آمریکا هم در قدرت سخت و هم در قدرت نرم افول کرده/ نهتنها اقتصاد بلکه "علم اقتصاد" آمریکا درحال سقوط آزاد است
خبرگزاری تسنیم: رئیس مرکز بررسیهای دکترینال معتقد است برتری نظامی، نرمافزاری و اقتصادی آمریکا در ابعاد جهانی و در سه سطح قدرت سخت، نیمهسخت و نرم فرو ریخته است.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، "این نظام نوینی که آمریکائیها میگویند این است، کاری کنند که همه دنیا آنطور که آنها میخواهند، فکر کنند و حقایق را وارونه بفهمند. نظم نوینی که آمریکا در پی استقرار آن است، متضمن تحقیر ملتها و بهمعنای امپراطوری بزرگی است که در رأس آن آمریکا و پس از آن قدرتهای غربی است. بازگشت به جامعه جهانی ــ که آمریکا منادی آن است ــ بهمعنای پذیرش سلطه فرهنگ غرب است".
این نکته مهمی بود که رهبر معظم انقلاب در خصوص نظم نوین جهانی تأکید فرمودند؛ بر این اساس و طبق آنچه از این نظریه استخراج میشود، نسخهپیچی آمریکایی برای جهان نهتنها از حیث قطببندی بلکه در ابعاد هویتی، ماهیتی، ادبیات کنشگری در جهان و نیز از حیث کارکردی و ابزاری مخدوش شده است. در حقیقت؛ سفارشات آمریکایی که در قالب هندسی مخروطی شکل، با رأس و محوریت ایالات متحده برای بخشهای زیرین نظام بینالملل، تقسیم کار میکرد، در دوره جدید، شکل مخروطی خود را به فضایی مسطح داده و در نتیجه، سیاستگذاری برای روندهای جهانی، به این سمت و سو میرود که در سطحی یکسان و بهآرامی میان ملتها مورد بررسی قرار گیرد. ملتها نیز اندک اندک دریافتند که وابستگی بهنمادهای هژمونی مانند سازمانهای بهاصطلاح بینالمللی مانند صندوق جهانی پول و بانک جهانی، نهتنها در جهت رشد همهجانبه ملت اثر مثبتی ندارد، بلکه این سازمانها در مواقع لزوم بهعنوان ابزار و بازوی سلطه جهانی عمل و کشورهای وابسته را استثمار میکند.
این نکته نهتنها در اندیشه معاصر شرق در دهه اخیر مورد تأکید قرار گرفته و آثار آن با ظهور قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی مشهود است، که نظریه پردازان رئالیست آمریکایی نیز به این نکته اذعان دارند چنانکه "کیسینجر" کهنهکار در وال استریت ژورنال لب به اعتراف گشوده میگوید: «لیبی در جنگ داخلی است، شبهنظامیان بنیادگرا در حال بنا کردن خلافت در سوریه و عراقاند و دموکراسی جوان افغانستان در آستانه فلج شدن قرار گرفته است و علاوه بر اینها اختلافات با روسیه بار دیگر ظاهر شده و رابطه با چین هم به تبادل اتهام در برابر عموم و همکاری تقسیم شده است. مفهوم نظمی که اساس انگارههای غربی بود با بحران مواجه شده است».
در همین راستا خبرگزاری تسنیم در سلسله گزارشها و گفتوگوهای ویژه با کارشناسان روابط بینالملل به بررسی ابعاد این پوستاندازی هندسه قدرت جهانی پرداخته است.
در ادامه این گفتوگوها، دیدگاهدکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسیهای دکترینال و کارشناس مسائل استراتژیک را پیرامون شکلگیری این تحول جویا شدیم.
عباسی معتقد است عملاً نظم نوین جهانی یک دوره 45ساله جنگ سرد را طی کرد و با فروپاشی شوروی نظم تکقطبی ایجاد شد. از سال 1990 یک دوره فترت وجود داشت که بوش پدر مفهوم (new world order) را مطرح کرد و پس از حدود 10 سال در اواسط سال 2001، برجهای دوقلو با توطئه خود آمریکاییها و به نام القاعده، منهدم شد که در نهایت، این اتفاق نظام دوقطبی جدیدی را ایجاد کرد که یک سوی آن آمریکا بود و سوی دیگر دشمنی بهنام اسلام و از آنجا جنگی دروغین علیه تروریسم مطرح شد.
