخلی ندارند می‌کوشند تا با کسب دستاوردهای خارجی و بزرگ‌نمایی آن در داخل برای انتخابات آتی  بتوانند در مقابل جمهوری خواهان لااقل شکست نخورند. برخی این احتمال را مطرح می‌کنند که با ورود آمریکا به صحنه نبردهای سوریه، این کشور به سرنوشت افغانستان و عراق دچار خواهد شد. اما در مقابل باید گفت که دولت، ملت و ارتش سوریه با افغانستان و عراق در این مولفه‌ها بسیار متفاوت است. مقاومت دولت، ملت و ارتش سوریه در مقابل دشمنان داخلی و خارجی و تجارب و توانمندی‌های آنها در این نبردها مانع از تحقق این احتمال خواهد شد. در پایان باید خاطر نشان کرد که ائتلاف ضدداعش، ائتلافی براساس منافع واحد نیست، بلکه هر گروه و هرکسی با توجه به تعبیری که از ماهیت منافع خود دارد، وارد این ائتلاف شده است. لذا این ائتلاف شکست خواهد خورد، چرا که تضاد منافع در این ائتلاف از همان ابتدای کار مشخص بود. در این راستا ترک‌ها چون تجربه تلخ گذشته را داشتند، عاقلانه‌تر برخورد کرده و زودتر خود را کنار کشیدند. بنابراین می توان ادعا کرد این ائتلاف پیشاپیش شکست خورده است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon