«وضعیت سفید»،« نعمت‌الله» و تعریف دوباره «واقعیت» و «استاندارد» در تلویزیون

«وضعیت سفید»،« نعمت‌الله» و تعریف دوباره «واقعیت» و «استاندارد» در تلویزیون

خبرگزاری تسنیم:بعد از ساخت دو فیلم سینمایی «بوتیک» و «بی‌پولی»؛ حمید نعمت‌الله به تلویزیون آمد و یکی از درخشان‌ترین سریال‌های تاریخ تلویزیون را ساخت: «وضعیت سفید». در سومین قمست از مرور آثار حمید نعمت‌الله به سراغ وضعیت سفید رفته‌ایم.

خبرگزاری تسنیم:

در یکی از قسمت‌های میانی وضعیت سفید یک شخصیت دارای معلولیت جسمی که به سختی می توانست تکلم کند و قادر به کنترل حرکاتش نبود وارد داستان شد. سنی در حدود بیست و چهار و پنج سال و توانایی تکلمش در حدی که کسی باید صحبتهایش را برای بقیه جمع ترجمه می کرد. ما هم حرفهایش را به صورت زیرنویس متوجه می شدیم. همین شخحصیت با وضعیت خاص جسمی و فیزیکی‌اش؛ نماد احترام برانگیزی برای کار وضعیت سفید و کارگردانش حمید نعمت الله بود.

این پسرک برخلاف نمونه های مشابه ایرانی از دو الگوی معمول گنجاندن این شخصیت ها در سریال ها و فیلم های فارسی پیروی نمی‌کرد. نه شخصیتی ناتوان و ترحم‌برانگیزی بود که برای بینندگان سریال نقش برانگیختن احساسات را داشته باشد و یک گوشه بیفتد و یا محل اختلاف باشد مثلا اینکه نگهداری اش بر عهده چه کسی باشد و این حرفها و نه اینکه بر طبق الگوی دوم نماد استقلال و توانایی و قدرت بشری بود به این ترتیب که با وجود ضعف جسمانی در سریال کار قهرمانانه‌ای انجام دهد و همه بینندگان سریال یاد بگیرند که اتکای به نفس و دست‌کم نگرفتن خود و این جور حرفها چه قدر می‌تواند مهم باشد. شخصیت معلول داستان «وضعیت سفید» از هیچ کدام از این دو فرمول پیروی نمی‌کرد و تنها یک و یژگی خاص داشت: معمولی بود مثل همه آدمهای دیگر داستان. بدجنسی‌های خودش را داشت شیطانی می‌کرد، وقتی نوجوان عاشق پیشه ماجرا از دوازده سیزده نفر پشت سر هم مثل مسلسل سوال می کرد که چای می‌خوردند یا نه عصبانی می‌شد و سرش داد می‌کشید و وقتی عصبانی می‌شد از از اینکه بقیه دارند ازدواج می کنند و او از عشقش دورتر اذیتش می‌کرد؛ برایش "امیر لجش گرفته مورچه گازش گرفته" می‌خواند و وقتی پیشگوی کوچک سیزده به در ماجرا پیش بینی می کرد که امیر برایش زن خواهد گرفت ذوق زده می شد و  از خوشحالی خودش را پرت می کرد روی نفر جلویی...

  همه واکنش‌های طبیعی یک آدم معمولی در این جور مواقع همین جوری یا چیزی شبه به همین‌هاست. «وضعیت سفید» تنها نمونه تحسین‌برانگیز همه این سالها بود که به یک آدم به خاطر شرایط خاص فیزیکی‌اش متفاوت از بقیه آدم ها نگاه نمی‌کرد و این یک نشانه بود. نشانه‌ای برای اینکه ببینیم نعمت الله به آدمهای پیرامونش چگونه نگاه می‌کند.

فیلمسازانی که از این دو الگوی مشخص شده پیروی می‌کردند هم آدم‌هایی نبودند که قصد تحقیر این نوع آدم‌های جامعه را داشته باشند؛  آن دو نوع نمایش معلول‌های جسمی در سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی هم اساسا منجر به تحقیر یا تبعیض خاصی برای معلولین جامعه نمی‌شود؛ اما این نوع متفاوت نگاه کردن به آدم‌ها به خاطر یک نقص فیزیکی؛ نمایشگر نوعی نگاه به انسان‌هاست که با معیارهایی البته سختگیرانه، اخلاقی به حساب نمی‌آید.