عباسی با بیان اینکه در فرایند نظم جهانی در طول 3000 سال گذشته همیشه تقابل نظم غربی شرقی وجود داشته است، گفت: مصداق این امر، یک بار در دیدگاه هومر یا در تقابل امپراطوری ایران و روم وجود دارد و یا در جنگهای صلیبی پدید میآید و در دوره جدید در جنگهای شوروی و آمریکا بروز میکند و هم اکنون نیز با کنار رفتن شوروی و یکپارچه شدن قدرت در جهان مدرن، اسلام در این تقابل جایگزین شده است. اما عملاً نظم جهانی را یک بار با ماهیت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی روی زمین و جغرافیا تعریف میکنیم، پس تعریف ما تعریف جغرافیامحور است. یک بار هم درخصوص نظم جهانی، ناظر بر مباحث و تعاریف تمدنی بحث میکنیم که نظریات "ساموئل هانتینگتون" خود را برجسته نشان میدهد؛ یعنی نظم جهانی مبتنی بر اتصال تمدنها و همزیستی مسالمت آمیز یا تقابل تمدنها، اما در حالت اولیتر نظم جهانی را نظم فرهنگی میبینیم که مبتنی بر ایدئولوژیها است تا تقابل ایدئولوژیها با یکدیگر را بررسی کنیم.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال میافزاید: به نظر میرسد قدرت نظامی که نظم جهانی را تا اواخر جنگ سرد رقم میزد اولویت اول ندارد یعنی نظم جهانی برخاسته از مفهومی بهنام قدرت نظامی صرف و قدرت سخت نیست و با نظریات ژوزف نای مؤلفهای بهنام قدرت نیمهسخت و قدرت نرم در این حوزه نقش آفرینی میکند. در جمهوری اسلامی ایران هم نوع بومی این مفاهیم توسط شخص رهبر معظم انقلاب از 1379 تحت عنوان "تهدید نرم و نیمهسخت و سخت" مطرح و در طول 13 یا 14 سال گذشته تئوریزه شد. در نتیجه، مفهوم قدرت نرم و قدرت نیمهسخت است که در واقع بهجای مفهوم hard power و قدرت سخت نقش اصلی را ایفا میکند، بنابراین در نظم جدید حوزه اقتصاد اهمیت زیادی پیدا میکند که در همان دوره پس از فروپاشی شوروی نیز این مفهوم هم توسط "تافلر" و هم توسط "لسترتارو" مطرح شد.
عباسی با اشاره به تعبیر "مایک ملونی"؛ اقتصاددان آمریکایی، مبنی بر اینکه "ابتنای امپراطوری آمریکا بر مفهومی بهنام دلار است"، در خصوص قدرت سخت، توضیح میدهد که در نظم جهانی بعد از "برتون وودز" شاهد ایجاد مفهوم امپراطوری دلار بودیم که بهدلیل پشتوانه نفتی، از مفهوم پترودلار یاد شد و این مفهوم، ناظم اصلی نظام بینالملل بود و این رژیم متأثر از سازوکار دلار عمل میکرد، هنوز هم مایک ملونی ادعا دارد که مؤلفه اصلی امپراطوری و نظم آمریکایی در نظام بینالملل و وابستگی بیش از نیمی از کشورهای دنیا بهعنوان کشورهای اقماری به آمریکا ناشی از مفهوم پترودلار است.
رئیس اندیشکده یقین در ادامه با بیان اینکه در قدرت نرم نیز مفهوم لایف استایل و سبک زندگی قابل توجه است، میگوید: در نظام تکقطبی، آمریکاییها تلاش میکردند که سبک زندگی خود را از طریق هالیوود جا بیندازند. آمریکاییها مفهومی بهنام رؤیای آمریکایی دارند که از بازار مسکن آمریکا و شعار "هر آمریکایی یک خانه" آغاز میکند و تا صنعت خودرو و صنعت فضایی و دموکراسی آمریکایی ادامه دارد. در این حوزه؛ 4 مؤلفه اصلی نرمافزاری و ایدئولوژیک شامل لیبرالیسم، دموکراسی، جامعه مدنی و حقوق بشر، اساس قدرت نرم آمریکا بود که در مفهومی بهنام رؤیای آمریکایی متولد و متبلور شد. دستگاه رؤیاپردازی آمریکا یعنی "هالیوود" موظف بود این رؤیا را در سراسر آمریکا شکل داده در جهان معرفی کند. لذا با این تقسیمات، مهمترین گزارههایی که برای نظم موجود و حرکت به نظم جهانی آینده قائلیم، پایینترین امتیاز را به قدرت نظامی و سخت و تقسیمات ژئوپولیتیکی و جغرافیایی تسلیحاتی داده و بالاترین امتیاز را به قدرت نرم و انگارههای جامعهسازی و آنچه آنها جامعه مدنی مینامند میدهیم که ما در تئوریهای اجتماعی بومی خود و در همین راستا، مفهوم جامعه هجری را در انگارههای قرآنی و جامعه مهدوی داریم.
عباسی به مفهوم مشهور هارتلند و ریمبلد و نظریه امپراطوری دریایی آلفرد ماهان اشاره کرده ادامه میدهد که امروز مغز حیاتی جهانی جایی کنار جاده بالتیمر در شمال شرق واشنگتن دیسی است که حدود 9 هکتار سوپر کامپیوتر دارد که این سوپرکامپیوترها در زیر زمین و جایی که در جنگ اتمی صدمه نبیند، روزانه حدود 3.5 میلیارد پیام را از تماسهای تلفنی، پیامکها، تلفنهای ثابت و مطالبی که در فضای سایبر به اشتراک گذاشته میشود، رصد و جمعآوری میکنند که طبعاً سازمان اطلاعاتی NSA که (سال پیش با پناهنده شدن یکی از مأموران NSA بهنام اسنودن به روسیه بخشی از اطلاعات این سازمان لو رفت) بهعنوان متولی مغز جهان عمل میکند.
وی افزود: اینترنت جهانی، سرورها، تمام کاربرانی که وصل هستند و اطلاعاتشان از طریق این سرورها به اشتراک گذاشته میشود، موتورهای جستوجوی یاهو و گوگل، سیستم عامل لینوکس و ویندوز، تمام نرمافزارها را رصد کرده و شبکه یکپارچه جهانی را برای ایجاد نظم جهانی سایبرنتیک رقم زدهاند. عملاً سیستم سایبر به هر سه بخش قدرت سخت، نیمهسخت و نرم مربوط است و همانطور که حوزه جغرافیایی زمینهای برای مناسبات قدرت است، فضای مجازی هم بستری است که در آن ملت ــ تمدنها ایجاد میشود چنانکه ملت ــ تمدنی مانند فیسبوک بهاندازه کشور چین و هند جمعیت دارد و وقتی 1 میلیارد نفر انسان، در این شبکه اجتماعی روابطی دارند، این یک نظم است و آنچه نظام الکترونیک نامیده میشود عملاً اتفاق میافتد.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال ادامه میدهد که قدرت سایبرنتیک، هم وجه سخت دارد و هم نیمهسخت و هم نرم، ما وقتی در نظم نوین، مؤلفههای این سه سطح را مشخص میکنیم، مفهوم قدرت سایبر را انحصاراً به هیچکدام از این سه حوزه واگذار نمیکنیم، بلکه قدرت سایبر بهمثابه شبکه عصبی بدن عمل میکند، بدین صورت که مغز انسان از طریق سیستم نخاع و شبکه عصبی تا کل اندامها گسترش مییابد. بنابراین، طبق برنامه ریزی آمریکایی، کره زمین به بدن تبدیل میشود که مغز آن در ایالات متحده است و انتهای اندامها در بخشهای دیگری است و جای هر کشور مشخص و وظیفه هر کشور نیز معین است، مثلاً ونزوئلا و عربستان نفت و ترکمنستان گاز تولید کند، یعنی اقتصادهای تکمحصولی در تولید اطلاعات و تولید انرژی فعال باشد و برخی کشورها نیز در این ساختار، در انتهای اندام و مصرف کننده هستند. بهتعبیر آقای ریچارد واتسون در ترندگذاری سال 2010 در افق 2050 اینکه یکی از 13 مگاترند آمریکا این است که از غرب به شرق پاورشیفت صورت گرفته و قدرت منتقل خواهد شد و برای اینکه این انتقال قدرت از غرب به شرق صورت نگیرد آمریکا از طریق این مؤلفهها تلاش میکند که از فرسایش قدرت آمریکا و تمدن غرب پیشگیری کند.
اما این کارشناس آینده پژوهی در ادامه مؤلفههای افول و فروپاشی قدرت آمریکایی را برمیشمرد: قدرت آمریکایی در همه ابعادی که یاد کردیم در حال افول است، اصلاً تشکیل اتحادیه اروپا بهنسبت این بود که در خلأ قدرت آمریکا، سرزمینی با 400 میلیون جمعیت و سطحی از قدرت وجود داشته باشد تا خلأ قدرت آمریکا را پر کند و قدرت از غرب به شرق شیفت نشود، اما عملاً مشخص شده که اتحادیه اروپا چنین کاری را نمیتواند انجام دهد.
عباس خاطرنشان میکند: وقتی عموماً صحبت از فرسودگی تمدن غرب و خصوصاً اشاره به فرسایش قدرت آمریکا داریم، بحث ما ناظر بر این است که در قدرت سخت، قدرت نظامی آمریکا به چالش کشیده شده و هرچه زمان گذشته، توان نظامی ایران بالا رفته و از طرف دیگر؛ یکهتازی آمریکا در چین، هند و آمریکای لاتین کاهش یافته و بنابراین قدرت آمریکایی اثرش را از دست داده است. مؤلفه دوم اینکه "اقتصاد پولمبنا" و خصوصاً اقتصاد مبتنی بر دلار نیز به چالش کشیده شده و شاهد این مدعا پیمان پولی "بریکس" است که میان روسیه، برزیل، آفریقای جنوی، هند و چین منعقد شده و قرار شد پیمان پولی مشترک خود را بسط داده و یک صندوق مشترکی را داشته باشند تا در مقابل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی قرار گیرد و بیتردید، اتحادیههایی که میان کشورهای مختلف زمینه پیمان پولی دوجانبه را فراهم میکند روز به روز موقعیت دلار را بیشتر تضعیف میکند و موضع سازمان تجارت جهانی در عرصه تجارت جهانی تضعیف میشود.
این کارشناس مسائل راهبردی ادامه داد: در خصوص مسئله مکاتب اقتصادی، مکتب اقتصاد فریدمنی، مکتب شیکاگو و اقتصاد پولی در آمریکا مصیبت ایجاد کرده است و اندیشمندان آمریکایی، مقصر مشکلات ایالات متحده را شاگردان آقای فریدمن میدانند. نشانههای این مشکلات شامل آنچه رخداد جنبش وال استریت و قریب به 18 تریلیون دلار بدهی ایالات متحده اقتصاد آمریکا است که این مسایل از رهاوردها و دستاورهای مکتب شیکاگو و مکتب اقتصاد پولی است. سند این ادعا دیدگاه مایک ملونی و آقای ژوزف استگلیتس است که در کتاب معروف سقوط آزاد، استگلیتس رسماً اعلام میکند که این اقتصاد آمریکا نیست که سقوط آزاد کرده، این علم اقتصاد آمریکا است که سقوط آزاد کرده و وقتی علم اقتصاد سقوط آزاد کرده نمیتواند نیازها را پاسخ دهد و دیگر چه تفاوتی میکند که مکتب الف اقتصاد لیبرالی را استفاده کنید یا مکتب ب را، چرا که اصلاً جوابگوی اداره اقتصاد نیست.
عباسی در ادامه به مؤلفههای افول قدرت نرم اشاره کرده میگوید: جامعه مدنی مورد نظر آمریکا دیگر جذابیت سابق را ندارد، 10 سال پیش در ایران و در اواخر جریان رفورمیستها در کشور، در دولت هفتم و هشتم مفهوم جامعه مدنی را مشاهده کردیم که چقدر برای برخی از افراد جذابیت داشت اما معلوم شد که این یک حربه از سوی آمریکا است وگرنه چرا آمریکا برای کشوری مانند عربستان که برایش نفت را پمپ کرده به غرب میرساند، قائل به مفهوم جامعه مدنی نیست یا در قبال مفهوم حقوق بشر که از زمان کارتر در 35 سال پیش به این موضوع پرداختند، اتفاقات عراق و فجایع ابوغریب اتفاق افتاد و در 50 ماه گذشته نیز 200 هزار نفر در سوریه توسط شبکههای تروریستی مورد حمایت آمریکا کشته شدند، بنابراین عملاً حقوق بشر آمریکا به چالش کشیده و شعار توخالی فرض شد.
وی خاطرنشان کرد: مؤلفه دیگر، قدرت سایبر است که انحصار آمریکا بر موتورهای جستوجو و فضای سایبر هم توسط چین شکسته شده و این کشور اکنون، سیستم عامل و موتور جستوجوی مورد نظر خودش را دارد، روسها موتور جستوجو و سیستم عامل بومی و زیرساخت شبکه مستقلی را دنبال میکنند، کشورهای آمریکای لاتین در حال تدوین شبکه اینترنت قارهای هستند و ایران نیز حداقل 10 سال است که در حوزه سیستمهای عامل و موتورهای جستوجو و اینترنت ملی استقلال خود را دنبال میکند و این موضوع در 10 سال آینده به جایی میرسد که همه حساب خود را در فضای سایبر از NSA و ایالات متحده جدا کنند. تکتک این مؤلفههایی که بهاجمال اشاره شد حاکی از افول و فرسودگی روزانه قدرت آمریکا است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مشروح این گفتوگوی تفصیلی بهزودی منتشر خواهد شد.
انتهای پیام/*