ایران، عنصری ضروری برای موفقیت هرگونه ائتلاف بینالمللی درباره بحرانهای منطقه است
خبرگزاری تسنیم: استاد تاریخِ خاورمیانه دانشگاه ترینیتی آمریکا با اشاره به ائتلافهای بینالمللی تشکیل شده در مورد خاورمیانه گفت: تنها زمانی که ایران در این ائتلافها حضور یابد امکان دستیابی به یک راهحل جامع بلند مدت ممکن میشود.
«دیوید لِش» (David W. Lesch) استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه ترینیتی (Trinity University) آمریکا در گفتگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم با اشاره به سیاست آمریکا و متحدان آن در ابتدای بحران سوریه مبنی بر سرنگونی اسد گفت: این امر نتیجه یک سوءتفاهم اساسی درباره پایگاه اجتماعی حمایت از اسد در داخل و خارج از این کشور بود. وی در ادامه با اشاره به ائتلافهای بینالمللی تشکیل شده در مورد خاورمیانه گفت: تنها زمانی که ایران در هر ائتلافی که به منظور رسیدگی به مشکلاتِ بیشمار منطقه تشکیل شده است، وارد شود, امکان دستیابی به یک راهحل جامع بلند مدت ممکن میشود. پروفسور لِش در کارنامه پژوهشی خود با تأکید بر مسائل خاورمیانه و خاصه سوریه تاکنون 14 کتاب منتشر کرده است. کتاب اخیر وی با عنوان «سوریه: سقوط خاندان اسد؟» در سال 2013 از سوی دانشگاه یِیل منتشر شده است. وی علاوه بر حوزه آکادمیک در سابقه کاری ارائه مشاوره به دبیرکل سابق سازمان ملل، وزاری خارجه هلند و اسپانیا، مقامات دولتی آمریکا در دوران بوش و اوباما همچنین شخص بشار اسد طی سالهای 2004 تا 2009 را دارد.
سیاست اولیه آمریکا و متحدان آن در قبال اسد ناشی از سوءتفاهمی بنیانی بود
در این گفتگو لِش با اشاره به تغییر سیاست آمریکا در قبال سوریه طی سالهای اخیر عنوان داشت: در آگوست 2011، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا از بشار اسد رئیس جمهوری سوریه خواست تا "کنارهگیری کند." بزرگترین اشتباه انجام شده از سوی دولت اوباما و دیگر کشورهای ضداسد این بود که آنها بر این گمان بودند که وی طی یک بازه زمانی کوتاهمدت از قدرت سرنگون خواهد شد، همانگونه که برای حسنی مبارک در مصر و معمر قذافی در لیبی رخ داد. (در واقع) این امر نتیجه یک سوءتفاهم اساسی درباره پایگاه اجتماعی حمایت از اسد در داخل و خارج از این کشور بود. پس از اینکه مشخص شد که اسد از قدرت سرنگون نخواهد شد، ایالات متحده تلاش کرد تا از بدتر شدن وضعیت جنگ داخلی در سوریه جلوگیری کند، با این امید که کشورهای همسایه آن را با بیثباتی مواجه نکند، در حالی که با تلاشهای سیاسی تحت هدایت سازمان ملل در چارچوب فرآیند ژنو همراهی میکرد. (اما) به علت ماهیت شکننده معارضان سوری که به نوبه خود از سوی کنشگران خارجی دارای اولویتهای سیاسی متفاوت حمایت میشدند، این سیاست نیز بخت و اقبال چندانی را نداشت. همچنین میزان علاقه و اشتیاق دولت اسد برای ارائه امتیازات قابل توجه و معنادار دستکم گرفته شده بود، (البته) با توجه به این نکته که معارضان تاز زمانی که غیرمنسجم بوده و دولت سوریه نیز در عرصه نبرد موفقتهایی را کسب کرده باشد، دولت سوریه چنین اقدامی را انجام نخواهد داد.
تضعیف داعش به تنهایی نمیتواند راهحل این بحران در طولانیمدت باشد
به گفته لِش، در این شرایط، ایالات متحده از اینکه اجازه دهد بنبست بنیادی جنگ داخلی سوریه ادامه یابد خرسند بود، در حالی که امیدوار بود نهایتا و در پی خستهشدن طرفین از تقابل محض در عرصه نبرد، یک زمینه مشترک برای حل و فصل سیاسی بحران به دست آید. برای این کار، تنها ارسال برخی نشانهها از سوی دولت سوریه همچنین برخی معارضان سوریه مبنی بر اینکه برخی زمینههای مشترک برای یک حل و فصل سیاسی وجود دارد، کافی بود. با اینحال، خیزش داعش محاسبات دولت اوباما را تماماً تغییر داد؛ آنچنان که اقدام داعش در سربریدن (مخالفان و اسراء) در ملاء عام، و تهدید جدی آن ضد دولت عراق و ثبات منطقه، ایالات متحده را برای ایفای یک نقش قاطعتر تحت فشار قرار داد. اوباما رئیس جمهوری است که برای اعزام و درگیر کردن ارتش ایالات متحده در خاورمیانه آن هم پس از مشکلات ایجاد شده در پی مداخله ایالات متحده در افغانستان و عراق بسیار مردد است. وی متوجه این نکته شد که مداخله نظامی ایالات متده اغلب نتیجه معکوس میدهد. من همچنین فکر میکنم که اوباما این موضوع را درک کرده است که تضعیف داعش به تنهایی، یک پاسخ (راهحل) طولانی مدت نیست. داعش محصول دو دولت شکست خورده در عراق و سوریه است. تنها یک توسعه جامع سیاسی و اقتصادی صحیح در هر دو کشور است که مشکلات را در یک افق بلندمدت حل خواهد کرد. چه اینکه ایالات متحده و همپیمانان آن در منطقه تعهد و ابزار لازم برای ارائه یک راهحل جامع برای این پرسش را داشته باشند یا نه. به نظر من، تنها زمانی که ایران در هر ائتلافی که به منظور رسیدگی به این مشکلاتِ بیشمار تشکیل شده است، وارد شود, (امکان دستیابی به) یک راهحل جامع بلند مدت ممکن میشود.
نگرانی و سردرگمی آمریکا در قبال تلاشها برای سرنگونی اسد
لِش در ادامه با اشاره به سیاست دولت آمریکا در قبال سرنگونی کردن اسد و حمایت از مخالفانی که در بسیاری از موارد عدم کارایی خود را نشان دادهاند، گفت: من فکر میکنم که دولت اوباما در مورد چگونگی رفتار و برخورد با دولت اسد دچار سردرگمی شده است. پیش از آنکه تهدید داعش ظاهر شود، و پس از اینکه مشخص شد که اسد سرنگون نمیشود، فکر میکنم که ایالات متحده راضی به ادامه دولت اسد بود، البته تا زمانی که این دولت خواستار در نظر گرفتن یک حل و فصل سیاسی برای این شرایط بود. تا موقعی که دولت اوباما قصد نداشته باشد دست به اقدام نظامی بزند، واشنگتن درباره موضوع سوریه به هیچ صورتی امکان انجام کاری را ندارد. همچنین دولت اوباما متوجه شده است که (با وجود) چنین معارضان داخلی از همگسیختهای که به طور روزافزونی با افراطیهای سلفی در یک جبهه قرار میگیرند، همچنین از بین رفتن مشروعیت گروه ائتلاف معارضان سوری که در خارج از این کشور مستقر است، در این شرایط، سقوط اسد (بیش از تداوم قدرت وی) به آشوب و بیثباتی بیشتری میانجامد. این یک ترس همیشگی دولت اوباما بوده است: اینکه هیچ جایگزین مناسبی برای دولت اسد وجود نداشته باشد.
بنا به گفته لِش، در شرایطی که تهدید داعش در حال حاضر آشکار شده است، دولت اوباما در یک معما گیر کرده است. آمریکا مخالف داعش است، اما حمله نظامی به آن به طور ناخواسته کمکی برای دولت سوریه است. به این ترتیب، فشار فزایندهای از جانب متحدان منطقهای آن (ترکیه و عربستان سعودی) و کنگره و کارشناسان آمریکایی وجود دارد، و به همین خاطر ما شاهد این هستیم که ایالات متحده هماکنون به اقدام نظامی در سوریه روی آورده است و (با این وضع) از نظر منطقی باید در انتظار گام بعدی باشیم: حمایت قاطعتر از معارضان سوری و اقدام نظامی مستقیم علیه نیروهای بشار اسد. آنهایی که از این دیدگاه حمایت میکنند بر این باورند که اسد مشکل اولیه است، کسی که سیاستهای وی به بیثباتی در سوریه منجر شد که به ایجاد داعش منتهی شد، و در نتیجه برکناری اسد راهحل درست این وضعیت است.
این استاد تاریخ خاورمیانه در ادامه افزود: به هر حال، من بر این باورم که تنها یک حل و فصل (توافق) سیاسی بین انبوه معارضان داخلی سوری با دولت سوریه میتواند این وضعیت را در بلندمدت حل کند. این امر بسیار مشکل است، خاصه درباره جمعکردن و تشکیل یک تشکیلات واحد معارضان سوری که نماینده همگی آنان باشد، اما این مسأله از نظر من نیازمند فرا رفتن از موضوع باقی ماندن یا رفتن اسد و تمرکز بر یک اصلاح سیاسی واقعی و تمرکز زدایی قدرت به عنوان بازتابی از شرایط نوین سوریه است. به صراحت بگویم، من بر این باورم که اگر شکلی از انتقال (سیاسی) به دست یابد که در آن اسد در یک بازه زمانی مورد توافق دوطرفه از قدرت کنارهگیری کند در حالی که برخی بنیانهای دولت تجدید یافته سوریه حفظ شود، دولت اوباما با آن موافقت خواهد کرد، یا حداقل اجازه اجرای آن را بدهد. این یک راهحل ایدهآل نیست، اما ممکن است تنها راه ممکن باشد، هرچند اگرچه نه چندین سال، اما هر یک از دو طرف ماجرا نیازمند ماهها مشتومال سیاسی درون مجموعه خود و سپس انجام مذاکراتی سخت بین دو طرف برای دستیابی به چنین توافقی هستند.
معارضان سوری توان تشکیل یک شبهدولت در سوریه را ندارند
لِش با اشاره به برخی گمانهها در مورد تشکیل یک شبهدولت از سوی معارضان سوری با حمایت آمریکا، گفت: من فکر نمیکنم که معارضان سوری در حال حاضر اساسا در هرگونه موقعیتی باشند که بتوانند یک شبهدولت را تشکیل دهند، و به نظر من ایالات متحده از این امر آگاه است، بنابر این فکر نمیکنم چنین چیزی رخ دهد. غرب پیشتر تلاش داشته است تا چنین کاری را انجام دهد، اما به طور چشمگیری شکست خورد.
وی با اشاره به سیاستهای گذشته اتخاذ شده در قبال بحرانهای خاورمیانه و برخی نظرات مطرح شده مبنی بر ضرورت تغییر سیاستهای اعمالی آمریکا در قبال این منطقه گفت: راهحلها برای بحرانهای عراق و سوریه نیازمند همکاریهای منطقهای و بینالمللی برای حمایت از تلاشهای درونزا و بومی به منظور بهبود حکمرانی در هر دوی این کشورها است. فقدان رهبری و شمولیتی درست در (سیاستهای آمریکا)، به کشورهای منطقهای اجازه داده است تا اولویتهای خود در عراق و سوریه پیگری کنند، امری که تنها وضعیت را در هر یک از این کشورها پیچیدهتر میکند. هیچ چیزی را نمیتوان از خارج تحمیل کرد. تنها یک راه حل سوری میتواند برای سوریه و یک راهحل عراقی برای عراق وجود داشته باشد. اما جامعه بینالملل میتواند با کمکهای اقتصادی همچنین هماهنگی در سیاستهای کلان که شامل عدممداخله میشود، از این راهحلها حمایت کنند.
گفتگو از امیر خالقیان
انتهای پیام/