***

 «وضعیت سفید» در یک پروسه 3 ساله ساخته شد و پخش هر شبی آن خیلی زود پایان گرفت. جدا از کیفیت حیرت‌برانگیز ساخت این سریال که اساس قابل‌مقایسه با سطح سریال‌های تلویزیونی ایران نبود؛ یک اتفاق خیلی مهم دیگر در وضعیت سفید افتد. با فاصله گرفتن از سالهای جنگ به خصوص در سالهای اخیر و در دوران در اصطلاحات سیاسی ایران موسوم به دوره اصلاحات جوی در مورد چیزی به نام دهه شصت و سالهای جنگ در بین رسانه‌های عموما با صبغه‌های سیاسی به راه افتاد که خیلی زود به میان عامه مردم هم راه یافت.

استفاده از استعاره معروف بردن ویدئو زیر پتو آشناترین استفاده سیاسی اجتماعی از وضعیت خاص دهه شصت برای القاء حس ناامنی و سیاهی و نکبت برای این دوره تاریخ ایران بود. دهه شصتی که در دهه هفتاد و هشتاد برای جوانان و نوجوانانی که یا آن دوران را ندیده بودند یا دوران کودکی‌شان در آن گذشته بود چنان ترسیم شد که زندگی در جهنم ترجبح داشت به زندگی در ایران آن دوره. آن تصویری که برای ما از آن دوره ترسیم شد بی شباهت نبود با تصویر حکومت نازی‌ها  و تسلط گشتاپو بر مثلا سالهای جنگ جهانی دوم فرانسه و سریال معروف اتفاقا پخش شده در همین دوران؛ «ارتش سری».  زندگی در جامعه‌ای سیاه و پلیسی‌شده و تحت فشار، در  فضایی به شدت تیره و تلخی.

 این تصویر عمومی از دهه شصت در این سالها ‌آن‌قدر ریشه دوانده بود که قدعلم کردن در برابرش دقیقا چیزی بود که مخالف جریان آب شنا کردنش می نامند و نعمت الله در «وضعیت سفید» این کار را انجام داد. هیچ کس در این سالها و در این فعالیت جمعی تخریب تصور عمومی از دهه شصت درباره این حرف نزد که چه قدر روابط خانوادگی و اجتماعی در این دوران پرالتهاب گرم و نزدیک و در عین حال شیرین بوده است. هیچ کس درباره اینکه در آن دوره سادگی ها و سختی های زندگی های اقتصادی در شرایط طبیعی جنگ چه قدر حس همبستگی میان آدم ها را زیاد کرده بود و چه قدر پدرمادرها خاطرات روشن و دلچسبی از آن دوران دارند حرفی نزد، از این حرفی زده نشد که روابط سرد آپارتمانی امروز اصولا تعریف نشده بود و این یکی از کارهای اساسی «وضعیت سفید» بود و  اتفاق بزرگی در عرصه رسانه های ایرانی. 

***

«وضعیت سفید» سریال سالمی بود و درباره اینکه تقریبا بیشتر مولفه های یک سریال سالم در آن وجود داشت می‌توان ساعت ها حرف زد و در جای خودش حرف هم زده شد، اما فکر می‌کنم اشاره دوباره به یکی دو نکته از سالم بودن «وضعیت سفید» خالی از لطف نباشد؛ وضعیت سفید برای جذابیتش از نمایش مصنوعی عشق استفاده نکرد. عشق داستانش آنچنان پاکیزه بود که در مقایسه با عشق های تلویزیونی و سینمایی این روزها به یک بچه بازی سادگانه بیشتر شبیه نبود. وضعیت سفید هیچ وقت سعی نکرد همچون نمونه پرطرفدار و پربیننده این سالها یعنی «ستایش» و نمون‌ های مشابه اش از تزریق غم و اندوه کاذب به عنوان حربه‌ای برای نشاندن آدم‌ها پای خودش استفاده کند. از سانتی‌مانتالیسم حوصله سربر سریال‌های خانوادگی دیگر تلویزیون هم خبری نبود. «وضعیت سفید» حرفهای گنده‌گنده نمی زد یا حداقل اینکه نمایش گنده‌گنده حرف زدن نمی‌داد و از آن طرف هیچ وقت و دقیقا هیچ وقت به دام ابتذال «تلویزیونی بودن» نیفتاد، دم‌دستی نشد وبا ادعای نمایش واقعیت، واقعیت وارونه یا حداکثر نمایش از یک نمایش واقعی را نشانمان نمی دهد. من یک معیار اساسی برای توصیه یک نمایش سینمایی یا تلویزیونی به بچه‌ها در ذهنم دارم: اینکه این نمایش بازسازی یک توهم واقعی است یا تعریف یک واقعیت. تنها نمونه سالهای اخیر در تعریف دقیق واقعیت در تلویزیون  همین «وضعیت سفید» بود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل