جاده ابریشم بالاخره از تهران عبور کرد / کیتارو «کوکولو» را نخستین بار برای ایرانیان نواخت

جاده ابریشم بالاخره از تهران عبور کرد / کیتارو «کوکولو» را نخستین بار برای ایرانیان نواخت

خبرگزاری تسنیم: کیتارو: می‌خواهم به شما قطعه‌ای را هدیه کنیم که تا کنون در هیچ جایی آن را اجرا نکرده‌ام و در هیچ آلبومی منتشر نشده است. نام این قطعه «کوکولو» است.

خبرگزاری تسنیم – یاسر شیخی یگانه

ساعت نزدیک به 18 بود. پیامی به دستم رسید با این محتوی که؛ «آفیش شدید واسه امشب». منظورش این بود که برای کنسرت امشبِ کیتارو می‌توانید تشریف بیاورید. این پیام را برگزار کننده کنسرت برایم فرستاده بود.

کنسرت ساعت 21 شروع می‌شد و در این فاصله من باید خودم را به سالن وزارت کشور در میدان فاطمی می‌رساندم. به هیچ وجه نمی‌شد این فرصت را از دست داد. شاید دیگر هیچ وقت فرصت دیدن کنسرت کیتارو نصیبم نشود.

به هر روی راس ساعت 21 جلوی در ورودی سالن وزارت کشور بودم. چون بلیتی به دستم نرسیده بود با هماهنگی وارد شدم. درِ ورودی تالار نیمه باز بود و ورود مردم کمی سخت شده بود. یکی از مسئولان حراست با بیسیم دستور داد تا درِ ورودی کامل باز شود. مردم با سرعت بیشتری وارد شدند. ساعت به 21 و 30 دقیقه نزدیک می‌شد. تقریبا همه از گیت‌های ورودی گذشته بودند. ما هم بعد از هماهنگی‌ها وارد شدیم. اما بلیت یا شماره صندلی برای ما در کار نبود.

سه خبرنگار بودیم که باید وسط سالن انتظار منتظر می‌ماندیم تا صاحب شماره صندلی شویم. شام نخورده بودم. ساندویچی از بوفه تهیه کردم و در‌‌ همان سالن انتظار میل کردم تا با خیال راحت وارد سالن شوم. وقتی ساندویچ را خوردم آماده شنیدن موسیقی بودم. آدمی در چنین موقعیت‌هایی است که مفهوم برخی شعر‌ها را با تمام وجودش درک می‌کند. با خوردن ساندویچ بود که فهمیدم چرا محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید؛ «آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی». با شکم گرسنه و تشنه نمی‌شود موسیقی شنید.

سالن انتظار خیلی خلوت شده بود. پله برقی‌هایی که تا همین چند دقیقه پیش تماشاگران زیادی را بالا و پایین می‌کردند؛ حالا خالی بالا می‌روند و خالی پایین می‌آیند. در همین فاصله که چشم انتظار شماره صندلی بودیم، مجید سرسنگی مدیر خانه هنرمندان از کنارمان گذشت.

بالاخره به ما شماره صندلی دادند. به این فکر می‌کردم که شماره صندلیمان کجاست؟! در سالن وزارت کشور جایی که می‌نشینید خیلی مهم است. در جاهایی از این سالن شما توَهُمی از صدای کنسرت را می‌شنوید و در جاهایی هم صدا خوب است. در همین اندیشیدن بودم که قبل از ورود به سالن اعتراضِ خانمی توجهم را جلب کرد. خانم با صدایی بُغض آلود فریاد می‌زد: «این همه تبلیغ تو سایتتون کردید که بهترین امکانات رو در اختیارمون می‌زارید، پس کو؟!». جمله که تمام شد ما از کنار خانم و مسئولان حراست سالن گذشته بودیم و وارد سالن شدیم. اما هنوز هم نفهمیدم منظور آن خانم از امکانات چه بود؟!

البته در چنین کنسرت‌هایی که مخاطبان بسیاری دارد، چنین مشکلاتی هم طبیعی است. معمولا این اتفاق‌ها با وساطت مسئولان حراست حل می‌شود.

ما را به ردیف دومِ جایگاه وسط هدایت کردند. جای خوبی بود. یعنی می‌شد از نزدیک‌ترین فاصله ممکن کنسرت را دید و شنید.

چراغ‌ها خاموش شد. یکی فریاد زد «اومد اومد، هورااا». آره، اون آقایی که با شلوار مشکی و پیرهن قرمز و جلیقه‌ای مشکی و البته با موهایی بلند و چشم‌هایی بادامی روی صحنه آمد، نامش «ماسانوری تاکاهاشی» یا‌‌ همان «کیتارو» است.

همهٔ سالن به احترامِ او ایستاده‌اند، یعنی 3500 نفر برایش دست می‌زنند. بالاخره رویایی باور نکردنی به واقعیت پیوست. این نخستین چهرهٔ جهانی موسیقی است که طی 35 سال گذشته به ایران می‌آید و کنسرت برگزار می‌کند. خیلی‌ها در سال‌های گذشته خواسته بودند از این کار‌ها انجام دهند، اما همه تلاش‌ها با شکست روبه رو شد. این بار اما رویای علاقه مندان به موسیقی به واقعیت پیوست.

کیتارو فلوت ژاپنی را در دست می‌گیرد و در آن می‌دمد. دو نوازنده کیبورد بر روی صحنه هستند و فضاسازی را برای کیتارو انجام می‌دهند. کیتارو پشت به تماشاگران می‌نوازد، آهسته آهسته رو به تماشاگران می‌کند و ارتباطِ چهره به چهرهٔ او با حاضران در تالار وزارت کشور آغاز می‌شود.

درست زمانی که کیتارو در فلوت ژاپنیِ خود می‌دمید و در میانه‌های اجرای قطعه «مرکوری فلوت» بود؛‌‌ همان خانمی که پیش از آغاز کنسرت پشت در مانده بود و به سرویس دهیِ برگزار کنندگان کنسرت اعتراض داشت، با چند نفر همراهش، وارد سالن شدند و در ردیف نخست تماشاگران نشستند.

قطعه دوم با صدای ناقوس ژاپنی که در کنار کیتارو بود آغاز شد. کیتارو با چوبی که در دست گرفته بود چند ضربه به ناقوس زد و صدای ممتد آن همه جا را فرا گرفت. درست موزون با صدای ناقوس، نوازنده‌های دیگرِ گروه به روی صحنه آمدند.

نوازنده ویلن، کیبورد، گیتار برقی و درام به آرامی سر جا‌هایشان ایستادند تا کیتارو را همراهی کنند. «کاروان» نام قطعه‌ای بود که با پخش تصاویری همراه بود. آرام آرام که قطعه موسیقی کاروان شکل می‌گرفت تماشاگران با تشویق‌هایشان نشان دادند که با نوای این موسیقی آشنا هستند و آن را به خوبی می‌شناسند.

کویر، ش‌تر، معماری ژاپن، رقصنده‌های سماع، فروب آفتاب، شترهای دو کوهه در دل کویر، کوهستان و درختانش، دریاچه و آب زلالش و باز هم کویر و کاروانی از شتران، همه این‌ها با نت‌هایی که نواخته می‌شد روایتی بود از «کاروان».

قطعه «کاروان» به قطعه مشهور «جاده ابریشم» وصل شد. در ‌‌نهایت نیز قطعه «آخوا» را نواخت.

نوازنده‌هایی که در این بخش بر روی صحنه بودند، صحنه را ترک کردند تا کیتارو به تنهایی چند کلامی با تماشاگران صحبت کند.

کیتارو گفت: سلام، یکی از آرزو‌هایم آمدن به ایران بود و خوشبختانه این اتفاق افتاد. من 35 سال پیش موسیقی جاده ابریشم را اجرا کردم که اکنون نسبت به آن زمان خیلی پیر‌تر شده‌ام.

کیتارو درباره بخش دوم کنسرتش گفت: برای بخش دوم بسیار هیجان دارم. علت این هیجانم، اجرا با نوازنده‌های ارکستر سمفونیک تهران است. در این بخش قطعه‌هایی از آلبوم «کوجی‌ای» و «بهشت و زمین» را می‌نوازیم.

ماسانوری تاکاهاشی در پایان صحبت‌هایش گفت: امیدوارم بتوانیم کاری کنیم که شما از امشب لذت ببرید.

هم زمان که کیتارو برای تماشاگران صحبت می‌کرد، نوازنده‌های ارکستر به روی صحنه آمدند و در جای خود مستقر شدند. در میان این نوازنده‌ها بردیا کیارس و میلاد عمرانلو دیده شدند. همچنین بسیاری دیگر از نوازنده‌های قدیمی ارکستر سمفونیک تهران بر روی صحنه حاضر بودند. البته نام این ارکس‌تر «ارکستر سمفونیک تهران» نیست، چرا که این ارکست نزدیک به دو سال است وجود خارجی ندارد.

نوای ارکستر، همراهی نوازنده‌های گروهِ کیتارو و خودِ کیتارو این قطعه را شنیدنی کرده بود. مهم‌ترین نکته‌ای که در این بخش به چشم می‌خورد، جدیتی بود که در چهرهٔ نوازنده‌های ارکس‌تر وجود داشت. آن‌ها می‌دانستند که در در چه اجرای مهمی حضور دارند و در کنار چه کسی مشغول اجرا هستند.

نوازنده‌های ارکستر در چند هفته گذشته با رهبری نادر مرتضی‌پور، قطعه‌های این کنسرت را تمرین کرده بودند. نکته جالب اینکه مرتضی‌پور در هنگام اجرا بر روی صحنه حاضر نبود و یکی از نوازنده‌های گروه کیتارو که پشت به تماشاگران داشت، کار هماهنگی ارکس‌تر و گروه را انجام می‌داد.

وقتی اجرا به پایان رسید، کیتارو به تماشاگران گفت: می‌خواهم به شما قطعه‌ای را هدیه کنیم که تا کنون در هیچ جایی آن را اجرا نکرده‌ام و در هیچ آلبومی منتشر نشده است. نام این قطعه «کوکولو» است.

کیتارو پیش از نواختن این قطعه گفت: ما در سه شب آینده هم در ایران هستیم و برای شما برنامه اجرا می‌کنیم.

کیتارو قطعه «کوکولو» را اجرا کرد تا مخاطبان ایرانی نخستین کسانی باشند که به صورت زنده این موسیقی را می‌شنوند.

پایان کنسرت تشویق‌های ممتد تماشاگران بود. کیتارو صحنه را ترک کرد اما تشویق‌ها او را به صحنه بازگرداند تا با ابراز احساسات مردم پاسخ دهد. بازار هدیه کردن گل‌ها هم گرم بود. در آن میان خانمی به کیتارو یک تابلو هدیه داد که طراحیِ چهرهٔ کیتارو بود.

کنسرت تمام شد و آرام آرام همه سالن را ترک کردند. همه به نوعی خوشحال بودند. کسی غُر نمی‌زد. حتی اگر کاستی هم در کنسرت وجود داشت، روح موسیقی آن را به فراموشی سپرد.

کنسرتِ کیتارو تمام شد، اما پرسشی که در ذهن می‌ماند اینکه؛ آیا باز هم فرصتی برای دیدن کنسرت کیتاروی 61 ساله خواهیم داشت؟! و راستی کدام خواننده یا موزیسین بزرگ جهان، مسافر بعدی ایران است؟!

انتهای پیام /

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران